11سپتامبر فرانسوی و طنین طبلهای جنگ
به گزارش سرویس خبرگزاری رسا ، اوایل ژانویه بود که حمله تروریستی به مجله شارلی ابدو در پاریس خبرساز شد و حالا که حدود 1/5 ماه تا پایان سال میلادی مانده، باز پاریس با شش حمله تروریستی به لرزه درآمده با این تفاوت که این حملات خونینترین قتلعام در پاریس از زمان جنگ جهانی دوم به این سو را رقم زده است.
فرانسوا اولاند، رئیسجمهور فرانسه در همان ساعات اولیه بعد از حملات وضعیت فوقالعاده در کل کشور را اعلام کرد، دستور بستن مرزهای فرانسه را صادر کرد و گفت که داعش با این حملات به فرانسه اعلان جنگ داده است. لحن اولاند تفاوت چندانی با لحن جورج بوش، رییسجمهور پیشین امریکا، بعد از حملات 11 سپتامبر 2001 ندارد و با این لحن ادعای داعش را تایید میکند که با قبول مسئولیت این حملات، از 11 سپتامبر فرانسوی میگوید. این تشابه لحن و وضعیت باعث میشود روند حوادث بعد از این اهمیت خاصی پیدا کند و این مسئله بیشتر پررنگ شود که آیا اولاند با تمسک به این حملات مثل بوش رفتار خواهد کرد یا اینکه بیش از 5/1 دهه جنگ ادعایی غرب علیه تروریسم مایه عبرت او میشود و احتیاط را در دستور کار خود قرار میدهد؟
قبل از هر چیز، توجه به این نکته اهمیت دارد که حملات پاریس درست ساعاتی قبل از تشکیل نشست مربوط به سوریه در شهر وین اتریش اتفاق افتاد. نمیتوان بین آن حملات و نشست وین ارتباط در نظر نگرفت چون حملات پاریس توسط داعش انجام گرفته و بحث نشست وین هم مبارزه با تروریسم به خصوص داعش و سر و سامان دادن اوضاع سوریه است. به دلیل این ارتباط است که بیشک حملات پاریس بر نشست وین اگر سایه هم نیندازد، دست کم میتواند بر روند گفتوگوهای آن تأثیر بگذارد. این تأثیر به خصوص از جنبه سیاست جنگطلبانه غرب در خاورمیانه قابل توجه است؛ سیاستی که نزدیک به 5/1 دهه ادامه دارد و ظهور گروههایی مثل داعش هم نتیجه این سیاست است.
به عبارت دیگر، حملات پاریس میتواند این سیاست را تقویت کند و غرب بدون درس گرفتن از این دوره طولانی از خشونت باز بر طبل جنگ بکوبد و به جای یافتن راهحلهایی مبنی بر توافق بینالمللی، یک طرفه پا پیش گذاشته و تنها به لشکرکشی فکر کند.
تنها تفاوتی که میتواند این بار با سال 2001 داشته باشد در علمدار این لشکرکشی است که این بار اولاند فرانسوی به جای بوش امریکایی علم جنگ را بلند میکند. دو موضوع است که این احتمال را تقویت میکند: موضوع نخست در به حاشیه رانده شدن فرانسه و شخص اولاند از پرونده سوریه طی چند ماه اخیر است. فرانسه از زمان نیکلا سارکوزی تا اولاند سعی داشته خود را در پرونده سوریه پیشقراول نشان دهد و در میان دیگر کشورهای اروپایی، بیشترین حمایت را از گروههای مسلح تروریست در سوریه داشته باشد. فرانسه از شروع حملات روسیه در سوریه به این سو آشکارا به حاشیه رانده شده و تنها نظارهگر حوادث در سوریه بود، هر چند سه روز قبل از روسیه نخستین حمله هوایی را به مواضع داعش در سوریه انجام داد اما این امر باعث تقویت موضع فرانسه در پرونده سوریه نشد.
وقتی هم که دو هفته قبل اولین نشست وین برگزار شد، این حاشیهنشینی فرانسه به صورت روشنی دیده میشد چرا که دو سوی مذاکره به طور عمده روسیه و ایران در برابر امریکا و متحدان عربش بودند. گذشته از این، چرخش در داخل فرانسه نسبت به پرونده سوریه از مدتها قبل اتفاق افتاده بود به نحوی که یک ماه بعد از حمله شارلی ابدو، نخستین هیئت فرانسوی به دمشق رفت و البته خشم اولاند را هم برانگیخت. جالب اینجاست که همزمان با حملات پاریس، هیأتی از نمایندگان پارلمان فرانسه به ریاست ژان فردریک پواسون در دمشق بود و با بشار اسد، رییسجمهور سوریه و دیگر مقامات سوریهای دیدار داشت. حاشیهنشینی و این چرخش داخلی برای اولاند قابل تحمل نیست، بنابراین برای خروج از این حد انفعال لازم دید با اعزام ناو هواپیمابر شارل دوگل به منطقه، موقعیت فعال نظامی به دست بیاورد.
به نظر میرسد او برای رسیدن به این موقعیت تنها احتیاج به یک بهانه برای توجیه افکار عمومی در فرانسه دارد که حملات پاریس هم این بهانه را به او داده تا با تمسک به آن، پرچم امریکایی بوش را به عاریت بگیرد و همان اشتباهی را تکرار بکند که بوش حدود 1/5 دهه قبل مرتکب شد./998/د101/ف2
منبع : روزنامه جوان