۲۰ آبان ۱۳۹۴ - ۱۱:۰۴
کد خبر: ۳۰۱۶۱۹
در گفت‌وگوی با دبیر شورای فرهنگ عمومی مطرح شد؛

مسؤولان در کسب زخارف دنیوی مسابقه گذاشته اند

خبرگزاری رسا ـ دبیر شورای فرهنگ عمومی گفت: اوایل انقلاب شور انقلابی باعث شده بود در زندگی‌ها نوعی سادگی مشاهده شود. به خصوص زمان هشت سال دفاع مقدس بی‌توجهی به مقام و زخارف دنیا در همه جا مشهود بود. چون ازدواج‌ها و زیست اجتماعی مسئولان و فرماندهان سپاه بیانگر سادگی و بی‌آلایشی بود. ولی الان می‌بینید انگار مسؤولان نسبت به کسب زخارف دنیا مسابقه گذاشته‌اند.
حجت‌الاسلام سيدحسين شاهمرادي دبير شوراي فرهنگ عمومي

به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، مجموعه رفتارهای هدف‌دار و منظم و فراگیر مردم یک جامعه فرهنگ حاکم بر آن جامعه و در یک کلام فرهنگ عمومی آن مردم است. این مجموعه رفتارها در طول سال‌ها به صورت خودکار میان جوامع شکل می‌گیرد، تغییر می‌کند یا از بین می‌رود. اما در سال‌های اخیر معادله حاکم بر تحولات فرهنگی متفاوت بوده و چندان ناخودآگاه نبوده است. به بیان دیگر از آنجا که امروز بستر فرهنگی یکی از الزامات تأمین منافع برخی گروه‌ها و جریان‌ها در داخل یا خارج جوامع است، این جریان‌ها نمی‌توانند به انتظار تغییر زمینه‌های فرهنگی جوامع هدف و به امید تأمین خواسته‌هایشان باشند.

 

پس دخالت مستقیم و اثرگذار را انتخاب می‌کنند و برای این انتخاب وقت می‌گذارند و سرمایه‌گذاری می‌کنند. این مؤلفه بیرونی مؤثر بر فرهنگ، نمودهای گوناگونی از فضای مجازی گرفته تا اسباب‌بازی و فیلم و انیمیشن و نفوذ اندیشه‌ای را شامل می‌شود. از طرفی با ارتقای آگاهی‌های اجتماعی، جوامع نمی‌توانند و نمی‌خواهند نسبت به گزینه تحمیلی به روند تحولات و تطورات فرهنگی خود بی‌تفاوت باشند و به جایی برای تأمین منافع سایرین تبدیل شوند. در نتیجه سعی می‌کنند آنها نیز با مهندسی فرهنگ، روند تغییرات طبیعی و تحمیلی را زیر نظر داشته باشند و مانع این شوند که بخش‌های نامطلوب همه‌گیر شوند. بر این اساس فرهنگ عمومی در تمام جوامع نیاز به یک ستاد و مرکز فرماندهی دارد که مغز بزرگی برای اندام‌های اجتماعی فرهنگ است. 14 آبان امسال این ستاد در کشور ما 30 ساله شده است. اما جشن تولد 30 سالگی آن با جشن ریشه‌کنی هیچ یک از نمودهای بی‌فرهنگی همراه نیست.

بسیاری علت را در تغییر هنجارها و مصادیق بی‌فرهنگی‌ها در جامعه می‌دانند. «جوان» به مناسب روز فرهنگ عمومی که بر صفحه نیمه آبان تقویم نشسته گفت و گویی با حجت‌الاسلام سیدحسین شاهمرادی دبیر شورای فرهنگ عمومی ترتیب داده که ماحصل آن را در ادامه می‌خوانید:

 

آیا ناهنجاری‌های اجتماعی که با ارتقای فرهنگ عمومی اصلاح می‌شوند را احصا کرده‌‌اید؟ (مصداقی بیان کنید.)

این یک جواب کلی دارد. آیه قرآن می‌فرماید ان‌الله لایغیر ما به قوم حتی یغیروا ما بالانفسهم. به لحاظ ادبیات این مایی که قبل از به قوم آمده همه چیز را شامل می‌شود. یعنی انسان هر چیز را که بخواهد می‌تواند تغییر دهد. ملاک در آن خواستن است. خواستن همه انسان‌ها و بشریت و آحاد مردم. بنابراین نمی‌توانم چند مثال از ناهنجاری‌های قابل اصلاح بزنم و بگویم بقیه‌اش اصلاح نمی‌شود. تمامی ناهنجاری‌های اجتماعی که نیاز به اصلاح داشته باشند حتماً اصلاح می‌شوند؛ منتها بستگی به خواست انسان‌ها دارد. اگر خواست جمعی و بنای مدیران جامعه بر اصلاح باشد، چه گفتاری و چه رفتاری و عملی ناهنجاری‌ها اصلاح می‌شوند و منحصر به تعداد و نوع خاصی از ناهنجاری هم نیست. از طلاق گرفته تا بزهکاری و مسائل و مشکلات مربوط به نوجوانان قطعاً امکان اصلاح شدن دارند. ریشه بسیاری از این ناهنجاری‌ها هم در بداخلاقی‌ها و عدم مدیریت‌هاست. پس مصادیق همه ناهنجاری‌ها قطعاً با اصلاح فرهنگ عمومی اصلاح می‌شوند، ولی چگونگی‌اش چیزی است که آیه قرآن برای ما ملاک و متر و میزان داده است و آن همین آیه است که ان‌الله‌لایغیر ما به قوم حتی یغیروا ما بالانفسهم. یعنی اراده تغییر الهی وقتی منجز می‌شود که قوم خودشان برای آن تغییر اراده داشته باشند.

 

با توجه به گفته‌های شما کدام بخش از پدیده‌های اجتماعی را می‌توان ناهنجاری نام گذاشت؟

هر چیزی که مخالف فطرت و قانون باشد ناهنجاری است.

 

طلاق خلاف قانون نیست؛ پس شما چطور به عنوان ناهنجاری از آن یاد کردید؟

نفس طلاق ناهنجاری است. انجام طلاق قانونی است. از نگاه اسلام طلاق حلال‌ترین چیزی است که خدا دوست ندارد. طلاق قانون الهی است ولی پیش‌زمینه‌های آن نباید پیش بیاید. یعنی دختر و پسر باید نسبت به مسائل قبل و بعد از ازدواج و نحوه زندگی آموزش دیده و آگاهی داشته باشند و در مورد تبعات طلاق و بچه‌های طلاق بدانند، اگر باز هم بنای ناسازگاری داشتند چاره‌اش طلاق است. مثل جراحی که تیغ و خون دارد و مورد پسند ما نیست. ولی وقتی اصل مهم‌تری وجود دارد و آن سلامتی است، مجبور می‌شویم به جراحی تن بدهیم. پس بنا به آیه قرآن همه چیز قابل اصلاح است. اصلاً انبیا آمده‌اند که همه چیز را اصلاح کنند. بنای جمهوری اسلامی و بنیانگذار آن امام خمینی(ره) و زحمات مقام معظم رهبری این است که همه چیز اصلاح شود. منتها خواستن آنها ملاک نیست، خواستن قوم و توده‌های مردم مهم است. مسئله‌ای مثل رانندگی و ترافیک را در نظر بگیرید؛ تا ما مردم نخواهیم با گفته مسئولان و وضع قانون، اوضاع خیابان‌ها و جاده‌ها اصلاح پذیر نیست.

 

فرهنگ عمومی در میان مردم شکل می‌گیرد و مجموع رفتارهای جامعه شاکله آن است. آیا این رفتار را می‌توان مدیریت و جهت دهی کرد؟

قطعاً می‌شود مدیریت و جهت‌دهی کرد، اما میزان اثربخشی این مدیریت و جهت‌دهی به نوع و ماهیت آن بستگی دارد. برخی از این رفتارها تحت تأثیر عادات و آداب و رسوم گذشتگان و بعضی متأثر از رفتار بزرگان هر قوم است. در این میان تأثیرپذیری قوم از رفتار مدیرانشان به مراتب بیشتر است تا بیان خوبی‌ها و بدی‌ها. روایت داریم مردم به بالادستی‌ها و مسئولان مملکتشان بیشتر از پدر و مادرانشان شبیهند. دلیل این امر هم این است که رفتار مسئولان یک قوم بر آن بیشتر بروز و ظهور دارد تا عادات و رسومی که از گذشته برایشان مانده است. تاریخ هم نشان می‌دهد رفتار مردم در برهه‌های زمانی مختلف، برگرفته از رفتار مسئولان آنهاست. ما این تجربه را در نظام جمهوری اسلامی هم داشتیم. اوایل انقلاب شور انقلابی باعث شده بود در زندگی‌ها نوعی سادگی مشاهده شود. به خصوص زمان هشت سال دفاع مقدس بی‌توجهی به مقام و زخارف دنیا در همه جا مشهود بود.

چون ازدواج‌ها و زیست اجتماعی مسئولان و فرماندهان سپاه بیانگر سادگی و بی‌آلایشی بود. ولی الان می‌بینید انگار مسئولان نسبت به کسب زخارف دنیا مسابقه گذاشته‌اند. این نشان می‌دهد رفتار، سلوک، زندگی و حتی نوع ادبیات کسانی که در رأس امور هستند روی اجتماع هم تأثیر می‌گذارد. مثلاً خیلی از عادات بدی که امروز در مجلس شورای اسلامی وجود دارد از جمله نشنیدن حرف طرف مقابل و دودو کردن در مجلس شورای اسلامی اوایل انقلاب وجود نداشت. آن هم در شرایطی که مقام معظم رهبری این همه روی گفت‌و‌گو و صحبت کردن و شنیدن حرف طرف مقابل تأکید دارند و به مجلسی‌ها تذکر دادند که: «من با این دودو کردن‌ها مخالفم.» این رفتار برگرفته از روحیه عدم پذیرش حرف طرف مقابل است و این یعنی اصلاً حاضر نیستیم حرف طرف مقابل را گوش دهیم.

 

 اوایل انقلاب آیت الله بهشتی در برنامه تلویزیونی و در مقابل مردم با معاندین دین، پیکاری‌ها، توده‌ای‌ها و ضدانقلاب‌ها پای میز مذاکره می‌نشستند. حالا این رفتار را با رفتار امروز مسئولان مقایسه کنید. آن رفتار جامعه اول انقلاب را می‌سازد. تبعات بددهنی، بی‌تحملی و حرف مقابل را گوش نکردن سبک زندگی مردم و جامعه را می‌سازد. بنابراین رفتار مردم را می‌شود مدیریت کرد به شرط اینکه درست مدیریت شود.

 

اعمال مدیریت و مهندسی در کدام بخش‌های فرهنگ عمومی صورت گرفته است؟

دستگاه‌های مختلفی در شورای فرهنگ عمومی مرکز یا استان‌ها حضور دارند و مصوبات این شورا باید در همه دستگاه‌ها جاری شود. یک مثال می‌زنم؛ قانون حجاب و عفاف که از سوی شورای عالی انقلاب فرهنگی ابلاغ شد و شورای اجتماعی وزارت کشور هم آن را پیگیری می‌کند، بعد از سال‌ها مطالعه از شورای فرهنگ عمومی بیرون آمد و تکلیف همه دستگاه‌ها را نسبت به این مسئله روشن کرد. پس بخش‌های مختلف فرهنگ در دستگاه‌های مربوط مدیریت می‌شوند.

 

 قانون حجاب و عفاف وظایف 26 دستگاه را در این حوزه مشخص کرده است. از وزارت ارشاد، علوم، آموزش و پرورش، شهرداری‌ها و وزارت کشور گرفته تا نیروی انتظامی. منتها اگر آن دستگاه‌ها وظایفشان را انجام دهند، نقش نیروی انتظامی به اندازه خودش می‌شود ولی وقتی انجام نمی‌دهند شما فقط نیروی انتظامی را در مقابله با این مسئله می‌بینید. از سوی دیگر قانون حجاب و عفاف منحصر به زن نیست و یک بحث کلی است. علاوه بر این عفاف مترادف با حجاب نیست. می‌تواند در حجاب یک فرد عفیف سهل‌انگاری باشد. نمی‌توانیم بگوییم هر بی‌حجابی، بی‌عفت است یا هر با حجابی عفیف است. حجاب و عفاف یکی از مواردی است که باید توسط همه دستگاه‌های موظف، مدیریت شود و شورای فرهنگ عمومی و شورای عالی انقلاب فرهنگی هم نظاره‌گر آن هستند. دولت ظرف دو سال گذشته در بخش‌هایی موفق بوده و در بخش‌هایی هم نواقصی وجود دارد که شورای فرهنگ عمومی آنها را بازنگری می‌کند تا برطرف و اجرایی شوند. مصوبات شورای فرهنگ عمومی طبق قانون شورای عالی انقلاب فرهنگی برای همه دستگاه‌ها حکم قانون را دارد و لازم الاجراست.

 

از میان مؤلفه‌های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کدام یک بیشترین تأثیر را در فرهنگ عمومی دارد؟

اولاً این فرهنگ عمومی است که بر مؤلفه‌های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی تأثیر دارد. یعنی ریشه‌های فرهنگی یک ملت است که می‌تواند بیش از همه جهت‌دهی سیاسی، تحرکات اجتماعی و حتی تحولات اقتصادی را ایجاد کند. آقا هم فرموده‌اند بحث فرهنگی چتری بالا سر تمام مباحث اجتماعی و اقتصادی است. زیربنا و ریشه اقتصاد مقاومتی که آقا اینقدر تأکید می‌کنند و تنها چاره برون‌رفت نظام از مشکلات اقتصادی است، بحث فرهنگی است. یعنی اگر فرهنگسازی نشود هیچ دستورالعمل اقتصادی و اجتماعی نمی‌تواند در تحقق آن تأثیرگذار باشد. وقتی از آموزه‌های دینی و قانونی‌مان در مورد وجدان کاری و دقت در کار فرهنگسازی نکرده‌ایم، نتیجه این می‌شود که در بحث اقتصادی بریز و بپاش، بی‌دقتی و بخوربخور داریم. اینها هم در نوع خود به نالایقی‌های اخلاقی و ساختار دولتی جامعه برمی‌گردد.

 

رفتار مسئولان مردم را می‌سازد نه گفتار آنها. اگر رفتار و گفتار مسئولان دو تا باشد مردم رفتار آنها را برای پیروی برمی‌گزینند. برای همین است که بی‌اخلاقی‌ها و حرمت‌شکنی‌ها و یکجانبه‌گویی‌ها در چند سال اخیر رواج پیدا کرده است. وقتی رده‌های بالای مدیریتی با رفتارشان این ویژگی‌ها را به مردم القا می‌کنند چطور می‌توانیم غیر از این از مردم انتظار داشته باشیم. متأسفانه این تغییرات تأثیرات بدی گذاشته است. پس این فرهنگ است که روی دیگر مؤلفه‌ها تأثیر دارد. الان ما مدام به مردم می‌گوییم آب کم مصرف کنید. برق زیاد مصرف نکنید. سخنرانی می‌کنیم و آیه‌های قرآن می‌آوریم. روایت می‌گوییم. ولی مردم رفتار مسئولان را یاد می‌گیرند. وقتی مصرف با اسراف یکی می‌شود مردم به اسراف سوق پیدا می‌کنند. رعایت نکردن توصیه‌ها به خاطر این است که فرهنگ نهادینه نشده است. ما دم در به هم تعارف می‌کنیم ولی در خیابان رفتار واقعی‌مان جلوه می‌کند. دعواهایی که مردم در خیابان با یکدیگر به خاطر چیزهای بی‌خود می‌کنند با آموزه‌ها و باورهای دینی ما دو تا است. آمار دعواهای خیابانی منجر به مراجعات به پزشک قانونی برای چند ماه از سال 570 هزار مراجعه بوده است. حالا خیلی از دعواها هم به پزشک قانونی نمی‌رسد. آیا این سزاوار یک مردم مسلمان شیعه و برگرفته از تعالیم پیامبر(ص) و اهل بیت و امام حسین(ع) است؟

 

به قانون حجاب و عفاف اشاره کردید. مطالعه یک نهاد دانشگاهی نشان می‌دهد درصدی از بی‌حجابی‌ها به خاطر لجبازی سیاسی خانم‌ها است. مثلاً چون با نظام سیاسی حاکم بر کشور موافق نیستند از قانون حجاب تمرد می‌کنند.

بله داریم اما درصد کمی هستند و تأثیر اجتماعی عام ندارد.

 

این درصد در ملاحظات فرهنگ عمومی جایی ندارد؟

جا دارد؛ ولی مثلاً حدود 5 درصد اصلاً با دین و حجاب و با همه چیز مخالفند. ولی آیا تمام این بدحجابی‌ها آنها هستند؟ نه اتفاقاً آنها نیستند. برخی از روی بی‌مبادلاتی حجاب را رعایت نمی‌کنند و اتفاقاً درد بی‌حجابی در جامعه را می‌فهمند. ما در نظام جمهوری اسلامی زندگی می‌کنیم و آموزه‌های اهل بیت(ع) اجازه نمی‌دهد زن عروسک دست این و آن باشد.

اگر هم می‌گوییم اوضاع خیلی بد نیست دلیل نیست که این اوضاع را قبول داریم. در نظام جمهوری اسلامی یک خطا هم بد است. یک زن بی‌حجاب و بدحجاب هم بد است. ولی اینگونه هم نیست که اگر یک مقدار ناملایمات ببینیم به همه تعمیم بدهیم.

 نوع و سبک زندگی تعدادی از زن‌ها و خانواده‌ها اصلاً متناسب با دین و جمهوری اسلامی نیست. دوست دارند دنبال مطامع دنیا و شهوت و بریز و بپاش باشند. طبیعتاً از قانون و دستور و نظام و حجاب خوششان نمی‌آید. برخی از آنها جلوه‌های مبارزه‌شان را با بی‌حجابی نشان می‌دهند. ولی هر چه بدحجابی می‌بینیم با این انگیزه نیست. یعنی درصدی که می‌گویید هست ولی تعمیم ندارد. از آن طرف هم همینطور است. یعنی صرفاً باحجابی نشانه تدین افراد نیست. بعضی از آمارها نشان می‌دهد برخی فقط در ظاهر درست هستند. عموم و خصوص من وجه است.

 به بیان دیگر هیچ یک از طرفین قابل تعمیم نیست. آمار صدا و سیما نشان می‌دهد از سال 86 تا به حال، علاقه و تعهد مردم نسبت به حجاب افول کرده است و این به آن معناست که در 7، 8 سال گذشته کار جدی انجام نشده و بیشتر کار شعاری صورت گرفته است. در صورتی که برای اصلاح ریشه‌های فرهنگ باید سراغ خانواده‌ها و دانش‌آموزان برویم و از مدارس شروع کنیم. نمی‌توانیم بگوییم چرا وضع فرهنگ در دانشگاه‌های ما خراب است. دانشگاه ما یک الگوی تمام عیار از اجتماع ماست.

 اینطور نیست که وضع حجاب و عفاف در دانشگاه خراب باشد، اما در خیابان‌ها خوب باشد. دانشگاه‌های ما چندان تفاوتی با جامعه ندارند. اگر آنجا را بد می‌بینیم جای دیگر هم بد است. هرچند شرایط آنقدر هم که فکر می‌کنیم بد نیست، ولی همینقدر نابهنجاری و خرابی هم مورد قبول دلسوزان نظام نیست. لذا کار فرهنگی نشده و اگر هم شده مبتنی بر مطالعه عمیق و علمی و آگاهانه نبوده و بیشتر کارهای شعاری بوده است. ما باید در روش‌های ترویج و تعمیق حجاب و عفاف ظرف 36، 37 سال گذشته تجدید نظر کنیم. بسیاری از روش‌های ما سطحی و زودگذر و بی‌تأثیر بوده است. فرزند خانواده‌ای که نوع و سبک زندگی متفاوتی با اجتماع دارد، نمی‌تواند خود را با هنجارهای اجتماع تطبیق دهد یا چطور از بچه‌ای که با وجود داشتن خانواده سالم، در مهدکودک مسائل را با موسیقی و رقص و آواز می‌آموزد انتظار داریم در جامعه جور دیگر زندگی کند.

 

همین کودک به دبستان و دبیرستان و دانشگاه می‌آید و ما ریشه‌ها را رها می‌کنیم و فکر می‌کنیم می‌توانیم در دانشگاه به آن بپردازیم. یک اقدام علمی و دقیق وظیفه همه دستگاه‌های فرهنگی از جمله شورای فرهنگ عمومی است. به نظر من اگر دستگاه‌های فرهنگی به جای کارهای موازی و نفی همدیگر، هم افزایی فکری و کارهای فرهنگی کنند تأثیر بیشتری خواهند داشت. متأسفانه یاد نگرفته‌ایم کار جمعی کنیم. هر کدام می‌خواهیم همدیگر را نفی کنیم و هر کدام می‌خواهیم پرچم خودمان را بالا ببریم و پرچم دیگری را پایین بیاوریم.

 

چه پدیده‌هایی بر تغییر فرهنگ عمومی اثر می‌گذارند؟

تجربه‌های همگانی بیشترین تأثیر را دارند. تأثیر پدیده‌هایی مثل انقلاب اسلامی و دفاع مقدس را به چشم خودمان دیده‌ایم. شاهد بودیم که چگونه انقلاب جامعه‌ای را که در آن مفسده‌ها و بی‌اخلاقی‌ها موج می‌زد، دگرگون کرد یا دفاع مقدس چگونه مردم را یکرنگ و ید واحد کرد. اصلاً معلوم نبود کسانی که به جبهه می‌آمدند، متعلق به کدام دسته و جهت سیاسی و اجتماعی هستند. همه نسبت به یک موضوع یکرنگ و یکنواخت بودند.

 

اوایل انقلاب و در زمان جنگ همه به همدیگر کمک می‌کردند و خانواده‌ها در تأمین معیشت و اسباب زندگی هوای یکدیگر را داشتند و این همدلی و یکرنگی نمود داشت. در مقابل در سال‌های اخیر رویکرد متفاوتی را شاهد بودیم. حرف‌های من جنبه فرهنگی دارد و سیاسی نیست. ناهنجاری‌هایی که الان در جامعه می‌بینیم ظرف چند سال گذشته و از سوی کسانی که در فرهنگ مردم نقش و تأثیر داشتند به وجود آمده است. به طور کلی هر چیزی که فراگیر و همه‌گیر شود، به هنجار اجتماعی تبدیل می‌شود و بر فرهنگ عمومی اثر می‌گذارد. ناهنجاری هم همینطور. البته اخیراً موارد و آیتم‌های جدیدتری هم به پدیده‌های مؤثر بر فرهنگ اضافه شده‌اند. از جمله ماهواره و فضاهای مجازی که ارتباط را برای همه راحت کرده‌اند و بر نحوه رفتار و سبک زندگی جامعه تأثیر مستقیم دارند. اینها پدیده‌های نوظهوری هستند که تأثیرات نرم و ناخودآگاه دارند و ما هم از آنها گریزی نداریم. در جهان امروز نمی‌شود با اینترنت زندگی نکرد.

 فضاهای مجازی هم روز به روز اضافه خواهند شد که با فیلتر کردن نمی‌توان جلوی آنها را گرفت. باید کار فرهنگی و بنیادی کرد. اگر می‌خواهیم جوانان ما و نسل نو نسبت به آسیب‌های این پدیده‌ها واکسینه و مصون باشند باید پدران و مادران، معلمان مدرسه و مسئولان رده بالای اجتماع آموزش دیده و نسبت به آن مصون باشند، در غیر این‌صورت شکاف نسلی ایجاد می‌شود و این شکاف نیز به نوبه خود گسست اجتماعی را به دنبال خواهد داشت که قابل کنترل نخواهد بود. در مقابله با تأثیرات منفی این پدیده‌های نوظهور فقط کار فرهنگی مؤثر است. ریشه‌های تهاجم فرهنگی که مورد تأکید مقام معظم رهبری است تبعات اجتماعی و سیاسی دارد. پس هم پدیده‌های هنجاری و مثبت و آموزه‌های دینی تأثیر می‌گذارد و هم پدیده‌های منفی. مضاف بر اینکه این روزها دیگرانی هم برای تغییرات سبک زندگی و رفتارهای ما برنامه‌ریزی، کار و هزینه می‌کنند. در این بین اگر تغییر نگرش و دیدگاه ایجاد شود، پیامد گسترده‌تری در حوزه‌های فرهنگی و رفتاری و سیاسی خواهد داشت.

 

شورای فرهنگ عمومی ظرفیت و توان برخورد با ریشه بی‌فرهنگی‌ها در جامعه را دارد؟

هم دارد و هم باید داشته باشد. منتها باید روی مبانی و ریشه‌ها کار کنیم و از کارهای سطحی بپرهیزیم و به کارهای ماندگار و عمیق و ریشه‌ای بپردازیم. شورای فرهنگ عمومی از سال گذشته تمام مسائل فرهنگی را احصا کرده است. در عین حال فرمایشات مقام معظم رهبری در شورا بررسی و 44 سرفصل از آن استخراج شد. از این تعداد سرفصل، هشت اولویت پیدا شد که مهم‌ترین آنها بحث خانواده بود. این موضوع به طور جدی در شورای فرهنگی عمومی در دستور کار قرار گرفت و به دنبال این هستیم که مباحث مرتبط با خانواده را به صورت مدون تهیه کنیم و برای تصویب و ابلاغ در اختیار شورای عالی انقلاب فرهنگی قرار دهیم. یکی از مسائل مبتلابه خانواده‌ها عدم رغبت جوانان به ازدواج و موضوعات قبل، حین و بعد از ازدواج است. این مطالعات مدون سبک زندگی نوجوانان، مباحث طلاق و پس از آن را نیز در برمی‌گیرد.

 

مجری مصوبه‌ای که راجع به خانواده است کدام دستگاه است؟

تمام دستگاه‌ها.

 

بنابراین مانند قانون حجاب و عفاف، طیف گسترده‌ای از دستگاه‌ها را در بر می‌گیرد. هر چه طیف دستگاه‌ها گسترده‌تر باشد ملزم کردن آنها و پیگیری عملکردشان سخت‌تر می‌شود. قبول دارید؟

هر کدام از دستگاه‌ها وظایف خود را دارند. از آموزش و پرورش و قوه قضائیه گرفته تا مجلس و ارکان مختلف قوه مجریه و طبق قانون تکالیف دستگاه‌ها نسبت به این موضوع مشخص و نحوه انجام آن رصد می‌شود. در حال حاضر در زمینه‌هایی مانند خانواده و مسائل مرتبط با آن آموزش لنگ می‌زند. هنوز معلوم نیست تکلیف آموزش قبل از ازدواج برعهده کدام دستگاه است. مسئله بعدی این است که باید چه آموزش‌هایی توسط چه کسانی به جوانان در آستانه ازدواج داده شود. همه اینها نقص است. نمی‌توانیم دنبال علت افزایش سن ازدواج باشیم و نسبت به اثر مستقیم مسائل اقتصادی و بیکاری توجه نکنیم.

آیا افزایش وام ازدواج گزینه درستی برای تشویق جوانان به ازدواج است؟ تا به حال درباره میزان تأثیر افزایش وام بر رغبت جوانان به ازدواج مطالعه کرده‌ایم؟ اگر روزی بودجه‌ای برای پرداخت وام نباشد باید چه کنیم. آیا جوانان با سخنرانی به تأهل رغبت پیدا می‌کنند. مشکلات در این حوزه یکی دو تا نیست. تمام این موارد با جزئیات نیاز به دستورالعمل دارد.

 

شورای فرهنگ عمومی می‌تواند در حوزه بیکاری وارد شود و دستورالعمل تدوین کند؟

بله. شورای فرهنگ عمومی اگر بخواهد کار کند می‌تواند در همه حوزه‌ها وارد شود. ما یک نهاد فرهنگی هستیم و می‌توانیم در تمام زمینه‌ها اثرگذار باشیم، منتها می‌دانید که مباحث فرهنگی دیربازده است. تازه شروع کرده‌ایم و تأثیراتش را در آینده خواهیم دید.

 

سؤال اولم را دوباره می‌پرسم؛ به ناهنجاری‌هایی اشاره کنید که با ارتقای فرهنگ عمومی از بین می‌روند. مثلاً طلاق با ارتقای فرهنگ عمومی کاهش پیدا می‌کند یا مثلاً آمار تلفات رانندگی؟

 

امسال در مکه تعدادی از عزیزانمان را از دست دادیم و یک کشور در سوگ آنها نشست و داغ آنها از دل ما پاک نخواهد شد. خدای ناکرده در سقوط یک هواپیما 100 تا 200 نفر از بین می‌روند و رسانه‌های تمام دنیا به آن می‌پردازند. در حالی که تلفات روزانه جاده‌ای و ترافیکی ما به اندازه سرنشینان یک یا دو هواپیما است. این آمار ظرف هفت یا هشت سال با کشته‌های جنگ تحمیلی برابری می‌کند. سه برابر این رقم معلول و مجروح حاصل از تصادفات به اجتماع داده‌ایم. حالا اگر برای هر کشته و مجروح در تصادفات یک خانواده پنج نفره در نظر بگیریم، به طور متوسط چند میلیون نفر آسیب‌پذیر اجتماعی ایجاد کرده‌ایم. خانواده‌ای که نان آورش را از دست داده، عمدتاً متمول هم نیستند، داغدارند، هم لطمه به زندگی‌شان خورده و هم بچه‌های آنها به دلیل بی‌سرپرستی در معرض انواع آسیب‌ها هستند. یعنی پدیده‌ای که قابل مهار کردن است، هر روز جلوی چشممان بزرگ‌ترین خسارت‌ها را به ما می‌زند. اما انگار اعصابمان نسبت به این فاجعه سر و از کار افتاده است و نسبت به آن بی‌تفاوتیم و نسبت به این پدیده قابل کنترل عکس‌العملی نداریم. چه کسی باید این وضع را کنترل کند. هر چند دستگاه‌هایی مانند وزارت راه و نیروی انتظامی در این رابطه مسئولند اما بخش قابل توجهی از آن با فرهنگسازی قابل پیشگیری است. آموزش قوانین و ادب و اخلاق رانندگی باید از مدرسه شروع شود تا به فرهنگ تبدیل شود؛ نه کلاس‌های آموزش رانندگی. به طور کلی تمام دستگاه‌هایی که بودجه فرهنگی می‌گیرند در قبال مسائل فرهنگی جامعه وظیفه دارند. در مقابل به جای اینکه به مطالب اساسی بپردازند دچار بداخلاقی‌ها و بکش مکش‌های سیاسی هستند که ریشه بسیاری از آنها در خانه و میان خانواده‌هاست.

 

از روی مشاهدات فرهنگ مردم می‌شود روی عملکرد شورای فرهنگ عمومی قضاوت کرد؟

نه؛ عملکرد مردم مال زمان حال است. تأثیر شورای فرهنگ عمومی در آینده است.

 

پس برنامه‌های قدیمی شورای فرهنگ عمومی الان نمود دارد. مثلاً فعالیت‌های دهه 70 الان خودش را نشان می‌دهد؟

به این محکمی هم که شما می‌گویید نمی‌شود گفت. چون فقط شورای فرهنگ عمومی تأثیرگذار نبوده؛ شورای فرهنگ عمومی یک مرکز ستادی و تصمیم‌گیری است. مرکز اجرایی نیست. قبول دارم خیلی از تصمیماتی که گرفته نشده ایجاد ناهنجاری کرده و خیلی از تصمیمات خوبی که گرفته شده اثر داشته است. ولی همه هنجارها و ناهنجاری‌ها مربوط به شورای فرهنگ عمومی نیست. اینقدر چترش گسترده نبوده؛ الان هم نیست. قانوناً می‌تواند باشد ولی الان چترش آنقدر گسترده نیست. این هم ضعف ما‌ست./998/د101/ف

 

منبع: روزنامه جوان

ارسال نظرات