بررسی مفهوم آینده گرایی

فوتوریسم در هنر نیز به معنای «آیندهگری» به عنوان یک مکتب هنری در قرن بیستم میلادی مطرح است. نوشتار به معنای نخست آن میپردازد و معنای هنری آن تنها در حد شرحی کوتاه خواهد آمد.
درباره برگردان واژه «Futurism» باید این نکته را در نظر داشت که تلفظ صحیح این کلمه در زبان انگلیسی «فیوچریزم» است؛ اما در برگردان فارسی همواره «فوتوریسم» و یا معانی آن یعنی «آینده گرایی» یا «آینده گری» به کار برده میشود.
در طول تاریخ، اندیشمندان فراوانی درباره آینده، جامعه ایده آل و آرمانی سخن گفتهاند. برخی از آنان کتابهای مستقلی در توصیف جامعه آرمانی - که عدالت، قانون و نظم اساس آن را تشکیل میدهد - نگاشتهاند.
نخستین بار، «افلاطون» کتابی با نام «جمهوری» تدوین کرد. او در کتاب اول این مجموعه به تعریف و تبیین عدالت و پس از آن در کتاب دوم تا دهم به بحث درباره عدالت، اَشکال مختلف حکومت و شکل آرمانی آن میپردازد. وی جامعه ای را توصیف میکند که در آن هر فردی به وظیفه اجتماعی و اخلاقی خود عمل میکند و عدالت، اساس جامعه را تشکیل میدهد.
«ابونصر فارابی» از دانشمندان نامدار مسلمان در دو باب آخر از کتاب خود به نام «سیاست مدنی» به توصیف جامعه آرمانی با نام «مدینه فاضله» میپردازد که بر طبق سنت و قانون اداره میشود. وی هم چنین نقطه مقابل آن را نیز تبیین میکند. از سوی دیگر «سنت آگوستین» که یک فیلسوف مسیحی و از شارحان فلسفه افلاطونی است، کتابی با نام «شهر خدا» در توصیف آرمان شهر و جامعه ایده آل نوشته است.
او شهری آسمانی و بهشتی را در مقابل شهری زمینی با تعاملات ظالمانه توصیف میکند.
علاوه بر افراد یاد شده، اندیشمندان دیگری نیز در این باره بحث و گفت و گو کرده و به ترسیم حکومتی مطلوب بر پایه عدالت و آزادی پرداختهاند. همین بحثها درباره آینده، عاملی برای ظهور بحثی میان فیلسوفان و جامعه شناسان تحت عنوان «آینده گرایی» شد که به نوعی بیان گر آرزوها، آرمانها و خواستههای بشر درباره آینده است. به این ترتیب، گروهها و نگرشهای موجود در جوامع گوناگون، برای تدوین و ترسیم آینده و نظریه پردازی درباره آن تلاش کرده و یافتههای خود را بیان کردهاند.
برای نمونه «آرمان شهرخواهی» در نگرش مارکسیستها کاربرد خاصی دارد. آنها کسانی را که با انگیزههای اخلاقی و بشر دوستانه به سوسیالیسم سفارش میکنند، «خیال پرداز» یا «اوتوپیک» میخوانند. به عقیده مارکسیستها، سوسیالیسم با عمل انقلابی در جامعه موجود دست یافتنی است، نه با بیرون رفتن از آن به شیوه بنیانگذاران آرمان شهرها و بر حسب قانونهای ناگزیر، یا با اندرزگویی؛ از این رو «آرمان شهرخواهی» در ادبیات مارکسیستی برابر با خیال پردازی است.
از منظر روان شناختی، انسان به جامعهای ایده آلِ همراه با پایههای مهم اجتماعی اخلاقی همچون عدالت، آزادی و امنیت، گرایش باطنی دارد و میتوان تحقق آن را یکی از خواستههای مهم بشری از ابتدا تا انتهای دوران بشری دانست. با توجه به همین نکته، میتوان مبنایی عقلانی برای آرمان گرایی تبیین کرد و چه بسا همین آرمانها پایه تحقق آرمان شهر در آیندهای نزدیک شوند.
به تعبیر «برتراند راسل» با این که آیندهگرایی و تصویر آرمان شهر، امری خیالی و غیر واقعی به شمار میرود و برخی آن را تحقیر میکنند؛ اما میتواند باعث تحولات بسیاری در جامعه شود و زمینه و الگویی برای تحقق آرمان شهر قرار گیرد. وی با توجه به تحولات سریع اجتماعی، الهام گرفتن از آرمان شهرهای خیالی را به صورت مبنایی برای تحولات آینده، لازم میداند.
در عصر حاضر، پژوهش و بحث درباره آینده و مسائل مرتبط با آن، کانون توجه بسیاری از اندیشمندان جهان قرار گرفته است. هیچ کدام از جامعه شناسان و نظریه پردازان بزرگ اجتماعی یا سیاسی، نتوانستهاند به مقوله آینده و پیش گویی درباره آن بیاعتنا باشند.
نگاه به آینده به عنوان بخش روشن تاریخ، افزون بر این که در نگرش و نظرات اندیشمندان دیده میشود، در متون ادیان و آیینهای گوناگون نیز آمده است و درباره چگونگی آن بحثهای فراوانی شده است./998/د102/ب6
منبع: راسخون