۲۷ اسفند ۱۳۸۷ - ۱۵:۰۶
کد خبر: ۳۱۱
استاد حوزه و دانشگاه شاهرود:

نوآوری در اصول فقه باید با دو رویکرد روش و محتوا صورت پذیرد

خبرگزاری رسا ـ استاد حوزه و دانشگاه شاهرود گفت: برخوداری از شجاعت در نو‌آوری‌های فقهی ضروری است.
حجت الاسلام حميد عبداللهيان شاهرودي

 

نوشتار ذیل حاصل گفت‌و‌گوي خبرنگار خبرگزاری رسا در سمنان با حجت‌الاسلام حمید عبداللهیان شاهرودی، استاد حوزه و دانشگاه شاهرود است که موضوع ‌نوآوری در فقه پرداخته‌ایم.

رسا ـ آیا نو‌آوری در فقه ضرورت دارد؟

‌قبل از پرداختن به پاسخ بیان چند نکته ضرورت دارد اول این‌که پاسخ به این‌گونه پرسش‌ها در قلمرو فلسفه فقه است و فلسفه فقه از معرفت‌های درجه دو محسوب می شود که عهده‌دار پاسخ‌گویی به سؤالاتی است که در برابر کلیت فقه قرار دارد اعم از فقیه و خود فقه.

نکته‌ دوم این که نوآوری در حکم نمی‌تواند باشد؛ زیرا حکم تابعی از موضوع است. بدعت و نوآوری به معنای سخن تازه گفتن، مسأله‌ای مطلوب و نشانه‌ای از حرکت و پویایی فکری است؛ یک سخن تازه بگو تا که جهان تازه شود.

اما بدعت و نوآوری هم داری رویکرد مثبت است و هم دارای رویکرد منفی؛ زیرا از یک سو نوآوری نیازمند رعایت قواعد و مقررات صحیح اندیشیدن است و از سوی دیگر مدعی داشتن اصول مسلم حاکم بر آن علم است؛ اما بدعت به معنای مذمت شده آن عبارت است؛ اعلام نظر در‌باره چیزی بدون در نظر گرفتن آن اصول ثابت و نادیده انگاشتن روح هماهنگ و نظام‌مند حاکم بر فقه.

‌بنابراین نوآوری و شکوفایی یک ضرورت اجتناب‌ناپذیر و نشانه اجتهاد فکری در عرصه‌های مختلف علمی است و سراسر فقه اسلامی مشحون از سخنان بدیع و استدلال‌های نو از سوی فقها و اصولیون بزرگواری مانند شیخ طوسی‌، وحید بهبهانی، شیخ انصاری و محقق صاحب جواهر است.

رسا ـ آیا نوآوری فقهی در موضوعات جدید است یا روش‌های استنباط؟

به عنوان مقدمه باید به این سؤال پاسخ داد که آیا تبیین موضوعات احکام در قلمرو فقه است یا این‌که رسالت فقه تنها بیان احکام است.

گروهی معتقدند با دگرگونی پرشتاب علم و صنعت کار فقیهان اندیشه در وادی تغییر مصداق است و اما گروه دوم معتقدند تغییر در مفهوم موضوع و قبض و بسط آن در بستر زمان است که منجر به تغییر در حکم می‌شود.

اما می‌توان گفت این اقوال قابل جمع است؛ زیرا موضوعات فقهی را می‌توان بر سه دسته تقسیم کرد؛ در ابتدا موضوعات شرعی که مقدمات و شرایط و آداب آن را دین معین می‌کند، مانند صلوة و صوم و غیره.

دسته دوم موضوعات عرفی که این موضوعات متداول بین عرف عام بوده و شرع در ایجاد آن نقشی نداشته و در واقع این موضوعات مولود زندگی اجتماعی انسان است، مانند موضوعاتی که در ابواب مختلف معاملات پدید می‌آید همچون بیمه و غیره و چه بسا در طول زمان در معرض تغییر و تحول قرار گرفته که قهرا حکم آن هم تغییر می کند و در موارد نادری ممکن است دین در موضوع تصرف کرده و آن را تغییر دهد به عنوان مثال عرف ربا را از اقسام مبادلات می دانست انما البیع مثل الربا اما قرآن کریم می فرماید: احل الله البیع وحرم الربا خیر اینها از حیث موضوع یکسان نیستند زیرا ربا سبب تراکم ثروت و فقر بخش اعظمی از اجتماع می‌شود؛ در حالی که بیع سبب توزیع ثروت و نشاط و رونق اقتصادی می‌شود‌.

دسته سوم موضوعات مستنبطه یعنی موضوعاتی که از یک طرف پیوند با عرف خاص دارد و از طرف دیگر در رابطه با شرع است و این خود بر دو نوع است؛ آنجا که تشخیص موضوع با کارشناس یا عرف خاص است، مانند تشخیص فلس‌دار بودن ماهی از غیر آن، و دیگر این‌که مواردی که تنقیح موضوع به عهده فقیه و کارشناس است، به صورت مشترک، مانند تبیین مفهوم موسیقی و اکثر موضوعات جدیدی که در مسیر پیشرفت‌های علمی و صنعتی برای بشر حاصل می‌شود از جمله روش‌های جدید درمان پزشکی بنابر‌این شکوفایی و نوزایی هم در موضوعات است و هم در روش.

رسا ـ آیا نو‌آوری نباید در اصول اتفاق بیفتد‌؟
‌‌
‌در این زمینه چند مسأله باید مورد توجه قرار گیرد؛ اول تراکم رو‌به تزاید علم اصول به گونه‌ای که گاهی برای گذراندن یک دوره آن سیزده سال عمر لازم است و این سرمایه بسیار گرانی است و دوم عمر‌های کوتاه و سوم سیل مسائل جدید و سؤالات فراوانی که ذهن‌های جستجوگر به سوی حوزه‌های علمیه را روان‌سازی می‌کند.

نوآوری در اصول فقه و طراحی اصول جدید باید با دو رویکرد روش و محتوا صورت پذیرد؛ یعنی صرف نظر از دیدگاه خاص به تدوین اصول پرداخته شود و مباحثی را که با مرور زمان اهمیت خود را از دست داده و یا به کلی کهنه و متروک شده و کار‌برد خود را از دست داده، حذف شود؛ بدیهی است این مطالب برای کار پژوهشی در سیر تحول علم اصول باقی خواهد ماند.

اصلاح زبان و ادبیات نیز یکی دیگر از ضرورت‌های باز تولید اصول است؛ در حالی که ما در بعضی کتاب‌های اصولی با ضعف تألیف روبه‌رو هستیم؛ بدین سبب ‌که این نوشته‌ها به عنوان یادداشت قبل از درس نگاشته شد و برای خود نویسنده معنادار است نه به انگیزه تألیف.

رسا ـ شرایط و ضوابط نوآوری فقهی چیست و آیا در مقابل فقه سنتی یا جواهری قرار می‌گیرد؟


کسی که درصدد نوآوری در علمی است، باید ابتدا از توانایی و آگاهی گسترده‌ای نسبت به معاصران خود برخوردار بوده تا سخن او علمی و قابل دفاع باشد، مقتضیات زمان را بشناسد و رویکردی انتقادی داشته و خود را پایبند مقاصد شریعت بداند و این‌جاست که تفاوت نوآوری با بدعت مذموم مشخص می‌شود؛ زیرا اولی قانون‌مند است و دومی فاقد مبنا و ضابطه.

هرگونه تلاش و کوشش جدیدی مبتنی بر یافته‌ها و ساختاری است که سلف صالح بنیان نهاده‌اند؛ بنابراین نوآوری در عرصه‌های مختلف فقهی و اصولی تفاوت ماهوی با فقه جواهری ندارد تا یکی را پویا و دومی را سنتی بدانیم؛ بلکه این پویایی که مهم‌ترین مشخصه‌اش عنصر زمان و مکان و یا به عبارت دیگر موضوع‌شناسی است در بین فقهای متقدم نیز وجود داشته که نمونه‌های آن را می‌توان در آرای وحید بهبهانی، شیخ مرتضی انصاری، میرزای شیرازی و امام راحل‌(ره) به خوبی مشاهده کرد.

نکته دیگری که شاید اهمیت آن هم‌سنگ با دیگر شرایط باشد، برخورداری از شجاعت لازم و نهراسیدن از موقعیت‌های شخصی و مصون‌ماندن از ابهت بزرگان و خط‌شکنی در این میدان است.

رسا ـ با تشکر از جناب‌عالی که در این گفت‌وگو شرکت کرده‌اید. 

ارسال نظرات