پسا توافق از منظر امیر مؤمنان
به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، برجام هر لحظه به فرجام خود نزدیک میشود؛ برنامه جامعی که بعد از 12 سال مذاکره میان ایران و گروه موسوم به «1+5» به سرانجام رسیده است و اینک مراحل نهایی خود را میگذراند.
در طول روند مذاکرات ایران با کشورهای عضو 1+5 در مورد فعالیتهای صلحآمیز هستهای ایران آنچه بیش از همه مورد توجه قرار گرفت مذاکرات جمهوری اسلامی و ایالات متحده بود؛ مذاکراتی که بارها و ساعتها رو در رو صورت گرفت.
ایران در حالی با طرفهای آمریکایی خود مذاکره میکرد که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و شکلگیری نظام جمهوری اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی(ره)، روابط دو کشور به دلیل دخالتها و توطئههایی که ایالات متحده علیه نظام نوپای ایران اسلامی داشت، قطع شد و ملت ایران که سیاههای از جنایات آمریکا و حمایتها از رژیم مستبد شاهنشاهی را پیش روی خود داشت، لقب «شیطان بزرگ» را بر پیشانی آمریکا زد.
از سوی دیگر ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی توانسته بود الگویی برای کشورهای مستضعف به ویژه در منطقه باشد؛ الگویی برای استکبارستیزی، استقلالخواهی، مبارزه با ظلم و استبداد و ایستادگی و مقاومت. از همین رو عدم مذاکره و قطع رابطه با آمریکا نمادی شد برای مقابله با جریان استکبار.
بر همین اساس آمریکا از همان ابتدا تلاش میکرد با اعمال فشارهای سیاسی و اقتصادی بتواند ایران را به زانو درآورده و دیوار مقاومت را در هم بشکند؛ تحریمها از همان ابتدا شروع شد و به مرور تشدید میشد. حتی تحمیل جنگ هشت ساله هم دیوار مقاومت ایران را کوتاه نکرد.
حربه دیگر آمریکا برای آوردن ایران به پای میز مذاکره، مشارکت جمهوری اسلامی در حل بحرانهای منطقهای بود. جایگاه تأثیرگذار ایران در منطقه بهانهای بود تا ایران وارد مذاکره با طرفهای آمریکایی برای یافتن راهحلی برای برونرفت از مشکلات منطقهای از جمله تروریسم، افراط و خشونت باشد اما به دلیل اهداف متضادی که میان ایران و آمریکا وجود داشت، آمریکا موفق به دستیابی به هدف خود نشد.
تلاشهای دیپلماتیک ایران و گروه 1+5 برای دستیابی به راه حلی در مورد برنامههای صلحآمیز هستهای ایران فرصتی برای مقامات آمریکایی فراهم کرد تا بتوانند باب مذاکرات با ایران را باز کنند؛ آمریکا که یکی از اعضای این گروه بود نهایتاً با استفاده از فرصت مذاکرات دوجانبه کشورهای عضو 1+5 با ایران، پای میز مشترکی با مذاکرهکنندگان ایرانی نشست.
در حالی که برخی کارشناسان در خوشبینانهترین حالت مذاکرات ایران و آمریکا را در مسئله هستهای آغازی بر روند برقراری ارتباط ایران و آمریکا میدانستند، اما مقامات جمهوری اسلامی بارها بر این مسئله تأکید داشتند که مذاکرات دو طرف صرفاً در مورد مسائل هستهای است. در این رابطه رهبر معظم انقلاب تصریح کردند: «ما فقط در قضیّه هستهای به دلایل مشخّصی که مکرّر هم این دلایل را ذکر کردهایم، موافقت کردیم بروند مذاکره کنند ... امّا در عرصههای دیگر ما اجازه مذاکره ندادیم و با آمریکا مذاکره نمیکنیم؛ با همه دنیا ما مذاکره میکنیم، [امّا] با آمریکا نمیکنیم».
حضرت آیتالله خامنهای حتی مذاکره آمریکا را طرحی برای نفوذ تعریف کردند و گفتند: مذاکره آمریکا با جمهوری اسلامی ایران، یعنی نفوذ؛ تعریفی که آنها برای مذاکره کردند این است و آنها میخواهند راه را برای تحمیل باز کنند... مذاکره با آمریکا ممنوع است بهخاطر ضررهای بیشماری که دارد و منفعتی که اصلاً ندارد».
با این حال میتوان گفت مسیر مذاکره ایران و آمریکا تنها در جاده مذاکرات هستهای معنا پیدا میکند و غیر از این مسیر، تابلوی «ورود ممنوع» را پیش روی خود میبیند؛ از این رو توافق ایران با آمریکا به عنوان عضو تأثیرگذار 1+5 نباید به عنوان شکستن سد مقاومت ایران در برابر دشمن دیرینه خود تلقی کرد. دشمنی که تلاش میکند از هر فرصتی برای نفوذ استفاده کند از این رو، آمادگی ارکان نظام برای مقابله با هرگونه تهدید دشمنان دور از انتظار نیست.
رونمایی و آزمایش موشک عماد که به گفته سرتیپ حسین دهقان، وزیر دفاع کشور، نخستین موشک دوربرد جمهوری اسلامی ایران با قابلیت هدایت و کنترل تا لحظه اصابت به هدف است، و از سوی دیگر نمایش تجهیزات مخفی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی زنگ خطری برای دشمنان است.
توافق با دشمن در مقاطع مختلف و بر اساس مقتضیات زمان ممکن است صورت پذیرد و در طول تاریخ اسلام نیز توافقاتی میان حق و باطل صورت گرفته است. آنچه در صلح حدیبیه یا صلح امام حسن (ع) اتفاق افتاد و آنچه میان امام رضا(ع) و مأمون صورت گرفت، از جمله توافقاتی است که میتوان در این راستا مورد اشاره قرار داد. اما آنچه از اهمیت بسزایی برخوردار است، جلوگیری از سوءاستفاده دشمن از توافق حاصله است. ارائه برداشتهای سیاسی گوناگون، تلاش برای نفوذ و تحمیل باورهای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی به جامعه و دور کردن جامعه از هویت اصیل خود، از جمله تلاشهای دشمن بعد از توافق میتواند باشد.
از همین روست که امام علی(ع) در نامه به مالک اشتر پیشنهاد صلح با دشمن را منع نمیکنند اما تأکید دارند که باید مراقب غافلگیری دشمن بود.
در این نامه امام علی توصیه میکنند: «هرگز پیشنهاد صلح از طرف دشمن را که خشنودى خدا در آن است رد مکن، که آسایش رزمندگان، و آرامش فکرى تو، و امنیت کشور در صلح تامین مىگردد. لکن زنهار! زنهار! از دشمن خود پس از آشتى کردن، زیرا گاهى دشمن نزدیک مىشود تا غافلگیر کند، پس دوراندیش باش، و خوشبینى خود را متهم کن. حال اگر پیمانى بین تو و دشمن منعقد گردید، یا در پناه خود او را امان دادى، به عهد خویش وفادار باش، و آنچه برعهده گرفتى امانتدار باش، و جان خود را سپر پیمان خود گردان، زیرا هیچ یک از واجبات الهى همانند وفاى به عهد نیست که همه مردم جهان با تمام اختلافاتى که در افکار و تمایلات دارند، در آن اتفاق نظر داشته باشند.
تا آنجا که مشرکین زمان جاهلیت به عهد و پیمانى که با مسلمانان داشتند وفادار بودند، زیرا که آینده ناگوار پیمانشکنى را آزمودند، پس هرگز پیمان شکن مباش، و در عهد خود خیانت مکن، و دشمن را فریب مده، زیرا کسى جز نادان بدکار، بر خدا گستاخى روا نمى دارد، خداوند عهد و پیمانى که با نام او شکل مى گیرد با رحمت خود مایه آسایش بندگان، و پناهگاه امنى براى پناه آورندگان قرار داده است، تا همگان به حریم امن آن روى بیاورند.
پس فساد، خیانت، فریب، در عهد و پیمان راه ندارد، مبادا قراردادى را امضا کنى که در آن براى دغلکارى و فریب راههایى وجود دارد، و پس از محکم کارى و دقت در قرارداد نامه، دست از بهانه جویى بردار، مبادا مشکلات پیمانى که بر عهده ات قرار گرفته، و خدا آن را بر گردنت نهاده، تو را به پیمان شکنى وادارد، زیرا شکیبایى تو در مشکلات پیمانها که امید پیروزى در آینده را به همراه دارد، بهتر از پیمانشکنى است که از کیفر آن مى ترسى، و در دنیا و آخرت نمى توانى پاسخ گوى پیمان شکنى باشى»./1325/د102/س
منبع: ایکنا