۱۶ دی ۱۳۹۳ - ۱۶:۴۶
کد خبر: ۲۳۹۷۶۱

سیره نبوی یعنی منطق زندگی پیامبر، نه ظاهر و زمان

خبرگزاری رسا ـ ما گاهی تاریخ را با سیره پیامبر (ص) و ائمه اطهار (ع) اشتباه می گیریم. می گوییم مثلا پیامبر(ص) این کار را کرد در صورتی که اشاره ما اصلا به سیره نیست. در واقع سیره، منطق زندگی پیامبر(ص) و ائمه اطهار(ص) است نه زمان زندگی شان.
پيامبر

به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، خداوند استاد مطهری را بیامرزد. ایشان درباره همین بحث در سیره می فرمایند ما گاهی تاریخ را با سیره پیامبر(ص) و ائمه اطهار(ع) اشتباه می گیریم. می گوییم مثلا پیامبر این کار را کرد در صورتی که اشاره ما اصلا به سیره نیست. در واقع سیره، منطق زندگی پیامبر و ائمه اطهار است نه زمان زندگی شان. همین درک نکردن این تفاوت ظریف است که ظاهرگراها و جموداندیش ها را به آن جنایت ها وا می دارد. منطق زندگی پیامبر، زهد است و سوار شدن بر مرکب ساده نه این که ما امروز، ابزارهای روز و وسایل حمل و نقل را به نام تبعیت از سیره پیامبر انکار کنیم و سوار همان مرکبی شویم که پیامبر می شدند.

 

منطق زندگی پیامبر ساده زیستی و زهد و پرهیز از ریا است نه این که دقیقا بروی همان لباسی را بپوشی که پیامبر می پوشیدند. پیامبر، آن نوع لباس را می پوشید برای این که نمی خواست انگشت نما شود و متمایز از خلق رفتار کند چه بسا اگر امروز شما همان لباس را بپوشی دچار ریا شوی و انگشت نما. پس حقیقت سیره نبوی، یعنی منطق زندگی پیامبر، یعنی جانمایه و روح زندگی پیامبر (ص)، نه آنچه که در ظاهر و زمان پیامبر گذشته است. پس نکته در این جاست که رجوع به سیره پیامبر (ص)، بدون توجه به مقتضیات زندگی ابتر خواهد بود و به همان تفکر ظاهراگرای وهابی و تکفیری خواهد کشید که در آن هر چیز نو حرام دانسته می شود.

 

حجت الاسلام و المسلمین سید ابراهیم حسینی، کارشناس دینی و معاون آموزش و پژوهش مؤسسه امام خمینی (ره) به چگونگی شکل گیری گروه های تکفیری به نام تبعیت از سیره نبوی و تفاوت میان منطق و روح حاکم بر زندگی پیامبر با پوسته زمانی آن حیات طیبه اختصاص دارد.

 

به نظر شما می شود از این زاویه به پدید آمدن پروژه های تکفیری از جمله داعش نگاه کرد که اصلا عامل به وجود آورنده این گروه ها دور افتادگی مسلمانان از سرچشمه های اصیل وحیانی و سیره ناب محمدی (ص) است؟

بله، ببینید وقتی توهمات و تعصبات شخصی و گروهی و تفسیر به رأی ها جای رجوع عالمانه و عاقلانه به دین و سیره حضرت پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) را می گیرد و عقده به جای عقیده می نشیند آن وقت می بینید که در پشت نقاب اسلام همان عقده ها و کشورگشایی ها و توهمات فرقه ای و قبیله ای سرباز می کند. در واقع مظلومیت اسلام حقیقی و پیامبر همین جاست که این محتویات باطل در پوستی از حق و در شعار لا اله الا الله عرضه شود. این جریان های تکفیری مصداق آیه شریفه "صم بکم عمی فهم لا یرجعون" اند. جریان های کور و کری که جز پندارهای باطل خود به هیچ صدایی گوش نمی دهند و جز صدای شیطان درون خود هیچ صدایی را به رسمیت نمی شناسند. در صورتی که این آیه، دعوت صریح قرآن است که "فبشر عباد الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه"

 

بله، البته کم کاری علمای کشورهای اسلامی هم در این زمینه نقش دارد. اگر علمای کشورهای اسلامی به موقع هشدار می دادند و چهره و سیمای حقیقی این گروه ها را برملا می کردند ما شاهد این همه مظلومیت سیمای پیامبر نبودیم. امروزه جوان هایی در همین کشورهای اسلامی به نام قرآن و به کام تعصب و جهل وارد این گروه ها می شوند که ناشی از فقر معرفتی گسترده ای است که متأسفانه در جهان اسلام وجود دارد. البته توطئه غرب و مسایل جنسی و پول سعودی ها هم در این زمینه نقش آفرینی می کنند. همچنان که مقام معظم رهبری هم چندی پیش به این مسأله پرداختند که استکبار به نام ائتلاف علیه داعش، چندین بار برای آن ها اسلحه و مهمات فرستاده اند و آن ها را تجهیز کرده اند. انصافا هم رسوایی بزرگی برای غرب است که یک روز برای براندازی حکومت سوریه، داعش را به وجود می آورد و و روز دیگر به نام ائتلاف علیه داعش آن ها را تجهیز می کند.

 

نکته ظریفی که درباره سیره النبی می شود مطرح کرد این است که اساسا جوهره این سیره چیست؟ بسیاری تصورشان بر این است که آنچه از آن سخن می گویند سیره پیامبر است در حالی که به حقیقت از سیره دور هستند و خیال می کنند درباره سیره النبی سخن می گویند.

 

خداوند استاد مطهری را بیامرزد. ایشان درباره همین بحث در سیره می فرمایند ما گاهی تاریخ را با سیره پیامبر (ص) و ائمه اطهار (ع) اشتباه می گیریم. می گوییم مثلا پیامبر این کار را کرد در صورتی که اشاره ما اصلا به سیره نیست. در واقع سیره، منطق زندگی پیامبر و ائمه اطهار است نه زمان زندگی شان. همین درک نکردن این تفاوت ظریف است که ظاهرگراها و جموداندیش ها را به آن جنایت ها وا می دارد. منطق زندگی پیامبر، زهد است و سوار شدن بر مرکب ساده نه این که ما امروز، ابزارهای روز و وسایل حمل و نقل را به نام تبعیت از سیره پیامبر انکار کنیم و سوار همان مرکبی شویم که پیامبر می شدند. منطق زندگی پیامبر ساده زیستی و زهد و پرهیز از ریا است نه این که دقیقا بروی همان لباسی را بپوشی که پیامبر می پوشیدند. پیامبر، آن نوع لباس را می پوشید برای این که نمی خواست انگشت نما شود و متمایز از خلق رفتار کند چه بسا اگر امروز شما همان لباس را بپوشی دچار ریا شوی و انگشت نما. پس حقیقت سیره نبوی، یعنی منطق زندگی پیامبر، یعنی جانمایه و روح زندگی پیامبر (ص)، نه آنچه که در ظاهر و زمان پیامبر گذشته است.

 

پس نکته در این جاست که رجوع به سیره پیامبر (ص)، بدون توجه به مقتضیات زندگی ابتر خواهد بود و به همان تفکر ظاهراگرای وهابی و تکفیری خواهد کشید که در آن هر چیز نو حرام دانسته می شود.

 

سرانجام این که اگر می خواهیم درباره پیامبر و شیوه و سلوک آن حضرت سخنی بگوییم سعی کنیم گفتار ما در قد و قواره های آن حضرت باشد نه در قواره های خودمان. به عبارت دیگر اگر می خواهیم تعریفی از سیره پیامبر به دست بدهیم این تعریف مبتنی بر وحی و روایات باشد.

 

چه کنیم که در این وانفسای زندگی که در هجمه سکولاریسم پیدا و پنهان قرار گرفته ایم از پیامبر (ص) و اخلاق و سیره او دور نیفتیم؟

واقعیت آن است که ما هرچقدر از زمان نبی اکرم (ص) فاصله می گیریم نیازمان به سیره نبوی بیشتر می شود. هرچه از آن مرکز اصلی فاصله می گیریم حواس مان باید جمع تر شود که بیشتر به این ریسمان الهی چنگ بزنیم. امروز ما در دنیا به نام حکومت اسلامی شناخته می شویم بنابراین وظیفه بسیار سنگینی بر دوش تک تک ماست که به گونه ای رفتار کنیم که این تابعیت از دین رسول الله (ص) در نزد ما مشهود باشد. اگر خدای نکرده حاکمان ما از آموزه های پیامبر فاصله بگیرند بدترین ضربه را به پیامبر و مکتب ایشان وارد کرده اند حتی اگر ظاهرا خودمان را پیرو بدانیم.

 

اگر شیوه سلوک حاکمان ما و رفتار آن ها با مردم همان رفتار پیامبر باشد آن وقت پیام اسلام در جهان طنین انداز می شود. سلوک پیامبر همان است که حضرت در آخرین روزهای زندگی خطاب به مردم می فرمایند: مردم! قیامت سخت است اگر من به کسی ظلم کرده ام مرا قصاص کند. یکی از میان جمعیت بلند می شود و می گوید یا رسول الله! روزی چوب دستی تان وقتی سوار بر مرکب بودید به من خورده است و من باید قصاص کنم. اظهارات این مرد با خشم حاضران مواجه می شود اما پیامبر حاضران را به آرامش فرا می خواند و آن مرد جلو می آید و به جای قصاص از پیامبر اجازه می خواهند بر تن پیامبر بوسه بزنند. امروز هم ما باید بپرسیم آیا ما چنین تأسی به پیامبر داریم و این همه نسبت به حق الناس مراقبت می کنیم؟ شما نگاه کنید پیامبر حتی یک پرده زیبا را هم در خانه حضرت فاطمه (س) برنمی تابند و خشم می گیرند آن وقت ما چگونه رفتار می کنیم؟ اگر ما به سیره پیامبر رفتار کنیم آقازاده خواهیم داشت؟ پیامبر در طول حکومت و زمانی که در رأس قدرت قرار داشتند نشان دادند هرکس به قدرت نزدیک تر است به همان اندازه از بیت المال هم دورتر می شود همچنان که امیرالمؤمنین علی (ع) هم چنین رفتار کردند، حال اگر ما هم می خواهیم از سنت و سیره پیامبر تبعیت کنیم همین الگو را باید مد نظر داشه باشیم و نشان دهیم که نزدیکان مسئولان به سبب نزدیکی به قدرت از امتیازی در دست داشتن به بیت المال برخوردار نخواهند بود./997/د101/ب6

 

منبع: آینده روشن

ارسال نظرات