اسلام حداقلی یا حداکثری؟!
به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، مهلتی که خداوند به ابلیس داد، آمیخته با حکمت است. این امهال نه تنها مزاحمتی برای امر ربوبیت و پروردگاری ایجاد نمیکند که در بسیاری از موارد، مکمل مسأله اختیار انسان برای اعتلا است، تا سرنوشت خود را با «انتخاب» مبتنی بر عقل و فطرت و راهنمایی پیامبران، یا تبعیت از شیطان، ترسیم کند. آنچه که شیطان بر بعضی قلبها «القا» میکند برای امتحان آنهاست. مؤمن بصیر و هشیار در برابر این القا مقاومت میکند و تسلیم نمیشود اما کسانی که فاقد »قلب سلیماند راههای عقب نشینی از اسلام را جستوجو میکنند و برای آن توجیه میتراشند.
خداوند میتواند راه پیامبران را در امر هدایت و راهبری انسانها هموار و آسان نماید، اما چون انبیا، معلم انسانها در نسلهای بعدی هم هستند، زندگی آنها را سرشار از تلاش و جهاد و مبارزه برای تعیین سرنوشت قرار داده است، چرا که خداوند سرنوشت هیچ ملتی را تغییر نمیدهد مگر اینکه تغییر را از خودشان آغاز کنند.
جهاد و مقاومت هم بدون دشمن ظاهری یا باطنی مفهوم پیدا نمیکند و لذا در قرآن کریم آیه 112 سوره انعام میفرماید: و اینگونه است که ما برای هر پیامبری دشمنانی از شیاطین انس و جن قرار دادیم که برای فریب یکدیگر «سخنان آراسته» القا میکنند. اگر پروردگارت میخواست، چنین نمیکردند. پس با افترایی که میزنند رهایشان ساز.
درسی که از زندگی و پایداری و مقاومت پیامبران در تحقق آرمانهایشان میآموزیم این است که کینهتوزی و دشمنی و مزاحمت شیاطین برای جبهه حق، سنت دائمی الهی است و اینکه کسی بتواند قلههای ایمان و قرب به خدا را بدون مواجهه با آنها فتح کند و بدون رنج و زحمت و مشقت اعتلا یابد، تصوری نادرست است. و از این رو تنها با حسابگری و تصمیم عالمانه و عمل به تکالیف الهی میتوان از آن، سربلند و پیروز بیرون آمد.
کسانی که در برابر دشمنی و فشار کفار، تاب مقاومت از دست می دهند و برای انعطاف نسبت به آنها و عقبنشینی از اصول توجیه میتراشند، از سنت الهی غافلند.
“اسلام حداقلی” یعنی باز شدن باب توجیه. هر جا که امر و یا نهی الهی مزاحم هوای نفس ما یا محاسبات ناقص ما بود، با مقدمه چینی و طرح مسائلی اگر بتوانیم، از آن عبور میکنیم. بعضی گمان میکنند با کوتاه آمدن از خط قرمزها و نادیده گرفتن عزت اسلامی در برابر دشمن، می توانند دفع شر کنند تا با آسودگی خاطر به زندگی آرامشان بپردازند، در صورتیکه سنت الهی رهایشان نمیسازد و دشمنی بعدی و فتنه بعدی به سراغشان خواهد آمد.
آرامش و آسودگی خاطر تنها در مقاومت و پایداری بر تکالیف الهی به دست میآید، چرا که در این صورت خداوند به وعده خود در مورد نصرت مومنان عمل خواهد کرد. و در صورت عقبنشینی، دیگر نباید به پیروزی و موفقیت امیدوار بود.
قرآن کریم در آیه 120 سوره بقره میفرماید: یهود و نصاری هرگز از تو راضی نمیشوند تا اینکه به آیینشان گردن نهی، بگو هدایت، هدایتی است که از جانب خدا باشد اگر از آن پس که خدا تو را آگاه کرده است از خواسته آنها پیروی کنی، هیچ یاور و مددکاری از جانب او نخواهی داشت. تهدید آخر آیه بسیار جدی است.
دشمن می گوید ما دیگر درصدد براندازی جمهوری اسلامی نیستیم اما رفتار شما باید با جامعه بین المللی همخوانی داشته باشد. ایران باید به جامعه بین المللی برگردد و نقش فعال ایفا کند و از انزوا خارج شود!
ظاهر این سخنان خیرخواهانه به نظر میرسد. این همه مهرورزی و خیرخواهی از طرف مقابل! چرا باید بدون پاسخ بماند؟ ما تا چه وقت میخواهیم فرصتها را از دست بدهیم؟! توسعه و پیشرفت بدون ارتباط با جهان! نمیشود... توطئه دشمن علیه ما یک توهم است! چرا دلواپسید؟! چرا میترسید؟! چرا میلرزید؟! بروید یک جای گرم پیدا کنید!
براندازی پنهان و تدریجی با تغییر گام به گام رفتار و عقب نشینی از اصول و مبانی اتفاق میافتد.
مقام معظم رهبری در دیدار 21/12/93 با اعضای محترم مجلس خبرگان و با تأسی به قرآن کریم فرمودند: “آنچه ما امروز در زبان مستکبرین و مخالفین نظام اسلامی و مشخصاً جمهوری اسلامی مشاهده میکنیم که با “تغییر رفتار” از آن یاد میکنند. گاهی
می گویند ما تغییر نظام را نمیخواهیم، تغییر رفتار را میخواهیم. تغییر رفتار با تغییر نظام هیچ تفاوتی ندارد. درست همان است یعنی تغییر آن سیرت اسلامی.”
دشمن پس از آتشباری روانی در فضای جنگ رسانهای و سیاست تهدید و تطمیع (چماق و هویج)، نادیده گرفتن برخی از اصول و مبانی و خط قرمزها را امری “جزئی” وانمود کرده و جزء لوازم توافق اعلام می کند و با سیاست پیشروی گام به گام خود در ازای هر عقبنشینی ما، عقبنشینی بعدی را مطالبه میکند.
آنگونه که قرآن کریم در آیه 83 سوره مریم میفرماید: گویا ابلیس مامور است که کافران را به غدر و مکر مسلمانان، تحریک کند تا مسلمانان در چنین آزمونی شایستگی بهرهمندی از نصرت الهی را در اثر استقامت و عمل به تکلیف به دست آورند یا در اثر غفلت و افتادن در دام فریب کافران، خود را از نصرت الهی محروم سازند.
مذاکرهکنندگان در عرصه سیاست خارجی واقفند که عامل اصلی تعیین سرنوشت، خدای متعال است و آنها وسیلهاند و در چارچوب وظایف و تکالیف تعریف شده مجاز به مذاکره و تصمیم هستند. با توجیه دفع ضرر و به تصور از بین رفتن تحریمها و دشمنیها ورفع مشکلات اقتصادی (برای همیشه)، نمیتوان حتی اندکی از عزت و سربلندی این ملت بزرگ را هزینه کرد. چنین توجیهاتی به صراحت در آیه 52 سوره مائده مردود اعلام و به آینده امیدبخش پایداری، وعده داده شده است.
هشدارهای صریح ذکر شده در آیات 73 و 74 سوره اسرا شگفتآور است و ضرورت هشیاری در محاسبات و مراقبت نسبت به خدعه و نیرنگ دشمن را یادآوری میکند و از عواقب خطرناک گرایش به دشمن هر چند جزئی، به شدت بر حذر میدارد.
“این هیئتی که رئیس جمهور محترم برای مذاکرات هستهای گذاشتهاند مردمان امین و خوبی هستند ... البته با اینکه این دوستان و برادران، برادران خوبی هستند، برادران امینی هستند و میدانیم که دارند برای صلاح کشور تلاش میکنند، در عین حال من نگرانم، چون طرف مقابل طرف حیلهگری است... اهل خدعه است اهل خنجر زدن از پشت است... واقعا خدعهگری میکنند. این ما را نگران میکند. باید مراقب شگردهای دشمن باشیم.” (مقام معظم رهبری 21/12/93)
از دهه اول انقلاب اسلامی در بین مسئولان افرادی بودند که وقتی با مختصر دشواری در تنفیذ احکام الهی و تطبیق مقررات با آن مواجه میشدند به جای اینکه با تلاش و اهتمام بیشتر شرایط و ضوابط را تنظیم و همراه کنند، تقاضای عقبنشینی از اصول و مبانی اسلام را داشتند! بعضی از اعضای دولت در اوایل دهه 60 در مذاکرات مربوط به تنظیم قانون جدید کار اعلام کرده بودند که کشور را با احکام اولیه اسلام نمیشود اداره کرد! هر جا تصور میکردند مانعی وجود دارد یا زحمتی برای تطبیق با اصول، مترتب است عبور از احکام اولیه و تمسک به احکام ثانویه را پیشنهاد میکردند. در آن روز با حضور حضرت امام (ره) فراتر از این را نمیتوانستند بیان کنند. اکنون نیز کسانی هستند که به وعدههای الهی اعتماد ندارند و با محاسبات مادی میخواهند همه گرهها را باز کنند. غافل از اینکه گرهها با عمل به تکالیف الهی بازمی شود.
ولو ان اهل القری آمنوا و اتقوا لفتحنا علیهم برکات من السماء و الارض ولکن کذبوا فأخذناهم بما کانوا یکسبون. (قرآن کریم ـ سوره اعراف ـ آیه 96)
اگر مردم سرزمینها ایمان آورده و پرهیزکاری پیشه کرده بودند، برکات آسمانها و زمین را به رویشان میگشودیم، ولی پیامبران را به دروغگویی نسبت دادند ما نیز به کیفر کردارشان مواخذهشان کردیم.
طرح اندیشه “اسلام حداقلی” در روابط بینالمللی و همچنین در مدیریت مسائل داخلی به معنای این است که بخشی از اوامر و نواهی را که به جایی اصابت نمیکند میپذیرند و بخشی دیگر را هم به فرصتی دیگر! موکول میکنند. این ظاهر مسئله است اما نتیجه واقعی عقب نشینی از همه اسلام و خالی کردن عرصه برای سکولاریسم است و این چیزی جز اشتباه محاسباتی نیست.
اگر این دوستان مقداری بیشتر در مفاهیم آیات قرآن تدبر داشته باشند تصدیق خواهند کرد که موانع و تحریمها و بسیاری از مشکلاتی که از قبل و بعد از پیروزی انقلاب پیش روی ما قرار دادند، بخشی از سنت الهی برای تعیین “عیار” مدعیان ایمان و اسلام است. و خروج از آنها نیازمند ایمان، اراده، نقشه راه، برنامه و توکل به خدای متعال است نه عقبنشینی از تکالیف الهی و خط قرمزها.
مقام معظم رهبری درتاریخ 21/12/93 بر اساس تکلیفی که احساس میکنند و این تکلیف منبعث از قرآن کریم و از جمله تذکر آیات 49 سوره مائده و 15 سوره شورا ست میفرمایند: آنچه ما از مجموع معارف قرآنی استفاده میکنیم و درمییابیم این است که مطالبه اسلام از مسلمین،ایجاد نظام اسلامی به نحو کامل است. مطالبه اسلام با تحقق کامل دین اسلام است... این “حداقلی” و اکتفای به حداقلها، از نظر اسلام قابل قبول نیست. ما در معارف خودمان چیزی به عنوان “دین حداقلی” نداریم بلکه در قرآن کریم در موارد متعددی،اکتفای به بعضی از تعالیم دینی دون بعضی، مذمت شده است الذین جعلوا القرآن عضین./907/د101/ح
منبع: رسالت