۲۵ آبان ۱۳۹۴ - ۱۸:۴۳
کد خبر: ۳۰۲۹۲۶

مناظره علمی با موضوع مسأله تجدد در ایران برگزار شد

خبرگزاری رسا ـ مناظره علمی با موضوع مسأله تجدد در ایران امروز در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی تهران برگزار شد.
مناظره علمي

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، مناظره علمی با موضوع مسأله تجدد در ایران با سخنرانی نعمت‌الله فاضلی و موسی نجفی و مهدی معین زاده امروز دو‌شنبه 25 آبان در سالن حکمت پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.

 

در این مراسم فاضلی دانشیار علوم اجتماعی با اشاره به اندیشه تاریخی و سیاسی گفت: من کتاب تجربه تجدد را نوشتم تا جامعه معاصر ایران بهتر فهم شود زیرا ما نمی توانیم با ارجاع به افکار و اندیشه های فیلسوفان حوزه عمومی درباره زندگی و تحولات جامعه و آنچه تجربه می‌شود صحبت کنیم.

 

وی افزود: تمام ایده من است که وارد زندگی واقعی مردم شویم و  به تجربه‌های واقعی مردم توجه کنیم، مردم و جامعه فارق از اندیشه اندیشمندان زندگی کردند و مجموعه پویایی و دگرگونی در زندگی مردم به وجود آمده است.

 

این دانشیار علوم اجتماعی عنوان کرد: دو گروه از دیدن آنچه مردم انجام دادند بازماندند یک گروه کسانی نظیر لیبرال‌ها بودند که الگوی آرمانی به نام غرب داشتند و گاهی الگوی آرمانی خود را در ایران نمی‌دیدند بیشتر سعی کردند آرمان‌های خود را مطرح کرده و آنچه را که مردم خلق کردند انکار کنند.

 

فاضلی اظهار داشت: گروه دوم کسانی هستند که از زاویه دیگر جامعه معاصر و مردم را انکار کردند و آن گروه‌های سنت‌گرا، بومی‌گرا و مذهبی هستند که ایدئولوزی یا آرمان متافیزیکی دارند و چشم خود را به روی جامعه بستند مانند غرب‌گراها و گروه‌های روشنفکر جامعه را ایده‌ال خود ندیدند.

 

وی افزود: این گروه دوم چشم خود را به جامعه بسته و شروع به توصیف آرمان‌ها و ایده‌ال‌های خود می‌کنند سپس روایتی از تاریخ را جعل یا گزینش کرده و هدفشان مطرح می‌کنند به عنوان مثال جلال آل احمد با واژه غرب‌زدگی کل تایخ معاصر ما را انکار می‌کند در نتیجه هر دوی این گروه در واقعیت‌گریزی و واقعیت‌ستیزی به انکار فرهنگ مردم جامعه، خلاقیت، پویایی و زندگی اجتماعی مردم می‌پردازند.

 

این دانشیار علوم اجتماعی بیان داشت: گروه سوم گروه‌های دانشگاهی هستند که برای زندگی کردن در جامعه با یک حیات فکری سعی کردند به تعبیر خود علمی باشند این گروه‌های علمی نیز سعی کردند بدون موضع‌گیری یک دانش بی‌خاصیت تولید کنند.

 

 

فاضلی عنوان کرد: رویکرد افراطی بنیادگرای لیبرالی و دیدگاه بنیادگرای مذهبی سنت‌گرا دو دیدگاهی هستند که ما را از واقعیت جامعه، رخدادها، پویای، تحولات زندگی افراد، خانواده و گروه ها که زندگی روزمره مردم جامعه را شکل می‌دهد دور می‌کند.

 

در ادامه دکتر موسی نجفی استاد علوم سیاسی پژوهشگاه گفت: به نظر می‌آید رنسانس در اروپا با یک نوع رنسانس در ایران همراه بوده است یعنی دو اتفاق تقریبا با یک سلسله تشابهات و اختلافات در دو سرزمین رخ داده است.

 

وی افزود: در رنسانس یا تجدد ایران استقلال جدید در لوای اسلام شیعی شکل می‌گیرد واحد ملی ایجاد شده در ایران تحت لوای مذهب جدید از اسلام به نام تشیع است که ایران را از حوزه خلافت جدا می‌کند.

 

این استاد علوم سیاسی پژوهشگاه عنوان کرد: این استقلال همراه با تشیع که تجدد ملی جدید تحت لوای مذهب شیعه است در اروپا دیده نمی‌شود که ابعاد آن بسیار وسیع و در بخش معماری، شهرسازی، پارچه بافی، کتابت در هر بعدی از ابزارسازی تا تولید فکر، فلسفه و عرفان و حتی هنر نمود پیدا می‌کند.

 

نجفی اظهار داشت: در دوره صفویه ایران از نظر ثروت ملی با تجارت فرش و ابریشم کشوری ثروتمند و قدرت منطقه‌ای جهانی حساب می‌شود.

 

وی ابراز کرد: مرحله دوم تجدد در جنگ‌های ایران و روس، قرار داد ترکمانچای، بحران ملی، جدا شدن 17 شهر قفقاز از ایران، آغاز انحطاط و ورود غرب به ایران، کشور در بدترین شرایط تاریخی خود با دنیای جدید قرار گرفته است.

 

این استاد دانشگاه اظهار داشت: این انحطاط با ایل قاجار بر کشور ایران مستولی می‌شود در حالیکه اروپایی‌ها با انقلاب فرانسه به رشد و اوج رسیدند بنابراین برخی از نخبگان جامعه ما با یک عقده پایین قرار داشتن روبرو شده است و اینها نگاهشان به غرب یک نگاه پایین به بالا است برخلاف دوره قبلی که یا مساوی یا بالا به پایین بوده است.

 

نجفی گفت: در دوره صفویه معلوم بود که چه چیز و چه مقدار از تجدد احتیاج است که اخذ شود اما در دوره قاجار هویت و شخصیت ما از بین رفت و اخذ ما یک طرفه شد یعنی بر اساس تحقیق و انتخاب نبود اجباری، تقلیدی و حتی تا حدی سیاسی و ایدئولوژیک بود.

 

وی بیان داشت: در تجدد بحث هویت و مدنیت کاملا دیده می‌شود به نظر می‌آید مدنیت قدرتمند ما  در دوره صفویه بوده است که هویت ما تثبیت و تجدد ما نیز زایش دارد در عین حال که سنت ما می‌تواند نوآوری، نوگرایی و فعلیت خود را بیشتر نشان دهد این با اخذ وسایل بیگانه و اخذ تمدن دیگر هیچ منافاتی ندارد.

 

استاد علوم سیاسی پژوهشگاه افزود: بنابراین نسبت فرهنگ داخلی با آنچه از بیرون می‌آید یک نسبت متعادل و متناسب است اما وقتی این نظام مدنی و قدرت سیاسی از بین می‌رود یا در اثر نفوذ خارجی و استبداد داخلی دچار بحران هویت فرهنگی، ملی و سیاسی می‌شود این تجدد، زایش، استعداد و خلاقیت نیز ضربه می خورد و از آنجا یک نوع تجدد سایه‌ای خود را نشان می‌دهد، به نظر می‌آید اینجا تعادل و تناسب جامعه ایرانی به هم خورده و برتری یک فرهنگ از حالت ابزاری خارج می‌شود.

 

نجفی در ادامه گفت:  می‌توان تجدد را به سه قسمت ابزاری، سیاسی و ایدئولوژیک تقسیم کرد در بحث تجدد ابرازی در طول تاریخ ایرانی‌ها نشان دادند که نسبت به وسایل جدید مثبت برخورد می‌کنند حتی نوعی افتخار و امتیاز نیز در وسایل جدید دارند.

 

وی افزود: در تجدد سیاسی و مدل فرهنگ سیاسی ایرانی‌ها نه مانند تجدد ابزاری اما مثبت برخورد کردند، انقلاب مشروطه و انقلاب جمهوری نیز نشان می‌دهد که نخبگان ما در تجدد سیاسی نیز نسبتا مثبت برخورد می‌کنند حتی در غلبه مشروطه بر مشروعه غلبه این تفکر در نخبگان ایرانی دیده می‌شود که نسبت به تجدد سیاسی هم موضعشان مثبت است.

 

استاد علوم سیاسی پژوهشگاه، اظهار داشت: اما در قسمت ایدئولوژیک تجدد جایی که بحث فرهنگی می‌شود در دوره رضا شاه پهلوی با مقاومت جامعه ایران روبرو شد.

 

نجفی بیان داشت: مرحله سوم تجدد در عصر مشروطه است که نوگرایی جدید غرب با نوعی حرکت نهضت‌گونه بیداری با هم تلاقی پیدا می‌کند مشروطه ایران نه بیداری محض است نه نوگرایی محض غرب است تجدد‌زایی ما می تواند در کنار تجدد خواهی مفاهیم جدید را به خود ملزم کند در برخی تصرف و برخی را کنار گذارد مثلا جامعه ایران همیشه در مقابل فساد اخلاقی یا شراب مقاومت از خود نشان داده است.

 

وی گفت: سنت و تجدد در تاریخ ما بیشتر در رساله های شیوخ خود را نشان می‌دهد ما در اخذ مساله نو تجربه تاریخی داریم که نمونه آن تاریخ اسلام در ایران است که ما ایرانی ها زبان فارسی خود را به خط عربی حفظ کردیم.

 

استاد علوم سیاسی پژوهشگاه، عنوان کرد: خط ما الفبای عربی و قرآنی دارد که نشان از پذیرش فرهنگ برتر توسط ایرانی‌ها است یعنی ما ایرانی‌ها فرهنگ برتر را پذیرفتیم اما سلطه عربها را نپذیرفتیم.

 

نجفی در پایان خاطرنشان کرد: ما برتری فرهنگ اسلام را پذیرفتیم اما برتری قوم عرب را نپذیرفتیم این اتفاق را در برخورد با فرهنگ غرب نیز شاهدیم ما ایرانی‌ها برتری غرب را اخذ می‌کنیم اما سلطه سیاسی را نمی‌پذیریم.

 

در ادامه فاضلی دانشیار علوم اجتماعی عنوان کرد: تاریخ، تاریخ حکومت‌های سیاسی است و تاریخ زندگی مردم نیست فرهنگ و تعامل جامعه جایی ندارد حتی گاهی از مذهب هم به عنوان صاحبان قدرت صحبت می‌شود در حالیکه مردم سنت‌های جدید ابداع کردند بنابراین نباید روایت فرهنگی را به سیاست تقلیل داد مگر آنجایی که نیاز به آسیب‌شناسی شود.

 

وی افزود: زندگی روزمره ما مملو از آگاهایی‌های است که جامعه ساخته و جریان اصلی زندگی ما است.

 

دانشیار علوم اجتماعی عنوان کرد: اینکه خانم‌ها در جامعه حضور پیدا می‌کنند تجدد ابزاری نیست در دوره انقلاب ما در معرض بلوغ بیشتری قرار گرفتیم، در 37 سال گذشته مساله تسنن و تشیع نیست قدرت گزینش و آگاهی تاریخی دانش وسعت بیشتری پیدا کرده است اگر چه تمام این به معنای نبود چالش‌ها نیست./813/201/ب2

ارسال نظرات