دین امری اجتماعی و تأثیرگذار در فرهنگ ملت ها است
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا در مشهد، احسان شریعتی، عضو هیأت علمی دانشگاه تهران امشب در همایشی با عنوان «آزادی، انتخاب انسان» که به همت سازمان دانشجویان، در محل تالار فردوسی در دانشگاه جهاد دانشگاهی برگزار شد، اظهار کرد: موضوع ما در این محفل، فلسفه های وجودی(اگزیستانت) و ارتباط آن با دکتر علی شریعتی است.
وی افزود: ما در دورانی هستیم که پس از دکتر شریعتی است و زیست جهان ما و فهم ما دچار نا به هنگامی شده است و شریعتی را با دید دیگری قضاوت می کنیم. در زمان دکتر شریعتی جهان، جهان انقلاب ها و تغییر ها بود. روشنفکران آن دوران گفتمان هایی مثل غربزدگی را بیان می داشتند که ناکارآمد بود، اما ما اکنون در یک نظام دینی زندگی می کنیم که دارا ی جاذبه ها و دافعه هایی است.
شریعتی یادآور شد: در جهان اسلام، پس از پدران فکری ما، بنیادگرایی پدیدار شد. جریان سنتی گرا یا به عبارت بهتر سلفی گرا در جهان اسلام، به نماد بنیادگرایی شهرت یافته است. این بنیادگرایی در زمان انقلاب مشروطه و دکتر شریعتی به این شکل وجود نداشت.
وی تأکید کرد: امروزه ما خواستار این هستیم که بدانیم این فلسفه های متعدد از کجا نشأت گرفته است. فلسفه مدرن، فلسفه ذهن بنیان و سوژه محور است، یعنی به دنبال انسان گرایی و اومانیسم است. مطالعات انسان گرایانه، یعنی بازخوانی دوره رنسانس که باعث شد رشته ای به نام علوم انسانی در جهان تشکیل شود.
عضو هیأت علمی دانشگاه تهران در ادامه به کارکرد دین در جوامع بشری پرداخت و گفت: دین دارای یک وجه ذاتی و یک وجه اجتماعی است، این عده ای که می گویند دین یک امر شخصی و خصوصی است، توجهی به تاریخ ندارند. دین در تمام تاریخ، یک امر اجتماعی بوده و نقش مهمی در فرهنگ ملت ها داشته است. دین با ترس شروع می شود؛ فلسفه نیز با حیرت و تعجب آغاز می شود. فلاسفه دارای نگرش فرا درونی به یک سیستم بوده اند که این درون نگری از بیرون، چاره حل مشکلات جوامع بشری است.
شریعتی تصریح کرد: برای مثال بعضی از روحانیان که در روستا زندگی می کنند، دارای جهان بینی متفاوتی با روحانی که در سفر خارج بوده است هستند. چرا بعضی از روحانیان عوام زده می شوند؟ پاسخ این سوال را باید در جامعه شناسی جست و جو کرد.
این فیلسوف معاصر اشاره کرد: در روانشناسی، فروید ناخودگاه را باور کرد و تمام افعال انسان را برخاسته از آن دانست؛ انسان همواره صحنه درگیری و جنگ میان گرایشات درونی را دارا می باشد. فروید،نیچه و مارکس افرادی بودند که عقل گرایی در نسل جدید را زیر سوال برده و مفاهیمی چون عدالتخواهی، آزادی، عقل، فرهنگ و مذهب را آرمان هایی دانستند که هیچ گاه جوامع ساخته شده با این مفاهیم ساخته نشدند.
این عضو هیأت علمی دانشگاه تهران در پایان به فلسفه هستی شناسی اشاره کرد و اظهار داشت: فلسفه هستی شناسی تنها به عوارض و پیامدها می پردازد و برای خود هستی تعریف درستی ندارد. خدا وقتی انسان را آفرید، فرشتگان از خدا سؤال کردند که چرا چنین موجودی را آفریدی که در دنیا خونریزی و جنایت می کند و در ادامه سبب تکبر شیطان شد و بر انسان سجده نکرد زیرا باطن شیطان،بنیاد گراست و خواهان تثبیت این است که انسان ارزش آفریده شدن و سجده نداشته است.
وی یادآور شد: انسان بدون آزادی و قدرت اختیار، دیگر انسان نیست و مانند سایر موجودات تک بعدی زندگی می کرد. بنابراین در این بحث دینی، انسان چون آزاد است، توان درک بین خطا و اشتباه و عمل به هریک از این دو را دارد./930/202/ب1