هویت دینی و نقش فطرت در آن
به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، دین یکی از آفریدگاران هویت انسان بر اساس فطرت است؛ ولی معنای عمومیتِ گرایش فطری، این نیست که همیشه در همه افراد، زنده و بیدار باشد، بلکه ممکن است تحت تاثیر عوامل خارجی چون محیط، تربیتهای ناصحیح به خصوص خانواده به صورت خفته و غیر فعال در آید.
مفهوم دین
«دین» در لغت به معنى جزا و پاداش و نیز به معناى ذلت و عبودیت و فروتنى در برابر خداى متعال است. و در اصطلاح به معنای قوانین الهى براى مردم است که شامل اصول و فروع مى گردد. آیت الله جوادی آملی در تعریفی از دین مینویسد: «تعریف ماهوی از دین میسّر نیست، ولی تعریف مفهومی آن ممکن است؛ زیرا تعریف ماهوی شیء، بیان ماهیات و ذاتیات آن است. تعریف اشیا به جنس و فصل یا جنس و رسم یا به حدّ تامّ یا حدّ ناقص، تعریف ماهوی است؛ اما تعریف دین به این امور امکانپذیر نیست؛ زیرا دین که مجموعه قواعد اعتقادی، اخلاقی، فقهی و حقوقی است، وحدت حقیقی ندارد و هر آنچه که فاقد وحدت حقیقی است، وجود حقیقی ندارد و چیزی که فاقد وجود حقیقی است، ماهیت ندارد و فاقد ماهیت، جنس و فصل ندارد. از اینرو، تعریف دین به حدّ تامّ یا ناقص، امکانپذیر نیست. از اینرو، در تعریف دین میتوان گفت: دین، مجموعه عقاید، قوانین و مقرراتی است که هم به اصول بینشی بشر نظر دارد و هم درباره اصول گرایشی وی سخن میگوید و هم اخلاق و شؤون زندگی او را زیر پوشش دارد. به دیگر سخن، دین مجموعه عقاید، اخلاق و قوانین و مقرراتی است که برای اداره فرد و جامعه انسانی و پرورش انسانها از طریق وحی و عقل در اختیار آنان قرار دارد.»
مفهوم هویت
«هویت» در لغت به معنای شخصیت، ذات، هستی و وجود و آنچه که منسوب به «هو» میباشد؛ و در اصطلاح به معنای حقیقت شی یا شخص که مشتمل بر صفات جوهری باشد. به عبارتی هویت، حقیقت جزییه است؛ یعنی هرگاه ماهیت با تشخص لحاظ شود، هویت گویند و گاه هویت به معنی وجود خارجی است و مراد تشخیص است و گاه بالذات و گاه بالعرض میباشد.اما ماهیت به معنای حقیقت و طبیعت و نهاد و سرشت چیزی مرکب از ما و حرف استفهام عربی هی به معنای چه و ضمیر منفصل مفرد و مونث غایب و یاء و تاء مصدری به معنای« آن چیست» میباشد.
هویت به چند دسته تقسیم میشود؛
1. فردی؛ به معنای نگرش انسان به خود که معمولاً مشتمل بر ادراکات و احساسات فرد در مورد بدن، کفایتهای شخصی، ارزشها و علایق اوست.
2. اجتماعی؛ به معنای رابطه بین خود و دیگران، در سطح اجتماعى است. مردمان داراى ویژگىهاىی متمایز هستند که هویت اجتماعى آنان را مىسازد.
3. دینی؛ هویت به خودى خود پدیدهاى مقدس نیست، یعنى لزوماً آنچه ما داریم و ما را از دیگران متمایز مىکند، به معناى آن نیست که این ویژگىها، خصیصههاى کاملًا پسندیدهاى هستند. لذا هویتی پایدارتر و کارگشاتر است که وسیله ارتباط آن نیز پایدار باشد. آنچه که بیش از همه، فرد را در چگونگی شکلگیری هویت کمک خواهد کرد، دین و یکی از مقولههای مهم آن خودشناسی است.
ارکان هویت دینی انسان
بسیاری از رفتارها و آرمانهای ما بر اساس هویت دینی شکل میگیرد که در پرتو آن است که انسان دارای هویتی روشن، امیدبخش و هدفمند میگردد و یقیناً چیزی در آن نقش آفرین است که همواره با انسان باشد به طوری که مرگ، برزخ و دوزخ آن را از انسان جدا نکند؛ لذا از ارکان سازنده هویت انسان همان «اعتقاد، اخلاق و اعمال» میباشد و آن کس که واجد عناصر محوری مزبور باشد، یعنی کسی که نشانههای ایمان را داشته باشد و اخلاق الهی را در جان خود پیاده کند و بر پایه آن ایمان و این اخلاق، عمل نماید، توانسته است هویت حقیقی خویش را پیدا کند.
حضرت علی(ع) میفرماید: «نشانههای ایمان آن است که راست بگویی، آنگاه که تو را زیان رساند، و دروغ نگویی که تو را سود رساند وآنکه بیش از مقدار عمل سخن نگویی، و چون از دیگران سخن گویی از خدا بترسی.»
اینک ارکان سهگانه هویت دینی انسان را مورد تأمل قرار میدهیم:
1. ارکان اعتقادی
الف) خداشناسی؛ توجه به خدا و دین، ریشه فطری دارد. امور فطری با سرشت انسان هماهنگ بوده و ذاتی انسان است-البته ذاتی به معنای هویت، نه ذاتی به معنای ماهیت- یعنی چون همراه با ذات انسان است، نیاز به دلیل و علت به معنای علت ثبوتی ندارد؛ اما اگر نظری بود، همین امر فطری در مقام اثبات، احتیاج به دلیل دارد. لذا هر انسانی از کودکی طبعاً خداپرست است مگر اینکه عوامل خارجی فطرتش را آلوده سازند و از صراط مستقیم منحرف گردد. پیامبر اکرم(ص) فرمودند: «هر فرزندی که متولد میشود بنابر فطرت خود خداپرست است به این معنا که میداند و معرفت دارد به اینکه خداوند خالق و آفریننده اوست».
ب) آخرتگرایی؛ همانگونه که انسان در سرشت و فطرت خود با خدا آشناست، معاد را نیز میشناسد. تعبیر زیبای حضرت علی(ع) در این باره چنین است: «الْمَوْتُ مَعْقُودٌ بِنَوَاصِیکُمْ». نشانه مرگ بر پیشانی شما زده شده است. بنابراین از شاخصههای مهم اعتقادی هویت دینی، اعتقاد به رستاخیز است زیرا عدالت و حکمت الهی ایجاب میکند که انسان در جهان دیگری به پاداش و کیفر کامل خود برسد. همچنین در بخشی دیگر از سخنان حضرت آمده است؛ «هر کس در ایام آرزوها، پیش از مرگ، عمل نیکو انجام دهد، بهرهمند خواهد شد، و مرگ به او زیانی نمیرساند، و آن کس که در روزهای آرزوها، پیش از فرا رسیدن مرگ کوتاهی کند زیانکار و مرگ او زیانبار است.»
ج) پیامبرشناسی؛ انسان در جهان بینی الهی، قابلیت تکامل معنوی را داراست؛ اما به تنهایی قادر نیست راه را طی کند، از این رو خداوند متعال پیامبرانی را برانگیخت تا راه روشن هدایت را فرا روی انسان قرار دهند.
امیرالمومنین(ع) میفرماید؛ «خداوند، پیامبر اسلام(ص) را زمانی فرستاد که مردم در فتنهها گرفتار بودند، رشتههای دین پاره شده و ستونهای ایمان و یقین ناپایدار بود.»
د) امامشناسی؛ در کلام رسول خدا(ص) اهلبیت(ع) بارها به کشتی نوح تعبیر شدهاند؛ «مَثَلِ اهلبیت من در میان شما مَثَلِ کشتى نوح است؛ هر کس در آن سوار شد نجات یافت و هر که از آن تخلف نمود غرق شد».
امیرالمؤمنین(ع) نیز مىفرماید: «اهل بیت پیامبر (ص) موضع اسرار خداوند هستند و ملجأ فرمانش، ظرف علم او هستند و مرجع حکمتهایش، مخزن کتابهاى او هستند و کوههاى استوار دینش، به وسیلۀ آنان خمیدگى پشت دین را راست نمود و لرزشهاى آنان را از بین برد.»
2 و 3. ارکان اخلاقی و عملی
منظور ایجاد شناخت و بر انگیخته شدن احساس برای تضعیف و انهدام صفات منفی و مراقبت و پرورش هماهنگ صفات مثبت است تا این صفات ملکه شود.
امام علی(ع) در این مورد میفرماید: «خدا رحمت کند کسی که چون سخنان حکیمانه بشنود، خوب فرا گیرد و چون هدایت شود بپذیرد؛ دست به دامن هدایتکننده زند و نجات یابد؛ مراقب خویش در برابر پروردگار باشد؛ از گناهان بترسد و خالصانه گام بردارد؛ عمل نیکو انجام دهد.»
این فضائل هم شامل ملکات اخلاقی و هم دربرگیرنده اعمال اخلاقی میباشد. ویژگی اخلاقی و عملی یک نمونه شخصیتی است که هویت دینی را به تثبیت میرساند، که عبارتند از: حلم، علم، رشد، عفاف، صیانت، حیا، متانت، مداومت بر کار خیر، نفرت داشتن از شر و پیروی از پند دهنده خیرخواه.
عوامل تاثیر گذار بر فطرت
1) فرایض و فضایل دینی
از جمله:
الف) مسایل عبادی، اخلاقی و اجتماعی؛ امام علی(ع) در یکی از نامههایشان، ده توصیه مهم درباره مسائل اجتماعى و عبادى و اخلاقى مىفرماید و در شش مورد، آن را با جمله «اللَّه اللَّه» که دلیل بر نهایت تأکید است آغاز مىکند: «خدا را خدا را، که یتیمان را رعایت کنید، نکند آنها گاهى سیر و گاهى گرسنه بمانند و در حضور شما ضایع شوند. خدا را خدا را، که در مورد همسایگان خود خوشرفتارى کنید، چرا که آنان مورد توصیه پیامبر شما(ص) هستند و او (پیامبر) همواره نسبت به همسایگان سفارش مىفرمود تا آنجا که ما گمان بردیم به زودى آنها را در ارث شریک خواهد کرد. خدا را خدا را، که عمل به احکام قرآن را فراموش ننمایید، نکند دیگران در عمل به آن بر شما پیشى گیرند. خدا را خدا را، که نماز را برپا دارید، چرا که ستون دین شماست. خدا را خدا را، که خانه پروردگارتان را به فراموشى نسپارید و تا زنده هستید آن را خالى نگذارید، که اگر زیارت خانه خدا ترک شود به شما مهلت داده نخواهد شد (و بلاى الهى نازل مىگردد). خدا را خدا را، که در جهاد با مال و جان و زبان خویش در راه خداوند کوتاهى نکنید،(و از هر سه وسیله در این راه بهره گیرید) و بر شما لازم است پیوندهاى دوستى و محبّت و بذل و بخشش را فراموش نکنید و بر حذر باشید از اینکه به یکدیگر پشت کنید و رابطه خود را با هم قطع نمایید. امر به معروف و نهى از منکر را ترک نکنید که اشرار بر شما مسلّط خواهند شد، آنگاه هر چه دعا کنید مستجاب نمىگردد.»
ب) پرهیز از خودپسندی؛ حضرت امیر المومنین(ع) میفرماید: «گناهى که تو را اندوهگین کند نزد خداوند بهتر است از کار نیکى که باعث غرور و خودپسندى تو شود.» وقتى انسان مرتکب رفتار زشتى شد و به دنبال آن غمگین و شرمنده گشت، چه بسا همین شرمندگى باعث شود که دست از آن کار کشیده و به سوى نیکىها بازگردد.
ج) پرهیز از ستم و دروغگویی؛ امیر المومنین(ع) مىفرماید: «ظلم و دروغ شخص را در دین و دنیایش به هلاکت مىاندازد، و نقایص و عیوبش را نزد عیبجویان آشکار و نمایان مىسازد.»
د) صبر و تحمل؛ از امام علی(ع) درباره ایمان سؤال شد، فرمود: «ایمان بر چهار پایه استوار است: «صبر»، «یقین»، «عدالت» و «جهاد». صبر از میان آنها، بر چهار شعبه استوار است؛ اشتیاق، ترس، زهد و انتظار.»
ه) پرهیز از افراط و تفریط؛ حضرت میفرمایند؛ «از خداوند در امورى که براى تو مهم است یارى بجوى. سختگیرى و شدت عمل را با نرمش در آمیز. مادام که مدارا کردن بهتر است مدارا کن؛ اما در آنجا که جز شدت عمل تو را بىنیاز نمىکند تصمیم به شدت بگیر.»
2. خانواده
پایههای اولیه احساس «خود» در کودک را که زمینهساز شکلگیری هویت آینده اوست، والدین و اطرافیان با نحوه تربیت او در خردسالی بنا میکنند. خانواده وظیفه دارد که برای فرزند خویش محیطی مناسب به وجود آورد تا عقایدی که در فطرت او نهاده شده تدریجا ظهور و بروز نماید و پرورش و تکامل یابد. امیرالمومنین(ع) در مورد شتاب در تربیت فرزند در خطابی طولانی به امام حسن(ع) میفرماید؛ «پسرم پیش از آنکه دل تو سخت شود، وعقل تو به چیز دیگری مشغول گردد، در تربیت تو شتاب کردم...، پس آنگونه که پدری مهربان نیکیها را برای فرزندش میپسندد، من نیز بر آن شدم تو را با خوبیها تربیت کنم، زیرا در آغاز زندگی قرار داری، تازه به روزگاری روی آوردهای، نیّتی سالم و روحی با صفا داری.»
3. محیط آموزشی
نسان برای ادامه حیات و تامین نیازمندیهای ضروری خود به ارتباط با محیط نیازمند است. این است که بخش مهمی از هویت افراد بعد از خانواده، در مراکز آموزشی شکل میگیرد. مدارس، دانشگاهها، مراکز عالی و همچنین کتابخانهها میتوانند با انتقال ارزشهای اسلامی جامعه بیشترین تأثیر را در پرورش تقویت بینش، نگرشها، رفتارهای مذهبی و تکوین هویت دینی افراد داشته باشد.
دقت در سیره اهلبیت(ع) نشان میدهد که آنها از محیط ناسالم دوری میکردند و مسلمانان را نیز از چنین محیطهایی بر حذر میداشتند. از امام صادق(ع) روایت است که پیامبر اسلام(ص) فرمود؛ «هر کسی بر دین دوست و همراه خود است.»
4. حرفه
حرفه و شغل به این دلیل مورد توجه قرار میگیرد که انسان در صورتی که قایل به هویت و شخصیت متمایز و ارزشمندی برای خود نباشد به هر چیز کم بها و بیارزشی تن میدهد و در نهایت از غایتها باز میماند. شغل و حرفه با ایجاد نقش در بروز تواناییها و ایجاد حس استقلال در فرد، میتواند تاثیر زیادی در ایجاد هویت فطری انسانی داشته باشد.
امیر مؤمنان(ع) فرمود: «خداوند به داود پیغمبر(ع) وحى کرد که تو بندۀ خوبى هستى اگر از بیتالمال مصرف نکنى و کارى با دست خود انجام دهى. داود(ع) چهل روز گریست، پس خداوند عزیز به آهن وحى کرد که براى وى نرم گردد و آهن نرم گشت؛ پس خداوند تعالى بود که آهن را براى او نرم ساخت و داود(ع) با دست خویش هر روز زرهى مىساخت و به هزار درهم مىفروخت. پس سیصد و شصت زره ساخت و آن را به سیصد و شصت هزار درهم فروخت و از مصرف کردن بیتالمال بىنیاز گشت.»
نتیجه
1. مؤلفههاى اساسى هویت انسان عبارت است از دین، اخلاق، اعمال. در بینش توحیدی، دین نسخه کاملی است که در برگیرنده همه ابعاد و اجزای زندگی انسان است؛ اما نقش دین، آموزش علوم و فنون و روشهاى تسخیر طبیعت به انسان نیست، بلکه در جایى که پاى عقل مىلنگد و اگر هدایت نشود از مسیر حق منحرف مىشود، دین نقش اصلى خود را که هدایت است ایفا میکند.
2. منشا دین و گرایش به مذهب، فطرت درونی است؛ نه ترس. یعنی جز خدا، هیچ مبدیی برای تدوین قوانین دینی و جز فطرت، هیچ چیزی عامل پذیرش دین نیست؛ زیرا انسان فطرتاً طالب کمال انسانیِ خویش است و میخواهد به وسیله انجام دادن کارهایی به کمال حقیقی خویش برسد.
3. از مهمترین عوامل مؤثر بر هویت فطری انسان؛ محیط خانواده، محیط آموزشی، نقش دوستان و معاشرت گروهی را میتوان نام برد که هرکدام از آنها میتوانند با عملکرد صحیح خود در جهت دادن فطرت الهی افراد به سمت باورها، بینشها، نگرشها و رفتارهای مطلوب دینی، موجبات تقویت هویت دینی و یا به عکس، با عملکرد ناصحیح خود موجبات تضعیف آن را فراهم آورند./998/د102/س
منبع: ماهنامه معارف