امیدسازان و امیدسوزان!
به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، امیدسازان و امیدسوزان! دکتر روحانی به عنوان پاسدار نظام جمهوری اسلامی و قانون اساسی کشور اخیراً به مروجان نا امیدی در رسانهها اشاره و حتی جایگاه ضد انقلاب را برای آنها توصیف کردند. اما این جمله نیاز به تفسیر جدی و البته نقدی منصفانه دارد، به خصوص که اشارات ایشان به حوزه اقتصادی باز میگردد و به تاکید ریاست محترم جمهوری همه ما ایران آباد و انقلابی میخواهیم و نقد منصفانه نیز آزاد است.
البته موضوع تولید نا امیدی از منظر سیاسی به دلیل موخره انتخاباتی خطابه اخیر ایشان بیشتر قابل بررسی است، مثلا جایگاه نوع خاصی از تفکر حاکم بر فضای سیاسی کشور با نزدیک شدن به ایام انتخابات به دلیل نداشتن عقبه و تحقق نیافتن شعارهای مطرح شده به شدت در میان حامیان این تفکر متزلزل شده است و از این رو نیاز به دوگانه سازی فضا است. آن هم دوگانه سازیای که ناقض «هماهنگی راهبردی » است ! که نگارنده خود را در این باره صاحب نظر نمیداند و نقد این نوع نگاه را به سیاسیون میسپارد.
با این حال بررسی منشأ تولید نا امیدی به عنوان یک محصول از منظر اقتصادی و آثار و تبعات آن در حد بضاعت می تواند مفید فایده برای ارائه راهکار باشد، به خصوص که برخی از اقتصاددانان حامی و حتی فعال در بدنه دولت بر این باورند که «ترمز دولت برای جلوگیری از سقوط (!) نا کارآمد است» ،«جز در پخت آبگوشت و قرمهسبزی در هیچ صنعتی برتری نداریم» ، «اقتصاد ما هنوز از رکود خارج نشده است و بنگاهها تا خرخره بدهکارند»
ولی ما معتقدیم که شکوفایی اقتصادی با اتکا به سیاستهای اقتصاد مقاومتی و بازگشت به مردم و پرهیز از اقدامات پوپولیستی – انتخاباتی به کارگیری سرمایههای داخلی و ایجاد شرایط مناسب برای تولید داخلی واقعی و امیدآفرینی پایدار دست یافتنی است وگرنه هر نوع ذوقزدگی با نیم نگاه غربیها یا افزایش قیمت نفت ،پایدار نخواهد بود.
ما به دنبال اقتصادی پایدار هستیم و از دولت میخواهیم به جای تولید« مقصر»، به تولید «راهکارعملی و دراز مدت » بپردازد و در عین حال به جای تولید «امید واهی» که فرو ریختن آن به راحتی و با گذشت مدت کوتاه حتمی است در مسیر توسعه پایدار گام بردارد و رویه دولت قبلی را دنبال نکند و حتی تعمیم ندهد.
به عنوان مثال در چرایی عمیقتر شدن رکود طی هفتههای اخیر وقتی همراهان همیشگی دولت، «اثر آزبورن» ی (4) را تشریح میکنند و در واقع عمیقتر شدن رکود را به نوعی ذوقزدگی از توافق هستهای میدانند، نباید رسانهها را در گوشزد کردن این واقعیت به تولید نا امیدی متهم کرد، زیرا این اتهام بزرگ به نوعی تداعیکننده رویه دولت قبلی است که یک رسانه را عامل افزایش سه برابر شدن قیمت دلار میدانست! در حالی که همه میدانیم افزایش دلار ناشی از کاهش شدید درآمدهای نفتی و کسری شدید بودجه ریالی کشور در آن مقطع بود و تعمیق رکود فعلی نیز نتیجه امید بستن بیش از حد به مذاکرات است.
اگر «ما نشریه و رسانه را برای آگاهی مردم میخواهیم»باید بدانیم که آگاهی تنها تعریف و تمجید از دولت نیست بلکه علاوه بر انعکاس خدمات خوب و پسندیده دولت، رسانهها وظیفهای دیگر در نقد عملکرد دولت و آگاهسازی مردم از این اشتباهات نیز دارند. لذا به نظر می رسد باید مسئولان بیش از همه، نخست تغییرات ساختاری را از درون زیر مجموعه خود و درحیطه وظایف خود آغاز کنند و بعد از آن انتظار همکاری، همسویی رسانهها و دستگاههای همتراز را داشته باشند.
ما نباید دچار نوعی صدور فرمان دایمی به دستگاههای غیر زیر مجموعه خود باشیم، بلکه مطالبهگری را باید حق همه بدانیم و بازخواست را از زیر مجموعه خود بکنیم و نباید این طور تلقی شود که دولت چون تجربه ایجاد چندین روزنامه از محل اعتبارات یک بخش از یک وزارتخانه را دارد و آن روزنامهها تنها تعریف و تمجید را منعکس میکنند، پس سایر رسانه ها هم حق هیچ نوع اظهار نظرغیر موافقی ندارند.
اجازه بدهید بگوییم استراتژی اطلاع رسانی دولت در باره نقش مذاکرات و برجام در اقتصاد اشتباه بوده و آن را عملی ضد انقلابی ندانیم، زیرا موید آن سخنان رئیس جمهور محترم است که گفته: « اقتصاد ما بیماریهای متعددی دارد که با برداشته شدن تحریم، یکی از بیماریهای صعب العلاج آن برطرف میشود.» مطمئناً نگارنده نیز معتقد است که «اولین قدم در همه بخشها و از جمله اقتصاد امید به آینده است». آیا هشدار درباره مسیر اشتباه، درباره بی عملی وبی برنامگی دولت و هشدار نسبت به خطربروز نا امیدی، القای نا امیدی است ؟
آیا انعکاس نتایج تحقیقات دو پژوهشکده دولتی مبنی بر تأثیرات منفی احتمالی عملکردی دولت در« انتظارات تورمی» خلاف است؟ وقتی افزایش تورم یکباره نرخ دلار را تا سه برابر و تخلیه آثار آن در پس بحران سال 92 را موفقیت بزرگ برنامه های دولت یازدهم در کنترل تورم عنوان میکنیم و همه توان مسئولان دولتی مصروف سیاهنمایی درباره دولت گذشته می شود،وقتی تا قبل از تشکیل دولت یازدهم تصویری تاریک و وحشتناک ترسیم میکنیم، چطور انتظار داریم ،مردم و رسانهها نقش کاهش درآمدهای نفتی را در کند شدن نرخ رشد و تورم باور کنند؟
آنچنان که می گویید: « اگر امید نباشد صادرات غیرنفتی افزایش نمییابد. همه میدانید که امسال سال سختی برای دولت بود، وضع نفت و قیمت نفت را میدانید.»
آیا این رویه عملی تولید امید در دولت تدبیر و امید است ؟!
وقتی روزنامهها هشدار میدهند که در صورت ادامه بزرگنمایی بیش از حد آثار مذاکرات دچار تکرار بحران میشویم و باید با مردم رو راست بود آیا ترویج ناامیدی است ؟ آیا این هشدار انقلابی است یا ضد انقلابی ؟!
وقتی مسئولان رده بالای دولت تحت امر شما نامه چهار وزیر را به «مفتخری خوراک پتروشیمی» تشبیه می کنند یا وقتی که آنها را ازحرف های متناقص منع میکنیم و بیاعتمادی احتمالی ایجاد شده ناشی از این رفتارها را گوشزد می کنیم ،ترویج بی اعتمادی است یا گوشزد« ناهماهنگی راهبردی» منظور نظر شما ؟! در پایان انتظار میرود با توجه به تسلط ریاست جمهوری در حوزه حقوق و اصل حقوقی «سبب اقوی بر مباشر است»، به دستگاههای تحت امرشان بیشتر یاد اوری کنند که مسئولیت کسانی که حرکت عملی در مسیر تولید امید واهی و سپس تولید نا امیدی می کنند به مراتب بیشتر از کسانی است که با نیت دلسوزانه و نقد منصفانه مسیر اشتباه را یادآوری می کنند. راستی، حکم حرکت عملی در جاده یأس چیست؟/998/د102/س
منبع: روزنامه جوان