افراط گرایی جریانی برای مقابله با بیداری اسلامی
به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، در سالهای اخیر بیداری اسلامی هر چند با تاکتیکهای متفاوت اما با راهبردی مشخص، زمینه حرکت جنبشهای اسلامی را تسریع کرد. این جنبش متأثر از انقلاب اسلامی ایران توانست اثرات چشمگیری را در داخل کشورها و در عرصه جهان اسلام و محیط بین الملل برجای بگذارد.
انقلاب اسلامی ایران با ایجاد اعتماد به نفس، تقویت روحیه استکبارستیزی، فراهم سازی زمینههای وحدت اسلامی و تقریب مذاهب با القای روحیه اقدام و در کنار آن، حمایت همه جانبه از نهضتهای اسلامی توانست در ظهور این جریان نقش ایفا کند و آن را هدفمند و پر قدرت هدایت نموده و برای هدف نهایی که همان تعالی مادی و معنوی مسلمانان است، به پیش برد.
پدیده عظیم بیداری اسلامی، با توجه به شکل حکومتها و نوع حاکمان، در هر کشوری متفاوت از کشور دیگر بروز و ظهور یافته است. مرحله ای، از این پدیده عظیم رشد اندیشه اصیل انقلاب اسلامی بر مبنای رشد اعتقادی و اصلاح ساختارهای اجتماعی، در قالب دفاع از کیان اسلامی در مقابل هجمه بیگانگان است.
تجلی این حرکت در قالب موج بیداری اسلامی در پرتو اعتقاد و باور عمیق به اسلام و ایستادگی در برابر نفوذ جبهه استکبار و تداوم مبارزه با رژیم صهیونیستی در اواخر سال 2010 از شمال آفریقا آغاز شد. دشمنان اسلام با این بیداری، منافع خود را در خطر دیدند از اینرو تلاش میکنند به هر شکل ممکن مانع گسترش این حرکتها شوند. آنها برای مقابله با این جریان از انواع راهکارها و عوامل مادی و معنوی خود استفاده کردهاند تا بتوانند این حرکت را دچار چالش کنند و یا دست کم از اثرات آن بکاهند.
مواجهه حرکت بیداری اسلامی با چالشها و موانع متعدد در مسیر دستیابی به اهداف
به همین علت حرکت بیداری اسلامی در مسیر دستیابی به اهداف خود با چالشها و موانع متعددی روبرو شده است. برخی از این چالشها ناشی از نقاط ضعف جامعه اسلامی، بعضی برگرفته از ضعفهای ماهیتی و ساختاری نهضتهای بیداری اسلامی و برخی هم متأثر از عوامل خارجی است. چالشهای درونی چالشهایی هستند که در درون جوامع اسلامی عمومیت دارند. اهم آنها عبارتاند از چالش فکری و فرهنگی پیش روی حرکت بیداری اسلامی.
یکی از اساسیترین چالشها در این زمینه اما، نگاههای متفاوت و بعضاً متناقض روشنفکران دینی و تحلیلگران سیاسی به اساسیترین مقولههای اسلام است از آنجا که مهمترین دغدغه بیدارگران اسلامی اجرا و تبلور احکام اصیل اسلامی در فرآیند زندگی اجتماعی است، بنابراین تنها با ترویج تعالیم صحیح دینی مواجهه ای عقلانی است که میتوان مسیر جریان سازی ضد جهان اسلام در جهان کنونی را تغییر داد.
البته نباید از این واقعیت هم گذشت که یکی از آفات امت اسلام، بیش یک قرن تبعیت کشورهای اسلامی از فرهنگ و سیاست دولتهای مستکبر، از جمله وابستگی و ذلت سیاسی، فلاکت و فقر اقتصادی، سقوط فضیلت و اخلاق، و عقبماندگی علمی آنهاست. اکنون جریان بیداری اسلامی بعنوان یک رخداد تاریخی متأثر از عوامل درونی و بیرونی جوامع اسلامی، در خاورمیانه و شمال آفریقا، فرصت بروز و ظهور یافته است.
از این رو شناخت و درک صحیح از اسلام و معرفت مبانی آن، از اصول بنیادین در حرکتهای ضد جریانهای سلفی گری است؛ اما پرسش مهم اینجاست که با توجه به وجود فرقههای اسلامی مختلف و نگاههای متفاوت به مبانی دینی، کدام تلقی از اسلام، همان اسلام اصیل و ناب است.
باید توجه داشت که این تفاوت عقیدتی و رویکردی منشأ بسیاری از اختلافات و چالشهای موجود در جهان اسلام است. مثلا نقش سیاسی دین در بررسی تطبیقی نظامهای فرهنگی در این نظامها، و یا نبود یک نهاد مذهبی سازمان یافته، موجب شده است گفتمان دینی- فکری متفاوتی درباره هدف حاکمیت در جوامع مطرح شود. بعنوان مثال مواردی و موضوعاتی در کتابها و نشریات در گوشه و کنار جهان پخش میشود که جزء عقاید و اعتقادات شیعه نیست و نسبتهای عجیب و غریبی به شیعه داده میشود که هیچ یک از منابع روایی شیعه، اینها را نگفته و متکلمین شیعه و فقهای آنها به اینها معتقد نیستند. شبیه همین شیوه در مورد مذاهب اهل سنت، نیز صورت میگیرد و این نسبتهای ناروا ترویج میشود تا مفهوم وحدت فرق اسلامی و یا تقریب مذاهب که امروز مورد تأکید جهان اسلام است تضعیف شود و به همین منظور نقاط اختلاف را -که طبیعی است- برجسته میکنند تا نقاط اشتراک نظر -که اصل است- کمرنگ شود.
دشمنان هدف دینگریزی را به عنوان فرهنگ جایگزین در کشورهای اسلامی دنبال میکنند
پیشینه این جریانات استکباری نشان میدهد که آنان هدف دین گریزی را به عنوان فرهنگ جایگزین در کشورهای اسلامی دنبال میکنند. دین گریزی نوعی تحول فکری و فرهنگی است که در ساختار فرهنگی یک جامعه به وجود میآید و در رفتار فرد بروز و ظهور مییابد و شخصیت مسلمانان را تحت تأثیر قرار میدهد. به همین علت عنصر تعلیم و تربیت به عنوان یکی از مؤلفههای فرهنگی همواره از سوی استکبار در دستور کار نفوذ و تأثیرگذار در امور فرهنگی کشورهای مسلمان قراردارد تا مسلمانان و بویژه جوانان را برای رسیدن به مقاصد خود تغییر و شستشوی فکری دهند.
در حقیقت یکی از خطرناکترین جریانهایی که جهان اسلام را تهدید میکند، اختلاف افکنی و تبدیل شدن این جریانهای انحرافی به منازعات خونین فرقهای و مذهبی و قومی و ملی است. در امتداد این جریان مخرب استفاده از بازیگران منطقهای به منظور جلوگیری از اتحاد ملتهای مسلمان، به کار گیری نقش انها با جهت گیریهای تعریف شده، توطئه ای برای ایجاد شکافهای عمیق قومی و مذهبی در منطقه تحت عنوان فتنه مذهبی است. این جریان امروز آشکارا دنبال میشود و یکی از مؤلفههای اصلی در طراحی خاورمیانه جدید از سوی امریکا در منطقه محسوب میشود.
در این راستا یکی از عوامل مهم فتنه گری در منطقه، افزایش فعالیت و رشد جریانهای سلفی تکفیری است که در پوشش دفاع از سنت، عملا در مسیر منافع غرب گام بر میدارند. به طوری که رشد این جریان و حضور افراد آنان درمحافل و جوامع اسلامی و انتشار آثار و محصولات فرهنگی آنان باعث جلب توجه برخی جوانان پرشوری شده است که از اقدامات سرکوبگرانه دیکتاتورها و اشغالگران و استعمارگران به ستوه آمدهاند.
از طرف دیگر، الگوی رفتاری این جریان در برخورد با سایر مذاهب اسلامی که با نوعی خشونت و افراط همراه است، باعث هرج و مرج در جهان اسلام توجیه گری غربیها در پیشبرد تئوری مداخل بر اساس الگوی امریکا برای به اصطلاح مبارزه با تروریسم در قالب ائتلافهای از میان حامیان جریانهای انحرافی و سلفی گری شده است.
در حالی که ریشه جریانهای تکفیری در اعتقادات سلفیهای وهابی قرار دارد و پیروان این عقیده، باب پیدایش برخی فتاوی افراطی نادرست و سلیقهای را گشودهاند. در این روند، تکفیری عنوانی است که به فرد یا جریانی اطلاق میشود که غالبا برخاسته از قرائتهای مختلف سلفی وهابی، مسلمانان را بهصرف آنکه با آنان همعقیده نیستند، بر خلاف معیارهای شرعی شناختهشده، متهم به کفر و خروج از دین میکنند.
جریانهای تکفیری در دوران جدید درگروه القاعده به اشتراکاتی در اهداف رسیدند بنابراین جریان تکفیری که از آن صحبت میشود، ریشه در وهابیت دارد. در سالهای اخیر گسترش جریانهای تندروی اسلامی و از جمله تکفیریها تحت تأثیر جریانهای سیاسی قرار گرفته و الزاماً ریشه عقیدتی ندارند. در واقع، جریانهای تکفیری با وجهه سیاسی آن، پدیدهای جدید هستند که تحت تأثیر تحولات امنیتی منطقه و جهان اسلام زمینه رشد و توسعه پیدا کردهاند. در گذشته این جریانها بیشتر در عربستان، مصر، یمن، افغانستان و پاکستان حضور جدی داشتند، اما به موازات نفوذ دستگاههای امنیتی برخی کشورها در این جریان، زمینههای توسعه قلمروی سرزمینی آنها در پهنه وسیعی از جغرافیای جهان اسلام فراهم شده است.
به عبارت دیگر، گسترش جغرافیایی جریانهای تندروی اسلامی تحت عناوین مختلف ارتباط جدی با مبانی اعتقادی آنها نداشته و بیشتر تحت تأثیر اراده دولتهاست. نقش عوامل درونی مانند فساد و ظلم حاکمان، مقابله با سلطه خارجی نیز از دیگر مؤلفههایی هستند که نقش انها در پیدایش تفکرات این جریان غیر قابل انکار است.
در مجموع آن بخش از ویژگیهای جریانهای تکفیری که موجب شده تا فعالیت آنها در پیوند با راهبرد غرب مورد توجه قرار گیرد شامل ویژگیهایی همچون انحصار طلبی و برتری طلبی، خوی انتقام گیری، علاقمندی به جنگ قدرت، سطحی نگری و عوام نگری است. در این راستا، فرضیهای که امروزه در این زمینه بیشتر مورد قبول کارشناسان بوده این است که فعالیتهای جریانهای تکفیری اگر چه در مقاطعی با راهبردهای غرب منطبق شده و حتی شاهد اتحاد تاکتیکی بین این دو بودهایم، اما در برخی مواقع نقطه مقابل غرب هم بودهاند و به همین دلیل نوعی تقابل غرب با گروه داعش در عین استفاده هدفمنداز این جریانات بچشم میخورد. نفوذ دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی غربی در این جریانها به منظور تعریف اهداف مشترک مانند آن چه در سوریه و عراق شاهد هستیم، به روشنی نشان میدهد که امروزه در توسعه این جریانها، نباید صرفاً مبانی اعتقادی و ایدئولوژیکی را قطعی دانست بلکه دستهای پشت پرده و نقش دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی در شکل گیری و رشد آنها بسیار موثرند که به طور خاص توسط دستگاه اطلاعاتی عربستان هدایت شده است.
بنابراین تنها راه مقابله با آن، تقویت وحدت اسلامی، دشمن شناسی و آگاهی از توطئههای آن و مواجهه جدی با آنهاست. از اینرو انتظار میرود علما و اندیشمندان جهان اسلام اعم از شیعه و سنی به انسجام اجتماعی جوامع اسلامی و پیوند ظرفیتهای نظری و عملی همت گمارند./998/د101/ب6
منبع: مرکز اسناد انقلاب اسلامی