تبلیغ نوشت(2)
کمک به پدر در بستن عمامه
خبرگزاری رسا ـ بازیگوشیهای کودکیام وقت بستن عمامه سید؛ یکی از لذت بخشترین کارها این که بازش کنم و ببینم وقتی اندازه بسته شدهاش اینقدر است باز که شد چه شود. من این کار را کردهام و توصیه میکنم کسی انجام ندهد، به عوارض بعدش نمیارزد!
به گزارش خبرگزاری رسا، یادداشت‌های روزانه یک روحانی با عنوان «صبر کن نوبت تو هم میشه» به قلم حجت الاسلام سید احمد بطحایی از نویسندگان حوزوی منتشر شد.
متن یادداشت بدین شرح است:
پاکت پودر رنگی را که از عطاری خریدهام، باز میکنم و دانههای سیاه رنگش را میریزم داخل آب جوش قابلمه روی شعله اجاق و هم میزنم. پودر سیاه در کمترین زمانی آب قابلمه را مشکی میکند. بعدش کمی نمک میزنم و عمامه را از روی جالباسی برمیدارم. از گوشه بازش میکنم و نرم نرمک هلش میدهم داخل مایع مشکی رنگ.
پارچه روی آب مینشیند و بعد سنگین شده و پایین میرود، همه پارچه که داخل مشکی آب میرود؛ همش میزنم و بعد از نیم ساعت بیرونش میکشم. همسرم را صدا میزنم و یک طرفش را به او میدهم و طرفی دست خودم. آنقدر در جهت مخلف میچرخانیم تا آبش خالی شود. بعد بازش میکنیم و توی هوا میتکانیم، من از آشپزخانه و خانمام در انتهای پذیرایی.
با تکان هایمان بوی گلاب کاشان هوای خانه ار پر میکند و آنقدر عطرش لذتبخش است که تکانها را بیشتر را بیشتر میکنیم، گلابی که جند روز پیش رو عمامه زده بودم، 2 اتاق دیگر خانه را نیز معطر کرد.
خیسی و رطوبت پارچه عمامه که به مرور گرفته میشود میروم جلوی آینه و روی سرم میپیچمش. به آخر پارچه میرسم. پسر 3 سالهام از پایین پا صدایم میزند که نگاهش کنم. چادر نماز مادرش را دست گرفته و اشاره میکند که برای من بپیچ. میگویم صبر کن نوبت تو هم میشه. یاد خودم و سید(پدرم) میافتم؛ بازیگوشیهای کودکیام وقت بستن عمامه سید. یکی از لذت بخشترین کارها این که بازسش کنم و ببینم وقتی اندازه بسته شدهاش اینقدر است باز که شد چه شود. من این کار ار کردهام و توصیه میکنم کسی انجام ندهد، به عوارض بعدش نمیارزد!
بستنش که تمام میشود به جای عمامه که مشکی پارچهاش دو چندان شده، چند ثانیهای خیره میشوم به تصویر صورت سید روحانی در آینه. میخندم و سلام میکنم و مرد در آینه نیز جوابم را میدهد./998/ت303/س
منبع: روزنامه همشهری
ارسال نظرات