دانش هدایت گر از منظر امام مجتبی علیه السلام

به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، انسان از آن جهت که موجود متفکّر مختار است، هدایت او در سایه علم و عمل صالح است. علم برای آن است که بخش اندیشهاش شکوفا شود، عمل صالح برای آن است که بخش انگیزه او بالنده شود. اگر علم نباشد، انسان به آن مقام والا بار نمییابد؛ یا اگر عمل باشد و عمل صالح او را همراهی نکند، به مقصد نمیرسد. برای نیل به مقصد چارهای جز این دو بال نیست؛ یکی ( علم صائب ) و دیگری (عمل صالح). از این جهت وجود مبارک امام مجتبی(ع) طبق نقل مرحوم کلینی (ره) فرمود: کُونُوا اُوعِیَهَ العِلمْ وَ مَصابیحَ الهُدی؛ شما ظرف دانش باشید و چراغ هدایت. یعنی جانتان ظرفیت علوم الهی را دارد، این ظرف را پر از دانش کنید؛ و بخش عقل عملیتان ظرفیت چراغ هدایت دارد، این را سراج منیر کنید. با علم، راه خود را ببینید، با چراغ به دیگران راه بدهید تا نه راه دیگران را ببندید و نه بیراهه بروید: کُونُوا اُوعِیَهَ العِلمْ وَ مَصابیحَ الهُدی.
این بیان نورانی امام مجتبی (ع) از سخنان قرآن کریم و وجود مبارک پیغمبر (ص) نشأت گرفته و آنچه از وجود مبارک امام رضا (ع) رسیده است در همین مسیر است. دردرجه اُولی ذات أقدس إله فرمود: قرآن،کتاب حکمت است، کتاب حکیم است: یس. وَ القُرآنِ الحَکیم. یعنی هم در بخش نظر،حکمت نظری را داراست، هم در بخش عمل، حکمت عملی را واجد است. زیرا برای هدایت انسان آمده، کتابی است که هُدیً لِلنّاس؛ نازل شده و برای تبشیر و انذار نازل شده؛ و اگر بخواهد انسان را هدایت کند، هم باید به بخش اندیشهاش کاملاً عنایت کند، علوم ناب را به او اِفاضه کند؛ و هم به بخش انگیزهاش عنایت کند، اراده و نیّت و اخلاص و عزم صحیح را به او عطا کند. جزم علمی یک غذای روح است برای بخش اندیشه و علم که از بایدها و نبایدها با خبر است؛ عزم عملی برای تقویت حکمت عملی اوست که:عُبِدَ بِهِ الرَّحمنْ وَ اکْتُسِبَ بِهِ الجِنان. خدای سبحان علمی را میستاید که حکمت باشد؛ یعنی خیر کثیر باشد که از آن به «کوثر» یاد میکنند. آن دانشی که منشأ تکاثر است، دانش مذموم است؛ آن علمی که با کوثر همراه است، خیر کثیر است و خیر کثیر را به همراه دارد، دانش محمود است.
از این رو در قرآن کریم وقتی از علم سخن به میان میآید؛ یا مسبوق به هدایت است یا ملحوق به هدایت است، یا مصحوب به هدایت. یعنی یا قبل از علم، سخن از اراده صحیح و هدایت است یا بعد از ذکر علم سخن از هدایت است یا همراه و در صحابت علم، سخن از هدایت است. علمی که با هدایت، جزمی که با عزم همراه باشد؛ این کوثر است و اگر علمی با عزم و اراده و نیّت و عمل صالح همراه نباشد، این زمینه تکاثر را فراهم میکند.
عدم تساوی عالمان با عمل و بی عمل در قرآن و روایات
اگر در سخنان نورانی امیرمؤمنان (ع) چنین آمدهاست که: رُبَّ عالِمٍ قَدْ قَتَلَهُ جَهلُه، همین است. اگر آن حضرت فرمود: اِذَا عَلِمْتُمْ فَاعمَلُوا وَ اِذَا تَیَقَّنْتُم فَاَقدِمُو، همین است و اگر آن حضرت فرمود: لا تَجعَلُوا عِلمَکُمْ جَهلاً وَ یَقینَکُمْ شَکّاً، همین است. شما در این بخش از آیات که قُلْ هَلْ یَستَوِی الَّذِینَ یَعلَمُونَ وَ لا یَعلَمُون را مشاهده میکنید، میبینید مسبوق است به بحث شب زندهداری و حذر از قیامت و پرهیز از ناصوابی: اَمَّنْ هُوَ قانِتٌ آنآءَ اللَّیلِ ساجِداً وَ قائِماً یَحذَرُ الآخِرَه وَ یَرجُوا رَحمَهَ رَبِّهْ قُلْ هَلْ یَستَوِی الَّذِینَ یَعلَمُونَ وَ الَّذِینَ لا یَعلَمُون. اگر در ذیل آیه آمده است: عالم و غیر عالم همتا و همسان نیستند، بعد از آنکه در صدر آیه فرمود آن کسی که شب زندهدار است و از پایان کار خود میهراسند و به رحمت خدا امیدوار است؛ اینها با دیگران تفاوت دارند.
اوّل تزکیه بود، بعد تعلیم. گرچه از نظر لفظ گاهی تعلیم بر تزکیه مقدّم است؛ ولی آنچه مقدّم است تزکیه است و آنچه مقدّمه است علم است. علم، مقدّمه تزکیه است، لذا گاهی قبل از تزکیه ذکر میشود و در بسیاری از موارد تزکیه قبل از علم یاد میشود. عنوان تزکیه و تعلیم دو تا لفظ ویژه است؛ ولی مصادیقی که قرآن مطرح میکند، نظیر همین آیه، تزکیه را مقدّم بر علم میدارد. فرمود: اَمَّنْ هُوَ قانِتٌ آنآءَ اللَّیلِ ساجِداً وَ قائِماً یَحذَرُ الآخِرَه وَ یَرجُوا رَحمَهَ رَبِّه، آنگاه قُلْ هَلْ یَستَوِی الَّذِینَ یَعلَمُونَ وَ الَّذِینَ لا یَعلَمُون. صدر آیه ناظر به نزاهت روح است، شب زنده داری است، پرهیز از گناه است، هراس از عاقبت تلخ تبهکاری است و امید به لطف و عنایت الهی است که همه اینها به بخش حکمت عملی و وارستگی روح بر میگردد؛ آنگاه در ذیل آیه فرمود: هَلْ یَستَوِی الَّذِینَ یَعلَمُونَ وَ الَّذِینَ لا یَعلَمُون.
مشروط بودن ارزشمندی علم به عمل صالح از منظر قرآن کریم
پس قرآن کریم همانطوری که تعلیم کتاب و حکمت را با تزکیه یادآور شد، در شرح داستانهای انبیاء یا شرح تبیین نظام تکوین و خلقت همواره علم را یا با سابقه عمل صالح یا با لاحقه عمل صالح یا با صحابت عمل صالح به یکی از این 3 وضع یاد میکند؛ هرگز از علم به تنهائی اِجلال و تکریم به عمل نمیآورد. اگر در آیه قُلْ هَلْ یَستَوِی الَّذِینَ سخن از برتری عالم نسبت به غیر عالم و عدم تساوی این دو صنف به عمل آمد، مسبوق به: اَمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّیل است و اگر در موارد دیگری باز سخن از علم آمده، مخصوصاً علم کشاورزی و علوم تجربی دیگر؛ در کنارش اِنَّمَا یَخشَی اللهَ مِنْ عِبادِهِ العُلَماء آمده.
اگر علم، تجریدی محض باشد، یک عالم تجریدی که معرفتشناسی او برهان عقلی است؛ او وقتی جهان را نگاه میکند، یا از امکان آنها پی به واجب میبرد یا از حدوث آنها پی به قدیم میبرد؛ یک تفکر فلسفی یا کلامی خواهد داشت. این میتواند مشمول همین آیه سوره فاطر باشد که توضیحش خواهد آمد و اگر چنانچه سخن از تجرید نباشد، تجرید فلسفی یا کلامی، سخن از تجربه حسّی باشد؛ کشاورزی باشد، دامداری و زمین شناسی و معدن شناسی و انواع و اصناف و اقسام علوم تجربی باشد که از موجودات آسمانی و زمینی، بهرههای علمی، اقتصادی، اجتماعی و مانند این میبرد؛ در سوره مبارکه فاطر بعد از بیان مسائل کشاورزی و مسائل معدنشناسی، کوهشناسی و زمین شناسی و مانند آن؛ فرمود: اِنَّمَا یَخشَی اللهَ مِنْ عِبادِهِ العُلَماء. یعنی عالمانی که از نظم هستی، بهره صحیح برای جامعه به ارمغان بیاورند و نه بیراهه بروند، نه راه کسی را ببندند؛ سعی کنند از نظام هستی بهره صحیح ببرند؛ هم مشکلات خود را حل کنند، هم نیازهای دیگران را بر طرف کنند؛ این گروه تجربی مانند آن گروه تجریدی، هر دو مصداق این کریمه اند که اِنَّمَا یَخشَی اللهَ مِنْ عِبادِهِ العُلَماء. خَشیّت آن هراس درونی است که انسان خود را نیازمند میبیند و به مبدأ غنیِ قوی تکیه میکند و هراسناک است مبادا لطف آن مبدأ غنیِ قوی از او جدا شود و او محروم از فیض و فُوز ذات أقدس إله باشد!
هدایتگر شدن علم در پرتو هماهنگی با عمل در جامعه
بنابراین هر جا قرآن کریم از علم سخن به میان آورد، آن چراغ هدایت را هم ذکر کرد. در تبیین سخنان نورانی امام مجتبی (ع) طبق نقل مرحوم کلینی که فرمود: کُونُوا اُوعِیَهَ العِلْم وَ مَصابیحَ الهُدی، این هماهنگی استنباط میشود که انسان هم باید چراغ علم داشته باشد، هم چراغ هدایت. چراغ علم داشته باشد که راه خود را ببیند، چراغ هدایت که راه دیگران را نبندد و به دیگران راه بدهد. ولی هماهنگی علم و عمل در این است که آن چراغ به دست همین علم افروخته میشود، زِیت (روغن) و زیتونهاش را باید همین علم فراهم بکند.
اگر علمی باشد که چراغ افروز نباشد؛ این علم دودمان سوز است، نه چراغ افروز! اگر علمی باشد که زیتونه فراهم نکند، مشکات فراهم نکند، مصباح فراهم نکند، زُجاجه فراهم نکند، زیتونه فراهم نکند؛ دیگر نُورٌ عَلی نُور نخواهد بود، مصباح هدایت نمیشود.
آن علمی که در صدد چراغ تهیه کردن نباشد، در صدد این نباشد که جامعه را روشن کند؛ آن علم، علم نافع نیست. سه مطلب را از بیان نورانی امام مجتبی میشود استفاده کرد؛ یکی تحصیل علم، یکی افروختن چراغ و سوم اینکه چراغ افروزی به برکت همان علم باید باشد؛ که انسان هم در علم مستقل باشد، به بیگانه نیازمند نباشد، هم در چراغ به بیگانه محتاج نباشد، هم در تأمین نیازهای این مصباح هدایت، از چراغ بهرهای ببرد./998/د102/ب6
منبع: روزنامه کیهان؛ بیانات حضرت آیتالله جوادیآملی در برنامه تلویزیونی دانش هدایتگر