۰۲ اسفند ۱۳۹۳ - ۰۰:۴۹
کد خبر: ۲۴۸۰۱۷
درنگی در موضوع مذاکرات هسته‌ای ایران و 5+1؛

موضع گیری‌های متضاد و سرنوشت مبهم مذاکرات

خبرگزاری رسا ـ به فرموده رهبر معظم انقلاب، ایران موافق و به دنبال توافق هسته‌ای خوب و یک مرحله‌ای است؛ از طرف دیگر غرب به دنبال توافقی دو مرحله‌ای و خوب البته از نظر خود بوده که به معنای توافق بد برای ایران است. حال با این اختلاف نظرها، سرنوشت مذاکرات هسته‌ای به کجا می‌انجامد؟
توافق هسته اي

 

به گزارش سرویس اندیشه خبگزاری رسا رهبر معظم انقلاب نوزدهم بهمن ماه امسال در دیدار فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی ارتش و پدافند هوایی با اشاره به مذاکرات هسته‌ای تأکید کردند که با توافق هسته ای موافقند اما «توافقی خوب»، همچنین مطرح کردند که «توافق هسته ای می بایست در یک مرحله و با خارج کردن حربه تحریم از دست دشمنان و یا حداقل کند کردن آن همراه باشد.»

 

از طرف دیگر مقامات آمریکایی و غربی هم از مدت ها پیش مخالفت خود با توافقی بد یعنی آن چه که از نظر ما خوب خواهد بود را اعلام کرده بودند و درست بعد از این بیانات رهبر معظم انقلاب مبنی بر لزوم توافق یک مرحله ای نیز به سرعت به آن واکنش نشان دادند، باراک اوباما، رییس جمهور و جان کری، وزیر خارجه آمریکا هر یک اعلام کردند در صورتی که چارچوب توافق جامع تا مهلت ماه مارس نهایی نشود، با تمدید مذاکرات تا ژوئن موافقت نخواهند کرد یعنی لزوم اجرای توافق در دو مرحله.

 

 

حال در چنین شرایطی که موضع گیری دو طرف در تقابل مستقیم با یکدیگر قرار دارد و اختلاف نظرات کاملا عمیق و ملموس است، سرنوشت مذاکرات هسته ای به کجا می انجامد؟

 

توافق دو مرحله ای؛ ابزاری برای زیاده خواهی غرب

 

واقعیت آن است که در آخرین دور مذاکرات موسوم به وین هشت برای رسیدن به توافق جامع در مناقشه هسته ای که به تمدید هفت ماهه مذاکرات تا پایان ماه ‍ژوئن 2015 یا دهم تیر ماه 94 منجر شد، مقرر شده بود که دو طرف تا پایان ماه مارس یا یازدهم فروردین ماه سال آینده به یک توافق کلی رسیده و بعد از آن در فرصت باقی مانده تا پایان ماه ژوئن با بررسی جزئیات به توافق نهایی برسند.

 

اما رهبر معظم انقلاب با درک درست شرایط و سوابق کشورهای غربی در عهد شکنی، تأکید کردند که توافق در هر زمانی که می خواهد حاصل شود باید یک مرحله ای و در بردارنده کلیات و تمامی جزئیات غیر قابل تفسیر باشد.

 

مطرح شدن این موارد از سوی رهبر معظم انقلاب در عین حال که نشان داد ایران اراده سیاسی لازم برای دست یابی به توافق هسته ای جامع را دارد، توپ مذاکرات را نیز به زمین کشورهای غربی انداخت آن هم با توجه به این نکته که غرب و در رأس آنها آمریکا هم در موضوع مذاکرات هسته ای مشکلات و تعهداتی دارند؛ اوباما به دموکرات ها وعده داده که تا پایان ماه مارس به مؤفقیت نسبی می رسند و دیوید کوهن، معاون وزیر خزانه داری آمریکا نیز به سنای آمریکا که اکنون تحت کنترل جمهوری خواهان است توصیه کرده تحریم‌های موجود علیه ایران را تا مهلت تعیین شده برای دست یابی به توافق جامع هسته ای افزایش ندهند.

 

 

به همین خاطر باید گفت موارد مطرح شده از سوی رهبر معظم انقلاب تا حدی فشار مناقشه هسته ای را از روی ایران برداشته و به دوش آمریکا و کشورهای غربی گذاشته اما یقینا این فشار به معنای مخالفت اساسی رهبری با مذاکرات هسته ای نیست.

 

درست است که مذاکرات هسته ای تاکنون به طور کامل مورد رضایت و پسند طرف ایرانی نبوده که البته مفهوم مذاکره نیز همین است همان طور که طرف غربی هم از تمامی امتیازاتی که دریافت کرده رضایت کامل ندارد اما با این وجود باید توجه داشت که شروط مطرح شده از سوی رهبری از امتیازدهی بی کیله و پیمانه ایران و ترک تازی غربی ها در صورت انجام توافق در دو مرحله جلوگیری کرده و از طرف دیگر نیز به دو طرف فرصت بیشتری برای تلاش در راستای دست یابی به توافق جامع می دهد.

 

نگرانی به حق این است که در صورت رسیدن به توافق در کلیات تا پایان ماه مارس بدون روشن شدن مفاد و جزئیات این توافق، در نهایت تا پایان ماه ژوئن ایران مجبور به پذیرش جزئیاتی شود که در واقع از اساسی ترین موضوعات مورد اختلاف بین ایران و گروه 1+5 به شمار می روند و دقیقا مشخص می کنند که توافق از نظر هر طرف خوب و یا بد بوده است آن هم با در نظر گرفتن این واقعیت که در مذاکرات استراتژیک هسته ای با این میزان اختلافات بنیادین، اصلا توافق برد- برد بی معنا بوده و امکان پذیر نیست یعنی الزاما برد یک طرف به معنای باخت طرف مقابل است و در بهترین حالت می توان متصور شد که با کوتاه آمدن متوازن دو طرف، به نتیجه ای میانه و تا حدی مرضی الطرفین رسید که این هم مفهوم برد- برد ندارد.

 

 

مجموع شرایط و سوابق ثابت می کند حتی برای رسیدن به این توافق میانه با کوتاه آمدن از خواسته های مختلف که ایران حداقل در چند مورد از جمله غنی سازی 20 درصد، مسأله فردو، اراک و ... آنها را پذیرفته، باز هم طرف غربی کوتاه نیامده و زیاده خواهی می کند، زیاده خواهی هایی که در صورت قبول توافق در دو مرحله کلی و سپس جزئی، به طور قطع به ایران تحمیل شده و آن زمان امکان این که طرف ایرانی میز مذاکره را ترک کند وجود ندارد و یا حداقل از نظر داخلی و بین المللی برای او بسیار سخت خواهد شد.

 

عهدشکنی غرب؛ اقدامی مسبوق به سابقه

 

واقعیت آن است که ما تجربه تلخ این زیاده خواهی های غرب را در موضوع هسته ای داشته ایم؛ سال 2003 در مذاکرات پاریس زمانی که حجت الاسلام حسن روحانی پرونده هسته ای را در دولت اصلاحات بر عهده گرفته بود ابتدا توافقنامه سعدآباد امضا و بعد توافقنامه بروکسل منعقد شد که لغو گردید اما در نهایت توافقنامه پاریس امضا شد، در توافقنامه پاریس الگویی همانند روند فعلی دست یابی به توافق هسته ای یعنی ابتدا توافق بر روی کلیات و سپس مشخص کردن جزئیات مورد موافقت قرار گرفت.

 

بدین صورت که ابتدا در پانزدهم نوامبر 2003 توافق جامع به دست آمد و بر اساس این توافق قرار بود ایران به غرب «تضمین های عینی» بدهد که به سمت سلاح هسته ای انحراف پیدا نمی کند و از طرف دیگر غرب نیز به ایران« تضمین های محکم» می دهد که از حق غنی سازی هسته ای ایران و چند مورد دیگر حمایت کند.

 

 

در واقع از زمان امضای توافقنامه پاریس یعنی کل زمستان 83 تا خرداد ماه سال 84 که انتخابات ریاست جمهوری در ایران برگزار شد و محمود احمدی نژاد بر سر کار آمد دیپلمات های ایرانی و غربی مدام با یکدیگر مذاکره می کردند تا تضمین های عینی و محکمی که قرار بود ایران و غرب متقابلا به یکدیگر بدهند را تعیین کنند اما سرانجام به نتیجه نرسیدند.

 

آن چه بعدها جک استراو، وزیر خارجه وقت بریتانیا، یوشکا فیشر، وزیر امور خارجه وقت آلمان، محمد البرادعی، مدیرکل وقت آژانس بین المللی انرژی اتمی و حسن روحانی، رییس تیم هسته‌ای و مذاکره‌کننده ارشد ایران در آن مقطع در کتاب های خاطرات خود نوشتند و محمدجواد ظریف در کتاب «آقای سفیر» مطرح کرد نشان داد که در آن زمان در مذاکرات نهایی برای دست یابی به جزئیات توافق هسته ای، طرف غربی حاضر نشده بود بر اساس توافق کلی انجام شده تضمین های محکم به ایران بدهد حال آن که ایران تضمین های عینی بسیار بالاتری از آن چه در توافق کلی مطرح شده بود را پذیرفته بود.

 

همین عدم همراهی و بد عهدی غرب سبب شد تا در آن مقطع مذاکرات به نتیجه نهایی نرسیده و دور جدیدی از مناقشات هسته ای ایران و غرب به وجود آید که به وضعیت پیش از انعقاد توافقنامه ژنو در سال گذشته منجر شد چرا که در آن زمان با وجود توافق کلی، اروپایی ها تحت فشار آمریکا امتیازات کافی را به ایران ندادند در نتیجه اکنون طبیعی است که ما عطف به ماسبق کرده و با درس گرفتن از گذشته تأکید کنیم که هر توافق نهایی در هر زمانی می بایست الزاما در یک مرحله و با روشن شدن تمامی کلیات و جزئیات منعقد شود.

 

 

فاصله زیاد بین توافق خوب ایران و غرب

 

حال به اصل خوب یا بد بودن توافق باز گردیم واقعیت آن است که توافق خوب برای ایران حداقلی و حداکثری دارد اما به طور کلی توافقی برای ایران خوب است که در آن زیرساخت غنی‌سازی صنعتی مطابق معاهده ان‌پی‌تی برای کشور به رسمیت شناخته شود و همزمان زیرساخت تحریم‌ها به ‌طور یکپارچه و یکجا برچیده شود که البته می توان در جزئیات این دو شرط از جمله زمان امکان غنی سازی صنعتی برای ایران و یا لغو تحریم ها تحت شرایط خاص مذاکره و توافق کرد اما در مجموع این دو شرط در مسیر دست یابی به توافق هسته ای جامع غیرقابل گذشت هستند.

 

 

از طرف دیگر توافق خوب هسته ای از نظر آمریکا و غرب دقیقا عکس خواست ایران است؛ یعنی از نظر آنها توافقی خوب است که زیرساخت غنی‌سازی صنعتی ایران را برای مدت طولانی منهدم ‌کرده و ظرفیت غنی‌سازی اورانیوم در ایران را به ظرفیت بسیار محدود تبدیل ‌کند و در عین حال رژیم تحریم‌ها نیز در بلند‌مدت حفظ شود.

 

روشن است که این دو تعریف از توافق هسته ای خوب کاملا در تضاد با یکدیگر بوده و از هم فاصله دارند اما در خوش بینانه ترین حالت دو طرف در نهایت خواهند توانست با کوتاه آمدن از خواسته های خود به توافقی متوازن برسند که این توافق در صورت توازن واقعی یقینا فاصله بسیاری با توافق خوب مد نظر هر طرف دارد.

 

اما در هر صورت باید توجه داشت که به دلیل اراده سیاسی موجود برای دست یابی به توافق هسته ای، دو طرف تلاش می کنند تا به نوعی این گپ و فاصله را از بین برده و به یکدیگر نزدیک شوند اما در عین حال هر دو طرف تلاش دارند تا با حداقل امتیازدهی و حداکثر امتیازگیری به این نقطه مشترک برسند و همین موضوع مذاکرات هسته ای را این اندازه طولانی و فرسایشی کرده است.

 

 

توافق جامع هسته ای؛ محتمل اما پرهزینه

 

فارغ از ویژگی های توافق خوب یا بد برای ایران، در حال حاضر سه نگاه کلی در زمینه حصول به توافق جامع هسته ای در پایان ماه مارس و یا پایان ژوئن سال 2015 در کشور وجود دارد؛ یک نگاه که معتقد است به طور کلی توافق خوب برای ایران وجود ندارد چرا که توافق خوب در واقع توافق نکردن و ادامه حرکت بی ترمز قطار هسته ای است.

 

نگاه دیگر اندکی از تندروی نگاه نخست فاصله گرفته و به توافق هسته ای احتمالی از منظر ایدئولوژیکی و عرق ملی می نگرد و در نتیجه برای او پذیرش کوتاه آمدن در برخی از اصول و قبول خواسته های غرب سنگین است.

 

نگاه سوم که بیشتر عمل گرایانه است در دولت تدبیر و امید مشاهده می شود؛ در این نگاه توافق خوب آن است که تحریم ها هر چند نه یک باره اما در مدت زمان کوتاهی برداشته شوند و حیثیت کشور نیز حفظ شود یعنی ایران همچنان توانایی غنی سازی هسته ای را تحت چهارچوب های آژانس بین المللی انرژی اتمی داشته باشد.

 

 

می توان این سه نگاه را نیز به شیوه ای دیگر در غرب متصور شد که در حال حاضر در دو طرف نیروهای عمل گرا با پشت سر گذاشتن نیروهای دارنده دو نگاه نخست، راه زیادی را تا رسیدن به توافق جامع طی کرده اند اما پیمودن همین راه اندک باقی مانده نیز به دلیل حساسیت و سرنوشت ساز بودن بسیار سخت و پیچیده است.

 

با این وجود به گمان نگارنده با توجه به شرایط موجود احتمالا دو طرف نتوانند در فرصت باقی مانده تا پایان مارس و یا پایان ژوئن به توافق جامع برسند و حتی احتمال دارد مذاکرات دچار بحران شده کنگره تحریم‌هایی را علیه ایران تصویب کند که البته این تحریم ها از سوی رییس جمهور آمریکا وتو خواهد شد اما در نهایت نیروهای عمل گرا در ایران و آمریکا پس از چند بار تمدید سرانجام به فرمولی برای یک توافق جامع می رسند.

 

/704/9314/م

 

هادی رحیمی کوهستان

 

ارسال نظرات