۱۹ تير ۱۳۹۴ - ۱۷:۱۱
کد خبر: ۲۷۳۷۳۸
تأملاتی در مقوله پلورالیسم و رابطه آن با امر دین با نگاهی به بیان رهبر انقلاب؛

تکثرگرایی؛ برآیندی از ائتلاف سرمایه‌داری و اومانیسم غربی علیه امر قدسی

خبرگزاری رسا ـ تبیین مقوله تکثرگرایی از آن‌جا اهمیت پیدا می‌کند که پلورالیسم در دنیای معاصر و موقعیت کنونی بشر و جهان، مسیری برای عبور از امر دین و راهی جهت هرچه فربه‌تر شدن اومانیسم و مادی‌گری شده است؛ اما چرا و چگونه؟
پلوراليسم پلوراليسم

 

سرویس اندیشه خبرگزاری رسا؛ پلورالیسم چیست؟ کارکردهای آن کدام است؟ آیا می‌توان پلورالیسم را صرفا در دایره یک مفهوم فلسفی و یا در گستره امری هستی شناختی مورد تبیین و ارزیابی قرار داد و یا باید گفت سبقه و صبغه پلورالیسم بیش از آن‌که در دایره فلسفه علم بگنجد، در منظومه میدان سیاست به ظهور و بروز می‌رسد.

 

تبیین این مقوله از آن‌جا اهمیت پیدا می‌کند که پلورالیسم در دنیای معاصر و موقعیت کنونی بشر و جهان، مسیری برای عبور از امر دین و راهی جهت هرچه فربه‌تر شدن اومانیسم و مادی‌گری شده است اما چرا و چگونه؟

 

 


پلورالیسم؛ امر هستی شناختی یا مقوله‌ای سیاسی کارانه

 

پلورالیسم یا همان تکثرگرایی در لغت به معنای تنوع پذیری، تکثر بخشی و قبول گونه‌ها و ابعاد مختلف یک مقوله و البته ارزشگذاری به آن است، این مقوله فلسفی ـ سیاسی ـ هستی شناختی که ارتباط فعال و حجیمی با ابعاد و ساحات دیگر فکر و زندگی بشر از جمله اخلاق، فلسفه، سیاست، دین، اجتماعیات و ... یافته است به نوعی تبدیل به یک شاهراه شناختی در حوزه مباحث وسیع و متنوع فرهنگی و اجتماعی شده است.

 

پلورالیسم در سیاست ممکن است به دموکراسی آن هم بر اساس متد و مدل غربی منتهی شود، همان‌گونه که در مذهب به مثابه روشی برای عبور از سنت‌های مذهبی تلقی و به بار می‌نشیند و یا در اجتماعیات به تغییر و تطور سبک زندگی انسان منتهی می‌گردد.

 

 

پلورالیسم؛ راهزنی پیوند ماده و معنا با سلاح فریبای تنوع عقیدتی

 

حقیقت و واقعیت آن است که پذیرش و تزریق پلورالیسم در هر یک از حوزه‌های پیش گفته منتج به نتایجی خواهد شد که مبتنی بر آن نتایج دستاوردهای زندگی بشر در فاصله‌ای بعید از زمین تا آسمان، از ماده تا معنا و از شیطان تا خدا و از دوزخ تا بهشت متفاوت و متنوع خواهد بود و در میانه این دو آوردگاه و فاصله فاحش میان آن‌ها طیفی رنگارنگ و متنوع از نحله‌ها و مکتب‌های فکری و اندیشگی و رویکردها و منش‌های فردی و اجتماعی تجلی خواهد نمود.

 

بحث ما اینک در مفهوم شناسی، عقبه یابی، موضوع شناسی و درک و دریافت انگارهای پلورالیسمی مشخصا در مواجهه با امر دین تعیین می‌یابد و بناست از منظر دین و به خصوص با عنایت به یکی از بیانات مقام معظم رهبری نگاهی انتقادی به این موضوع و حواشی آن داشته باشیم.

 

زهر پلورالیسم در وادی فرهنگ و اجتماع و سیاست و...

 

می‌توان مبتنی بر تعریف پلورالیسم در صور مختلفش از سیاست فلسفه و دین گرفته تا فرهنگ اجتماعیات و از حوزه‌ فردی گرفته تا مقام جمعی، تکثرگرایی را یک افق دانست و یک ساحت. افق و ساحتی که ریشه‌های حرکت شهروندی را در مسیر تکاملی زندگی این جهانیش تنوع می‌بخشد و آن را از دایره دین به مثابه تنها برنامه جامع و مانع الهی و آسمانی برای طی طریق و رسیدن به بهشت تکامل مادی و معنوی و استعلای توحیدی، خارج کرده و راه دیگری را برای پیمودن این مسیر پیشنهاد می‌دهد، راهی که آبشخور اصلی آن نه الهیات و وحی بلکه تأکید بر پذیرش اصلی تنوع و صحه گذاردن بر گذاره(اعتقادات شهروندان) است؛ مانیفستی که زیر علم مردم سالاری راه را برای سیطره مفهموم دموکراسی آن هم از منظر غربی و با مبانی مادیگرایانه غرب آماده و محیا می‌سازد.

 

 

پلورالیسم؛ از پوسته خوش آب و رنگ آزادی تا مغز مرتجع سرمایه‌داری

 

ناگفته نماند در مقوله پلورالیسم و تکثرگرایی مانند سایر مفاهیم مدرن بشر مادیگرایی غربی ما با یک امر بحت بسیط روبرو نیستیم بلکه با موجودیتی متشکل از قشر، مغز و مفاهیم بینا متنی روبرو هستیم، مثلا در تکثرگرایی با یک واژه آرایی فریبنده، (یافتن بهترین راه جهت دستیابی به سود مشترک، مذاکره و رسیدن به جایی که هر کسی بتواند در قدرت و تصمیم گیری شریک بوده و همچنین قادر به شراکت گسترده و کسب اطمینان از وجود تعهد پذیری در دیگر اعضای جامعه و در آخر اطمینان از دستیابی به دستاوردهای بهتر باشد) به عنوان تعریف و نتایج مثبت این مقوله یاد می‌شود و در برابر آن مقوله استبداد مطرح می‌گردد و این‌که حکومت‌ها و جوامعی که در برابر پلوالیسم غربی صف آرایی کنند، متعهدان حتمی استبداد و دیکتاوری هستند و به همین ترتیب مابی تعارفی و نتایجی که از این پازل معیوب و سیکل باطل به مخاطب حقنه می‌شود.

 

تکثرگرایی؛ سرابی که رنگی واقعیت و جامه حقیقت بر تن کرده

 

اما حقیقت آن است که تاریخ غرب در گستره همین مقوله پلورالیسم هم گویای آن است که نه تکثرگرایی واقعا به معنای وفادار به تنوع اندیشه‌ها در جهت پدید آمدن دستاوردهای مفید بشری است و نه این مرز بندی خود ساخته میان طرفداران پلورالیسم و مخالفانش که از سوی تکثرگرایان دیکتاتور نامیده می‌شوند رنگ از حقیقت به خود دارد.

 

 

وقتی به تاریخچه تکثرگرایی مراجعه می‌کنیم یعنی به دهه 1970 می‌رویم شاهد هستیم که اساسا ریشه تکثرگرایی و تکثرگرایان از دل جامعه بورژوازی و سوداگران طبقه متوسط سر بر آورد و این در حالی بود که طیف مقابل که مخالفان ایدئولوژی‌های محافظه کارانه و سرمایه‌داری زالو صفت بودند در مقابل آن صف آرایی کردند و این‌گونه بود که چیزی شبیه جنگ سرد میان موافقان و مخالفان پلورالیسم که در دو منطقه شور انقلابی و انتقادی و ایدئولوژی سرمایه‌داری بورژوار و محافظه ‌کار تعریف می‌شدند شکل گرفت.

 

صف آرایی انقلاب و انتقاد در برابر محافظه کاری پلورالیستی

 

و جالب اینجاست که وقتی سیر تطور مفهوم تکثرگرایی را ردیابی می‌کنیم در ادوار مختلف و جغرافیای گوناگون فرهنگی و اجتماعی، من حیث المجموع به این همین صف‌آرایی می‌رسیم، یعنی طبقه سرمایه‌دار و محافظه کار و به دور از باورهای ایدئولوژیک در برابر طیف وسیع توده‌های انقلابی و حتی در بین آن‌ها دانشمندان علوم مختلف تجربی و انسانی و در ادامه این لیبرالیسم است که نقش مکملی بر پلورالیسم بازی می‌کند و البته این دستاورد و نتیجه دهی چندان هم بی ربط نیست،‌ چرا که از ریشه اومانیسم به ساقه دین‌گریزی می‌رسیم و از شاخه لیبرالیسم به میوه تکثرگرایی غربی و همگی با آب دوری از وحی و هوای مسموم بریدن از آسمان و به قوله نیچه در دوران مرگ خدا به شکل یک پارچه‌ای به بار می‌نشینند و بشر معاصر را هر چه بیشتر و شدیدتر به سقوط در دره از دوری از دین و معنویت و استیلای ماده پوچ برو، فرو می‌اندازند.

 

 

تکثرگرایی اما در انواع و اقسام زمینه‌ها و حیطه‌ها ظهور و بروزی خاص دارد از علم و سیاست گرفته تا فلسفه و روانشناسی و از دین فرهنگ و اقتصاد گرفته تا قانون و ارزش شناسی و از فرد گرفته تا اجتماع؛ همه و همه میدانی فراخ و گستره‌ای متنوع از مجلای ایده تکثرگرایی است.

 

پلورالیسم دینی؟! از حقیقت واژه تا سراب معنا

 

با ذکر این مقدمه به مقوله پلورالیسم دینی می‌رسیم، انگاره‌ای که از حیطه فلسفه دین در دوران معاصر جوانه زد و ابتدا در جهان غرب و به دنبال تنوع اختلافی فرقه‌های مسیحیت نزج نمود و بعد به دنبال سیر تطور اندیشه روشنفکری در حیطه درون ـ بیرون دینی به جهان اسلام راه یافت و به مدد تلاش‌های شبانه روزی شبهه روشنفکران مسلمان و امثال عبدالکریم سروش و کتاب‌هایی چون «صراط‌های مستقیم» بسان علف هرزی در زمین فکر و فرهنگ اسلامی ایرانی به حیات سرطانی خویش ادامه داد.

 

 

 

شاید بتوان ریشه پلورالیسم دینی مورد ادعای معتقدان به «صراط‌های مستقیم» را در اندیشه‌های جان هیک و تعریفی که او از تکثرگرایی ارائه می‌دهد دنبال کرد: «پلورالیسم عبارت است از قبول و پذیرش این دیدگاه که تحویل و تبدیل وجود انسانی، اصالت خود محوری به حالت خدا ـ حقیقت محوری ـ به طرق گوناگون در درون همه سنت‌های دینی بزرگ عالم صورت می‌گیرد؛ به عبارت دیگر تنها یک راه و شیوه نجات و رستگاری وجود ندارد بلکه راه‌های متعدد و متکثری در این زمینه وجود دارند.»

 

حکایت تکثرگرایی و «صراط‌های مستقیم»ی که به دوزخ می‌رسند

 

گرچه تبیین همه تناقضات، تعارضات، کجی‌ها و کاستی‌های این نظریه و عواقب و نتایج و تبعات منتج از آن که دامنگیر مدعیان «صراط‌های مستقیم» شد در این مجال نمی‌گنجد اما در این فراز از بحث و مبتنی بر بیانی از رهبر فرزانه انقلاب به مرور تعدادی از جدی‌ترین مشکلات و ایرادهای وارد بر این تئوری و نتایج وخیمی که برای مدعیانش به همراه خواهد داشت می‌پردازیم.

 

 

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای ترویج پلورالیسم را «برداشت غلط» از «قرآن کریم» و «متون اسلامی» دانسته و می‌فرمایند: «بر مبنای آیات صریح قرآن، اسلام، پلورالیسم را قبول دارد.»

 

در حقیقت می‌توان گفت اشاره مقام معظم رهبری به نص قرآن در نقد تکثرگرایی را می‌توان با بازخوانی و تبیین آیات قرآن کریم در تشریح مقوله دین، حق، صراط مستقیم و باطل دانستن پیروی از دیگر ادیان، نحله‌ها و مکاتب فکری دنبال نمود.

 

«آیات قرآنى علاوه بر دلالت بر انحصار دین حق در اسلام و نفى پلورالیسم و تکثّرگرایى دینى، به صراحت با بعضى از اصول و مبانى پلورالیسم، مخالف است و آن را ابطال مى‏کند. آیاتى که در این زمینه وجود دارد، به چند بخش تقسیم مى‏شود:

 

امکان رسیدن به حقیقت‏


آیاتى از قرآن با مبناى شکاکیت و نسبیت‏گرایى و عدم امکان دستیابى به حقیقت ـ که از مبانى و پیش‏فرض‏هاى پلورالیسم دینى است ـ در تضاد و تقابل است و نشان مى‏دهد که از دیدگاه قرآن، به هیچ وجه شکاکیت و نسبیّت در دین، مورد پذیرش نیست و رسیدن به «حقیقت» امکان‏پذیر است.

 

برخی از این آیات عبارتند از:


آیاتى که شک‏ورزان را مورد سرزنش قرار مى‏دهد.

 

آیاتى که ادله پیامبران را روشن و آشکار و تردید شکاکان را بى‏وجه معرفى مى‏کند. براى مثال در رابطه با آشکار بودن حقیقت اسلام مى‏فرماید : «لا إِکْراهَ فِى الدِّینِ قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ؛ هیچ اکراهى در دین نیست؛ به درستى که راه هدایت از گمراهى، روشن گردید».


آیاتى که امر به تبعیت از علم و یقین و نهى از پیروى ظن و گمان دارد.

 

 

عدم قبول غیر اسلام‏


این آیات با صراحت، اسلام را تنها دین حق و صراط مستقیم معرفى مى‏کند و پیروی از دیگر ادیان را باطل دانسته، به پیروى از اسلام دعوت مى‏کند:
«وَ مَنْ یَبْتَغِ غَیْرَ الْإِسْلامِ دِیناً فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِى الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرِینَ؛ و هر کس جز اسلام، دینى جوید، هرگز از وى پذیرفته نشود و وى در آخرت از زیانکاران است». البته اسلام همه پیامبران الهى را راهبر به سوى «حقیقت» دانسته و دین همه را اسلام مى‏داند. بنابراین پیروى از پیامبران خدا، در عصر رسالتشان، همان اسلام است و مصداق آن در زمان رسالت حضرت ختمى مرتبت، پیروى از آیین حضرت محمد(ص) است.


«وَ لَنْ تَرْضى‏ عَنْکَ الْیَهُودُ وَ لاَ النَّصارى‏ حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدى‏ وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ بَعْدَ الَّذِى جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ ما لَکَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا نَصِیرٍ ؛ هرگز یهودیان و ترسایان از تو راضى نمى‏شوند، مگر آنکه از کیش آنان پیروى کنى. بگو : در حقیقت، تنها هدایت خداست که هدایت است و چنانچه پس از علمى که تو را حاصل شد، از هوس‏هاى آنان پیروى کنى، در برابر خدا سرور و یاورى نخواهى داشت».

 

 

«وَ قالَتِ الْیَهُودُ عُزَیْرٌ ابْنُ اللَّهِ وَ قالَتِ النَّصارى‏ الْمَسِیحُ ابْنُ اللَّهِ ذلِکَ قَوْلُهُمْ بِأَفْواهِهِمْ یُضاهِؤُنَ قَوْلَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ قَبْلُ قاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى یُؤْفَکُونَ ؛ و یهود گفتند : عُزَیر، پسر خداست و نصارا گفتند : مسیح، پسر خدا است! این سخنى است که به زبان مى‏آورند، و به گفتار کسانى که پیش از این کافر شده‏اند، شباهت دارد. خدا آنان را بکشد؛ چگونه بازگردانده مى‏شوند؟!»


آیات فراوان دیگرى از این سنخ وجود دارد که شما را به تأمّل و تدبّر بیشتر در آنها ارجاع مى‏دهیم.

 

دین همه انسان‏ها


بسیارى از آیات قرآن، همه انسان‏ها را مخاطب قرار داده و به دین اسلام دعوت نموده و قرآن و پیامبر اسلام را هادى همه انسان‏ها معرفى کرده است. از جمله اینکه مى‏فرماید : «وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلاَّ کَافَّةً لِلنَّاسِ بَشِیراً وَ نَذِیراً؛ و ما تو را نفرستادیم، مگر براى همه مردم تا بشارت‌دهى و بترسانى...». در جاى دیگر مى‏فرماید : «قُلْ یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنِّى رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُمْ جَمِیعاً؛ بگو : اى مردم! من فرستاده خدا به سوى همه شما هستم». در رابطه با همگانى بودن قرآن در موارد مختلفى مى‏فرماید : «إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِکْرٌ لِلْعالَمِینَ ؛ آن کتاب (قرآن) نیست، مگر تذکرى براى همه جهانیان».

 

 

فراخوانى اهل کتاب به اسلام‏


قرآن مجید اهل کتاب را به اسلام فرا خوانده و روى‏گردانى از آن را کفر و حق پوشى تلقى نموده و به شدت از آن توبیخ مى‏کند:
«اى اهل کتاب! پیامبر ما به سوى شما آمد؛ در حالى که بسیارى از حقایق کتاب را که شما مخفى داشتید، روشن مى‏سازد و از بسیارى از آنها صرف نظر مى‏کند. آرى از جانب خدا به سوى شما نور و کتاب آشکارى آورد. خداوند به برکت آن، کسانى که خشنودى او را پیروى کنند، به راه‏هاى سلامت هدایت مى‏کند و به فرمان خود، از تاریکى‏ها به سوى روشنایى مى‏برد و آنها را به راه راست هدایت مى‏کند.»


قرآن در جاى دیگر مى‏فرماید : «یا اهل الْکِتابِ لِمَ تَکْفُرُونَ بِآیاتِ اللَّهِ وَ أَنْتُمْ تَشْهَدُونَ ؛ اى اهل کتاب! چرا به آیات خدا کافر مى‏شوید، در حالى که گواهید».

 

ادامه دارد...

/701/830/گ

....................................................................................................

• منابع، ارجاعات، پی‌نوشتها و یادآوری‌ها:

-دانشنامه اندیشه اسلامی؛ پرسمان
-مطهری، مجموعه آثار ج 1، صص 288 ـ 285، قم و تهران: صدرا.
-پلورالیسم، گرگور مک‌لنان- ترجمه جهانگیر معینی- نشر آشیان- چاپ دوم 1385- ص 6-8
-محمدحسن، قدردان قراملکی، قرآن و پلورالیزم دینی(تهران: مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر؛
-مرکز مطالعات و پژوهش‌های فرهنگی حوزه علمیه، پلورالیسم دینی؛
-علی، ربانی گلپایگانی، تحلیل و نقد پلورالیسم دینی؛
ـ Religious Pluralism.
ـ Religious Exclusivism.
ـ Contradiction.
ـ Self Contradiction.
ـ نحل/ 66؛ جاثیه/ 32.
ـ ابراهیم/ 9 و 10.
ـ بقره/ 256.
ـ اسرا/ 36؛ یونس /36؛ نجم 28.
ـ آل عمران/ 85.
ـ بقره، 120.
ـ توبه/ 30.
ـ اعراف/ 158، نساء 79؛ حج 49، فرقان/ 1، انبیا 107.
ـ مائده / 15 - 16 و 19.
-مهرنامه؛ مجله علوم انسانی

ارسال نظرات