۰۲ شهريور ۱۳۹۴ - ۱۰:۳۹
کد خبر: ۲۸۲۸۶۳
حجت‌الاسلام غفاری در گفت‌وگو با سرویس اندیشه رسا؛

تحلیلی از برنامه‌های علمی گروه فلسفه پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی/ از فطرت و کارکردهای آن در تحول علوم انسانی تا نقد مبانی انسان‌شناختی علوم انسانی در غرب

خبرگزاری رسا ـ حجت‌الاسلام غفاری با ارائه تحلیلی از برنامه‌های علمی گروه فلسفه پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، از تصویب برنامه پنج ساله این گروه خبر داد و مهم‌ترین رویکرد این بخش را پرداختن به فلسفه‌های مضاف، از جمله فلسفه هنر، فلسفه عقل، فلسفه آفرینش، فلسفه طبیعیات، فلسفه خیال، فلسفه هستی، فلسفه حرکت، فلسفه پزشکی و فلسفه تفسیر عنوان کرد.
حجت الاسلام و المسلمين غفاري

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، گروه فلسفه پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با استناد به انتشار بیش از 49 اثر علمی و بالغ بر 15 اثر در دست اجرا توسط محققان، به یکی از گروه‌های موفق علمی تبدیل شده است. آثار متعدد و گوناگونی که از سوی این گروه به چاپ رسیده، در جامعه علمی مؤثر واقع شده است و برخی از این آثار در محافل علمی و پژوهشی کسب مقام کرده‏اند. سال 92 دو اثر از این گروه که اکنون پنج عضو دارد، به عنوان کتاب سال حوزه انتخاب شد. "حدوث جسمانی نفس" به عنوان کتاب برگزیده و "نفس الامر در فلسفه اسلامی" اثر شایسته تقدیر شناخته شد.

 

این گروه علمی نشست‌ها و همایش‌های بسیار ارزشمند و تأثیرگذاری را در سطح نخبگان جامعه برگزار کرده است که از آن جمله می‌توان به همایش مرحوم سیدجلال آشتیانی در سال 85، علامه شعرانی در سال 87، علامه رفیعی قزوینی در سال 88، علامه جعفری در سال 89، علامه طباطبایی‌ فیلسوف علوم انسانی اسلامی در سال 90، مرحوم الهی قمشه‌ای حکیم معرفت و محبت و در سال 92 و پیش همایش حکیم طهران، آقا علی مدرسی زنوزی، نشست نقد حرکت، نشست فلسفه، فقه و موسیقی در سال 91، نشست فلسفه و سینما در سال 90 و نشست فلسفه هنر اسلامی در سال 89 اشاره کرد.

 

 

در بخش دوم گفت‌وگو با حجت‌الاسلام ابوالحسن غفاری، مدیر گروه فلسفه پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، این استاد حوزه و دانشگاه با اشاره به سلسله اصول راهبردی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی به عنوان اسناد بالادستی از تدوین سند چشم‌انداز بیست ساله و تصویب برنامه پنج ساله گروه فلسفه پژوهشگاه خبر می‌دهد و مهم‌ترین رویکرد این گروه را در برنامه پنج ساله نخست، پرداختن به فلسفه‌های مضاف، از جمله فلسفه هنر، فلسفه عقل، فلسفه آفرینش، فلسفه طبیعیات، فلسفه خیال، فلسفه هستی، فلسفه حرکت، فلسفه پزشکی و فلسفه تفسیر عنوان می‌کند.

 

رسا - پس از تدوین نهایی سند چشم‌انداز بیست ساله پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، با خبر شدیم که دو هفته پیش، برنامه پنج ساله گروه فلسفه نیز به تصویب رسید و اعضای هیأت علمی گروه باید متناسب با اصول مشخص شده، برنامه‌ها و تحقیقات علمی خود را ارائه دهند. بفرمایید که با این تصویب، سرنوشت فعالیت‌های گذشته گروه که در دست اقدام بود، چه می‌شود؟

 

اجازه دهید برای پاسخ به این سؤال، نکته‌ای را یادآور شوم و آن اینکه گروه‌های مختلف علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی بر اساس سلسله اصول راهبردی پژوهشگاه که به عنوان اسناد بالادستی مطرح است و با توجه به سند چشم‌انداز بیست ساله، باید فعالیت‌های پژوهشی خود را دنبال کنند. بنابراین برای پیشبرد اهداف پژوهشگاه با سه سند چشم‌انداز بیست ساله، سند راهبردی و اهدافی که برای هر گروه تعریف شده است، مواجه هستیم که برای تنظیم برنامه‌های تدوینی باید به هر سه ضلع تعریف شده، توجه شود.



سیاست پژوهشگاه این نیست که درباره هر موضوعی تحقیق و پژوهش انجام شود؛ چرا که بسیاری از موضوع‌ها در گذشته کار شده است و دیگر نیازی به پژوهش مجدد ندارد. بیشتر موضوعاتی که در حوزه فلسفه سنتی قرار می‌گیرد کار شده است و نیازی نیست مجدد بر روی آنها کار شود. اگر هم بخواهیم کار کنیم باید با یک نگاه و نگرش جدید بررسی شوند.


 

 


 

اسناد بالادستی بر اساس دغدغه‌ها و منویات مقام معظم رهبری، جایگاه پژوهشگاه در عرصه‌های علمی و پژوهشی و تولید آثار متقن و جامع، تدوین شده است. اصل نخست از این اصول راهبردی، التزام به کاربست تدابیر و دغدغه‌های فکری و فرهنگی مقام معظم رهبری و اصل دوم توجه و رصد به نیازهای فکری نظام اسلامی و جامعه اسلامی است. سند چشم‌انداز بیست ساله می‌گوید تحقیقات باید به سمت و سویی برود که در جامعه علمی و دانشگاهی در سطح کلان اثرگذار باشد.

 

اگر چه برنامه پنج ساله گروه فلسفه با تأخیر و مشکلات پیش‌رو دو هفته در پژوهشگاه به تصویب رسید و برنامه تحقیقی و پژوهشی آن بر اساس اصول راهبردی نام برده دنبال می‌شود، اما برنامه‌های خود را از سال 93 آغاز کرده و 49 تحقیق را برای پنج سال پیشنهاد کرده است که این تحقیقات در دو محور برجسته دنبال می‌شوند؛ تحقیقات مربوط به فلسفه‌های مضاف که 15 تحقیق را این بخش به خود اختصاص داده و دوم تحقیقات مرتبط با علوم انسانی اسلامی است.

 

رسا – برنامه‌های گروه با توجه به این دو محور چگونه تنظیم شده است تا محققان ملزم به حرکت سمت اصول راهبردی باشند؟ آیا تحقیقات گروه به گونه‌ای هست که محققانی پرورش دهد تا در حوزه و دانشگاه در سطح استاد مؤثر واقع شوند.



به طور حتم چنین است. با توجه به اهمیتی که این موضوع داشت و تا آنجا که اصول راهبردی به ما اجازه می‌داد، دیدیم که امروزه فلسفه‌های مضاف مورد توجه واقع شده و همچنین مسأله تولید علوم انسانی اسلامی از دغدغه‌های رهبر معظم انقلاب است؛ بنابراین در گروه تصمیم گرفته شد که اولویت فعالیت‌های پژوهشی در این دو حوزه ممحض شود که حاصل آن شش تحقیق مربوط به حوزه تولید علوم انسانی اسلامی و 15 تحقیق مربوط به فلسفه‌های مضاف بود و بقیه موارد را هم که خارج از این دو حوزه است را اعضای گروه انجام می‌دهند. افزون بر این در این پنج سال، اعضا باید حداقل بیست مقاله بنویسند و چندین نشست علمی در موضوع‌های گوناگون، کرسی‌های نظریه‌پردازی و نقد و نظر برگزار شود.

 



رسا – با توجه به اینکه برخی از بزرگان و اساتید، علم فلسفه را نظری می‌دانند و معتقدند که مستقیما معطوف به عمل نیست، آیا فلسفه‌های مضاف به عنوان کلان پروژه در گروه مطرح شده است یا در اندازه مطالعات خرد به آن پرداخته‌اید.

 

فلسفه‌های مضاف در گروه به عنوان کلان پروژه مطرح شده است و از آن جمله می‌توان به فلسفه هنر، فلسفه عقل، فلسفه آفرینش، فلسفه طبیعیات، فلسفه خیال، فلسفه هستی، فلسفه حرکت، فلسفه پزشکی و فلسفه تفسیر اشاره کرد؛ برخی را خود اعضا انجام می‌دهند و برخی از طریق محققان دیگر خارج از مجموعه پژوهشگاه دنبال می‌شود.

 

البته فلسفه مضاف به معنای فلسفه مطلق و آنچه مضاف الیه دارد، نیست؛ بلکه دانش‌های فرانگر عقلانی است. فلسفه مضاف به ما اجازه می‌دهد که آرام آرام به این موضوع وارد شویم که از گذشته یک نوع نگاه کارکردگرایانه به فلسفه بوده است و فلسفه همواره با این سؤال مواجه بوده که این علم چه کاربردی در عالم خارج دارد.

 

در فلسفه سنتی مانند اسفار که شرح منظومه و نهایه خوانده می‌شود، دیگر پرسش از این‌که چه تخصص عملگرایانه‌ای ارائه می‌دهد جایی ندارد؛ اما به فلسفه‌های مضاف می‌توان نگاه کاربردی و کارکردگرایانه داشت.



غربی‌ها از دوره رنسانس به فلسفه‌های مضاف به ویژه فلسفه طبیعیات توجه کردند و از دل آن علوم تجربی ظاهر شد.
هر چقدر مطالعات جزئی‌تر و دقیق‌تر باشد، ثمرات و آثار بیرونی آن زودتر حاصل و این امر سبب پیشرفت می‌شود. بیش از 120 مورد فلسفه‌های مضاف وجود دارد؛ مانند فلسفه سینما، فلسفه ورزش، فلسفه هنر، فلسفه تربیت، فلسفه خانواده، فلسفه کودک که راه را باز می‌کند تا تحقیقات جدید و کاربردی بیان شود.



رسا - در برنامه پنج ساله که فرمودید عنوان فعالیت‌های آن از سال 93 آغاز شده است، توجه گروه را بیشتر بر کدام یک از فلسفه‌های مضاف که نام بردید متمرکز کرده‌اید و علت آن چیست؟

 

بیشتر بر فلسفه هنر و زیبایی متمرکز شده‌ایم. فلسفه هنر در دنیای امروز مورد توجه واقع شده و جایش در حکمت اسلامی خالی است. هر چقدر به فلسفه سنتی نگاه می‌کنیم، در آثار ابن سینا، ملاصدرا، میرداماد، فارابی و علامه طباطبایی چیزی به عنوان فلسفه هنر و فلسفه زیبایی نداریم؛ گر چه پراکنده می‌توان عبارت‌هایی را پیدا کرد و ملاصدرا در اسفار گاهی از زیبایی به علم الجمال تعبیر کرده است، اما یک فصلی تحت عنوان علم الجمال و زیبایی وجود ندارد.

 



یک کتاب تدوین یافته مدون و مستقل درباره فلسفه هنر و زیبایی نداریم. اما می‌بینیم که افلاطون به این موضوع توجه کرده و در مجموع آثارش درباره زیبایی مفصل بحث می‌کند. هم در کتاب جمهوری و هم در آثار دیگرش درباره زیبایی صحبت کرده است. پس از رنسانس، کانت درباره زیبایی صحبت می‌کند. هگل که در زیبایی بیش از دیگران تلاش و پژوهش کرده است.

 

در این دو سال اتفاقی که در گروه خواهد افتاد، این است که ماهیت و حقیقت هنر مشخص شود. اصلا تعریف هنر چیست؟ آیا می‌شود تعریف کرد؟ فرق هنرمند با غیرهنرمند چیست؟ زیبا چیست؟ زشتی چیست؟ ملاک شما برای زیبایی و زشتی چیست؟ آیا ملاک متافیزیکی است یا نه امر حسی است؟



در این زمینه حرکت گروه آغاز شده است و از سال 93 شروع به تدوین مجموعه مقالات درباره فلسفه هنر کرده‌ایم. یک جلد کتاب برای این موضوع در نظر گرفته شده و تا کنون مقالات مفیدی نیز رسیده است و منتظر هستیم پنج شش مقاله دیگر نیز به آن اضافه و امسال کار این اثر به پایان برسد.



رسا – آیا مجموعه مقاله‌های فلسفه هنر آماده شده‌اند؟ این مقاله‌ها شامل چه موضوع‌هایی می‌شود و کار علمی آنها تا کجا پیش رفته است؟

 

از مقالات رسیده می‌توان به ماهیت هنر و نسبت آن با فطرت و دین اشاره کرد. هنرمند صاحب فطرت است، نسبت این هنرمند با فطرتش و دین چیست؛ همچنین اگر دین برخواسته از فطرت باشد، به عبارت دیگر دین و فطرت یک حقیقت محبتی خدایی باشند و هنر را اتصال به فطرت دهیم، پس هنر می‌شود هنر الهی و می‌توانیم برای هنر منشأ و سرچشمه درست کنیم.



مقاله دیگر هنر پسامدرن و سیطره مجاز، است. در دوره پس از مدرنیته، ببینیم که چه اتفاقاتی برای هنر رخ داده است. در واقع وظیفه هنر چه بوده که در این مقاله ادعا می‌شود آن وظیفه گم شده است. من حقیقی چطور تبدیل به من مجازی شده است؟ هنرمند باید چکار می‌کرد که می‌توانست حقیقت و من واقعی بشر را معرفی می‌کرد؟ همان که اگر معرفی شود، من عرف نفسه فقد عرف ربه خواهد بود که اگر آدم خود را بشناسد خدای خود را خواهد شناخت.



در این مقاله ادعا می‌شود که هنر غربی حداقل در بسیاری از جاها به سراغ من حقیقی نرفته و به سراغ من مجازی رفته و هنرمند به جای اینکه هنر را پلی قرار دهد برای شناخت آن حقیقت نفسانی خودش که آن هم مساوی خواهد بود با شناخت خداوند، به کج‌راهه رفته و هنر در اختیار شهوت قرار گرفته است.


من دو یا سه سال گذشته بود که از طرف جامعةالمصطفی موظف شدم کتاب‌هایی را به زبان انگلیسی از نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران تهیه کنم. وقتی لیست کتاب‌ها را که از خارج آمده بود نگاه می‌کردم، کتابی را با عنوان فلسفه سکس دیدم! یعنی از این نظر هم دارند بحث می‌کنند. در مقاله‌ای که نام بردم، می‌خواهیم روشن شود هنرمند اگر از این واقعیت دور شود و اگر هنر انسان را به من مجازی برساند چه اتفاقی رخ می‌دهد.

 

 

روش‌شناسی هنر اسلامی عنوان دیگری از این مقاله‌ها است که بر اساس آن تبیین می‌شود هنر اسلامی به لحاظ روش چه متدی را باید طی کند. مقاله دیگری با عنوان در سنت اسلامی اصالت با زیبایی است یا فلسفه هنر که این موضوع بحث بسیار مناسبی خواهد شد. یا مقاله هنر الهی و هنر شیطانی؛ اساسا آیا می‌توان هنر را به خوب و بد تقسیم کرد؟ یا نه هنر فی نفسه هنر است و خوب و بد ندارد. آیا هنر الهی و شیطانی می‌توان داشت؟

 

اینها موضوعاتی است که در متون فلسفی ما نیست، مگر این‌که شما اجتهاد کنید. در این مقاله نویسنده ادعا می‌کند که مگر ملاصدرا درباره انسان، انسان را به الهی و شیطانی تقسیم نمی‌کند و می‌گوید انسان در اثر تحولات نفسانی و روحی یا آن تحولات به سمت الهی شدن می‌رود، می‌شود انسان ملک و فرشته‌خو و یا به سمت شهوت، حیوان بودن و درنده خویی، که می‌شود انسان شیطانی. بر این مبنا چون انسان حداقل دارای دو ساحت الهی و غیرالهی یا الهی و شیطانی است، می‌توانیم بگوییم هنر هم به این اعتبار می‌تواند تقسیم شود.

 

البته به این کاری ندارم که تا چه اندازه این مباحث دقیق است، اما باید به جامعه عرضه شود و محققان بررسی کنند. یا مقاله هنر و زیبایی از منظر افلاطون. اولین کسی که در بین حکما به صورت مدون و مستقل درباره هنر صحبت کرده، افلاطون است. افلاطون بسیار جدی به هنر و زیبایی پرداخته است. بعد هم متفکران ما نوعا از دو فیلسوف بزرگ افلاطون و ارسطو متأثر شده‌اند؛ اما به این پرسش که چرا بزرگان ما به بخش‌های متعدد فلسفه افلاطون توجه کردند، اما به بخش زیبایی‌شناسی نه، توجه چندانی نشده است.

 

افلاطون به خوبی بحث می‌کند که آیا زیبایی تناسب است. شما زیبا به چیزی بگویید که متناسب باشد. وقتی وارد اتاقی می‌شوید ببینید که این میز و صندلی و اشیا با یک نسبت خوبی در کنار هم چیده شده‌اند، آیا به این زیبایی می‌گویند یا هارمونی و هماهنگی است. یک موسیقی هماهنگ نواخته می‌شود، می‌گویید زیبا است و اگر هماهنگ نباشد و گوش‌خراش باشد می‌گویید زیبا نیست.

 

آیا مفید بودن ملاک زیبایی است و اگر سودمند و مفید نبود زشت است؟ افلاطون در این موارد به زیبایی بحث می‌کند و در نهایت می‌گوید همه اینها ممکن است زیبا باشند، اما زیبایی حقیقی نیست و زیبایی حقیقی مربوط به ایده زیبایی است که اصلا در این جهان واقع نشده و در عالم ماوراء طبیعت واقع شده است و این اشیا اگر زیبا هستند، از آن زیبایی بهره‌مند شده‌اند.

 

این مجموعه مقالات آماده شده و چند مقاله دیگر نیز قرار است به زودی ارائه شود تا مجموعه مقالاتی با عنوان هنر اسلامی تا پایان امسال به چاپ برسد.

 

رسا – چرا حکمای ما نسبت به این تحقیقات توجه نکرد‌ه‌اند.

 

وقتی به ارسطو می‌رسیم، می‌بینیم که ارسطو بیشتر از افلاطون در بین حکمای اسلامی تأثیر پذیرفته است و حکمای اسلامی بیشتر به سمت ارسطو رفته‌اند و می‌بینیم حکمای ما بیشتر به بخش شعر در فلسفه ارسطو توجه کرده‌اند؛ مثل این‌که احساس می‌کنیم هنر را در شعر خلاصه کرده‌اند و هنر برای حکمای ما فقط شعر بوده است. از این‌رو در کتاب‌های منطق شعر را به شعر ادبی و فلسفی تقسیم کرده‌اند و گفته‌اند شعر ادبی باید ردیف و قافیه داشته باشد و اما شعر فلسفی نیازی به ردیف و قافیه ندارد و تنها اگر یک سخن خیال‌پردازانه بگویید شعر فلسفی است.

 

رسا – از دیگر فعالیت‌های تحقیقاتی گروه فلسفه پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در کنار پرداختن به فلسفه‌های مجاز چیست؟ از سال گذشته مجموعه مقالات مبانی فلسفه علوم انسانی را در دست اقدام داشتید، کار آن به کجا رسید؟

 

تحقیقات گروه فلسفه پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی به سه بخش تقسیم می‌شود؛ بخش فلسفه‌های مضاف که امسال بیشتر بر روی فلسفه هنر متمرکز شده‌ایم و بخش دیگر تولید علوم انسانی و اسلامی است که شش تحقیق را به تصویب رسانده‌ایم؛ مانند فطرت و کارکردهای آن در تحول علوم انسانی، یا نقد مبانی انسان‌شناختی علوم انسانی اسلامی در غرب.

 

در دو محور فلسفه‌های مضاف و تولید علوم انسانی اسلامی بیشتر تمرکز کرده‌ایم. بر اساس آن اصول راهبردی که به ما نشان می‌دهد هم به دغدغه‌های مقام معظم رهبری توجه کنیم و حرکتمان را بر اساس سند چشم‌انداز بیست ساله تنظیم و به این سمت و سو برویم و به ویژه امیدوارم که در بخش فلسفه‌های مضاف بتوان کارهای ارزشمندی کرد.

 

امسال دو نشست مرتبط با فلسفه‌های مضاف را برگزار خواهیم کرد؛ از جمله نشست فلسفه فضای مجازی است. حجت‌الاسلام و المسلمین رشاد رییس پژوهشگاه خود مسؤولیت این نشست را بر عهده گرفته‌اند و می‌خواهند مبحث علمی آن را ارائه دهند. البته این نشست قرار بود سال گذشته برگزار شود، اما به اعتبار این‌که برگزاری چنین نشست‌هایی سخت و نیازمند یک ناقد جدی است، زمان برد و به امسال موکول شد و قرار است در دو نشست اتفاق بیفتد.

 

اصطلاح فضای مجازی وجود دارد؛ اما اینکه آن را با یک نگاه فلسفی مورد بررسی قرار دهیم، قابل شنیدن و استفاده بردن است.

 

گفت‌وگو از محمدرضا محقق و مرتضی جمالی‌کیا

 

/920/401/ر

ارسال نظرات