بررسی جایگاه رهبر معظم انقلاب در هندسه نوین جهانی
به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، طبق برآورد حضرت آیتالله خامنهای، هندسه جدید جهانی، عرصه مبادله قدرت و تواناییها میان کشورها خواهد بود. «در نگاه کلان به کل جهان - و از جمله به منطقه - انسان به این نکته اساسى برخورد میکند که نظم مستقر حاکم قبلى دنیا در حال تغییر و تبدیل است...؛ این نظم در حال تغییر است ...» (بیانات در دیدار با اعضای خبرگان رهبری؛ 13 شهریور 1393).
رهبر معظم انقلاب بارها نظم مستقر بینالمللی را به چالش کشیدهاند. از نظر ایشان، نشانههای بروز نظام نوین چندوجهی در مقابل نظام یکجانبهگرایی سلطه، اکنون برجسته است؛ زیرا هندسه غلط بینالمللی موجود از ساختارهای معیوب، منسوخ، ناعادلانه و غیردمکراتیک تشکیل شده است که نیازمند بازنگری است. در واقع نظم بینالملل جهانی در دهههای اخیر بیشتر دستخوش انواع تحولات شده است که همگی حاکی از ناراضی بودن اکثر بازیگران بینالمللی از وضع موجود و نظم مستقر است.
تحولات سالهای اخیر در خاورمیانه و دنیای اسلام نیز حکایت از اعتراض به نظم مستقر به رهبری آمریکا دارد. ایدئولوژیهای گذشته و حال، مطابق با نیازهای امروز بشر نیست و بسیاری از ملتها در پی تغییرات اساسی هستند. این نشان میدهد که هندسه جدید جهانی در حال شکلگیری است. نظام جمهوری اسلامی ایران، بر اساس دیدگاه و بیانات رهبری، مؤثر در این هندسه نوین جهانی است.
بررسی چرایی برنتابیدن نظم کنونی جهانی از سوی کشورها و همچنین بررسی دیدگاهها و تأثیرات بیانات مقام معظم رهبری در شکلدادن به هندسه نوین جهانی حائز اهمیت است. بر این اساس، پرسش این است که ضعفهای نظم کنونی جهانی چیست و هندسه جدید جهانی مورد نظر مقام معظم رهبری از چه ویژگیهایی برخوردار است؟
پایههای نظم مستقر جهانی
لیبرالیسم: شروع و سیطره ایدئولوژی لیبرالیسم به قرن هیجدهم و نوزدهم بازمیگردد. یکهتازی لیبرالیسم تا بعد از جنگ جهانی اول ادامه داشت، اما پس از آن ایدئولوژیهای قدرتمندی(البته آنها نیز مادی و دنیایی بودند) مانند مارکسیسم، کمونیسم، فاشیسم، نازیسم و شینتوئیسم در برابر لیبرالیسم قد علم نمودند.
سه ایدئولوژی آخر در دوران جنگ جهانی دوم از بین رفتند و تنها کمونیسم و لیبرالیسم دو قطب نظام فکری دنیا گردیدند. رقابت دو ایدئولوژی، سرانجام با فروپاشی شوروی پایان یافت و به زعم بعضی نظریهپردازان، «پایان تاریخ» آغاز گردید. لیبرالیسم به باور بسیاری، اکنون ایدئولوژی بیرقیب دنیاست که شکلدهنده پایههای نظم مستقر جهانی در حال و آینده است.
سکولاریسم: جدایی دین از سیاست یکی از محوریترین آموزههای جهان سیاست است که همواره تحت تأثیر تبلیغات، بزرگنمایی میشود. بسیاری از کشورهای جهان که مدل غربی توسعه اقتصادی و سیاسی را در پیش گرفتند به این آموزه پایبند شدند. سکولاریسم همواره یکی از پایههای نظم مستقر جهانی پس از رنسانس تاکنون بوده است و معدود کشورهایی جدایی دین و سیاست را برنتافتند و به آن پایبند ماندند.
لائیسم: لائیسم آموزهای است که صراحتاً در برابر دین و معنویت قرار میگیرد و نوعی تضاد اجتنابناپذیر در برابر آن ایجاد مینماید. لائیسم به ظواهر غربی به حدی بها میدهد که اموری را که در گذشته در دست روحانیون و آدمهای مذهبی بود(مانند آموزش و قضاوت) شایسته نمیداند و در این امور، اشخاص غیرمذهبی را ارجحیت میدهد.
مادیگرایی و توجه به ارزشهای دنیوی: پس از رنسانس توجه به ابعاد مادی در زندگی بشر بار دیگر قوت گرفت و باورهای قرون وسطایی به کنار گذاشته شد. این مهم به ویژه پس از جنگ جهانی اول که آثار زیانباری هم در بُعد مادی، معیشتی و هم در بُعد روحی، روانی بر جوامع انسانی تحمیل کرد باعث شد کشورهای اروپایی برای رهایی از آن مصائب، ارزشهای دنیایی را برای کاهش فشار روانی بیشتر مستقر نمایند و از آن زمان تاکنون، بر ابعاد آن افزوده شده است.
هندسه نوین جهانی و خواست رهبری
توجه به خدا: بر اساس بیانات رهبری یکی از فاکتورهای هندسه نوین جهانی، توجه به خداوند متعال است. نشانه بزرگ و واضح این دوران عبارت است از توجه به خداى متعال و استمداد از قدرت لایزال الهى و تکیه به وحی. بشر امروز، که به علت سیاست برخی از کشورها غرق در لذایذ مادی شده است، در درون خود نوعی خلأ را احساس مینماید. رهآورد چنین سیاستهایی برای بشر امروز یا پوچگرایی(Nihilism) بدون ارزشهای اخلاقی و معنوی درونی است یا غرق ماندن در امور مادی و ظاهری.
اما در مقابل، دهههاست که جمهوری اسلامی ایران و رهبری بر توجه به خدا به عنوان تنها راه درمان تأکید نمودهاند. در هندسه نوین جهانی، بسیاری از ملتها در پی بازگشت به خداوند، دین و مذهب هستند. اعتراضات درونی و بیرونی به سیاستهای دولتهای غربی، موج بیداری اسلامی و استقلال و تأکید ملت ایران بر حقوق خود بدون ترس و واهمه از تهدیدها و غیره، بیانگر تغییر وضع موجود در آینده نزدیک است که خداوند و امور دینی به جایگاه واقعی خود بازخواهد گشت.
بازگشت به دین و مذهب: موج بیداری اسلامی اکنون کشورهای عربی را درنوردیده است و هر روز گستره آن افزایش مییابد. اگرچه کشورهای غربی سعی دارند با فشار و نفوذ، این موج را از مسیر اصلی خود منحرف نمایند، اما این واقعیتی اجتنابناپذیر است که خواست و اراده ملتها را به راحتی نمیتوان منحرف کرد. به همین علت، مقام معظم رهبری، با حساسیت ویژهای از پیچ تاریخی سخن گفتند، زیرا به این امر واقف بودند که کشورهای غربی اگر بتوانند اراده دولتمردان کشورهای دستخوش تحول را آنگونه که میخواهند جهت دهند، اراده ملتها آن گونه که امروز هست باقی خواهد ماند و در آینده غالب خواهد شد. ایشان به صراحت اعلام نمودند که: «یک پیچ تاریخی جلو بشریت گذاشته شد یعنی روند به سمت مادیگرایی بود و یک پیچ به سمت معنویت داده شد، در گذشته به سمت مادیگرایی پیش می رفت ولی یکی از برکات حضرت امام(ره)، انقلاب اسلامی و شهدا این بود که نه تنها حاکمیت دین را در جامعه برپا کردند بلکه جهان را به سمت خدا پیش بردند».
معنویتگرایی: «بیل مایرز» روزنامهنگار و محقق آمریکایی طی ده برنامه متوالی که از شبکه تلویزیونی PBS پخش شد با ارائه نتایج تحقیقات خود در این زمینه اظهار داشت: «مردم در سراسر جهان از مادیگرایی و ماتریالیسم خسته شدهاند و به سرعت به سوی معنویت باز میگردند و این بازگشت چندی است که آغاز شده است». مقام معظم رهبری همواره تأکید بر معنویت بشری دارند و در این زمینه به جد معتقدند که «این قرن، قرن معنویت است».
حاکمیت ارزشهای معنوی و الهی روندی است که پس از انقلاب اسلامی ایران آغاز شد. در سالهای گذشته، جمهوری اسلامی ایران گامهای زیادی برای بازگشت امور معنوی به زندگی بشر برداشته است. توجه به این امور، بخش مهمی از شاکله سیاست خارجی ایران را نیز تشکیل میدهد. وضعیت نگرانکننده شهروندان کشورهای غربی برای دولتمردان این کشورها نیز مشخص شده است و آنها برنامههایی را برای بازگشت برخی امور معنوی در پیش گرفتهاند.
سرکوب دیکتاتوریها(داخلی و بینالمللی): هندسه نوین جهانی با سرکوب دیکتاتوریها، در دو عرصه داخلی و بینالمللی، همراه خواهد شد. دیکتاتورهایی که اکنون زمام امور را در کشورهایشان در دست دارند، در پیچ تاریخی سقوط خواهند کرد و در هندسه نوین، جایگاهی نخواهند داشت. علاوه بر سقوط دیکتاتوریهای داخلی، در عرصه بینالمللی نیز شاهد سقوط دیکتاتوریهای بینالمللی و نهادهایشان خواهیم بود. از منظر معظمله، «نظم آرمانی، در نقطه مقابل نظام سلطه قرار دارد که در قرنهای اخیر، قدرتهای سلطهگر غربی(و امروز دولت زورگو و متجاوز آمریکا) مدعی و مبلّغ و پیشقراول آن بودهاند و هستند».
منظور از دیکتاتوریهای بینالمللی کشورهای زورگو، نهادهای بینالمللی غیرمستقل و نهادهای اقتصادی بینالمللی است. ایالات متحده در هندسه نوین جایگاه ابرقدرت، سقوط خواهد کرد و چهره اتوپیایی خود را قطعاً از دست خواهد داد و سایر کشورهای زورگو نیز مجبور خواهند شد در سیاستهای خود تجدیدنظر کنند.
در هندسه نوین جهانی، به دلیل عدالتخواهی ملتها و دولتها، نهادهای بینالمللی قدیمی مانند شورای امنیت، مشروعیت خود را از دست میدهند. زمانی اهمیت این موضوع دوچندان میشود که بدانیم اصلاح شورای امنیت با حیات سازمان ملل متحد گره خورده است. لزوم بازنگری در این امتیاز ویژه و همچنین کل ساختار شورای امنیت از ملزومات ادامه حیات کارآمد سازمان به حساب میآید که اهمیتی فوقالعاده را برای نه تنها سازمان، بلکه برای کل جهان پدید آورده است.
در اعلامیه هزاره و طبق پاراگراف 30 قطعنامهی 2/55 مجمع عمومی، از کلیهی دولتها خواسته شده است با کنار گذاردن اختلافات، تمام سعی خود را برای اصلاحات جامع شورای امنیت در تمامی جوانب مبذول دارند. کوفی عنان دبیرکل سابق نیز به صراحت اعلام داشته بود که هیچ اصلاحی در سازمان ملل بدون اصلاح در ساختار شورای امنیت کامل نخواهد بود.
در هندسه نوین جهانی، اقتصاد بینالملل و نهادهای اقتصادی بینالمللی، همچون بانک جهانی، صندوق بینالمللی پول و سازمان تجارت جهانی که به باور(جری مندر، رییس همایش بینالمللی جهانی شدن در 4 آوریل 2000)، «تثلیث نامقدس» هستند، نیازمند بازنگری اساسیاند. سیاستهای اقتصادی این نهادها به حدی یکجانبه و دیکتاتورگونه است که حتی انتقاد بسیاری از درون خود این نهادها را برانگیخته است. استیگلیتز معتقد است: «این نهادها واقعاً فکر میکنند که دارند به رشد و توسعه کشورهای در حال توسعه کمک میکنند!».
در میان نهادهای بینالمللی سیاسی نیز، شورای امنیت ناعادلانهترین ساختار را دارد. رهبر جمهوری اسلامی ایران نیز بارها از شورای امنیت سازمان ملل انتقاد کردهاند و این مسأله را صراحتاً اعلام داشتهاند. خبرگزاری فرانسه نیز در این باره نوشت: «آیتالله خامنهای، رهبر معظم جمهوری اسلامی ایران، در سخنان آغازین نشست گروه نم در تهران، که بان کی مون، دبیرکل سازمان ملل، در آن حضور دارد، از «دیکتاتوری» شورای امنیت سازمان ملل انتقاد کرد و گفت که این سازمان از ساختاری غیردمکراتیک و ناعادلانه برخوردار است».
بنابراین در نظم آرمانی مورد نظر رهبری، دیکتاتوریهای زورگو داخلی و بینالمللی در برابر ملتهای جهان با چالش مواجه خواهند شد و باید اصلاح گردند. بسیاری از مسائل بینالمللی طی سالیان زیاد، همچنان لاینحل باقی ماندهاند. بر این اساس، تیبریو گراتسیانی، رییس مؤسسه عالی مطالعات ژئوپلیتیک ایتالیا، اظهار داشته است: «سخنان رهبر ایران اثبات ناکارآمدی سازمان ملل در پروندهی فلسطین است».
تبادل قدرت و توانایىهاى عمومى: طبق برآورد آیتالله خامنهای، هندسه جدید جهانی، عرصه مبادله قدرت و تواناییها میان کشورها خواهد بود. در نظر رهبری، کشورهای در حال توسعه و عدمتعهد باید نقش بیشتری را در معادلات جهانی پذیرا باشند و در برابر زورگوییهای قدرتهای بزرگ سر خم ننمایند: «در جهت تبادل قدرت و توانایىهاى عمومى بین شرق و غرب یا بین بخشى از ملتهاى دنیا با بخش دیگر، پیداست که به سوى تحولات تازهاى داریم پیش میرویم».
کشورهای اثرگذاری مانند ایران نیز نقش مهمی در انتقال تواناییهای خود در عرصههای مختلف سیاسی و تکنولوژیک خواهند داشت. در هندسه نوین آرمانی، رقابت وجود خواهد داشت، اما مبارزه قدرتطلبی نفی خواهد شد. به دلیل حساسیت کنونی نظام بینالملل و قرار گرفتن در پیچ تاریخی، کشوری مثل ایران که روح استقلال و عدالتخواهی خود را حفظ نموده است، با رهبری متفاوت آیتالله خامنهای، نقش ویژهای خواهد داشت.
نقش دنیای اسلام و ایران در نظم آینده بینالمللی
از نظر مقام معظم رهبری، دنیای اسلام به دلیل پیشرفتهای اقتصادی، سیاسی، تکنولوژیک و حتی جمعیتی، نقش ویژهای در آینده هندسه جهانی خواهد داشت. امام خمینی(ره) نیز پیشتر بر بازگشت به اسلام تأکید مینمودند. ایشان در صحیفهی نور(ج 12، ص 282) میفرمایند: «ما تا به اسلام برنگردیم، تا به اسلام رسولالله برنگردیم، مشکلاتمان سر جای خودش هست، نه میتوانیم قضیه فلسطین را حلش کنیم و نه افغانستان را و نه سایر جاها را. ملتها باید برگردند به صدر اسلام. اگر حکومتها هم با ملتها برگشتند که اشکالی نیست و اگر برنگشتند، ملتها باید حساب خودشان را از حکومتها جدا کنند».
چنانکه مشاهده میشود، پیشبینی حضرت امام کاملاً تحقق یافته است و مقام معظم رهبری نیز بر اساس آن، اکنون بیشترین نقش را در بازگشت مسلمانان به اسلام واقعی و همچنین وحدتشان ایفا مینمایند.
مسلمانان جهان اکنون در جایجای نقاط کره زمین پراکنده شدهاند و مسلمانان در کشورهای اروپایی و آمریکا، جزء اقلیت اثرگذار محسوب میشوند. کشورهای مسلمانی مانند ترکیه، مصر و ایران بدون تردید نقش بیشتری در آینده تحولات جهانی خواهند داشت. جایگاه ایران، به دلیل ماهیت نظام خود و نقش مقام معظم رهبری در وحدت مسلمانان، استکبارستیزی و عدالتخواهی، برجستهتر خواهد بود.
ایران به عنوان کشور مهم منطقه خاورمیانه، نقش مهمی در مدیریت تحولات این منطقه دارد. رهبر جمهوری اسلامی ایران در این میان، به عنوان رهبری معنوی، به دنبال وحدت و جلوگیری از تفرقه و اختلاف میان مسلمانان است. هندسه نوین جهانی زمانی وارد عرصه عملیاتیتر خواهد شد که مسلمانان با بصیرت، اختلافافکنی و فرافکنی، بیگانگان را مدیریت نمایند تا باعث ارتقا و قدرت مسلمانان در عرصه جهانی گردند. رهبر ایران از هر نشست و کنفرانس بینالمللی مسلمانان استفاده کردهاند و وحدت مسلمانان را به عنوان فصلالخطاب مطرح نموده است.
دورهی گذار از نظم کنونی به نظم جدید
نظم مستقر بینالمللی، همان گونه که اشاره شد، از مؤلفههایی تشکیل شده است که روزبهروز در حال کمرنگتر شدن است. لیبرالیسم دیگر آن ماهیت بیرقیبی پس از فروپاشی نظام دوقطبی را ندارد. پایان تاریخ تحقق نیافته است و تاریخ از نو نوشته خواهد شد. دوره گذار در این پیچ تاریخی بسیار حساس است. در این پیچ، انواع تحولات در حال وقوع است که نویدبخش برقراری هندسه نوین جهانی است. هر دوره گذاری همواره با سختیها و چالشهایی مواجه است که با مدیریت صحیح میتوان چالشهای آن را تا حد ممکن تقلیل داد و به روند گذار سرعت بخشید.
تحولات جهان عرب که منتهی به سقوط دیکتاتوریهای برخی کشورها گردید و بسیاری برای تحقق آن جان خود را از دست دادند، بخشی از هزینههای این دوره گذار است. این دوره در ابتدای راه قرار دارد و برای اتمام آن، باید منتظر تحولات بعدی بود و قطعاً هزینههای دیگری در پیش خواهد بود. آنچه در این دوره گذار حائز اهمیت است، توجه بیشتر ملتها به مؤلفههای ذکرشده در هندسه نوین است. بخشی از پازل هندسه نوین جهانی اکنون تکمیل شده است. در دوره گذار، کشورهای مستقل و منتقد وضع موجود، نقش ویژهای خواهند داشت. این دسته از کشورها میتوانند با همسویی نظرات و تصمیمات، وضع غیرعادلانه کنونی جهان را بیشتر به چالش بکشند.
نتیجهگیری
نظم مستقر جهانی مطلوب بسیاری از کشورها، از جمله جمهوری اسلامی ایران نیست. تغییر وضع موجود بخشی از اهداف کشورهای مذکور است. تحولات اخیر حکایت از ارتقای جایگاه معنویت در میان ملتها دارد که رهبری ایران همواره بر آن تأکید دارند. پیچ تاریخی کنونی حاکی از تحولاتی است که آینده هندسه نوین جهانی را رقم خواهد زد. وجه مشخصه دورهی کنونی، مبارزه با دیکتاتوریهای داخلی و بینالمللی است. بخش مهمی از دیکتاتوریهای داخلی سقوط نمودهاند، اما دیکتاتوریهای بینالمللی و نهادهای تأثیرگذار آن، نیاز به بازنگری اساسی و انقلابی دارند.
اصلاحات جزئی تنها پاک نمودن صورتمسأله است که با خواست ملتها و دولتهای آزادیخواه و عدالتخواه همخوانی ندارد. اما سخن نهایی و اصلی مقاله این است که رهبر جمهوری اسلامی ایران تنها شخصیت در جهان کنونی هستند که یکتنه در برابر زیادهخواهیها و زورگوییهای غرب ایستادهاند و صراحتاً نظم موجود بینالمللی را به چالش میکشند. برای غرب و آمریکا حیرتآور است که در دنیای کنونی که افراد و شخصیتهای سیاسی تنها منافع خود را دنبال مینمایند و بر سر هر مسألهای حاضر به معامله هستند، ایران و رهبری ایران با مفاهیم و ارزشهای انسانی، سیاستهای قدرتها را نقد مینمایند./907/102/ع
منبع: پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی