نیاز راهبردی آمریکا به تعامل با ایران
به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، در حالی که گروهها و افرادی در ایران و از جمله کسانی از دولتمردان در دولت یازدهم، تصور میکنند که جمهوری اسلامی برای حل مشکلات کشور، خصوصا در حوزه مسائل اقتصادی، نیازمند به تعامل و عادیسازی رابطه با امریکا میباشد، دقیقاً برعکس این دولت ایالات متحده است که برای حل مشکلات اساسیاش در منطقه، نیازمند به تعامل با ایران است. اکنون بزرگترین خطای راهبردی در بین برخی از جریانها، گروهها و شخصیتهای سیاسی پس از انقلاب، در حال رقم خوردن است. این خطا، یک خطای محاسباتی است.
چندی پیش رهبر حکیم و دوراندیش انقلاب اسلامی، توطئه دشمن بر ایجاد اخلال در دستگاه محاسباتی مسؤولان و به تبع آن در بخشی از مردم را، گوشزد نمودند؛ لکن شواهد نشان میدهد که این خطر و هشدار داده شده، خیلی جدی گرفته نشده است.
این خطر محاسباتی در شرایطی در حال رخ دادن است که ایران با توجه به مجموعه تحولات در منطقه راهبردی غرب آسیا، در آستانه رسیدن به پیروزیهای استراتژیک و بزرگ قرار دارد. این محاسبه اشتباهاتی از سوی گروه مذکور، در شرایطی در حال وقوع است که امریکاییها به شدت نگران شکستهای استراتژیک و بزرگتر از قبل در منطقه هستند. هدف راهبردی نقشه امریکاییها از تعامل با ایران، آن است که از یک طرف جلوی پیروزیهای استراتژیک جمهوری اسلامی را بگیرند و از طرف دیگر مانع شکستهای بزرگ خود شوند.
صحنه عراق، صحنه سوریه، صحنه لبنان، وضعیت مبارزه در سرزمینهای اشغالی، روند تحولات در حوزه بیداری اسلامی، خصوصاً در شبه جزیره عربستان و در کشورهایی چون بحرین و یمن، همگی به نفع موقعیت منطقهای جمهوری اسلامی ارزیابی میشود.
با توجه به این مهم، به دونکته زیر توجه کنیم:
1 ـ طی سالهای اخیر و به ویژه از مقطع زمانی آشکار شدن شکست راهبردی و پرهزینه امریکاییها در عراق، بسیاری از چهرههای برجسته و استراتژیست امریکا، با صراحت از پایان دوران امپراتوری امریکا در غرب آسیا سخن به میان آوردند. آقای ریچارد افهاوس، رئیس شورای روابط خارجی امریکا، از جمله این افراد است که با صراحت گفت، این واقعیت را باید بپذیریم که اساساً دوران امپراتوری ایالات متحده در خاورمیانه پایان یافته است.
2 ـ در پی شکستهای پیدرپی امریکا در منطقه راهبردی غرب آسیا، برخی از صاحبنظران بنام ایالات متحده، با بیان مشکلات کشورشان در غرب آسیا، نزدیک شدن به ایران را به عنوان مهمترین راهحل مشکلات مورد اشاره قرار دادند و بر آن تأکید کردند.
خانم آلبرایت، وزیر امور خارجه اسبق ایالات متحده در دولت کلینتون از جمله این افراد است. وی زمانی که امریکاییها در عراق دچار شکست استراتژیک شده و هر روز بر گرفتاریهایشان در منطقه افزوده میشد، با صراحت اعلام داشت که امریکا در خاورمیانه با مشکلات اساسی روبهرو شده و کلید حل این مشکلات در دستان جمهوری اسلامی ایران است.
مبنای قضاوت هر دو گروه پیشگفته، واقعیتهای منطقه راهبردی غرب آسیا و روند تحولات این منطقه است؛ واقعیتها و سمت و سوی تحولاتی که دو نکته اساسی را گوشزد مینماید: الف ـ واقعیتها و جهت تحولات در منطقه، حکایت از توسعه قدرت روزافزون جمهوری اسلامی داشته و روز به روز بر نفوذ منطقهای ایران و کسب عمق راهبردی این کشور افزوده میشود.
ب ـ واقعیتها و جهت تحولات در منطقه، حکایت از افت قدرت امریکا با سرعت بالا داشته و این کشور به صورت روز افزون شاهد از دست دادن یا تضعیف متحدین منطقهای خود میباشد.
امریکاییها برای تأثیرگذاری بر این واقعیتها و ایجاد تغییر در روند تحولات، اقدامات بزرگ و پرهزینهای را انجام دادند، لکن در عمل این اقدامات به طور کامل نتیجه عکس داد. چند روز پیش آقای اوباما، رئیس جمهوری امریکا با صراحت گفت، امریکا در عراق تریلیونها دلار هزینه کرد، ولی نتیجهاش برای ایران بود! نتیجه جنگهای رژیم صهیونیستی علیه حزبالله و گروههای فلسطینی طی چند سال اخیر، جز این نبود. صهیونیستها به نیابت از غرب و خصوصاً امریکا و در راستای تأمین امنیت اسرائیل غاصب، با جنگ به دنبال نابودی حزبالله لبنان و گروههای مقاومت فلسطینی در غزه بودند، لکن این جنگها، نتیجهاش قویتر شدن جریان مقاومت و سرپنجههای جمهوری اسلامی در منطقه شد.
بنابرآنچه گفته شد، امروز اکثر صاحبنظران و سیاسیون و نظامیهای ایالات متحده و خصوصاً دمکراتها و دولت اوباما، بر این باور هستند که کلید حل مشکلات اساسی امریکا در منطقه، حقیقتاً در دستان جمهوری اسلامی ایران است. آنان به این جمعبندی رسیدهاند که فقط با کمک ایران و همراه کردن جمهوری اسلامی با خود، میتوانند مشکلات ایالات متحده در سوریه، عراق و دیگر کشورهای منطقه را حل نمایند. امریکاییها براساس چنین نظریهای، تن به توافق هستهای با جمهوری اسلامی دادند تا بتوانند این توافق را مقدمه و وسیلهای قرار دهند برای تعامل با ایران و حل مشکلاتشان در منطقه از طریق این تعامل.
اخیراً یکی از مقامات و صاحبنظران امریکایی در دیدار با یکی از چهرههای مطرح در منطقه، با صراحت میگوید: «پس از توافق ارزشمند و بسیار مهم (هستهای)، روابط ایران و امریکا با قدرت و سرعت بسیار زیادی روبهجلو در حرکت است. امریکا با این نگاه با جمهوری اسلامی در حال تعامل است که از این قدرت منطقهای در امور بسیار مهمی همچون حل و فصل پروندهها و موضوعات مهم و بحرانهای سوریه،لبنان، عراق و یمن استفاده کند.»
در چارچوب همین نظریه است که آقای اوباما، به صورت مرتب در تکاپو برای نزدیک کردن دولت خود به ایران است. چندی پیش واشنگتن پست نوشت: «اوباما در سخنان اخیر خود،ایران را به عنوان یکی از بازیگران مهم عرصه برای گفتوگو در باره حل بحران سوریه اعلام کرده است.
در چنین شرایطی منافع ملی، امنیت ملی، عزت ملی، عقلانیت، تدبیر و خرد انقلابی، حکم میکند با نگاهی دوراندیشانه، از شتابزدگی پرهیز شود و با هدف منفعتطلبی سیاسی، بر سرمایههای انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی در منطقه، با نزدیک شدن به امریکا، چوب حراج زده نشود.
این نزدیک شدن، ممکن است در کوتاهمدت مفید ارزیابی شود، لکن در درازمدت به ضرر جمهوری اسلامی خواهد بود. امریکا به دنبال آن است که مشکلاتش را در منطقه با دستان جمهوری اسلامی حل و سپس با مهار ایران، همان هدف تغییر ساختار را دنبال نماید.
براساس چنین تحلیل واقعبینانهای است که رهبر معظم انقلاب اسلامی، با صراحت میفرمایند: «ما این را گفتهایم و اعلام کردهایم که در هیچ مسئلهای جز مسئله هستهای با امریکاییها طرف صحبت نمیشویم؛ هم به مسئولان سیاست خارجیمان گفتهایم؛ هم به بقیه مسئولان گفتهایم که داخل نمیشویم. علت هم همین است که جهتگیری آنها درست نقطه مقابل جهتگیری ما است، 180 درجه ما با هم تفاوت داریم. یک بخش قضیه این است.»/998/102/ب1
منبع : روزنامه جوان