جایگاه برنامه هستهای ایران در سیاست خارجی ایالات متحده امریکا


به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، برنامههای هستهای ایران یکی از اصلی ترین مباحث سیاست خارجی و امنیتی ایالات متحده به شمار می آید که از دید تمامی جریان های سیاسی دراین کشور باید به شکل اطمینان بخشی حل و فصل شود. برای مواجهه با برنامه هسته ای کشورمان دو رویکرد عمده مذاکره و یا منازعه از سوی دو حزب عمده این کشور تعقیب می گردد. اما با پایان احتمالی قدرت دمکرات ها و شکل گیری یک دولت جدید جمهوری خواه رویکرد این کشور نیز تغییر خواهد کرد، اما هدف اصلی آنها ثابت خواهد ماند.
سؤالی که می خواهم مطرح کنم این است که برنامه های هسته ای ایران از چه جایگاهی در سیاست خارجی و امنیتی ایالات متحده امریکا برخوردار است؟ برای پاسخ گویی به این سوال باید ابتدا اولویت های سیاست خارجی و امنیتی امریکا چه به لحاظ جهانی و چه به لحاظ موقعیت منطقه خاورمیانه بررسی شود.
اولویت های سیاست خارجی امریکا به لحاظ بین المللی بدون ترتیب عبارتند از :
1- اطمینان از حفظ برتری ایالات متحده در برابر دیگر بازیگران بین المللی درعرصه های گوناگون سیاسی، اقتصادی، نظامی و فرهنگی
2- استمرار و گسترش نظام لیبرال دموکراسی در سطح جهان
3- حفظ بازارهای تجاری و اطمینان از جریان آزاد کالا و منابع در سطح جهان
4- تضمین حفظ منافع شخصیت های حقیقی و حقوقی امریکایی در خارج ازمرزها
5- تامین امنیت متحدان ایالات متحده در جهان
6- جلوگیری از اشاعه تسلیحات کشتار جمعی در جهان
7- مهار تروریسم و جلوگیری از ظهور جریان های مخالف نظم امریکایی
اما علاوه برموارد فوق، ایالات متحده هدف های مشخص تری را درخاورمیانه دنبال می کند که درادامه اهداف جهانی قرار می گیرند که عبارتند از :
1- ادامه توازن قدرت موجود و پیشگیری از ظهور ابرقدرت منطقه ای
2- حفظ امنیت تنگه هرمز و ادامه جریان آزاد نفت
3- حفظ امنیت اسراییل
4- رویارویی با جریان های سیاسی غرب ستیز
حال باتوجه به مشخص شدن اولویت های سیاست خارجی و امنیتی امریکا در سطح جهانی و سطح منطقه ای، بهتر می توان به سوال مطرح شده در ابتدای مقاله پاسخ داد. به عبارت دیگر ، اگر آنگونه که غربی ها روند کنونی برنامه های هسته ای ایران را تبدیل شدن ایران به قدرت نظامی هسته ای ارزیابی می کنند چندین بند از اولویت های سیاست خارجی و امنیتی امریکا نقض می شود؛
اول اینکه ایران به جرگه کشورهایی می پیوندد که بالفعل یا بالقوه قادر به تولید جنگ افزارهای هسته ای خواهد بود و این اقدام مغایر با اصل عدم اشاعه است. درمرحله بعد، توان ایران را برای جلوگیری از انتقال آزاد نفت در تنگه هرمز افزایش می دهد . ظهور یک ابرقدرت منطقه ای از دیگر تبعات دست یابی ایران به توانمندی بالفعل یا بالقوه ساخت جنگ افزارهای هسته ای است که از یکسو موجب برهم خوردن توازن قوا در خاورمیانه می شود و از سوی دیگر امنیت اسراییل را قویا به مخاطره می افکند .درعین حال با ناامن تر شدن منطقه، تهدیدات امنیتی علیه شخصیت های حقیقی یا حقوقی امریکا در منطقه بیشتر می شود و به ایران اجازه می دهد آن بخش از سیاست های خود را که غرب تروریسم می خواند، گسترش دهد.
باتوجه به موارد فوق، مشخص می شود حتی ظن دستیابی ایران به مرحله توانمندی ساخت تسلیحات هسته ای یا نزدیک شدن به این مرحله،خط قرمز ایالات متحده به شمار می آید. از 10 سال پیش نیز که برنامه های هسته ای ایران در نظنز فاش شد ، تاکنون امریکایی ها یک حرف و یک خط را دنبال کرده اند و آن اینکه؛ ایران باید اطمینان جامعه جهانی یا به عبارت دیگر، اطمینان امریکا را از صلح آمیز بودن برنامه های هسته ای خود جلب کند.
برای رسیدن به این هدف نیز تفاوتی بین دموکرات ها و جمهوری خواهان در امریکا نیست. حتی دولت باراک اوباما نیز که باب گفتگو با ایران دراین زمینه را در چارچوب مذاکرات 1+5 دنبال کرده هدف نهایی خود را رسیدن به این مرحله عنوان کرده است. البته همچون بسیاری از موضوعات چالش برانگیز در ایالات متحده - همچون دیگر کشورهای جهان - برای رسیدن به هدف نهایی، اختلاف نظرهای تاکتیکی وجود دارد درموضوع برنامه های هسته ای ایران ، این اختلاف نظر از مرز رقابت های حزبی میان دموکرات ها و جمهوری خواهان عبور نمی کند، بلکع تفاوت میان راست راست یا محافظه کاران یا راست میانه یا لیبرال ها است.
دیدگاه محافظه کاران امریکایی در قبال برنامه های هسته ایران
این گروه که توسط نئو محافظه کاران و لابی دست راستی اسراییل در امریکا مشهور به آبپک هدایت میشود ایران کنونی را غیر قابل اعتماد ارزیابی می کند و معتقد است هر گونه توافق بااین کشور درنهایت محکوم به شکست خواهد بود . آنان تاکید دارند باید در سیاست چماق و هویچ ، چماق را بزرگ تر و هویچ را کوچکترکرد . ازاین رو ، محافظه کاران امریکایی در تلاش هستند به موازات مذاکرات ایران و 1+5 تحریم های بیشتر را وضع کنند تا جمهوری اسلامی در پای میز مذاکره امتیازات بیشتری را بدهد. این گروه که راه انداختن دو جنگ افغانستان و عراق را دردهه نخست قرن جاری در کارنامه خود دارند ، از ورود به جنگ دیگری علیه ایران ابایی ندارند . البته یک نکته را نیز باید در نظر گرفت که بخش جمهوری خواه محافظه کاران امریکایی علاوه بر دغدغه های فوق، نگران بهره برداری انتخاباتی رقبای دموکرات خود از حل و فصل نهایی پرونده هسته ای ایران هستند. به همین دلیل در تلاش هستند افتخار رفع تهدید ایران هسته ای به نام دولت اوباما در تاریخ ثبت نشود. در غیر این صورت اگر دولتی جمهوری خواه در کاخ سفید برسرکار بود چه بسا مخالفت ها از سوی نئومحافظه کاران این چنین شدید نبود . هر چند حتی در شرایط حضور محافظه کاران درکاخ سفید، طیف اسراییلی جناح راست یعنی مسیحیان صهیونیست و لابی آبپک به مخالفت های خود با توافق نهایی با ایران ادامه می دادند.
دیدگاه لیبرال های امریکا در قبال برنامه های هسته ای ایران
این گروه هم اکنون دولت را در امریکا دردست دارد و ازسوی اکثریت دموکرات ها ولابی میانه رو اسراییل در امریکا معروف به جی استریت پشتیبانی می شود . لیبرال ها که برخلاف محافظه کاران بر قدرت نرم ایالات متحده تاکید دارند خواهان فرصت دادن به دیپلماسی برای حل یکی از عمده ترین تهدیدات امنیتی امریکا یعنی ظهور ایران هسته ای هستند. آنان معتقدند شرایط موجود داخلی و منطقه ای ایران به گونه ای رقم خورده که با به رسمیت شناختن حق هسته ای ایران و نشستن پای میز مذاکرات، راه رسیدن به هدف نهایی که همانا رفع خطر دستیابی ایران به فناوری ساخت جنگ افزارهای اتمی است، محقق خواهد شد.
در عین حال، لیبرال های امریکا شرایط سیاسی - اقتصادی و نظامی امریکارا آماده ورود به جنگ دیگری در خاورمیانه نمی دانند و معتقدند هرگونه اقدام نظامی علیه ایران نه فقط عزم این کشور را برای رسیدن پنهانی به ساخت بمب اتمی تشدید خواهد کرد بلکه چه بسا اتفاقاتی از نوع حوادث لیبی و سوریه در ایران رخ دهد و سرزمین وسیع و یکپارچه از مرزهای غربی شبه قاره هند تا سواحل شرقی دریای مدیترانه درتوفان هرج و مرج فرو رود.
نتیجه گیری :
آنچه مسلم است اینکه موضوع برنامه های هسته ای ایران یکی از اصلی ترین مباحث سیاست خارجی و امنیتی ایالات متحده به شمار می آید که از دید تمامی جریان های سیاسی دراین کشور باید به شکل اطمینان بخشی حل و فصل شود. نکته بعدی مربوط به روش هاست که تا دو سال آینده و ورود رئیس جمهوری جدید امریکا به کاخ سفید، نگرش لیبرالی در قبال این موضوع ادامه خواهد یافت. البته با در نظر گرفتن این واقعیت که محافظه کاران بعداز پیروزی جمهوری خواهان در انتخابات سنا و با آغاز بکار دوره جدید کنگره امریکا از نقش بیشتری در تاثیرگذاری برجهت گیری های دولت امریکا در جریان دیپلماسی هسته ای با ایران برخوردار خواهند شد. با توجه به این وضعیت، ادامه تقسیم قدرت در امریکا میان دموکرات های حاکم بر کاخ سفید و جمهوری خواهان حاکم بر کنگره، مطلوب ایران نخواهد بود./998/د102/ب6
منبع: مرکز اسناد انقلاب اسلامی