نقش توکل در رسیدن به حیات طیبه از منظر علامه طباطبایی
به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، فرج الله میرعرب عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، در یادداشتی به بررسی ابعاد توکل و نقش آن در زندگی مادی و معنوی انسان از منظر علامه طباطبایی پرداخته است.
انسان موجود ضعیفى است که همواره در زندگى خود دنبال تکیه گاه مىگردد. حتى ملوک و جباران نیز خود را در پناه سر نیزهها و اسلحه نیروهاى نظامى و انتظامى خود قرار مىدهند و به امید آنها فریاد برمىآورند. دلیل آن هم این است که حتى فرعون هم وقتى تکیهگاه خود را از دست مىدهد دست به دامن موسى مىشود، یعنى نقطه اتکا مىطلبد.
انسان، همیشه به دنبال پشتیبان بوده، و هرگز خود را بىنیاز از آن ندیده است، مگر دیوانه باشد. هرکس هم به تناسب درک و شناخت خود تکیهگاه و پشتیبان انتخاب کرده و بر او توکل کرده است. بعضى بر فرزند، بعضى بر مال، بعضى بر قدرت اجتماعى، بعضى بر قدرت نظامى و...
اما اولیاى الهى همواره نقطه اتکاء خود و محور توکلشان را ذات یکتاى رب العالمین قرار دادهاند: «قل انى توکلت على اللّه ربّى و ربّکم، ما من دابّةً الاّ هو آخذ بناصیتها ان ربّى على صراط مستقیم؛ من بر خدا که رب من و رب شما است (و مالک و مدبر من و شماست) توکل کردهام، زمام اختیار هر جنبندهاى به دست اوست و البته که پروردگار من بر راه راست و صراط مستقیم است».
آیه، راه نشان مىدهد؛ که راه راست، توکل بر رب العالمین است و بر هر که توکل کنى، غیر از خدا، اعوجاج و ضلالت است.
چرا آیه بعد از توکل على الله، ربوبیت را مطرح مىکند. معلوم مىشود رابطه عمیقى بین توکل و اعتماد بر خدا و وصف ربوبیت برقرار است. در آیه 123 همین سوره آمده است: «و لله غیب السماوات والارض و الیه یرجع الامر کلّه، فاعبده و توکل علیه و ما ربّک بغافل عما تعملون».
در این آیه غافل نبودن پروردگار متعال از اعمال بندگان مطرح است و برگشت همه به سوى او و مخفى نبودن غیب آسمان و زمین بر ذات حق و در آیه قبل توکل را بر الله قرار مىدهد؛ اللّهى که رب همه مردم است. و در این آیه عدم غفلت را به رب نسبت داد و آنجا قدرت مطلقه را به رب همه مردم، یعنى کسى شایسته توکل است، که آگاه به تمام امور عالم، حتى غیب است و قدرت مطلق در دست او و سرنوشت همه موجودات در ید قدرت او بوده و خواهد بود.
پس باید بر او اتکا کرد، که غیر او نه از غیب خبر دارند (مگر من ارتضى) و نه قدرت مطلقه و نه بازگشت کسى به سوى آنهاست.
توکل چیست؟
سَئَل النبى(ص) جبرئیل: ما التوکل على الله عزّوجل؟ فقال: العلم بانّ المخلوق لایضرّ و لا ینفع، لا یعطى و لا یمنع و استعمال الیأس من الخلق؛ فإذا کان العبد کذلک، لم یعمل لاحدٍ سوى الله، و لم یرج و لم یخف سوى الله، و لم یطمع فى احد سوى الله، فهذا هو التوکل.
در جواب سؤال پیامبر اکرم از توکل جبرئیل گفت: علم به اینکه مخلوق سود و زیان، بخشش و حرمان (دادن وگرفتن) ندارد (و در دست او نیست) و باید از آنها ناامید بود. و اگر بنده به این مرتبه از معرفت برسد که جز براى خدا کارى انجام ندهد و بیم و امید به غیر خدا نباشد و چشم طمع به غیر خدا نداشته باشد؛ این همان توکل است.
در آیات مطرح شده، کمال توکل تعریف شده اززبان جبرئیل محقق شده است. هود، پیامبر الهى که ربّ شناس است و اوصاف ربوبى او را مىداند با صلابت تمام در برابر مشرکان و ستایش کنندگان و پرستش کنندگان ارباب متفرق دون الله، ایستاده و مىفرماید: هر نیرنگ و حیلهاى دارید به کار ببرید و به من هیچ مهلتى نداده و ملاحظه هیچ چیز را نکنید، من از تمام بتان شما بیزارم و تمام اعتماد من بر رب من و رب شماست. پروردگار من است که حافظ و نگهدارنده همه اشیاء است و بود و نبود و سود و زیان عالمیان به دست اوست.
رب من است که کمال سلطه و نهایت قدرت را دارد (آخذ بناصیتها) و نظام قدرت او بر منهاج عدل و حکمت کامل است و اوست که حق را پابرجا و باطل را نابود مىکند.
هود یک نفر است، اما چون نقطه اتکا و مرکز توکل او بر بىنهایت است، هیچ ترس و واهمهاى ندارد و این ثمره بزرگى براى توحید ربوبى است. انسان اگر رب خود را بشناسد و دریابد که او یگانه است و تمام قدرت عالم به دست اوست دیگر معنا ندارد که امید به جاى دیگر داشته باشد.
علامه طباطبایى مىفرماید: «حقیقت این است که نفوذ اراده و رسیدن به مقصود درعالم ماده نیازمند یک سلسله اسباب و عوامل طبیعى و یک سلسله عوامل روحى و نفسانى است. هنگامى که انسان وارد میدان مىشود و کلیه عوامل طبیعى مورد نیاز را آماده مىکند، تنها چیزى که میان او و هدفش فاصله مىاندازد همانا تعدادى از عوامل روحى از قبیل سستى اراده، تصمیم، ترس، عدم اطمینان، غم، اندوه، شتابزدگى، عدم تعادل، سفاهت، کم تجربگى و بدگمانى به علل و اسباب و امثال آن است.
در چنین موضعى اگر انسان بر خداوند متعال توکل داشته باشد ارادهاش قوى و عزمش راسخ مىگردد و موانع و مزاحمات روحى در برابر آن خنثى خواهد شد، زیرا انسان در مقام توکل به مسبب الاسباب پیوند مىخورد و با چنین پیوندى دیگر جایى براى نگرانى و تشویش خاطر باقى نمىماند و با قاطعیت با موانع دست و پنجه نرم کرده تا به مقصود برسد، علاوه بر این نکته دیگرى که در توکل موجود است، و بعد ماورایى آن است، یعنى خداوند متعال شخص متوکل را با امدادهاى غیبى من حیث لا یحتسب مدد مىرساند. و این امدادهاى غیبى از حوصله اسباب عادى و طبیعى فراتر و در ردیف مافوق علل مادى قرار دارد و ظاهر آیه شریفه: "و من یتوکل علىالله فهو حسبه"، چنین امدادى را نوید مىدهد».
یعنى هم علل و اسباب نادیده گرفته نشدهاند و در عین حال سلطه ربوبى بر همه ابزار کاملاً شناخته شده است و درک شده ست که فوق همه اسباب و علل قدرتى است که توان هر کارى را دارد./907/د101/ی
منبع: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی