۲۷ دی ۱۳۹۴ - ۱۱:۳۳
کد خبر: ۳۱۱۳۰۶
به بهانه سالگرد شهادت شهید نواب صفوی؛

سبک و سیاق مبارزاتی نواب از زبان همسرش/ حضور دختر نواب در جبهه های جنگ

خبرگزاری رسا ـ نیره اعظم نواب احتشام رضوی گفت: فرزندانم اهل قلم هستند و دختر اول من حتی هشت سال در جبهه های جنگ حضور داشته است و من گاهی در محضر علما و بزرگان او را می بردم و می پرسیدم که آیا درست است که یک زن به جبهه برود؟ و خیلی از مراجع بزرگ می گفتند مگر در زمان پیغمبر(ص) زنها نبودند که شمشیر کشیدند واز پیامبراکرم(ص) دفاع کردند؛ سه دختر من مردانه با حرکتی سلحشورانه و شجاع گونه تربیت شده اند.
احتشام رضوي

نیره اعظم نواب احتشام رضوی همسر شهید نواب صفوی، در گفت و گو با خبرنگار خبرگزاری رسا در مشهد، در تبیین شخصیت وی گفت: نواب یک شخصیت خود ساخته بود که در مکتب انبیاء تربیت شده بود و تمام وجود و سلول هایش فریاد خدا سرمی داد وهدفش از مبارزه این بود که می خواست دستورات پیامبر اکرم (ص) اجرا شود.

 

وی ادامه داد: شهید نواب از نظر شجاعت، شجاعتی بی نظیر داشت که هیچکس به پایش نمی رسید و مرگ برای نواب امری آسان و ساده بود به گونه ای که به شاه برای اجرای احکام اسلامی نامه می نوشت که یا تو قدرت پیدا می کنی و ما را می کشی که در این صورت شهادت برای ما افتخار است و این درنهایت آرزوی ماست یا این که اگر تو این کار را انجام ندهی به دست فرزندان اسلام کشته می شوی.

 

نواب احتشام رضوی ادامه داد: نواب به دنیا وابسته نبود به طوری که گاهی اوقات علمای درباری با بسته های اسکناس به دیدن نواب می آمدند و می گفتند که شاه این پول را برای هزینه های فدائیان اسلام داده است و نواب در جواب اینها می گفت که به پسر پهلوی بگویید که زرق و برق دنیا مرا فریب نمی دهد و شاه چاره ای ندارد به جز این که به آغوش اسلام برگردد که اگر بازگشت از سر تقصیر شما می گذریم و از شما حمایت می کنیم وگرنه با شما مبارزه می کنیم.

 

نماز نواب یک مکتب آموزنده بود/ نواب در برابر خداوند عبدی ذلیل بود

وی افزود: نواب وقتی به نماز می ایستاد برخلاف این که در میدان مبارزه شجاعت داشت در برابر خداوند عبدی ذلیل بود به طوری که وقتی نواب نماز می خواند اطرافیان بی اختیار گریه می کردند و در واقع نماز نواب یک مکتب آموزنده بود و برای جذب افراد به خودشان همین نماز خواندن او کافی بود چرا که نواب دارای تقوای بی نهایت وعبادتی خدا ترس گونه داشت که در نماز متجلی می شد.

 

وی افزود: به گونه ای که هر وقت نمازمی خواند سبب جذب جوان ها به خودش می شد و از سویی نیز با جوان ها با زبان مهربانانه و پدرانه صحبت می کرد و با کودکان نیز کودکانه رفتار می کرد.

 

نواب احتشام رضوی درباره نحوه آشنایی با شهید نواب اظهار کرد: شهید نواب در اواخرسال 1326 با مرحوم پدرم نواب احتشام رضوی آشنا شد که ایشان نیزاز شخصیت های مبارز بود که از نظر تقوی و پرهیزگاری در درجه عالی و بلند مرتبه ای قرار داشت و این دور از واقعیت نیست که فردی از خانواده ای مذهبی و علاقمند به ولایت، درنهایت اهل مبارزه نیزمی شود.

 

کلاه پهلوی کلاه بی غیرتی است

وی ادامه داد: در سال 1314 وقتی پوشیدن کلاه پهلوی در بین مردم اجباری و قانون می شود پدرم بر روی منبر در مسجد گوهرشاد این کلاه را بر زمین می زند و می گوید که این کلاه، کلاه بی غیرتی است و امروز این کلاه به دست انگلیسی ها به سر شما گذاشته می شود و فردا پرده عفاف و حجاب از سر زنان و نوامیس شما برداشته خواهد شد.

 

همسر شهید نواب تصریح کرد: این انقلاب به رهبری پدرم اینگونه شروع و در همان روزها مسجد به توپ بسته می شود و پدرم در مسجد مجروح می شود و او را نیمه جان به تهران می برند که در حدود چهل شبانه روز در یک مکان تاریک که شب و روز مشخص نیست، زندانی شد و بنا به گفته خودش در آنجا فقط مشغول عبادت می شود و به اتفاق دوستانش در آنجا انتظار می کشند که چه زمانی آنها را اعدام خواهند کرد.

 

وی ادامه داد: درنهایت پس از 29 جلسه محاکمه، در چهار جلسه محکوم به اعدام می شوند که بنا به اتفاقات مختلف برای سران مملکت در نهایت پدرم به زندان محکوم می شود و چند سال در زندان قصر زندانی است و پس از آزادی نیز چند سال تبعید می شود و در سال 1320 که رضاخان منقرض شد، پدرم آزاد شد و به تهران آمد.

 

همسر شهید نواب درادامه بیان خاطرات آشنایی خودش با نواب خاطرنشان کرد: پدرم در آن زمان در روزنامه پرچم اسلام مصاحبه های انقلابی را منتشر می کرد که در آن زمان شهید نواب که جوانی مبارز و سلحشور بود وقتی روزنامه را می خواند علاقه مند به دیدار پدرم می شود تا صاحب این قلم را بشناسد و وقتی برحسب اتفاق با پدرم ملاقات می کند از ایشان می پرسد که شما همان نواب احتشام هستید که رهبر انقلاب خراسان بودو پدرم می گوید بله من رهبر انقلاب خراسان بودم.

 

پدرم با افتخار پیشنهاد نواب را برای ازدواج پذیرفت

وی ادامه داد: نواب صفوی هم خودش را معرفی می کند که همدیگر را می بوسند و درآغوش می کشند گویی این که دو گمشده یکدیگر را پیدا کرده اند و همین بهانه ای برای شروع رفت و آمد نواب به منزل ما شد و وقتی که متوجه شد که نواب احتشام رضوی دختری دارد مرا از پدرم خواستگاری کرد و پدرنیز با کمال افتخار پیشنهاد نواب را پذیرفت.

 

همسر شهید نواب بیان داشت: مهریه را شهید نواب صفوی مبلغی بالا پیشنهاد کرد که پدرم نپذیرفت و مقدار مهریه من را مهریه حضرت صدیقه(ع) قرار دارد و استدلال پدرم نیز این بود که نه شهید نواب از حضرت علی (ع) مقامی بالاتر دارد و نه دختر من از حضرت فاطمه (س).

 

در آن زمان مثل یک سرباز که لباس رزم پوشیده است، در کنار شهید نواب صفوی قرار گرفتم

وی درباره شکل زندگی ساده و بی آلایش خودش با نواب اظهار کرد: زندگی ما به ساده ترین شکل شروع شد و من یک دختر 14 ساله و نواب صفوی مردی 22 سال بود و من در آن زمان مثل یک سرباز که لباس رزم پوشیده است، در کنار شهید نواب صفوی قرار گرفت

 

وی افزود: با تمام ایده های شهید نواب صفوی موافق بودم و گاه آرزو می کردم که ای کاش من هم مرد بودم تا دوشادوش نواب حرکت می کردم و در میدان مبارزه وارد شدم ولی به خاطر زن بودنم تأسف می خوردم که چرا نمی توانم مستقیم در وسط میدان مبارزه باشم.این دوران، دوران سختی بود که همیشه نواب مخفی بود وبرای اجرای احکام اسلام با دستگاه جور و ظلم مبارزه می کرد.

 

مصدق اولین ضربه را بر پیکر اسلام زد   

وی درباره مبارزات شهید نواب گفت: حدود دو سال در زمان مصدق( که خود مصدق هم با همکاری های نواب سر کار آمد اولین کاری که مصدق پس ازروی  کارآمدن انجام داد این بود که نواب را زندانی کرد) به زندان رفت و درواقع مصدق اولین ضربه را بر پیکر اسلام زد و این درحالی بود که ملی گراها طرفدار سرسخت مصدق بودند و نواب هم در زندان قصربه سر می برد اما با توجه به ثابت قدم ماندن نواب برای ادامه مبارزه در این زمان هم، خود زندان مرکب فعالیت های نواب شد.

 

نواب احتشام رضوی تصریح کرد: شهید نواب صفوی مداوم و به تکرار به شاه نامه می نوشت که به آغوش اسلام بازگرد و احکام اسلام را اجرا کن که اگر احکام مقدس اسلام را اجرا کردی من حاضرم به عنوان یک نگهبان، نگهبانی کنم و دعوای من موضوع مقام و پست نیست بلکه مسئله اساسی دین است که مبارزه نواب ده سال طول کشید.

 

موضعگیری نواب در برابر کتاب کسروی

وی ادامه داد: اولین جرقه های مبارزه از وقتی شروع شد که کتاب کسروی که کتابی برضد دین است وتشویق به بی دینی می کند منتشر شد و مراجع وقت آن زمان سید ابوالحسن اصفهانی کشتن کسروی را تکلیف هر فرد مسلمانی اعلام کرد و نواب هم از اساتید خودش در نجف کسب تکلیف می کند و به سمت ایران می آید تا این مأموریت را انجام دهد و جلسه اول که کسروی با دلایل قرآنی و سنت محکوم می شود 15 نفر از شاگردان او به نواب می پیوندند و این جلسات ادامه پیدا می کند تا این که کسروی کشته می شود و نواب پس از انجام این کار به نجف بر می گردد.

 

وی اظهار کرد: در زندان هر روز گروه های دویست نفری به ملاقات نواب می رفتند و نواب در ملاقات های خودش با افراد شالوده اسلام را معرفی می کرد و مردم را در زندان تربیت می کرد چرا که خود نواب هم از نظر اخلاقی مهربان بود و نسبت به اعضای خانواده ملاطفت داشت و نسبت به مادر و همسر و فرزندان و اطرافیان دنیای محبت و گذشت و عشق و عاطفه بود و در عین این که در میدان مبارزه  شجاع و ثابت قدم بود اما نسبت به فضای خانواده رئوف و مهربان و باسخاوت بود به گونه ای که اگر یک میلیارد تومان پول در اختیارش قرار می گرفت همه را بین مستمندان و فقیران تقسیم می کرد.

 

وی در ادامه درباره اخلاق های خانوادگی نواب گفت: همه نکات اخلاقی نواب ویژه و فوق العاده بود و همین موضوع سبب شده بود که حجب و حیایی فراتر از رابطه زناشویی با نواب داشتم به طوری که درهمه دوران زندگی زناشویی هیچوقت کوچکترین تقاضایی از نواب نکردم.

 

وی ادامه داد: همیشه من به پدرم می گفتم که مرا به سرباز امام زمان (عج) داده اید و به همین دلیل هم شما بعضی از کارهای مرا به جای نواب باید انجام بدهید که پدرم نیز با افتخار و با میل این کارها را انجام می داد و او راضی نمیشد که نواب به خاطر امورات زندگی روزمره روحیه اش کسل شود و از مبارزه باز ماند.

 

وی افزود: در طول هشت سال زندگی کوتاه مدت با نواب، هیچگاه شاهد عصبانیت او درخانه نبودم و به خاطر مهربانی و رافت نواب من نیز مجاب می شدم به گونه ای رفتارکنم که نواب ناراحت نشود.

 

مردم محو کلام نواب بودند

همسر شهید نواب بیان داشت: شخصیت و عظمت روح نواب برایم دارای اهمیت بودو راضی بودم که من و بچه هایم به جای نواب شهید شویم تا نواب زنده بماند چرا که وجود نواب برای اسلام مفید و سودمند بود و وقتی نواب از زندان آزاد شد جمعه شب ها جلسه ای  در یکی از مساجد تهران داشت  واز سویی جلسات مختلفی در مساجد دیگر شهر برای معرفی احکام اسلام برای مردم داشت و مردم محو کلام نواب بودند.

 

وی ادامه داد: به طوری که یک قسمتی از تهران که بدنام بود و در آنجا افراد مشروب خوار و عرق خوار زندگی می کردند و محله کثیفی بود پرچم های فداییان اسلام در مساجد نزدیک به  آن محله زده شد و در آنجا نواب سخنرانی کرد و افرادی که شیشه های مشروب دستشان بود به حالتی که از خواب غفلت بیدار شده اند از فساد برمی گشتند و به مسجد می آمدند و کلام نواب را گوش می کردند و دچار انقلاب درونی می شدند.

 

نواب احتشام رضوی درباره تفکرات نواب درباره گسترش اسلام در سراسر جهان گفت: نواب تفکری جهانی برای گسترش مبانی اسلامی داشت به طوری که نه تنها علاقه اش براین بود که اسلام در گستره ایران نفوذ پیدا کند بلکه ازاعماق وجودش بر این هدف استوار بود که اسلام گستره جهانی داشته باشد و نظرش این بود که همه دنیا تحت سیطره اسلام و آیین محمدی (ص) باشد و تحت دستورات مسقیم پیامبر (ص) همه جهان قرار گیرند.

 

وی ادامه داد: وقتی که به مصر در زمان مجید پاشا دعوت شد و در همان زمان عبدالناصر معاون رییس جمهور مصر بود که نواب در دانشگاه الازهر مصر سخنرانی می کند که چندین هزار دانشجوی مصری شعارهایی عربی را به حمایت از قرآن و اسلام سر می دهند.

 

وی افزود: در واقع برای نواب هیچکس اهمیت نداشت مگر کسی که با تقوا بود و ترسی از ظالمان و ستمگران نداشت و درآنجا نیز به اخوان المسلمین هم سفارش کرده بود که با اسراییلی ها مبارزه کنید و نگذارید خاک شما را نیز اینها تصرف کنند و درهمین راستا سخنرانی ها و مجالس بسیاری در مصر داشت.  

 

توصیه همسر شهید نواب به جوانان

وی درباره مهمترین توقع خانواده های شهدا از نسل جوان برای پاسداشت و زنده نگه داشتن یاد شهدا گفت: دین برای انسان دارای اهمیت است چرا که به منزله عمود خیمه زندگی است که اگر این عمود برداشته یا ضعیف شود خیمه سقوط می کند و به همین دلیل همه جوانان باید دین خدا را بر هر چیزی ترجیح بدهند و دقت کنند به سمت کسانی که می خواهند دین را بگیرند و جامعه را به انحراف بکشند نروند.

 

وی ادامه داد: جوان ها فقط پیرو کسی باشند که خداشناسی را به آنان نشان بدهد چرا که دشمن همیشه مراقب است و می خواهد نفوذ کند و ضربه وارد سازد و این درحالی است که تنها چیزی که عظمت دارد اسلام است.

 

وی افزود: نسل جوان باید از مکاتب درست دینی استفاده کنند و باید مراقب مکاتب انحرافی که قصد درو کردن نسل جوان از دین را دارند، باشند و دنبال چیز دیگری نروند و از سویی باید بدانند که خود دین هدایت گر است واگر کسی بخواهد هدایت نیز خواهد شد و به راستی کسی که درراه خدا قدم بر می دارد باز نمی ماند چرا که خداوند خودش در های هدایت را برای جستجو گران دین باز می کند.

 

احتشام رضوی گفت: سه فرزند از شهید نواب صفوی به یادگار مانده است که فرزند اول در زمان شهادت پنج ساله، فرزند دوم دو ساله و فرزند سوم سه ماه پس از شهادت نواب به دنیا آمده است که هر سه دختر هستند و مسیر آنان نیز همان مسیر پدرشان است.

 

وی افزود: خودم از آنجایی که پدرم مبارز بود این روح مبارزه نیز در من وجود دارد و از سویی مکتب شهید نواب نیز انسان ساز بود و در عرصه زندگی همیشه خاطرات شجاعت ها و مبارزات او را برای فرزندان بازگو می کنم  و بچه ها نیز با همان روحیه تربیت شدند و آنها نیز شجاع  هستند و از چیزی نمی ترسند و از کودکی اهل مبارزه بودند.

 

وی اظهار کرد: به طوری که وقتی قرار شد که مأموران آموزشی از تهران برای بازدید به مدرسه دخترم بیایند (آن زمان در شهرستان بودیم) این دخترم که در آن زمان که کلاس سوم ابتدایی بود و حجاب به او واجب شده بود به همین دلیل به معلمش گفته بود که اگر مرد به کلاس ما بیاید من چادر سر می کنم و مسؤولان آموزشی نیز به او گفته بودند که نمی شود که چادر سرکنی چرا که این مدرسه دولتی است و برخلاف قانون است.

 

وی ادامه داد: با این حال دخترم وقتی که مردان به کلاس می آیند چادر می پوشد و وقتی مأوران از او سوال می کنند که چرا چادر داری؟ جواب می دهد که طبق دستور خداوند و آیات قرآن و دستورات پیامبر اکرم(ص) چادر بر من واجب است.

 

فرزندانم با سبک تربیتی نواب نسبت به دنیا بی اعتناهستند

وی افزود: درحال حاضر نیز فرزندانم با سبک تربیتی نواب نسبت به دنیا بی اعتنا هستند و با سخاوت می باشند به گونه ای که هر چه دارند در راه خدا انفاق می کنند و خودشان مانند طبقه پایین اجتماعی زندگی می کنند چرا که روح پدرشان در وجود آنها هنوز زنده است.

 

همسر شهید نواب گفت: به فرزندانم می گفتم که خون پدرتان در راه اسلام ریخته شده است و شما را قسم می دهم که اگر بچه های من بخواهند از مرز الهی خارج شوند و راه غیر تو را بروند اینها را بمیران چرا که مرگ اینها برای من آسان تر از بی دین شدنشان است و بچه هایم با همان دست های کوچک کودکانه شان آمین گویان این دعای من بودند.

 

حضور دختر نواب در جبهه های جنگ

وی ادامه داد: فرزندانم اهل قلم هستند و دختر اول من حتی هشت سال در جبهه های جنگ حضور داشته است و من گاهی در محضر علما و بزرگان او را می بردم و می پرسیدم که آیا درست است که یک زن به جبهه برود؟ و خیلی از مراجع بزرگ می گفتند مگر در زمان پیغمبر(ص) زنها نبودند که شمشیر کشیدند و از پیامبراکرم(ص) دفاع کردند و سه دختر من مردانه با حرکتی سلحشورانه و شجاع گونه تربیت شده اند.

 

وی اظهار کرد: از حضور امام خمینی (ره) رهبر کبیر انقلاب اسلامی پس از پیروزی  وقتی به ایران آمدند بیشتر ازهمه من هم احساس لذت می کردم چرا که رهبری انقلاب اسلام را امام (ره) به عهده گرفتند و همه ایده های نواب به وسیله ایشان زنده شد.

 

وی ادامه داد: لحظات پیروزی انقلاب برایم باورنکردنی بود و درهمه آن دوران پیروزی حضور نواب را در کنار خودم احساس می کردم و این درحالی است که خداوند همیشه حجت های خودش را ذخیره می کند و مقام معظم رهبری وقتی فرمان ودستوری می دهند عده فراوانی از مردم فرمان ایشان را به گوش می شنوند و با همه وجودشان آن فرمان را اطاعت می کنند./934/301/ب3

ارسال نظرات