۰۱ شهريور ۱۳۹۳ - ۱۶:۳۸
کد خبر: ۲۱۷۵۳۳

وهابیت از دیدگاه مولوى اهل سنت

خبرگزاری رسا ـ مولوى عبدالرحمان چابهاری گفت: نباید چنین تصور شود که علماى اهل سنت خداى ناکرده با وهابیت تبانى و توافقى دارند
وهابيت

به گزارش سرویس مانیتورینگ خبرگزاری رسا، مهدی هاشمی مدیر شبکه وهابی کلمه وکار شناس شبکه وهابی نور در برنامه مفاهیم قرآنی در جواب تماس تلفنی بیننده ای مدعی شد که وهابیت؛ طایفه ای  از اهل سنت می باشند وعلمای اهل سنت مخالفتی با وهابیت ندارند.


در پاسخ به این مدعا مولوى عبدالرحمان چابهاری می گوید:


اگر مسأله وهابیت پیش از این در میان علما و ائمه جمعه اهل سنت مورد بحث قرار نگرفته، نباید چنین تصور شود که علماى اهل سنت خداى ناکرده با وهابیت تبانى و توافقى دارند. موضع علماى ما پیش از امروز و ده ها سال قبل؛ چنان در کتابها و فتاواهایشان به ‏طور روشن بیان شده که شبیه به آن را در میان علماى بزرگوار تشیع بنده سراغ ندارم ـ به علت محدود بودن معلومات خودم ـ . پیش از حضرت امام خمینى رحمه ‏الله کسى به صورت مکتوب و نوشتاری در کتابى با این مسأله با صراحت و فصاحت کامل برخورد نکرده ‏است اما فکر نمى‏ کنم کسى از میان علماى محترم اهل سنت ناشد که کتاب معروف « رد المختار على الدر المختار» را نداشته باشد و این کتاب ده ها سال قبل تألیف شده و در دسترس علماى اهل سنت قرار گرفته ‏است و کم عالم، مفتى و قاضى در دیار ما هست که این کتاب را نداشته باشد و خود بنده تا به این کتاب مراجعه نکنم در هیچ فتوایى اطمینان به کتاب دیگر پیدا نمى‏ کنم. مؤلف این کتاب با صراحت کامل در این مسأله اظهار نظر فرموده و بعد از ایشان هم علماى ما در هر فرصت مقتضى و زمانى که احساس کردند مى‏ توانند این مسأله را تببین کنند به موضع ‏گیرى پرداختند و اگر در بلوچستان ما قبلاً این مسأله مطرح نشده علتش این نبوده که ما از این مسأله ناآگاه بوده‏ ایم یا خداى ناکرده با وهابیان توافقى داشته ‏ایم؛ نه. براى اینکه علما و خطبا با اطبا مشابهت دارند، تا بیمارى و مرضى را در انسانى احساس نکنند به سراغ مداوایش نمى‏ روند. هر مرضى که ظهور کند همان مرض را پیدا مى‏ کنند و تلاش مى‏ کنند آن را مداوا کنند و نسخه خاص آن بیماران را به او تحویل مى‏ دهند.


اما حالا که این مسأله مطرح شده و موضع ‏گیرى‏ هاى این قشر علیه اسلام از گذشته جدى‏ تر شده، وظیفه تک تک ماست که در مقابل آن، موضع خود را مشخص و روشن کنیم تا خداى ناکرده مثل گذشته با حسن‏ ظن ها و تصورهاى مخلصانه‏ اى که غرضى و شائبه ‏اى هم نداشته، عده‏اى از جوانان ما جذب این افکار نشوند و الحمداللّه‏ با توجهات مقام معظم رهبرى و عنایاتى که نظام جمهورى اسلامى ایران نسبت به اهل سنت بخصوص علماى حوزه ‏ها، مدارس و طلبه‏ ها دارد الان خود به خود این مسأله منتفى است که جوانان ما نیاز پیدا بکنند تا به ‏گونه‏ اى با بهانه‏ هایى به جایى برسند که در معرض فرهنگهاى التقاطى قرار بگیرند.


مؤلف کتاب « المهند على المفند» که همه شما براى او احترام قایل هستید نه تنها موضع علماى احناف بلکه علماى مذاهب اربعه اهل سنت را در قبال این مسأله تبیین کرده ‏اند.


فخرالمحدثین مولانا خلیل احمد سهارنپورى مؤلف کتاب معروف و بذل المجهود شرح سنن ابى‏ داود، موضع ما را مشخص نموده‏ اند. ما در موارد بسیارى با وهابیت اختلاف داریم و نمى‏ توانیم با آنها سر سازش داشته باشیم. نظرات آنها زیربناى فقهى و اجتهادى ندارد و وقتى بررسى مى ‏کنیم مبتنى بر اغراض سیاسى است و صرفا غرض آنها لطمه زدن به اسلام و مسلمین است اگر شما در این زمینه مطالعه کرده باشید که طبعا کرده‏ اید، یک زمانى پس از تسلط رژیم آل سعود در اوایل این قدر اینها شدت عمل به‏ خرج مى‏ دادند که اگر زایرى در مواجهه با مزار شریف رسول اکرم صلى الله ‏علیه و آله و سلم با کلمه السلام علیک یا سیدى، یا سیدنا یا رسول اللّه‏ سلام عرض مى‏ کرد، او را تهدید مى‏ کردند و مى‏ زدند.


مفسر جلیل‏ القدر حضرت علامه شفعى احمد عثمانى رحمه ‏الله مى‏ فرمایند که من در کنفرانسى که در زمان سلطان عبدالعزیز تشکیل داده بودند و علما را دعوت کرده بودند حاضر بودم، وقتى نوبت سخن گفتن به من رسید بلند شدم و روى مسایلى که حساس بود انگشت گذاشتم، یکى از آن مسایل همین بود که چرا اجازه داده نمى ‏شود که مسلمین و زائرین کلمه سیدنا را به ‏کار ببرند، چه اشکالى دارد؟ این را در جمعى مطرح کردم که دست راست من به اصطلاح مفتى زمان آنها نشسته بود و در طرف چپ من خود سلطان بود. من از سلطان پرسیدم که چرا مسلمانان را با این شدت منع مى ‏کنید که کلمه سیدنا را به‏ کار نبرند؟ ایشان اشاره کرد به مفتى ‏اش که از ایشان سؤال کنید. وقتى من رویم را به‏ طرف او برگرداندم گفتم چرا جناب شیخ؟ چرا جناب مفتى نهى مى ‏کنید؟ گفت: «لانه لم یثبت عن رسول‏ اللّه‏ صلى الله ‏علیه و آله و سلم لانه ما ورد فى القرآن و ما ثبت عن رسول ‏اللّه‏ صلى الله ‏علیه و آله و سلم».
گفتم اگر من براى شما از قرآن دلیل بیاورم و اثبات کنم آیا قبول مى‏ کنید؟ گفت: مگر امکان دارد که در قرآن آیه ‏اى باشد که نسبت به رسول‏ خدا صلى الله ‏علیه و آله و سلم کلمه سیدنا به‏ کار برده باشد؟ ایشان مى‏ گوید من استشهاد کردم و استدلال نمودم به آیه کریمه ‏اى که‏ درباره حضرت یحیى علیه السلام ـ على ‏نبینا وجمیع‏ الانبیاء صلوات‏ اللّه‏ ـ نازل شده؛ «سَیِّدا وَحَصُورا وَنَبِیّا مِنْ الصَّالِحِینَ».
گفت: این درباره حضرت یحیى است. گفتم عجیب است! وقتى درباره مفضول این کلمه در قرآن به‏ کار برده شده چگونه شما روا نمى ‏دانید که درباره افضل از ایشان به کار برده بشود و روایت «انا سید ولد آدم...» روایات دیگر را خواندم. چنان ایشان بى‏ جواب ماندند که ساکت و خاموش شده و نتوانستند لب تکان بدهند. سلطان بیچاره هم وقتى که بى ‏جوابى و سکوت محض مفتیش و شیخ الشیوخش را به عینه از نزدیک مشاهده کرد بدون اینکه از او سؤال دیگرى بکند دستور داد و گفت: از امروز کسى حق ندارد مردم را منع کند که کلمه سیدنا را به ‏کار ببرد. از اینجا نتیجه آن عرضم که قبلاً اشاره کردم و گفتم نقش علما در جامعه مهم است مشخص مى‏ شود و همه مى‏ دانیم اگر سلطانى منحرف شود گویا شخصى در غالب دانشمند و مفتى‏اى و شیخى و عالمى منحرف است.


اگر استاد و معلم و مربى سالم باشد شاگردان سالمى را به جامعه تحویل مى‏ دهد؛ اگر مذکِّر و مبیِّن و مُبلِّغ سالم باشد انسانهاى سالمى را در جامعه مى ‏آورد و به جامعه تحویل مى‏ دهد.


حضرت کرخى رحمه‏ الله یکى از اولیاى کبار امت است و شیخ الشیخ جنید بغدادى. این هم یکى از نقطه نظرهاى اختلافى بین علماى اهل سنت و وهابیت است و همه این ثلاثه و اربعه ‏اى که در میان اهل سنت رواج دارد؛ نقشبندیه، چشتیه، سهروردیه و قادریه، خوشبختانه همه اینها منتهى مى‏ شود به یکى از ستارگان درخشان اهل‏ بیت و عترت.


حضرت امام جعفر صادق علیه السلام جنید بغدادى را سید الطائفه گفتند. مشایخ ما، مشایخ عرفانى ما مرید حضرت سرى ثقفى هستند که عموما سرى خوانده مى ‏شود و سرى ثقفى مرید حضرت معروف کرخى است و این حضرت معروف کرخى که امروز با این تقدس اسمش برده مى ‏شود، ترسا و مسیحى بوده که پس از تشرف به محضر حضرت على ابن موسى‏ الرضا علیه السلام به اسلام مشرف شده ‏اند و با تربیت پاک ایشان تربیت شد و در محضر چنین مذکى تزکیه شده ‏اند. ایشان وقتى به میان قوم خودشان بر مى ‏گردند، وقتى که در مى ‏زنند پدر و مادرشان سؤال مى ‏کنند که: کیستى؟ ایشان پاسخ مى‏ دهند؛ معروف. پس سؤال مى‏ کنند: با چه آیینى بازگشته ‏اى و ایشان در جواب مى‏ گویند: با آیین اسلام؛ اشهد ان لا اله الا اللّه‏ و اشهد ان محمدا رسول‏ اللّه‏. مادرش که مدتها در فراغ بوده و زجر هجران کشیده بود، براى بازگشت فرزند نذر کرده بود که او برگردد اگر چه با هر دینى که باشد اشکال ندارد. و بر اثر تبلیغ ایشان پدر و مادر و همه اقوام او مشرف به اسلام شدند. حکایتى از ایشان نقل شده که وقتى با مریدان به کنار دجله رسیدند، عده ‏اى از جوانان را در حال عیش و عیاشى سوار قایقى دیدند، مریدان کم ظرفیت و تزکیه نشده ‏اى امثال ما، تقاضا کردند که یا حضرت شیخ! دعا بکن که خداوند اینها را در قعر دریا فرو ببرد و هلاکشان کند که این همه نعمتهاى خدا را حتى در روى دریا هم درجهت نارضایتى و مبارزه با خدا به‏ کار مى‏ برند. ایشان مى‏ گویند اشکال ندارد دست بلند کنید دعا مى ‏خوانیم، همه دست برداشتند و منتظر شدند ایشان دعا بکنند تا آنها آمین بگویند، فرمودند: پروردگارا همانگونه که این جوانان را در این دنیا شادمان و خوشحال فرمودى آنها را در قیامت خوشحال بفرما.


مریدان تعجب کردند و گفتند: بنا نبود همچین دعایى بشود. این دعا با این قشر و با این عده از افراد چه تناسبى دارد؟ گفت لحظه‏ اى صبر داشته باشید! مگر براى شما سنگینى مى‏کند که خداوند چنین کارى بکند؟ دیرى نشد که قایق آنها به‏کنار دجله رسید و شیخ را دیدند و در محضر ایشان حاضر شدند و همه توبه کردند و از زهاد و عباد روزگار شدند و بدین‏ترتیب دعاى شیخ قبول شد. منظورم این است، وقتى که مذکى کامل باشد شاگردانى تزکیه شده و کامل از مدرسه ‏اش تحویل جامعه مى‏ دهد، چون اینجا مذکى حضرت على‏ ابن‏ موسى‏ الرضا علیه السلام بود شاگردش و مریدش معروف کرخى به ‏بار آمد و ایشان در جهت سپاس این نعمت بزرگ به اندازه توان خود در خدمت آن حضرت بود و وقتى که حضرت على ابن موسى راه مى‏ رفت ایشان جلوى مرکب آن حضرت کمر مى‏ بست و مانند غلام مى‏ دوید. این شیخ مشایخ من و شماست.


اما اگر مفتى آن‏جورى باشد، مربى آن‏جورى باشد آن‏طور که سلطان عبدالعزیز داشت که بدون مدرک و دلیل و بدون صلاحیت اجتهاد و قابلیت علمى بگوید که در قرآن کلمه سید چون براى رسول‏ خدا صلى الله ‏علیه و آله و سلم نیامده و در احادیث نیز ذکر نشده لذا ما آن‏را منع مى‏ کنیم و وقتى دلیل آورده مى‏ شود مبهوت و ساکت مى‏ ماند حاصل تربیت مشخص مى‏ شود.


 پس برادران شیعه ما ناراحت نشوند از اینکه اگر وهابیها بلا تشبیه آنها را مشرک گفته‏ اند آنها به ما هم مشرک گفته ‏اند.



 امیدوارم که خداوند متعال جل و على شأنه به همه ما توفیق بدهد که آگاهانه در جهت اعلاى کلمه اللّه‏ حرکت کنیم و همگام با نظام جمهورى اسلامى ایران و تحت سایه پر لطف و پر عنایت و قیادت داهیانه و آگاهانه رهبر معظم انقلاب اسلامى ـ اطال اللّه‏ بقائه و عمره ـ در جهت خدمت گزارى به اسلام و مسلمین کوشا باشیم و قدم برداریم و نگذاریم که فرزندانمان و جوانانمان در این زمینه لغزش بخورند./1406/1409/

ارسال نظرات