۱۲ شهريور ۱۳۹۴ - ۰۰:۱۳
کد خبر: ۲۸۵۰۷۵

ویژگی‌های منحصر به فرد انقلاب اسلامی از نگاه آیت الله مصباح

خبرگزاری رسا ـ پدیده جدیدی به نام انقلاب اسلامی ایران رخ داد که مشترکات و تفاوت‌هایی با سایر پدیده‌های اجتماعی و سیاسی داشت؛ پدیده‌ای که مقدمات آن حدود پنجاه سال طول کشید و در طی این مدت، عده زیادی از یاران امام به زندان و تبعید رفتند تا اینکه بالاخره این حرکت به پیروزی رسید.
آيت الله مصباح يزدي

به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، ما در عصری زندگی می‌کنیم که پدیده‌ای کم‌نظیر یا بی‌نظیر در تاریخ بشریت در این کشور رخ داده است. شاید بیشتر شما در آن روزها حضور نداشتید یا به دنیا نیامده بودید. کسانی که سنشان بیشتر است، از آن روزها خاطراتی دارند. از این‌رو، اشاره‌ای به آن روزها می‌کنم تا جوانانی که درست موقعیت این نظام و این کشور را به‌طور شایسته نشناخته‌اند، بکوشند بهتر آن را بشناسند.

 

نگاهی گذرا به پیشینه انقلاب‌ها در دنیا

تقریبا به یاد دارم که در زمان نوجوانی ما، زمان اوج انقلاب‌ها در دنیا بود و هر روز در یک کشوری، به‌خصوص در کشورهای آفریقایی، آمریکای لاتین و بعضی از کشورهای جنوب شرق آسیا تحولات و انقلاب‌هایی رخ می‌داد. بیشتر این کشورها پیشتر در تیول کشورهای استعمارگری، به‌ویژه انگلستان بودند. بعد از انقلاب صنعتی، در بین کشورهای غربی، انگستان به خاطر پیشرفتش در نیروی دریایی و صنایع نظامی توانست در گوشه و کنار دنیا کشورهایی را به بند کشد و به بهانه‌های مختلف از معادن، سرمایه‌های انسانی‌ و ذخایرشان بهره گیرد.

 

مستعمرات انگلیس و بعضی از کشورهای دیگر مانند فرانسه، آلمان و ایتالیا، در کشورهای آفریقایی فراوان بودند. تقریبا کل آفریقا، به استثنای یک یا دو کشور، مستعمره بودند؛ نصف این کشورها تحت سیطره انگلیس‌ها و نصف دیگرش نیز در دست فرانسوی‌ها بود. اگر یک یا دو کشور هم به صورت اسمی آزاد بودند، تحت نفوذ آنها بودند؛ مثل مصر که ابتدا تحت نفوذ فرانسوی‌ها بود و بعد برعکس شد. سایر کشورهای دنیا نیز این‌طور بودند. این استعمارگران در ابتدا گفتند ما برای آباد کردن کشورهای شما آمده‌ایم. خود واژه استعمار به معنای آباد کردن است: وَاسْتَعْمَرَکُمْ فِیهَا؛ یعنی خدای متعال شما انسان‌ها را به آبادانی زمین گماشت. به همین بهانه، بیمارستان‌ها و بانک‌ها تأسیس کردند؛ همچنین مستشاران سیاسی و نظامی خود را در بخش‌های مختلف و حساس این کشورها قرار دادند و هدفشان این بود که از همه اسرار و نهفته‌های آنها آگاه شوند و از هر کدام به نحوی به نفع خودشان استفاده کنند.

 

نمونه‌ای از فریب‌های استعماری

گاهی این کشورها کمک‌هایی، مانند آموزش و ایجاد برخی از صنایع، به کشورهای استعمارشده می‌کردند و از این طریق، افراد ساده‌لوح را بگونه‌ای فریب می‌دادند که گویا واقعا قصد سویی ندارند. این افراد نیز می‌پنداشتند اینها با کمک و سرمایه‌گذاری و ایجاد کارخانه‌ها و مانند اینها به پیشرفت آنها کمک می‌کنند و قصد سوئی ندارند. این مسئله باعث می‌شد که به آنها بیشتر اعتماد کنند؛ درحالی‌که هدف آنها چیز دیگری بود؛ آنها در اثر پیشرفت صنایع، کالاهایی را ساخته بودند که کشورهای استعمار شده هم قدرت خرید آنها را نداشتند. آنها جنس‌هایی را تولید می‌کردند که در انبار‌ها می‌ماند و می‌خواستند آنها را بفروشند. به اسم فروش، سودهای زیادی می‌بردند؛ درصورتی که کشورهای مستعمره مشتری‌اش نبودند؛ زیرا زیرساخت‌هایش در این کشورها وجود نداشت و مهمتر اینکه با نحوه کارکردن این صنایع آشنایی نداشتند. بر این اساس، عده‌ای از افراد این جوامع را در کشورهای خودشان آموزش دادند و آنها نیز می‌پنداشتند اینها خدمت می‌کنند؛ به‌هر‌‌حال، آنها افراد را آموزش می‌دادند تا بتوانند از اجناس اینها استفاده کنند و زمینه فروش آنها را فراهم سازند. این سیاست استعماری هنوز هم در دنیا رواج دارد؛ بسیاری از افراد ساده و دل‌پاک هستند که از این شیطنت‌ها آگاهی ندارند و می‌پندارند اینها خیلی خاطرخواهشان هستند و این خدمت‌ها را برای خاطر آنها انجام می‌دهند.

 

به ‌هر ‌حال، در آن ایام بازار انقلاب‌های محلی علیه استعمارگران خیلی گرم بود و هر روز در یک کشوری تظاهرات و شورش می‌کردند. آنها نیز مدتی مهلت می‌دادند و بالاخره انقلاب آنها را مصادره می‌کردند؛ بدین شکل که در ظاهر می‌پذیرفتند که شما آزاد و کشوری مستقل هستید؛ اما برای اینکه منافعشان حفظ شود، شروطی می‌گذاشتند. این یک تاریخچه کلی از سده اخیر در دنیاست. بعد هم تحولاتی رخ داد که کشورهایی که آزاد می‌شدند، بیشترشان برای نجات از غربی‌ها در دامن کمونیست‌ها می‌افتادند. بدین ترتیب، دنیا دوقطبی شد؛ یکی اردوی شرقی و مارکسیستی و سوسیالیستی، و دیگری هم اردوی کشورهای آزاد غربی بود. این قطب‌بندی شصت تا هفتاد سال ادامه داشت تا با سقوط اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی و از هم پاشیدگی آن، این نظام دوقطبی از بین رفت. جمهوری‌های شوروی هر کدام مستقل شدند؛ به جز چند کشور که با هم متحد بودند که عمده آنها روسیه بود.

 

به ‌هر‌ حال، انقلاب، قیام، شورش، عصیان و اعتصاب کردن علیه دولت در این شصت تا هفتاد سال خیلی رواج داشت و چیز تازه‌ای هم نبود؛ غالبا نیز به کمک اردوگاه شرق، در یک مدتی پیروزی‌های نسبی به‌دست می‌آوردند. به‌طور کلی طبقه‌های روشنفکر این کشورها چنین ذهنیتی پیدا کردند که برای پیشرفتشان باید از این راهکارها استفاده کنند و نوعی استقلال به ‌دست آورند.

 

در مقابل، ضمن اینکه از پیشرفت‌ها، علوم و تکنولوژی‌ آنها استفاده می‌کنند، بتوانند کشور خودشان را هم با انگیزه‌های مختلف آباد کنند؛ ولی تقریبا یک انگیزه مشترک ـ البته به صورت اعلام ‌نشده ـ بین بیشتر این انقلاب‌کنندگان وجود داشت و آن اینکه هر گروه تحت عنوان یک حزب یا جمعیتی و به اسم منافع ملت، آزاد کردن ملت، ارزش‌های انسانی، آزادی، دموکراسی و چیزهایی از این قبیل، دنبال منافع خودشان بودند؛ بیشتر آنها نیز ثروتمندان و سرمایه‌داران بودند که تکنولوژی‌ها، اراضی کشاورزی، دانشگاه‌ها و وسایل تبلیغاتی را در اختیار داشتند و از آنها استفاده می‌کردند. پشت پرده همة اینها نیز گروه‌های خاصی بودند که معمولا ناشناخته بودند؛ در ظاهر عده‌ای بودند که به اسم رئیس‌جمهور، نخست‌وزیر و رئیس حزب و دبیر کل، بازیگر میدان بودند؛ اما همه این منافع برای طبقه سرمایه‌دار و زورمندی بود که آنها را هدایت می‌کردند و این تشکیلات را راه می‌انداختند و عمدتا بیشتر مردم را فریب می‌د‌ادند. البته این روش هنوز هم ادامه دارد. این موضوعی بود که در هفتاد تا هشتاد سال اخیر در همه دنیا کمابیش وجود داشت؛ بسیاری از کشورها آزاد شدند؛ تعداد کشورهای عضو سازمان ملل افزایش یافت؛ به‌گونه‌ای که الان حدود دویست کشور آزاد داریم که بیشتر آنها مستعمره بودند.

 

وقوع انقلاب اسلامی پدیده‌ای در میان انقلاب‌های دیگر

در این میان، پدیده جدیدی به نام انقلاب اسلامی ایران رخ داد که مشترکات و تفاوت‌هایی با سایر پدیده‌های اجتماعی و سیاسی داشت؛ پدیده‌ای که مقدمات آن حدود پنجاه سال طول کشید و در طی این مدت، عده زیادی از یاران امام به زندان و تبعید رفتند تا اینکه بالاخره این حرکت در 22 بهمن 1357 به پیروزی رسید.

 

 به ‌هر ‌حال، پدیده جدیدی در عالم مطرح شد که با پدیده‌های انقلابی دیگر تفاوت‌هایی داشت؛ ولی اینکه این هم یک انقلاب بود و مردم علیه قدرت حاکم قیام کردند و استقامت کردند تا آن را بیرون کردند و نهادهایش را از بین بردند و بعد نهادهای جدیدی تأسیس کردند، اینها با سایر انقلاب‌ها مشترک بود. روشنفکران دانشگاهی ما با رشته‌های مختلف علوم سیاسی، حقوق بین‌الملل، حقوق خصوصی، حقوق عمومی، مسائل مدیریت را از غرب فرا‌گرفته بودند؛ در کشور ما این موضوع‌ها اصالت نداشت؛ پیدایش دانشگاه و رشته‌های جدید، همه اقتباس از چیزهایی بود که در غرب وجود داشت که بسیاری از آنها هم برای ما نعمت بود. خدای متعال وقتی بخواهد نعمتی به دست کسی بدهد، از راه دشمنانش هم می‌تواند آن نعمت را به آنها برساند. برای مثال، برق، تکنولوژی‌ها و رسانه‌های جدید، کامپیوتر و اینترنت که این همه استفاده‌های صحیح و علمی از آن می‌شود، به وسیله دشمنان ما تأسیس شده، ولی در اختیار ماست. اینها نعمت خداست و باید خدا را شکر کنیم: وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ؛ همه برای خداوند و تحت تدبیر او هستند. ارادة الهی این است که بعضی از نعمت‌ها را از طریق برخی به عده‌ای دیگر برساند؛ بسیاری از اینها نعمت‌های خوبی است و باید خدا را شکر کنیم و از آن هم استفاده کنیم. ما باید اینها را فرا گیریم و از آنها تشکر کنیم که بی‌منت این مسائل را به ما یاد می‌دهند. خدا دوست دارد انسان از وسایط نعمتش نیز قدردانی کند؛ اما به شرطی که واقعا قصد خدمت داشته باشند، نه قصد فریب و سلطه./998/د101/س

 

منبع: روزنامه کیهان

 

ارسال نظرات