پشتوانهای برای بیانیه لوزان

به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، در طول کمتر از یک هفته از انتشار بیانیه لوزان که برخی از نظریهپردازان از آن به عنوان نقشه راه آینده مذاکرات هستهای ایران با 1+5 نام میبرند، امریکاییها به عنوان طرف اصلی مذاکرات بار دیگر ماهیت استکباری و غیرقابل اعتماد بودن خود را ثابت کردند و روند مذاکرات را با چالش جدیدی مواجه ساختند. فارغ از ابعاد فنی مذاکرات هستهای که حصول توافق در آنها نیازمند چانهزنیهای فشرده کارشناسان هستهای است، اما به لحاظ سیاسی امریکاییها مبتنی بر بیانیه خود را پیروز عرصه مذاکرات قلمداد و همچون گذشته تحقیر ملت مقاوم ایران را به محور اصلی تبلیغات رسانهای خود تبدیل کردند.
ادعای اینکه با این توافق 98 درصد فعالیتهای هستهای ایران تعطیل خواهد شد، در کنار تلاش برای تشدید شکاف و اختلاف میان طرفهای ایرانی و دامن زدن به دوقطبی میان مسئولان نظام ایران و مهمتر از آن تلاش برای تأثیرگذاری بر فرآیندهای داخلی ایران در بستر توافقات هستهای نکتهای است که از دید کندذهنترین تحلیلگران سیاسی نیز مغفول نمانده است.
اوباما، رئیسجمهور امریکا در مصاحبه خود با توماس فریدمن، خبرنگار سابق نیویورک تایمز که در اغلب رسانههای جهان بازتاب گستردهای یافت بعد از انتشار بیانیه لوزان میگوید: ما شاهد یک رگه عملگرایی در رژیم ایران بودهایم، به نظرم آنها نگران بقای خود هستند، به نظرم آنها تا حدودی به افکار عمومی خود واکنش نشان میدهند و انتخاب حسن روحانی نشانه آن است. رئیسجمهور امریکا با این برآورد از صحنه سیاسی ایران به بیانیه لوزان و توافقات احتمالی بعد از آن تنها به عنوان ابزار تغییر در ایران چشم دوخته است. عرصهای که تلاشهای گذشته امریکا در فرآیندهای مختلف تحولات سیاسی دو کشور طی سی و چند سال گذشته ثمرهای برای دولت استکباری امریکا نداشته و طی این مدت به دلیل افشای ماهیت پنهان اهداف آنها در نزد مردم ایران، به زمینه دیگری برای تقویت وحدت و انسجام ملی کشور در برابر قدرتهای استکباری تبدیل شده است. از این منظر نوع واکنشهای طرف غربی نسبت به بیانیه غیر الزامآور لوزان را میتوان تجربه ارزشمندی برای دستگاه دیپلماسی کشور در ادامه راه مذاکرات هستهای و دیگر تعاملات منطقهای دانست که اشاره به چند نکته در آن ضروری است.
1- نقطه ثقل تحولات بعد از انتشار بیانیه لوزان کارکرد عملیات روانی آن برای طرف غربی بود، استناد به ذوقزدگی برخی فعالان ایرانی، تلاش برای بزرگنمایی برخی «شادی»های زودگذر، بزرگنمایی معدود پیامهای تبریک و... همگی در پی القای این بود که ایران بیش از طرف غربی به این توافق نیاز دارد و محصول طبیعی این نگاه این خواهد بود که ایران به دلیل نیاز داخلی ناچار است که یک «توافق بد» را بر «عدم توافق» ترجیح دهد. این روند اگر چه با فروکش کردن «شادی نماییهای کاذب» به سرعت خنثی شد، اما نشاندهنده ضرورت اصلاح و بازنگری جدی نگاه فعالان عرصه سیاسی و دیپلماتیک نسبت به موضوع هستهای و فراتر دیدن آن از یک موضوع کارکردی برای رقابتهای سیاسی است. تنها نگاه ملی به این موضوع ما را از شتابزدگی در رسیدن به یک توافق بد باز میدارد.
2- مباحث مطرح شده در طی هفته گذشته بیانگر این است که مبتنی بر بیانیه لوزان و در صورت حصول توافق نهایی در تیرماه تنها بخش محدودی از تحریمهای مصوب علیه ایران از بین خواهد رفت و بخش عمده آن باقی خواهد ماند. در بیانیه لوزان که توسط جناب آقای دکتر ظریف قرائت شد، آمده است: اتحادیه اروپایی اعمال تحریمهای اقتصادی و مالی مرتبط با هستهای خود را خاتمه خواهد داد و ایالات متحده نیز اجرای تحریمهای مالی و اقتصادی ثانویه مرتبط با هستهای را همزمان با اجرای تعهدات عمده هستهای ایران به نحوی که توسط آژانس بینالمللی انرژی اتمی راستیآزمایی شود، متوقف خواهد کرد». گفتنی است که از مجموع 28 مورد تحریمهای مصوب علیه ایران تنها پنج مورد آن تحریمهای هستهای هستند و بیشتر آنها مربوط به موضوعاتی نظیر تروریسم، حقوق بشر و موشکهای بالستیک ایران هستند که همانگونه که امریکاییها بر آن تأکید کردهاند، این تحریمها به رغم به نتیجه رسیدن مذاکرات هستهای لغو نخواهند شد.
3- نکات مطرح شده در مورد ظرفیتهای موشکی و نظامی ایران طی هفته اخیر، نشاندهنده این است که تمرکز اصلی غربیها نه بر بازرسیهای مراکز هستهای ایران (که در مورد آنها ابهامی باقی نمانده است) بلکه تمرکز روی مراکز حساس نظامی خواهد بود، تا از این طریق قادر شوند به رمز توانمندیهای موشکی و دفاعی ایران که یکی از عوامل اصلی ناکامیهای آنها در تحولات منطقه است، پیببرند. روزنامه فرانسوی گاردین در این مورد مینویسد: «بازرسان آژانس برای این کار میبایست به قرارگاههای نظامی و سیاسی پاسداران دسترسی داشته باشند و با افرادی در این سازمان گفتوگو کنند.»
4- ابهامات دیگری در زمینه موضوعاتی نظیر لغو یا تعلیق تحریمها، زمانبندی نحوه لغو آنها و طول زمان آنها و بسیاری موضوعات دیگر که تنها طی این چند روز مطرح شد، نشاندهنده ابعاد دیگری از ابهامها و برداشتهای یک سویه طرف غربی از بیانیه لوزان است.
اما به رغم کاستیها و ضعفهای بیانیه لوزان و سوءاستفادههای یکجانبه طرف غربی طی یک هفته اخیر از آن، مواضع حکیمانه مقام معظم رهبری در دیدار روز پنجشنبه گذشته را میتوان خط پایانی بر برداشت یک سویه غرب از بندهای ابهامآلود بیانیه لوزان و ادامه مذاکرات بر بستر جدید دانست.
ایشان در این سخنان ضمن تأکید بر اهمیت موضوع هستهای برای کشور و ضرورت تداوم فعالیتهای علمی، پژوهشی و کاربردی آن، با تأکید مجدد بر غیرقابل اعتماد بودن طرف غربی و اینکه ایران یک توافق بد را بر عدم توافق ترجیح نخواهد داد، بر لغو کامل تحریمها در روز توافق و حفظ حریم مراکز امنیتی و نظامی کشور در روند بازرسیها و عدم پذیرش نظارتهای غیر متعارف فراتر از پروتکلهای جاری به گونهای که ایران را به یک مورد استثنایی تبدیل کند و «عدم توقف تحقیق و توسعه در فناوریهای هستهای» تأکید میکنند. این محورها که به نوعی با تأکید بر شفافسازی موارد مبهم در بیانیه لوزان مطرح شده است رؤیای کاذب اوباما در نطق دوم آوریل را که گفته بود: «بر اساس این توافق ایران بیش از هر کشور دیگری تحت نظارت قرار خواهد گرفت» خواهد شکست و تعادلی در روند مذاکرات آینده ایجاد خواهد کرد و پشتوانهای برای تیم مذاکرهکننده که متکی به حمایت نظام، مسیر مذاکرات را در راستای اهداف امنیت ملی جمهوری اسلامی به پیش ببرند./907/د102/ح
منبع: روزنامه جوان