اعتقاد به غیب و تأثیر آن بر سبک زندگی انسان
نگرش به هستی از مقولههای اساسی و بسیار اثرگذار در سبک زندگی افراد است. هرکس (به صورت خودآگاه یا ناخودآگاه) مجموعه هستی را به گونهای میبیند و بر اساس آن، اهداف، بزرگراهها و مسیرهای دراز مدت زندگی خود را ترسیم میکند.
هستی شناسی اسلامی نیز از این قاعده مستثنا نیست. هر اندازه هستی شناسی افراد، گروها و جوامع با آموزههای اسلامی انطباق بیشتری داشته باشد و مقررات و قوانین حاکم بر آنها اجرا شود، سبک زندگی آنها به اسلامی بودن نزدیکتر است. بر این اساس، خطوط کلی این نوع از نگرش به هستی را در حد گزارههای خبری و توضیحاتی مختصر، مورد توجه قرار میدهیم.
ایمان به غیب
غیب شامل اموری همچون خدا، فرشتگان، جن، شیطان، روح، برزخ، قیامت، بهشت و دوزخ، امام زمان (عج) و ... میشود. یک بخش از هستی، همین طبیعت اطراف ماست که بخش ظاهری هستی است؛ مثل زمین، آسمان، ستارگان و...؛ قرآن در خصوص این طبیعت، سخنان متنوعی دارد که در ادامه به آنها اشارهای خواهد شد؛ اما بخش عمده و بزرگ هستی، بخش غیب آن است که از نظر کمیت قابل مقایسه با بخش شهودی آن نیست.
این بخش از نظر اثر گذاری نیز سهم بسیار بزرگی دارد؛ اگر چه ما انسانهای معمولی ممکن است به واسطه درگیر شدن زیاد با بخشهای مادی و شهودی، با بخش دیگر انس نداشته باشیم و برای ما نامأنوس باشد، ولی در وجود آن بخش، تردیدی نیست و بسیاری از اشکالات سبک زندگی انسانها ناشی از دقت نکردن و باور نداشتن به اهمیت امور غیبی است.
اگر کسی نتواند مساله غیب را برای خود حل کند، نمیتواند به اسلام اعتقاد واقعی داشته باشد و به آن عمل کند. اموری مثل خدا، قیامت، بهشت، وجهنم فرشتگان، جن، شیطان، روح، امام زمان(عج) و علوم مربوط به این موارد، ماورای زمان و مکان و هر آنچه غیر مادی است و خواص ماده را ندارد، همه و همه از مصادیق غیب است. انسان در زندگی دنیاییاش میتواند به اذن خدا به بعضی از مصادیق آن دست یابد و بعضی از مصادیق آن پس از مرگ در عالم برزخ و یا آخرت، برای او اشکار خواهد شد و بعضی مصادیق هیچگاه روشن نخواهد شد، بلکه از اختصاصات پروردگار است.
خداوند عالم غیب و شهود است 2 و همه در اختیار اوست 3 و هیچ کس دیگری از آن مطلع نمیشود مگر به اذن خداوند؛ حتی پیامبران نیز چنین ادعایی نداشتهاند 4؛ و نزد اوست کلیدهای غیب، آنها را کسی جز او نمیداند.
هر آنچه را در خشکی و دریاست میداند. هیچ برگی نمیافتد مگر اینکه او میداند و هیچ دانهای در تاریکی زمین و هیچ تری و خشکی نیست مگر اینکه در کتابی مبین آمده است. خداوند میداند که جنین داخل زهدانها، نر است یا ماده؛ زشت است یا زیبا، بخشنده است یا خسیس، بدبخت است یا خوشبخت؛ کدام یک هیمه آتش دوزخ است و کدام یک همنشین پیامبران در بهشت. استواران در علم، کسانی هستند که ایمان به آنچه در پس پرده غیب است و تفسیرش را نمیدانند، آنان را از اینکه بخواهند به زور از درهای غیب وارد شون ، بینیاز کرده است. پس ، خداوند اعتراف انان به ناتوانی از رسیدن به آن را ستوده و خودداری انان را از غور کردن در آن، استواری در علم نامیده است.
خداوند از مصادیق غیب است، او دیدنی نیست، انسانها باید از نشانه ها به وجودش پی ببرند. این نشانهها در اطراف ما زیادند و در قرآن نیز از آنها یاد شده است. کوچکترین امور و بزرگترین آنها و همه ارتباطات و نحوه وجود آنها، از نشانههای وجود اوست.
بر این اساس، اگر دید و تفکرات در مورد هستی و بخش غیب آن، اصلاح شود بسیاری از مشکلات زندگی مردم و جامعه حل میشود؛ برای مثال کسی که به غیب (خداوند، معاد، ثواب و عذاب و...) اعتقاد داشته باشد به دیگر معنا کسی که دیدش نسبت به هستی، الهی است امید به زندگی، به آینده، اعتقاد کمک کردن به هم نوعان، و به طور کلی اعتقادات مثبت و مفید برای خود و جامعه و هم نوعان خود را داراست و بر عکس، کسی که دید صرفا مادی گرایانه به هستی دارد فاقد اکثر اعتقادات مثبت میشود.
برزخ از امور غیر قابل مشاهده
برزخ را نمیبینیم ولی به آن ایمان داریم. نخستین مرحله پس از مرگ، مرحله برزخ است؛ «برزخ میان دو چیز است؛ پاداش و کیفری که در فاصله میان دنیا و آخرت به انسان میرسد» 5. امام سجاد (ع) در تفسیر آیه: «و پشت سرشان برزخی است تا روزی که برانگیخته شوند» 6 فرمود: آن برزخ همان گور است و آنان در گور، زندگی تنگ و سختی دارند. به خدا سوگند گور، یا باغی است از باغهای بهشت یا گودالی است از گودالهای دوزخ.7
امام علی(ع) در عبور از قبرستان، خطاب به همراهان خود میفرمایند: «بدنهای لطیف و تازه دگرگون گشته و استخوانهای محکم و نیرومند، پوسیدهاند و جانها در گرو گناهان خود هستند و به خبرهای غیب یقین یافتهاند». 8
عالم برزخ نیز همانند قیامت، نوعی عذاب و پاداش دارد؛ آنان که در دنیا خوب زیستهاند، در برزخ هم زندگی خوبی دارند؛ برای مثال شهیدان در عالم برزخ مورد عنایت پروردگار هستند 9. مؤمنان ممکن است آنچنان زندگی خوبی در برزخ دشته باشند که مشتاق خبر دادن به آشنایان خود باشند. 10 و کسانی نیز ممکن است آنقدر وضع سخت و دردناکی داشته باشند که هر روز صبح و شام همدم آتش باشند 11 و کسانی نیز به گناهان خود اعتراف کرده و آرزوی بازگشت میکنند. 12
قیامت، مرحله بعد از برزخ
در روز قیامت همه از قبرهای خود بیرون خواهند آمد 13. زمان آن معلوم نیست، مردم از پیامبر(ص) راجع به زمان قیامت میپرسیدند، اما خداوند متعال فرمود: «بگو علم آن نزد خداست و تو چه میدانی، شاید زمان قیامت نزدیک باشد». 14 به صورت نامعلوم و نا گهانی اتفاق میافتد. 15 بحثهای قرآنی فراوانی در مورد قیامت مطرح شده است، ولی ما فقط میخواهیم تأکید کنیم که قیامت از دیدگاه اسلام یک امر قطعی است16 ، از مصادیق غیب است و ما باید به آن ایمان داشته باشیم.
قیامت روز حسابرسی است، حتی در امور بسیار ریز و کوچک و جزئی17، روز به دست آوردن نتایج زندگی دنیاست. 18 کسی که کارهای نیک انجام داده آنرا مییابد 19 و کسی که کارهای بد انجام داده آنرا خواهد دید.20
در واقع روزی است که انسانها همانگونه که خود را در دنیا ساختهاند، بروز و ظهور خواهند یافت. کسی مورد ظلم واقع نمیشود، اعمال دنیایی انسان به صورت دقیق حضور پیدا میکند، در آنجا جاوید و همیشگی خواهیم بود. 21 آنجا آخرین مرحله از مراحل وجودی انسان است، انسانها به تناسب شایستگیهای خود جایگاه پیدا میکنند.
در قیامت دیگر فرصت برای انجام کارهای نیک وجود ندارد. 22 زیانکار واقعی کسی است که خود را در آن زمان زیانکار بیابد. 23 امکان حیلهگری و فریب دادن دیگران و خداوند وجود ندارد. این گونه باورها واطلاعات و صدها نمونه ریز و درشت دیگر در باب قیامت را ما فقط از آیات و روایات به دست می آوریم. اینها همه از مصادیق غیب است و ما به آن ایمان داریم.
بهشت و جهنم نیز از امور غیبی است
ما به بهشت و جهنم ایمان داریم، چون آیات و روایات و دلیل عقلی بر وجودشان دلالت دارد. بهشت و جهنم ما در قیامت، نتیجه اعمال ما در این دنیاست. به کسانی که مؤمن و متقی هستند وعده بهشت داده شده است؛ و این بهشت به بزرگی همه آسمانها و زمین است. آنان در قیامت در باغها و چشمه ساران خواهند زیست، جویبارهای متعدد برای آنها جریان دارد.24 سلامتی و ایمنی کامل خواهند داشت، در سینههای آنان، کینه و عداوتی نسبت به یکدیگر وجود نخواهد داشت.25
آرامش و استراحت کامل برای آنها فراهم است.26 هیچ سخن لغو و بیهودهای نمیشنوند.27 نعمتهای بهشتی برای آنها همیشگی است و نقصانی در انها وجود نخواهد داشت. در آنجا دیگر مرگی وجود نخواهد داشت. آنان چنین بهشتی را به ارث خواهند برد و در آن جاویدان خواهند بود. مؤمنان در آن روز خداوند را ستایش خواهند کرد که به آنان توفیق و هدایت عنایت کرده است و به آنان گفته میشود که بهشت، پاداش همان کارهای نیک شماست که انجام دادهاید. 28 ولی این میراث در عوض آزمایش های زیاد و موفقیتهای مومنان به آنها داده میشود. 29
متقابلا، کافران عنود و لجباز که به علم و اختیار خود، پیروی شیطان کردند و بردگی شیطان را بر بندگی خداوند ترجیح دادند، در عذاب جهنم گرفتار خواهند شد. کسانی مثل آل فرعون، حتی در برزخ نیز در صبح و شام گرفتار غذاب هستند و در جهنم وارد عذاب شدیدتری میشوند.30 کافران در جهنم در بالای سر خود و در زیر پای خود طبقاتی از آتش دارند. 31 آتش جهنم برای بدکاران به گونهای نیست که آنان بمیرند و آسوده شوند، یا آتش آرام گیرد و رنج و عذاب آنها کاهش یابد. 32
روح انسان، یکی دیگر از امور غیبی
یکی از مسائل مهم در سبک زندگی شناخت نسبی روح انسان است چرا که بعد اصلی انسان روح اوست که بر جسم و زندگی تأثیر مستقیم میگذارد و در نحوه شکلگیری زندگی فردی و اجتماعی انسان سهم به سزایی دارد.
در هستی شناسی اسلامی، انسان مرکب است از دو بعد جسم و روح؛ ماهیت روح انسانی برای خود انسان قابل شناسایی کامل نیست. روح در ایجاد اولیهاش چیزی جدای از ماده نیست، همان روحی است که در هنگام زادن بچه وجود داشته است؛ در حالی که متصل به ماده است، تا آخر باقی میماند و تکامل پیدا میکند؛ مانند آب گل آلودی که به مرور زمان گلهای آن تهنشین شده و زلال و پاک میگردد. در مجموع انسان در مورد روح مطالب کمی را میداند؛ در واقع شناسایی کامل روح در اختیار پروردگار است. 34 و منسوب به خود پروردگار است، او انسان را آفریده و از روح خود در او دمیده است. 35
اما اطلاعات فراوان دیگر را میتوانیم از طریق متون دینی و تجربیات انسانی به دست آوریم؛ برای مثال، روح اصل است و بدن، پایگاهی برای زندگی کردن و پرورش دادن روح در این دنیای مادی. در بسیاری از موارد، قرآن از انسان در آخرت به روح تعبیر میکند. 36 خداوند به هنگام مرگ، روح را بسوی خود فرا میخواند، روحی که هنگام خواب هم به سوی خدا میرود، ولی چون هنوز زمان مرگ او فرا نرسیده به سوی بدن باز میگردد. 37
روح انسانی دارای حالات و ویژگیهایی است. برای مثال، حسادت برای روح زندان است 38، تحمل کردن فرد احمق برای آن مایه عذاب 39، بدخویی مایه تیره روزی و شکنجه و مداومت بر ذکر، خوراک آن است، همراهی با دوست خردمند باعث حیات و شادابی روح میشود.
روح ستون دین است و دانش ستون روح و بیان، ستون دانش. روح مانند جسم دارای حالات شش گانه: سلامت، بیماری، مرگ، زندگی، خواب و بیداری است؛ زندگی آن، دانش اوست و مرگش نادانی او، بیماریاش شک او، و سلامتش یقین او؛ خوابش غفلت او و بیداریش هوشیاری او است. 40 شادی باعث انبساط روح و غم، باعث گرفتگی روح و همراهی با دوست خردمند، باعث طراوت و زندگانی روح و تعلل در احساسات، باعث شکنجه روح میشود.41
شیطان نیز از مجردات و از امور غیبی است
چنان که اشاره شد شیطان یکی از امور غیبی است که شناخت او و هدفش بر زندگی انسان تأثیر میگذارد و او در زندگی روزمره انسان دخیل است و همواره به دنبال فریب انسان میباشد بر این اساس شیطان از امور مؤثر بر سبک زندگی است که اسلام در مورد او نصایح و رهنمودهای فراوانی دارد.
موضوع شیطان در سبک زندگی اسلامی چنان جدی و مورد توجه است که مسیری در مقابل مسیر الهی تلقی میشود، چنان که حزب شیطان در مقابل حزب الله قرار دارد و همواره پیروی از شیطان، به عنوان تخلف از فرمان پروردگار تلقی میشود. 42 خداوند میفرماید: «ای مومنان، از گامهای (راهبردهای) شیطان پیروی نکنید، هر کس از گامهای شیطان پیروی کند بداند که او به ناشایستگی و نابکاری فرمان میدهد... و خداوند شنوای داناست». 43
شیطان برای گمراه کردن انسان از هر ابزار سودمندی استفاده میکند و از هر دری وارد میشود؛ گرچه قدرت قاهرهای علیه انسان ندارد، بلکه وعدهها و وسوسهگری او بسیار شدید و قوی است. شیطان مانند انسان نیست که دارای عمر کوتاه باشد بلکه از طرف خداوند مهلت و عمر طولانی دارد. 44 چنان که برای ما هست برای گذشتگان هم بوده و برای آیندگان نیز خواهد بود. خداوند میفرماید: «ما بسوی امتهای پیش از تو رسولانی فرستادیم، پس شیطان اعمالشان را در نظرشان زیبا و تزیین کرد و او امروز ولی و سرپرست انهاست و برای ایشان عذابی درد ناک خواهد بود». 45
یکی دیگر از مصادیق غیب، فرشتگان هستند
فرشتگان در طول تدبیر الهی و به امر او در تدبیر تمام امور هستی حضور دارند.46 اما دیده نمیشوند. 47 مگر در روز قیامت و بعضی از آنها در این دنیا هر گاه لازم باشد خود را به شکلی مناسب نشان خواهد داد. 48
جن، از دیگر مصادیق غیب است
در وجود جن هیچ تردیدی نیست؛ زیرا افزون بر نقلها و حکایتهای بسیاری که راجع به آن آمده است، یک سوره قرآن نیز به همین نام در مورد جن سخن میگوید. درباره جن مباحث زیادی نقل شده است که با رجوع به قرآن و احادیث و سایر متون دینی میتوان از آن مطلع گردید.
/830/702/م
پینوشتها و منابع:
1- «الذین یومنون بالغیب و یقیمون الصلوه...» (بقره 3)
2- «عالم الغیب والشهاده و هو الحکیم الخبیر...» (انعام 73)
3- «وعنده مفاتیح الغیب لا یعلمها الا هو» (انعام 59)
4- «قل لا اقول لکم عندی خزائن الله و لا اعلم الغیب ...» (انعام 50)
5-امام صادق «البرزخ القبرو فیه ثواب والعقاب بین الدنیا و الاخره» (تفسیر نور الثقلین ج 3 ص 553)
6-لعلی اعمل صالحا فیما ترکت کلا انها کلمه هو قائلها و من ورائهم برزخ الی یوم یبعثون (مومنون، 100)
7- بحارالانوار، ج 78، ص 148
8-نهج البلاغه، خ 83
9- «ولا تقولوا لمن یقتل فی سبیل اله اموات بل احیا ولکن لا یشعرون») بقره 154
10-قیل ادخل الجنه قال یا لیت قومی یعلمون به ما غفر ربی و جعلنی من المکرمین (یس 26)
11- «الناریعرضون علیها غدوا و عشیا و یوم تقوم الساعه ادخلوا ال فرعون اشد العذاب» (غافر 46)
12-قال ربنا امتنا اثنتین و احییتنا اثنتین فاعترفنا بذنوبنا فهل الی خروج من سبیل (غافر 11)
13-ثم انکم یوم القیامه تبعثون (مومنون، 16)
14- «یسالوک الناس عن الساعه قل انما علمها عند الله» (احزاب، 63)
15- «حتی اذا جائتهم الساعه بغته قالوا یا حسرتنا علی ما فرطنا فیها...» (انعام 31
16-وان الساعه اتیه لا ریب فیها و ان الله یبعث من فی القبور) حج، 7
17- «یا بنی انها ان تک مثقال حبه من خردل فتکن فی صخره او فی السماوات او فی الارض یات بها الله» (لقمان، 16)
18- «و انما توفون اجورکم یوم القیامه» (ال عمران، 185)
19-فمن یعمل مثقال ذره خیرا یره (زلزله، 7)
20- «و یوم تقوم الساعه ادخلوا ال فرعون اشد العذاب» (غافر، 46)
21- «ان الذین کفروا من اهل الکتاب و المشرکین فی النار جهنم خالدین فیها» (بینه، 6
22- «فقالوا یا لیتنا نرد و لا نکذب بایات ربنا و نکون من المومنین») انعام، 27
23- «ان الخاسرین الذین خسروا انفسهم و اهلیهم یوم القیامه» (شوری، 45)
24- «و بشر الذین امنوا و عملوا الصالحات ان لهم جنات تجری من تحت الانهار» (بقره 25)
25- «ان المتقین فی جنات و عیون ادخلوها به سلام امین» (حجر 45 و 46) ،
26-«اصحاب الجنه یومئذ خیر مستقرا و احسن مقیلا»(فرقان ،24)
27-«لا یسمعون فیها لغوا الا سلاما و اهم رزقهم فیها بکره و عشیا»(مریم 62)
28- «اولائک هم الوارثون الذین یرثون الفردوس هم فیها خالدون »(دخان 56،)
29-«و قالوا الحمدلله الذی هدانا لهذا وما کنالنهتدی لولا ان هدانا الله ...»(اعراف 43)
30-«و لنبلونکم به شی من الخوف و الجوع ونقص من الاموال و الانفس و الثمرات »(بقره 155)
31-«النا یعرضون علیها غدوا و عشیا و یوم تقوم الساعه ادخلوا ال فرعون اشد العذاب»(غافر46)
32-«لهم من فوقهم ظلل من النار و من تحتهم ظلل ذالک یخوف الله به عباده...»(زمر16)
33-«والذین لهم نار جهنم لا یقضی علیهم فیموتو ولا یخفف عنهم من عذابهاکذالک تجرزی کل کفور»(فاطر36.
34-«یسالونک عن الروح قل الروح من امر ربی وما اوتیتم من العلم ال قلیلا »(اسرا 85)
35-«فاذا سویته و نفخت فیه من روحی فقعوا له ساجدین»(سوره ص، 72)
36-یوم یقوم الروحو الملائکه صفا لا یتکلمون الا من اذن له الرحمن و قال صوابا»(نبا،38
37-«الله یتوفی الانفس حین موتها و التی لم تمت فی منامها فیمسک التی قضی علیها الموت و یرسل الاخری الی اجل مسمی ...»(زمر،42)
38-«الحسدحبس الروح»(غررالحکم و دررالکلم ص 372
39-(همان ح 9831)
40-بحار الانوار ،ج1،ص 271
41-امام علی «المطل عذاب النفس»(غررالحکم و درر الکلم ص 635
42-«کلوا مما فی الرض حلالا طیبا و لا تتبعوا خطوات الشیطان»(بقره 168)
43-یا ایها الذین امنوا لا تتبعوا خطوات الشیطانو من یتبع خطوات الشیطان فانه یامر بالفحشا و المنکر (نور،21)
44-«قال فانظرونی الی یوم یبعثون قال انک من المنتظرین»(اعراف،15
45-«عنکبوت 38»
46-«و السابحات سبحا فالسابقات سبقا فالمدبرات امرا »(نازعات 3-5
47-برای مثال در جنگ بدر واحد گروه گروه حضور پیدا کردند ولی دیده نشدند«یمددکم ربکم بخمسه الاف من الملائکه مسمومین»(ال عمران 125)
48ـ« فارسلنا علیها روحنا فتمثل لها بشرا سویا»(مریم 17)