۱۶ شهريور ۱۳۹۴ - ۱۸:۴۳
کد خبر: ۲۸۶۱۶۶
مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات بررسی کرد؛

چرایی تقلید افراد بر اساس ادله اربعه

خبرگزاری رسا ـ ذهن پرسشگر هر مسلمانی، در جست‌وجوی فلسفه‌ احکام شرعی است؛ اما در این میان شاید اهمیت آگاهی از فلسفه‌ تقلید، نسبت به دیگر احکام بیشتر باشد زیرا اگر مکلف چرایی بایستگی تقلید را دریابد، باب استفاده از فتاوای مجتهد، به روی او باز می‌شود.
مرکز مطالعات و پاسخگويي به شبهات

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، ذهن پرسشگر هر مسلمانی، در جست‌وجوی فلسفه‌ احکام شرعی است؛ اما در این میان شاید اهمیت آگاهی از فلسفه‌ تقلید، نسبت به دیگر احکام بیشتر باشد زیرا اگر مکلف چرایی بایستگی تقلید را دریابد، باب استفاده از فتاوای مجتهد، به روی او باز می‌شود.

 

این در حالی است که عده‌ای در جامعه تحصیل کرده امروز با سؤالات و شبهاتی درباره تقلید مواجه هستند؛ از جمله این‌که «امروزه همه افراد می توانند با مراجعه به قرآن احکام دینی خودشان را به دست بیاورند و نیازی به تقلید کردن نیست» و «در دنیای امروز که علم و دانش پیشرفت چشم‌گیری کرده، نیازی به تقلید کردن از دیگران احساس نمی‌شود. تقلید کار جاهلان و بی‌سوادان است؛ مگر ما بی‌سوادیم که از دیگری تقلید کنیم؟».

 

مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات حوزه علمیه قم در پاسخ به سؤال خبرنگار رسا درباره فلسفه و چرایی تقلید در احکام شرعی چنین پاسخ داد:

 

امام خمینی(ره) در نخستین مسأله در توضیح المسائل می‌فرمایند که تقلید به معناى پیروى از دیگرى و در اصطلاح فقه، عمل به دستور مجتهد است.

 

تعریف، ضرورت و بایستگی تقلید

انسان نیازهاى فراوانى در زندگى دارد و برای ارضای کامل این نیازها به کسب شناخت و آگاهی نیاز دارد.

 

کسب علم و آگاهی و تخصص در همه مسائل و زمینه‌ها ممکن نیست و خود انسان به تنهایی و بدون همکاری و استفاده از تجارب، علم و تخصص دیگران نمی‌تواند تمام این نیازها را برآورده کند.

 

بنابراین، انسان‌ها و جوامع انسانى براى رفع نیازها و ادامه زندگى خویش مطابق سیره عقلا، آیات قرآن کریم، روایات امامان معصوم(ع) و حکم عقل باید به کارشناسان هرعلم رجوع کرده و از آنان پیروى کنند.

 

دلایل و چرایی تقلید از مجتهد در احکام و مسایل شرعی

در ادامه، مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات برای پاسخ به چرایی تقلید از مجتهد در احکام و مسائل شرعی، از چهار دلیل فطرت و سیره عقلا، آیات قرآن، روایات و عقل استفاده می‌کند.

 

فطرت و سیره عقلا

مهم‌ترین دلیل تقلید از فقها، سیره و روش عقلا در طول تاریخ است؛ سیره و روش عقلا این است که در هر مسأله‌اى به اهل فن آن مراجعه مى‌کنند و بارزترین علامت آن، وجود صدها شغل فنى در جامعه انسانى است.

 

کسى که دستگاه گران‌قیمتى دارد، در صورت خرابى آن، هرگز خودش به تعمیر آن نمى‌پردازد، بلکه آن را به متخصص آن دستگاه مى‌سپارد. اما چگونه ممکن است در مورد دین که سرنوشت دنیا و آخرت انسان به آن بستگى دارد، بى‌مبالاتى صورت گرفته و به متخصص آن مراجعه نشود و عنان دین رها گردد؟

 

در واقع مسأله لزوم تقلید جاهل از عالم و رجوع غیر متخصص به متخصص از مسائل روشن و بدیهی بوده و قیاسش را به همراه خود دارد. از این رو می‌بینیم انسان جاهل از کسی که می‌داند و یا حتی احتمال دانستن در او می‌رود سؤال می‌کند. بچه‌ها از بزرگترها، پسر از پدر، جوان از پیر، کارگر از مهندس و مریض از طبیب، می‌پرسد و از او پیروی می‌کند.

 

این پرسش و تقلید، که به طور طبیعی و به دور از هرگونه گرایش‌ها در درون شخص می‌باشد، از جایگاه عمیق آن در وجود انسان خبر می‌دهد.

 

آیات قرآن

قرآن کریم در آیه 122 سوره توبه می‌فرماید «وَ ما کانَ الْمُؤْمِنُونَ لِیَنْفِرُوا کَافَّةً فَلَوْلا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَة مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّین وَ لِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَیْهِم لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ ؛ سزاوار نیست که همه‏ى مؤمنان (به جهاد) رهسپار شوند، پس  چرا از هر گروهى از ایشان دسته‏اى کوچ نمى‏کنند تا در دین فقیه شوند و هنگامى که به سوى قوم خویش بازگشتند، آنان را بیم دهند تا شاید آنان (از گناه و طغیان) حذر کنند».

 

حضرت آیت‌الله مکارم شیرازی در صفحه 241 جلد هشتم تفسیر نمونه در خصوص آیه فوق می‌فرماید «گروهى از علماى اسلامى، به آیه فوق بر مسأله جواز تقلید استدلال کرده‌اند؛ زیرا فراگیرى مسائل دینی و آموزه‌های اسلامی و رساندن آن به دیگران و لزوم پیروى شنوندگان از آن‌ها، همان تقلید است».

 

همچنین در آیه 43 سوره مبارکه نحل دیگر آمده است: «...فاسئلوا أهْلَ الذِّکْرِ إنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ ؛ اگر نمى‌دانید از اهل ذکر بپرسید». دلالت این آیه بر وجوب تقلید، از آیه قبلى بیشتر است؛ زیرا در این آیه وظیفه مقلد بیان شده است.

 

روایات

رحمان ستایش ذیل مدخل تقلید در دانشنامه جهان اسلام در پاسخ به چرایی تقلید به احادیثی اشاره می‌کند که در آن‌ها امامان معصوم(ع) بر جواز تقلید از کسانی که بر طبق ضوابط شرعی فتوا می‌دهند، توصیه و سفارش کرده‌اند.

 

احادیثی نیز وجود دارند که در آن‌ها، امامان معصوم(ع)، شیعیان را به راویان حدیث ارجاع داده‌اند و یا احادیثی که طبق آن‌ها، امامان معصوم(ع) به اشخاص معینی با ذکر نام، ارجاع داده‌اند.  مانند توقیع امام دوازدهم در حدیث «... أمّا الحوادث الواقعه فارجعوا فیها إلی رواه أحادیثنا...».

 

رحمان ستایش ذیل مدخل تقلید در دانشنامه جهان اسلام می‌گوید: این روایات بیانگر لزوم تقلید و سؤال از مسایل شرعی و انجام واجبات و تکالیف دینی با پیروی از عالمان دینی است.

 

علامه مجلسی در صفحه 88 جلد دوم بحارالانوار آورده است که امام صادق‌(ع) می‌فرمایند «و امّا من کان من الفقهاء صائنا لنفسه حافظاً لدینه، مخالفاً لهواه مطیعاً لامر مولاه فللعوام ان یقلدوه ؛ از بین فقها آن‌که نگهدارنده نفس خویش و حافظ دین‌ خود است و خود را از گناه و آلودگى حفظ مى‌کند و با هواهاى نفسانى‌اش مبارزه مى‌کند و مطیع اوامر الهى و جانشینان اوست، بر همه لازم است که از او تقلید کند».

 

عقل

در شریعت اسلام، واجبات و محرماتی وجود دارد که خدای حکیم، آن‌ها را برای سعادت دنیا و آخرت انسان تشریع کرده است.

 

اگر انسان از این دستورات اطاعت کند، به سعادت مطلوب می‌رسد؛ و گرنه از عذاب سرپیچی آن در امان نیست!

 

از سوی دیگر، هر مسلمانی نمی‌تواند به آسانی، احکام شرعی را از قرآن و روایات و یا از عقل خود دریابد.

 

قرآن مانند یک مجموعه قوانین یا رساله عملیه نیست که احکام شرعی را به طور مدون و تفصیلی و با وضوح و صراحت کامل و ذکر همه خصوصیات و جزئیات، بیان کرده باشد.

 

عقل ناورزیده و غیر متخصص، هرگز نمی‌تواند همه‌ی احکام مورد نیاز را با مراجعه‌ مستقیم به قرآن و روایات دریابد زیرا برای شناخت احکام شرعی، آگاهی‌های فراوانی، از جمله آشنایی با منطق فهم آیات و روایات، شناخت حدیث صحیح از غیر صحیح، کیفیت ترکیب و جمع بین روایات و آیات و ده‌ها مسأله‌ دیگر لازم است که آموختن آن‌ها، نیازمند سال‌ها تلاش جدی است.

 

در چنین حالتی، مکلف خود را در برابر سه راه می‌بیند؛ این‌که راه تحصیل این علم را انتخاب نموده در این زمینه به سطح اجتهاد برسد؛ یا در هر کاری، آرای فقیهان را مطالعه کرده و به گونه‌ای عمل کند که عمل او مطابق با همه‌ آرا صحیح باشد (احتیاط کند)؛ و یا این‌که از رأی کسی که این علوم را آموخته و در شناخت احکام شرعی متخصص است، بهره جوید.

 

بی‌شک، اگر شخص به اجتهاد برسد، کارشناس احکام شرعی شده و از دو راه دیگر بی‌نیاز خواهد شد؛ اما تا رسیدن به درجه اجتهاد چاره‌ای جز تقلید ندارد. زیرا راه دوم هم نیازمند اطلاعات کافی از آرای موجود در هر مسأله و روش‌های احتیاط آمیز است.

 

این رویکرد در بسیاری از موارد، به دلیل سختی‌های احتیاط، زندگی عادی انسان را مختل می‌کند. بنابراین راه سوم، کاربرد رایج و غالب و معقول بین مردم است./997/ت301/س

ارسال نظرات