۰۳ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۲:۵۶
کد خبر: ۲۶۲۹۰۳
به مناسبت ولادت امام سجاد؛

ویژه‌نامه اینترنتی «میلاد عبادت» منتشر شد

خبرگزاری رسا ـ ویژه‌نامه «میلاد عبادت» به مناسبت میلاد امام سجاد(ع) در پایگاه اینترنتی راسخون منتشر شد.
ميلاد عبادت

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، ویژه‌نامه اینترنتی «میلاد عبادت» شامل بخش‌های مختلفی همچون مقالات، کارت پستال، گالری، پیامک، پرسش و پاسخ، احادیث، چندرسانه‌ای و مقالات مرتبط  در پایگاه اینترنتی راسخون منتشر شد.

 

از جمله مقالات این ویژه‌نامه می‌توان به عناوینی همچون «پیشوای چهارم»، «گذری برزندگی بابرکت امام سجاد علیه السلام»، «القاب و دور نمای کلی از زندگی امام سجاد»، «سیمای امام سجاد علیه السلام»، «امام سجاد علیه السلام و عبادت»، «نقش امام سجاد علیه‌السلام در رساندن پیام کربلا»، «اخلاق در سیره علمی و عملی امام سجاد(ع)»، «امام سجاد سرچشمه کمالات انسانی»، «ورع و پارسایی امام زین‌العابدین علیه‌السلام»، «شمه‌ای از فضائل و مناقب امام سجاد علیه‌السلام»، «حضرت زین‌العابدین علیه‌السلام صحیفه فخر آخرین ولایت»، و «دانستنی‌هایی درباره امام سجاد علیه‌السلام» اشاره کرد.

 

زینت عبادت

در این مقاله می‌خوانیم: در تاریخ مشرق زمین که مهد انسانهای والاست کسى در ورع و تقوا و توجه عمیق به پروردگار، در مقام امام زین العابدین(ع) نیست مگر پدران بزرگوارش که زندگى معنوى بشر را با نور توحید و ایمان راستین روشنى بخشیدند. 

 

براستى که سرگذشت این امام بزرگوار، تاریخ زندگانى رسول اکرم و امیرمومنان علیهما السلام و دیگر انبیا و اولیا را به خاطر مى‌آورد و از هر جهت همانند آنهاست، زیرا که او در زهد و تقوا و توجهش به خدا همچون حضرت مسیح عیسى بن مریم و در گرفتارى و صبر و تحملش نظیر حضرت ایوب و در عزم راستین و اخلاق والایش همانند رسول خدا محمد صلّى اللّه علیه و آله است.

 

مرورى در تعلیمات عالیه و زندگانى عملى امام سجاد علیه السلام به روشنى نشان مى‌دهد که ایشان در تمام مراحل زندگى چشم دل به سوى درگاه خدا داشتند و هر عمل و حرکتى که از ایشان سر مى‌زد صرفا به قصد تقرّب به خدا و خشنودى او بوده است، رسیدن به درگاه الهى غایة القصوایى بوده است که تمام فعالیّت‌ها و حرکات آنها را جهت داده و وحدت مى‌بخشیده است.

 

امام سجاد علیه السلام مثل اعلاى بندگى و کمالاتند، چنان مجذوب حق بودند و آن چنان در یاد خدا و انس با او که هیچ چیز نمى‌توانست آنان را از این حضور بازدارد و توجه‌شان را به خود معطوف سازد و در مقام انقطاع الى اللّه هیچ علاقه‌اى که معارض با حب الهى باشد در وجود آنان نبود و این درخواست قلبى ایشان بود.

 

امام سجّاد علیه السلام، تنها دل در گرو یک محبّت قدسى ملکوتى نهاده و از همه چیز به خاطر رسیدن به آن در گذشته، و آن حبّ الهى است، موج عشق و محبّت الهى را در تمام سخنان و مناجات‌هایش که حاصل غایت مراتب معرفت به ذات مقدس پروردگار است، مى‌توان مشاهده کرد.

 

نگاهى به مناجات­‌هاى امام سجاد علیه السلام در صحیفۀ سجادیه، بیانگر این مطلب است که چگونه توجه و اعتماد به خدا و تلاش براى تحصیل رضا و خشنودى او در تمام مراحل و در کلیه احوال هدف والایى بوده است که لحظه‌اى مورد غفلت و فراموشى ایشان واقع نمى‌شده است. صفات نیک و برجستگی­‌هاى معنوى و روحى او بى‌شمار است و همین قدر در عظمت او بس که در تاریخ دنیا او تنها به زین العابدین معروف گشته و جز او کسى زیبندۀ این لقب نبوده است.

 

نقش امام سجاد(ع) در رساندن پیام کربلا

در مقاله دیگری از این ویژه‌نامه مطالبی درباره نقش امام سجاد(ع) در رساندن پیام کربلا آمده که به این شرح است: قیام سید الشهداء ابعاد مختلفی داشت که می توان بخوبی از رفتار و گفتار امام (علیه السّلام) از ابتدای حرکتشان از مدینه تا آخرین لحظات عمر شریفشان متوجه آن شد. امور متعددی به عنوان عوامل قیام امام حسین(ع) محسوب شده اند که به بعضی از آن ها اشاره می کنیم:

 

الف) پرهیز از بیعت با یزید:

یزیدی که جام شراب را بر حوران بهشتی ترجیح می داد و عاقبت هم بر اثر افراط در شرابخوری از دنیا رفت. یزیدی که پس از شهادت امام حسین (علیه السّلام) آرزو کرد: «ای کاش بزرگان ما که در جنگ بدر کشته شدند امروز زنده می شوند و می گفتند: ای یزید آفرین بر تو باد». یزیدی که به تأسی از پدرش درصدد مسخ تدریجی اسلام بود.

 

ب) دعوت کوفیان:

اهل کوفه از ایشان دعوت کردند تا برای به دست گرفتن رهبری مردم عراق و تشکیل حکومت اسلامی به کوفه بروند.

 

ج) اصلاح امت:

امر به معروف و نهی از منکراتی همچون محو سنت ها و رواج بدعت ها عامل بعدی قیام امام بود. به تعبیر دیگر عامل سوم، اصلاح امت اسلامی بود.

 

یزید که بعد از شهادت امام پایه های حکومتش را متزلزل دید، تنها راه فرار خود از سرزنش و شورش مردمی را عوام فریبی و تبلیغات مسموم دانست؛ لذا درصدد ترور شخصیتی امام (ع) و اهل بیت او برآمد و به عنوان اولین مبارزه منفی، امام (ع) و اهل بیت در شام او را «خارجی» نامید و آن ها را به عنوان شورشیان بر خلیفه مسلمین (که مجازاتشان تبعید و اعدام است) معرفی کرد. و با برپایی مراسم جشن و شادی این جنایت را پیروزی قلمداد کرد و سعی کرد از شناخته شدن حسب و نسب اسرا و اهل بیت امام (ع) بین مردم جلوگیری کند.

 

متأسفانه مردم شام هم که اسلامشان را فقط از طریق معاویه و یزید گرفته بودند، بدعت های آن ها را چشم و گوش بسته، احکام الهی محسوب می کردند. این تقلید کورکورانه تا حدی فضاحت بار بود که حتی معاویه، نماز جمعه را در روز شنبه اقامه کرد و هیچ کس اعتراض نکرد.

 

دستگاه تبلیغاتی یزید در شام ابتدا توانست حقیقت را پنهان کند؛ لذا اهل شام با پایکوبی و هلهله به استقبال کاروان اسرا و سرهای بر روی نیزه آمدند و آنرا پیروزی سپاه اسلام دانستند.

 

اگر نقشه یزید در تحریف وقایع عاشورا و تحریف تاریخ عملی می شد امروز عاشورا به جای اینکه الگوی ظلم ستیزی باشد الگوی ظلم ستائی بود.

 

با در نظر گرفتن شرایط آن زمان است که وجود کسی به عنوان پیام رساندن عاشورا یک ضرورت تلقی می شود و رهبری این مسئولیت را کسی به عهده نگرفت، مگر حضرت سید السجادین (ع) و زینب (س). و پس از انقلاب حسینی کربلا مرحله ای دیگر از این انقلاب آغاز گردید. این مرحله ضامن به ثمر رسیدن خون سید الشهداء بود. امام سجاد (ع) که در آن زمان 23 سال بیشتر نداشت، مهم ترین وظیفه خود را زنده نگه داشتن خون شهدای کربلا قرار داد. و از همان روز عاشورا تا آخرین لحظات عمر شریفشان مظلومیت اهل بیت (ع) را یادآور شدند و این غم و اندوه درونی خود را در مناسبت های مختلف آشکار ساختند.

 

امام (ع) در خطبه هایی که در مسیر کربلا تا شام و از شام تا مدینه ایراد کردند تلاش های یزید را نقش بر آب نمودند که به بخش هائی از سخنان حضرت اشاره می شود:

 

أ) خطابه امام (ع) در کوفه:

با توجه به اینکه کوفیان حسب و نسب امام حسین (ع) را می دانستند و فقط دنیاگرائی و غفلت و مال حرام سبب جرأت آن ها بر قتل امام حسین (ع) شده بود، با خطابه هایی آتشین وجدان به خواب آن ها را نسبت به شدت جنایتی که مرتکب شدند بیدار نمودند و اوج فاجعه کشتن امام (ع) و اهل بیتش و بیعت شکنی اهل کوفه را گوشزد کردند.

 

ب) خطابه امام در شام

امام علی (ع) در شام به شکل دیگر این پیام را ابلاغ کردند و بیشترین همت ایشان که در این شهر، شناساندن شخصیت و جایگاه و حسب و نسب خود نسبت به پیغمبر اکرم (ص) بود و در ادامه با رسوا کردن یزید و حکومت ظالمانه او و اشاره به جنایات او خصوصاً در کربلا مظلومیت امام حسین (ع) و اهل بیتش را یادآور شدند.

 

افشاگری امام (ع) منحصر به مجامع عمومی نبود، بلکه در برخوردهای شخصی و چهره به چهره هم این وظیفه را بخوبی ادا کردند. مثلاً وقتی که کاروان اسرا به شهر شام رسید پیرمردی به امام سجاد (ع) نزدیک شد و گفت: سپاس خداوندی را که شما را ملاک کرد و امیر را بر شما مسلط کرد....، امام (ع) فرمودند: ای پیرمرد! آیا قرآن خوانده ای؟ پیرمرد گفت: آری. امام (ع) فرمود: آیا [این آیه را] خوانده ای؟

 

«بگو هیچ مزدی از شما نمی خواهم، مگر دوستی نزدیکانم» و آیا این کلام خداوند متعال را خوانده ای [که]: «و حق کسانی که با تو قرابت دارند ادا کنی؟» و همچنین این کلام خداوند که «و بدانید هر آنچه که به غنیمت می برید خمس آن، مال رسول خدا و کسانی است که با پیغمبر قرابت دارند».

 

پیرمرد گفت: «آری خوانده ام» امام فرمودند: به خدا قسم مراد از نزدیکان پیغمبر در این آیات، هستیم» سپس فرمودند: آیا کلام خداوند را خوانده ای که: «همانا خداوند می خواهد که هر گونه پلیدی را از شما اهل بیت بزداید و شما را پاک گرداند».

 

گفت: «آری» آنگاه امام (ع) فرمودند: «مائیم اهل بیتی که خداوند آن ها را مطهر گردانید»، پیرمرد گفت: قسمتان می دهم، شما همان افراد هستید. امام فرمودند: «بدون شک ما آن ها هستیم.

 

پیرمرد بر آنچه بر سر اهل بیت گذشته بود، تأسف خورد و از آنچه بنی امیه و انجام داده بود، بیزاری جست».

 

تلاش های امام سجاد(ع) در شام به نتیجه رسید. یعنی اهل شام متوجه جنایات یزید و عظمت جایگاه اهل بیت شده بودند. سخنرانی ها و روشنگری های امام سجاد (ع) سبب شد، یزید گناه این اقدام را به گردن ابن زیاد بیندازد و او را لعنت کند و در آخر هم امام سجاد (ع) را با احترام به مدینه منوره بفرستد.

 

ج) اقدامات امام (ع) در مدینه:

در مدینه منوره نیز امام سجاد (ع) به بیان مظلومیت خود و افشای فساد حکومت یزید پرداختند و حتی قبل از ورود به مدینه به یکی از شعرا دستور دادند تا بر مصیبت سید الشهداء شعر بخواند و وقتی مردم جمع شدند، حضرت، خطبه ای خواندند و در آن خطبه پیام عاشورا را ابلاغ نمودند.

 

امام سجاد (ع) مهم ترین سند و مدرک نامشروع بودن حکومت یزید یعنی شهادت پار? جگر پیغمبر اکرم (ص) و اهل بیت او را ارائه نمودند، سندی که به هیچ وجه قابل انکار یا توجیه نبود و علاوه بر اینکه از غم و اندوه حادثه جانسوز کربلا سینه اش تنگ شده بود. بنابر نقلی به مدت 20 سال گریه خود را در مناسبت های مختلف آشکار می ساخت، تا یاد امام و هدف امام(ع) و ظلم حکومت ظالم بنی امیه فراموشی نشود و در جواب کسی که از ایشان درخواست نمود که گریه نکند، فرمودند: «یعقوب پیغمبر 12 پسر داشت، یکی را خداوند از او جدا کرد، چشمانش از شدت گریه بر او سفید و پشتش از غم و غصه خم شد در حالی که می دانست پسرش زنده است. [ولی من] در اطرافم پدر و برادر و عمو و 17 نفر از اهل بیتم را کشته دیدم. پس چگونه خون و اندوهم تمامی یابد».

 

اگر چه زندگی امام سجاد (ع) سر تا سر الگوی ما است، اما درسی که ما از این قطعه از تاریخ زندگی این امام همام می گیریم، لزوم زنده نگه داشتن یاد و خاطره عاشورا است تا همواره دستورالعمل سید الشهداء (ع)؛ «جانت برود ولی اسلام نرود» آویزه گوش و چشم رهروان راه آن حضرت باشد.

 

امام سجاد(علیه السلام) سرچشمه کمالات انسانى

در این مقاله آمده است: امام سجاد(علیه السلام) در عین آن که زینت عبادت کنندگان، بزرگمرد عبادت، عرفان وسجده بود، مجاهد بزرگ فى‌سبیل‌الله بود، او در عین آن که کانون علم و اندیشه ومعرفت‌بود، تواضع ویژه‌اى داشت، و در عین آن که شکوه و جلال و ابهت‌خاصى داشت، داراى حلم و بردبارى و سعه صدر مخصوصى بود، و در یک کلمه کانون همه کمالات‌انسانى و ارزش‌هاى والاى معنوى، و زیبنده این شعر معروف بود که:

 

رخ زیبا ید بیضا دم عیسى دارى       آن چه خوبان همه دارند تو تنها دارى

 

در این گفتار برآنیم تا به چند نمونه از رفتار آن حضرت زندگى اشاره کنیم، به‌این امید که درس‌هاى سودمند زندگى سالم و سازنده را از شیوه زندگى درخشان آن‌بزرگمرد فضایل بیاموزیم:

 

زینت پرستش کنندگان الهى

آن حضرت با عنوان زین‌العابدین و سجاد خوانده مى‌شود،چرا که او قبل از هر چیز بنده خالص و صالح خدا بود، و سجده‌هاى طولانى او، هربیننده را به سوى خدا و پرستش خدا جذب مى‌کرد.

 

خداوند در حدیث لوح که آن نامه‌اى از سوى خدا به پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) است او راچنین معرفى کرده است: «سید العابدین و زین اولیائى الماضین; او آقاى عبادت‌کنندگان و زینت اولیاى پیشین من است.» یوسف بن اسباط مى‌گوید، پدرم گفت: نیمه‌هاى شب به مسجد رفتم، جوانى را که به سجده افتاده بود دیدم که چنین باخدا راز و نیاز مى‌کرد: «سجد وجهى متعفرا فى‌التراب لخالقى و حق له; صورتم خاک‌آلود، براى آفریدگارم سجده کرد، که خداوند سزاوار سجده است.» به محضرش رفتم،دریافتم امام سجاد(علیه السلام) است، صبر کردم تا هوا روشن شد، به نزد ایشان رفتم و عرض ‌کردم: «اى فرزند پیامبر! چرا آن همه به خود زحمت مى‌دهى با این که خداوند تورا برترى بخشیده و تو در پیشگاه خدا مقام بسیار ارجمندى دارى؟» او با شنیدن‌این سخن منقلب شده و گریه کرد و فرمود: پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «هنگامى که روز قیامت‌برپا گردد هر چشمى جز چهار چشم گریان است:

 

1- چشمى که از خوف خدا بگرید؛

2- چشمى که در راه (جهاد) براى خدا نابینا شده باشد؛

3- چشمى که از حرام‌هاى خدا پوشیده شده باشد؛

4- چشمى که شب تا صبح در حال سجده بیدار باشد... .»

 

عبادت امام سجاد(علیه السلام) پرستش کاملا آگاهانه و بسیار عمیق بود،او با لذت و شیفتگى مخصوص، آمیخته با عرفان کامل، خدا را عبادت مى‌کرد. ارتباطو پیوند او با خدا به گونه‌اى بود که روایت‌شده:

 

شبى براى عبادت برخاست، هنگام وضو، چشمش به ستارگان آسمان افتاد، و هم چنان‌به ستارگان مى‌نگریست ، و در اندیشه آفریدگار و آفرینش آنها فرو رفت، حیران وبهت زده در حالى که دستش در آب بود، به آسمان چشم دوخته بود تا صداى اذان صبح ‌را شنید.

 

فاطمه(سلام الله علیها) یکى از دختران امیرمومنان على(علیه السلام) از جابربن عبدالله انصارى تقاضاکرد که نزد امام سجاد(علیه السلام) برود، به عنوان دل‌سوزى از آن حضرت بخواهد که جانش رااز آسیب عبادت بسیار حفظ کند، زیرا او بر اثر عبادت بسیار، از ناحیه بینى و سرزانوها و کف دستها و پیشانى، آسیب سختى دیده بود، جابر نزد امام سجاد(علیه السلام) رفت وآن حضرت را از تحمل آن همه رنج طاقت فرسا در عبادت برحذر داشت.

 

امام سجاد(علیه السلام) به او فرمود: «اى همنشین رسول خدا(ص)! جدم رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) آن قدرعبادت کرد که پاهایش ورم کرد، شخصى به او عرض کرد: چرا آنقدر به خود رنج‌مى‌دهى؟ فرمود: «افلا اکون عبدا شکورا; آیا بنده سپاسگزار خدا نباشم.» جابربه امام سجاد(علیه السلام) عرض کرد: «جان عزیزت در خطر است، کم‌تر خود را در فشار قرار بده.» امام سجاد(علیه السلام) فرمود: «یا جابر لا ازال على منهاج ابوى موتسیا بهما حتى القاهما; اى جابر همواره راه‌پدرانم (پیامبر و على) را مى‌پیمایم، و آنها را الگو قرار مى‌دهم تا به آنهابپیوندم.» صحیفه سجادیه، یکى از نمادهاى عرفانى و زاییده اندیشه‌هاى معرفت‌شناسى امام سجاد(علیه السلام) است که به عنوان زبور آل محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) شناخته شده، و با مطالعه‌آن، مى‌توان به عظمت‌بى‌کران پرستش آگاهانه آن بزرگوار واقف شد.

 

توجه عمیق به بینوایان

امام سجاد(علیه السلام) به تأمین معاش زندگى افراد بى‌بضاعت ومستمند، توجه عمیق و اقدام همه جانبه داشت، علاوه بر این‌که با نظم خاصى از صدخانواده فقیر مدینه به طور مستمر سرپرستى مى‌کرد، به بینوایان دیگر نیز توجه‌داشت، او نان و آذوقه را در انبان مى‌کرد و خودش آن را بر دوش مى‌گرفت و به صورت‌ناشناس و محرمانه براى آنها مى‌برد، نیازمندان هرگاه او را مى‌دیدند به همدیگرمى‌گفتند صاحب الجراب (صاحب انبان) آمد. آن بزرگوار وقتى که فقیر را مى‌دید نه‌تنها با نظر خشمگین یا تحقیرآمیز به او نگاه نمى‌کرد، بلکه با شادمانى مى‌گفت: «مرحبا بمن یحمل زادى الى الاخره; آفرین به کسى که توشه مرا به سوى آخرت حمل‌مى‌کند.» یکى از شخصیت‌هاى عصر آن حضرت به نام زهرى مى‌گوید: در یک شب سرد وتاریک زمستانى امام سجاد(علیه السلام) را دیدم؛ بار آرد و هیزم بر پشت گرفته بود و عبورمى‌کرد، پرسیدم: این بار چیست؟

 

فرمود: قصد سفر دارم، این توشه راه سفر است که آماده کرده‌ام تا به محله حریز ببرم.

 

غلام خود را به آن حضرت معرفى نمودم و عرض کردم: «شما زحمت نکشید، این غلام من‌است که آن بار شما را حمل مى‌کند.» فرمود: نه. عرض کردم: پس اجازه بدهید خودم‌آن را حمل کنم، فرمود: «من زحمتى را که موجب نجات من در سفر خواهد شد، وپیمودن راه سفر مرا نیکو کند، از خود دور نمى‌کنم.» پس از چند روزى او را درمدینه دیدم، پرسیدم شما فرمودید به مسافرت مى‌روم، پس چرا مسافرت نکردى؟ فرمود: اى زهرى، منظورم از مسافرت، آن سفرى که تو گمان کردى نبود، بلکه منظورم سفرمرگ بود که خود را براى آن آماده مى‌ساختم، آن‌گاه فرمود: «انما الاستعداد للموت تجنب الحرام و بذل الندى فى الخیر; همانا آمادگى براى‌سفر مرگ، اجتناب از کارهاى حرام، و بخشش عطایاى نیک به مردم است.» آن حضرت برهمین اساس از بیماران عیادت مى‌کرد، و اگر با خبر مى‌شد که آنها مقروض هستند،قرض آنها را ادا مى‌نمود، چنان‌که روایت‌شده شنید که «محمدبن اسامه‌» بیمار وبسترى شده، به عیادتش رفت، وقتى فهمید او مقروض است و دوست دارد قبل از مرگش،قرض‌هایش پرداخته شود، همه قرض‌هاى او را برعهده گرفت و پرداخت.

 

پس از آن که آن بزرگوار مهربان، به شهادت رسید، هنگامى که پیکر پاکش را غسل‌مى‌دادند، خراش‌هایى در پشت مبارکش دیدند، بعضى از حاضران از علت آن پرسیدند،یکى از حاضران پاسخ داد: «این سیاهى‌ها و خراش‌ها از آثار انبان‌هاى طعام است که آن حضرت آن را به طورمکرر حمل مى‌کرد و به خانه مستمندان مى‌برد، و نیز از آثار آب‌کشى آن حضرت از چاه‌است که براى همسایگان، از آن چاه آب مى‌کشید، و اینک جاى طناب آب‌کشى در پشتش ‌باقى ‌مانده است‌».

 

خوف از حساب روز قیامت

امام سجاد(علیه السلام) در طول زندگى براى انجام مناسک حج و عمره‌بسیار به مکه مى‌رفت، با این که فاصله بین مدینه و مکه حدود هشتاد فرسخ است، آن‌حضرت براى انجام عبادت بزرگ حج، گاهى این راه را پیاده مى‌پیمود، و از این که‌براى انجام عبادت خدا، رنج مى‌کشید، لذت مى‌برد.

 

آن بزرگوار بیست‌بار (و به نقلى 22 بار) سوار بر شترش شده و به مکه مى‌رفت، وپس از انجام مراسم عمره یا حج، به مکه باز مى‌گشت، او در این مدت حتى یک بارتازیانه بر شترش نزد، هرگاه مى‌خواست‌شترش تندتر حرکت کند، تازیانه‌اش را بربالاى سر شتر به حرکت در مى‌آورد، و مى‌فرمود: «لولا خوف القصاص لفعلت; اگر ترس‌قصاص قیامت نبود، با زدن تازیانه بر شتر، آن را به تند حرکت کردن وادارمى‌کردم.» با توجه به فاصله بین مکه و مدینه که حدود هشتاد فرسخ بود، نتیجه‌مى‌گیریم که بیست‌بار رفتن و بازگشتن آن حضرت معادل 3200 فرسخ خواهد شد، آن‌بزرگوار در تمام طول این مدت با این که تازیانه در دستش بود، از خوف قصاص‌قیامت، حتى یک بار تازیانه‌اش را بر شترش نزد، با این که شتر در میان مرکب‌ها به‌پوست کلفتى معروف است، و تازیانه زدن به آن، رنجش چندانى براى او نخواهد بود.

 

در صفحه دیگرى از زندگى امام سجاد(علیه السلام) مى‌خوانیم: او یکى از غلامان آزاد کرده‌اش‌را سرپرست رسیدگى به مزرعه‌اى نموده‌بود، روزى براى دیدن آن مزرعه به آن جا رفت‌مشاهده کرد که بر اثر سهل‌انگارى غلام آسیب فراوانى به آن مزرعه وارد شده است،ناراحت‌شد و براى تنبیه غلام، یک بار تازیانه‌اى به او زد. پس از این کار پشیمان‌شد، وقتى که آن حضرت به خانه بازگشت، شخصى را نزد آن غلام فرستاد تا او را به‌حضورش بیاورد، آن شخص پیام امام را به او ابلاغ کرد، غلام به محضر امام سجاد(علیه السلام) آمد، دید امام خود را برهنه کرده، و تازیانه‌اش را پیش رویش انداخته است. غلام‌گمان برد که امام مى‌خواهد او را مجازات کند، از این رو به شدت ترسید، ولى‌ناگاه دید امام سجاد (علیه السلام) آن تازیانه را برداشت و به غلام داد و فرمود: «اى مردامروز کارى از من در مورد تو سرزد که سابقه نداشت، لغزشى بود که رخ داد، اینک‌این تازیانه را بگیر و همان گونه که به تو زدم به من بزن و از من قصاص کن.»

 

غلام گفت: سوگند به خدا جز این گمان نداشتم که مرا مجازات کنى که سزاوار آن‌هستم، تا چه رسد به این که من از تو قصاص کنم. امام سجاد(علیه السلام) فرمود: عزیزم!

 

تازیانه را بردار و قصاص کن، غلام گفت: معاذالله! هرگز چنین نکنم، تو را (اگر لغزشى بود) بخشیدم. این گفت و گو به‌ طور مکرر بین امام سجاد(علیه السلام) و آن غلام رد و بدل شد، هنگامى که امام(علیه السلام) دید آن‌غلام از قصاص کردن خوددارى مى‌کند به او فرمود: «اما اذا ابیت فالضیعه صدقه‌ علیک؛ هان آگاه باش اکنون که از قصاص خوددارى مى‌کنى آن مزرعه را به تو انفاق‌کردم، مال تو باشد.» سپس امام سجاد(علیه السلام) آن مزرعه را در اختیار آن غلام گذاشت.

 

همنشینى با مستضعفان

از شیوه‌هاى زندگى امام سجاد(علیه السلام) این که: بسیار متواضع‌بود، نه تنها از همنشینى با تهى‌دستان و مستضعفان عار نداشت، بلکه مشتاقانه درکنار آنها مى‌نشست و همچون دوست صمیمى با آنها هم صحبت مى‌شد، بعضى این روش رااز آن حضرت نپسندیدند، و از نشست و برخاست آن حضرت با طبقه پایین دست، انتقادکردند، امام سجاد(علیه السلام) در پاسخ آنها فرمود: «انى اجالس من انتفع بمجالسته فى دینى; من با کسى همنشین مى‌شوم که از مجالست‌او به نفع دینم بهره‌مند گردم.»

 

یک روز امام سجاد(علیه السلام) سوار بر مرکب از راهى‌مى‌گذشت چشمش به جمعى از بیماران جذامى که در کنار هم نشسته بودند و غذامى‌خوردند افتاد، آنها وقتى که امام را دیدند او را دعوت به خوردن غذا کردند.

 

امام(علیه السلام) آن روز را روزه بود، به آنها فرمود: «اگر روزه نبودم، در کنار سفره شما مى‌نشستم.» امام سجاد(علیه السلام) آن روز به خانه‌خود بازگشت، دستور داد غذاى مطبوعى آماده کردند، آن‌گاه همه آن جذامیان را به‌خانه خود دعوت کرد، آنها به خانه آن حضرت آمدند، امام(علیه السلام) در کنار آنها نشست وبا هم از غذا خوردند.

 

احترام به نامادرى

امام سجاد(علیه السلام) مادرش را به هنگامى که نوزادى بیش نبود از دست داد. از این رو، بانویى پرستارى آن حضرت را بر عهده گرفت و به عنوان‌ نامادرى در حفظ آن حضرت کوشید، امام سجاد(علیه السلام) وقتى که بزرگ شد، با نامادرى‌اش دریک کاسه غذا نمى‌خورد، شخصى از آن حضرت پرسید: «با این‌که شما مادرت (نامادریت) را دوست دارى، چرا در یک کاسه با او غذانمى‌خورى؟» آن حضرت در پاسخ فرمود: «انى اکره ان تستبق یدى الى ما سبقت الیه‌عینها فاکون عاقا لها; من دوست ندارم که دستم به لقمه‌اى سبقت گیرد که چشم‌مادرم به آن سبقت گرفته است، آن گاه جفاکار نسبت‌به مادرم گردم.» به راستى‌وقتى که آن حضرت به نامادرى این گونه احترام مى‌گذاشت، براى مقام مقدس مادرچقدر ارج و ارزش قائل بود؟!

 

خشنودى به رضاى الهى

امام باقر(علیه السلام) نقل کرد، پدرم‌امام سجاد(علیه السلام) فرمود: دچار بیمارى سختى شدم، پدرم به من فرمود: چه میل دارى؟

 

گفتم: میل دارم به گونه‌اى باشم که در برابر تدبیر و خواست‌خدا، خواسته دیگرى‌نداشته باشم. پدرم فرمود: «احسنت ضاهیت ابراهیم الخلیل; احسن و آفرین که به‌ابراهیم خلیل(علیه السلام) شباهت‌یافته‌اى.» در آن هنگام که دشمنان مى‌خواستند او را به‌درون آتش شعله‌ور بیفکنند، جبرئیل نزد او آمد و گفت: آیا حاجتى دارى؟

 

ابراهیم(علیه السلام) گفت: «لا اقترح على ربى، بل حسبى الله و نعم الوکیل; در برابرمقدرات پروردگارم چیز دیگرى درخواست نمى‌کنم، بلکه خدا مرا کفایت مى‌کند، و اوپشتیبان خوبى‌است.»

 

پاسخ شدید به طاغوت عراق

امام سجاد(علیه السلام) در تمام مصائب کربلاو اسارت، شرکت داشت، و سخت‌ترین و جانکاه‌ترین حوادث را تحمل کرد، او و همراهانش‌را به صورت اسیر، در کوفه به مجلس عبیدالله بن زیاد حاکم عراق که طاغوتى سنگ‌دل‌و بى‌رحم بود وارد نمودند. عبیدالله پس از گستاخى‌هاى بسیار بى‌شرمانه متوجه امام‌سجاد(علیه السلام) شد، و گفت: «این شخص کیست؟» یکى از حاضران گفت: على بن حسین(علیه السلام) است.

 

عبیدالله گفت: مگر خداوند على پسر حسین(علیه السلام) را نکشت؟ امام سجاد(علیه السلام) فرمود: من برادرى به نام على‌بن حسین(علیه السلام) [على‌اکبر] داشتم، مردم او را کشتند.

 

عبیدالله با خشونت گفت: «بلکه خدا او را کشت.» امام سجاد(علیه السلام) فرمود: «الله‌یتوفى الانفس حین موتها; خداوند جانها را هنگام مرگشان، قبض مى‌کند.» عبیدالله‌گفت: آیا تو جرئت پیدا کرده‌اى پاسخ مرا مى‌دهى؟ سپس به ماموران جلادش گفت: برخیزید و گردنش را بزنید.

 

حضرت زینب(سلام الله علیها) به دفاع برخاست، و پس از گفتارى، خطاب به عبیدالله فرمود: «اگر بنا است على بن الحسین(علیه السلام) را بکشى، مرا نیز با او بکش.» در این هنگام‌امام سجاد(علیه السلام) به عمه‌اش زینب(س) فرمود: آرام باش، تا من با عبیدالله سخن بگویم،سپس به عبیدالله رو کرد و با صلابت و قاطعیت فرمود: «ابالقتل تهددنى یابن زیاداما علمت ان القتل لنا عاده، و کرامتنا الشهاده; اى پسر زیاد! آیا مرا به کشتن‌تهدید مى‌کنى و مى‌ترسانى، آیا نمى‌دانى که کشته شدن عادت ما است، و شهادت مایه‌کرامت و سرافرازى ما مى‌باشد؟!»

 

دخالت در سیاست

ماجراى نهضت کربلا، یک حادثه‌بزرگ سیاسى بود، امام سجاد(علیه السلام) در پیدایش آن و ابلاغ پیام شهیدان و پى‌گیرى نتایج‌نهضت نقش اصلى را داشت، آن حضرت پس از ماجراى خونین عاشورا، چه هنگام اسارت، وچه هنگام بازگشت‌به مدینه، در هر فرصتى مردم را بر ضد طاغوت عصر، یزیدبن‌معاویه مى‌شوراند، خطبه غرا و کوبنده او در شام، یزید و حکومتش را رسوا نمود، وماهیت پلید حکومت‌خودکامه او را افشا کرد، با این که در جو خفقان آن عصر ، حتى‌ذکر نام حسین(علیه السلام) ممنوع بود، به دستورآن حضرت در نگین انگشترش چنین نوشته‌بودند: «خزى و شقى قاتل الحسین بن على علیه‌السلام؛ رسوا و بدبخت‌شد قاتل حسین‌پسر على(ع‌»).

 

آن حضرت چهل سال، مصائب پدرش امام حسین(علیه السلام) را یاد مى‌کرد ومى‌گریست، هنگام غذا خوردن، دست از غذا مى‌کشید، مى‌گفتند بفرمایید غذا میل کنید،در پاسخ مى‌فرمود: «قتل ابن رسول الله جائعا، قتل ابن رسول الله عطشانا;حسین(علیه السلام) فرزند رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) گرسنه و تشنه کشته شد.» کوتاه سخن آنکه آن حضرت‌اکثر بهره‌بردارى را از نهضت امام حسین(علیه السلام) به عناوین گوناگون بر ضد طاغوت‌هاى‌وقت نمود. پس از بنى‌امیه، هنگامى که خلفاى بنى‌مروان روى کار آمدند، موضع‌گیرى‌امام سجاد(علیه السلام) در برابر آنها نیز نوع دیگرى از رودر رویى شدید در برابرطاغوتیان بود. آن حضرت قیام مختار بر ضد بنى‌امیه را تایید کرد و با صراحت‌فرمود: «لاتسبوا المختار فانه قتل قتلتنا و طلب ثارنا; از مختار بدگویى نکنید،چرا که او قاتلان ما را کشت، و به خون‌خواهى از ما قیام کرد.» آن حضرت قبل ازقیام انقلابى پسرش «زید» که برضد حکومت هشام بن عبدالملک (دهمین طاغوت اموى) رخ داد، قیام او را تایید مى‌کرد و مى‌فرمود: «پدرم از پدرش امیرمومنان على(علیه السلام) نقل کرد در پشت کوفه مردى قیام کند که او را «زید» مى‌گویند...

 

او و یارانش در قیامت‌با شکوهى بسیار باعظمت در کنار مردم عبور کنند، وفرشتگان به آنها اشاره کرده و مى‌گویند: اینها جانشینان صالحان پیشین و دعوت‌کنندگان به حق هستند، آن‌گاه رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) از آنها استقبال کند و خطاب به زیدمى‌فرماید: اى فرزندم! شما مسوولیت‌خود را به انجام رساندید، اکنون بدون حساب،وارد بهشت‌شوید.»

 

راز شهادت امام سجاد(علیه السلام)

موضع‌گیرى‌هاى قاطع و پر صلابت امام‌سجاد(علیه السلام) در برابر هشام‌بن عبدالملک (دهمین خلیفه‌اموى) و عظمت روز افزون امام(علیه السلام) در میان مردم، به ویژه در میان مردم حجاز موجب شد که هشام به قتل امام سجاد(علیه السلام) کمر بست، برادر او ولید بن عبدالملک، به دستور او، آن حضرت را مسموم کرده و به‌شهادت رساندند. آن بزرگوار به جرم دفاع از حیثیت اسلام، و مبارزه با طاغوت‌هاى‌اموى و مروانى، شهد شهادت نوشید، چند روز در بستر شهادت آرمیده بود، معالجات‌سودى نبخشید، او در لحظه آخر عمر همان وصیت پدرش را بازگو کرد و فرمود: هنگامى‌که پدرم امام حسین(علیه السلام) وفات کرد، ساعتى قبل مرا به سینه‌اش چسبانید و فرمود: «یا بنى ایاک و ظلم من لایجد علیک ناصرا الا الله; اى پسر جانم! بپرهیز از ستم‌کردن بر کسى که یاورى براى انتقام تو، جز خدا ندارد.» نیز به پسرش امام‌باقر(علیه السلام) فرمود: پسرم! تو را به همان سخن وصیت مى‌کنم که پدرم هنگام شهادت مرابه آن وصیت کرد: «یا بنى اصبر على الحق و ان کان مرا; اى پسر جان! در راه حق‌صبور و مقاوم باش گرچه تلخ و رنج‌آور باشد.»

 

به این ترتیب آن امام همام بعد ازنهضت عظیم امام حسین(علیه السلام) پس از حدود 35سال مبارزه به صورت‌هاى گوناگون، در 75سالگى به لقاءالله پیوست، و با خون سرخ خود پاى نهضت‌خونین پدرش را امضاء کرد.

 

او در فرازى از صحیفه سجادیه که از گنجینه‌هاى بزرگ معارف و عرفان است و ازاو به یادگار مانده، به درگاه خدا چنین عرض مى‌کند: «اللهم انى اعتذر الیک من مظلوم ظلم بحضرتى فلم انصره; خدایا! من از پیشگاه‌تو عذرخواهى مى‌کنم در مورد مظلومى که در برابر من به او ستم شده، و من به یارى‌او نشتافته‌ام.» «خدایا! به من دست و نیرویى ده تا بتوانم بر کسانى که به من‌ستم مى‌کنند پیروز شوم، و زبانى عنایت فرما تا در مقام احتجاج و استدلال برمخالف چیره شوم، و اندیشه‌اى ده تا نیرنگ فکرى دشمن را درهم شکنم، و دست‌ستمگران را از تعدى و تجاوز، کوتاه سازم.»

 

ویژه‌نامه اینترنتی «میلاد عبادت» در پایگاه اطلاع‌رسانی راسخون منتشر شده است و علاقه‌مندان به مشاهده و استفاده از این ویژه‌نامه می‌توانند به نشانی اینترنتی www.rasekhoon.net مراجعه کنند./907/ت302/ف

ارسال نظرات