اولویت فرهنگ یا رفاه مادی؟!
به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، نفوذ، در جايي رخ ميدهد که در اجتماع، دو يا چند گروه در منافع، اهداف يا راهکارها تضاد داشته باشند و به دنبال راهي براي پيروزي بر رقيب باشند، در چنين شرايطي طبيعي است که نفوذ يکي از کمهزينهترين و پرسودترين راههاست؛ چرا که با نفوذ ميتوان از نقشهها، اهداف و راهکارهاي رقيب خود اطلاع يافت و قبل از اينکه رقيب نقشه خود را عملياتي کند، اقدام مقابل آن را انجام داد يا نقشهاي بر عليه رقبا طراحي کرد.
انگیزههای نفوذ
مسئله نفوذ از دو جهت قابليت وقوع دارد، ممکن است عدهاي که ميخواهند به ناحق از منافع ديگران بهره ببرند دست به نفوذ ميزنند و به منظور تضييع حق آنان طرحهاي مخفيانه براي نفوذ ميکشند. اما ممکن است کساني که حقشان تضييع شده نيز براي پيروزي بر دشمن، دست به نفوذ در جبهه مخالف بزنند که نتيجه آن پيروزي حق بر باطل باشد؛ گرچه چنين نفوذي مطلوب است، ولي استعمال شايع نفوذ، در قسم اول است.
نفوذ در واقع يک روش در رويارويي دو طرف متخاصم است، در اين زمينه سئوالات بسياري وجود دارد که بايد مورد بررسي و تحقيق قرار گيرد، ازجمله اينکه انگيزه رويارويي کشورها با يکديگر چيست؛ چرا دست به جنگ (اعم از سخت يا نرم) ميزنند؛ از ديدگاه اسلام برخوردهايي که بين جامعه اسلامي با کشورهاي ديگر ميشود، به چند صورت قابل قبول است و در بين اين اقسام، کدام مهمتر است و آيا در اسلام، جهاد ابتدائي (و نه دفاع) وجود دارد؛ که کتابهايي نيز در برخي از اين زمينهها نگاشته شده است.
به نظر ميرسد که غير از جهاد دفاعي که دفاع از حق انسانهاست، در اسلام جهاد ديگري نيز داريم که دفاع از حق الهي است. در واقع آن هم جهاد دفاعي است که با ائمه کفر و کساني که مانع رسيدن سخن خداوند و پيام دعوت انبياء الهي به مردم ميشوند، صورت ميگيرد و خداوند به دست مؤمنين موانع تبليغ دين حق را از سر راه برميدارد.
مفاهيم و آموزههاي درست و مقدس غالبا مورد سوء استفاده قرارميگيرند،برخي علما در کتابهاي خودشان در مورد جهاد ابتدائي مطالبي بيان کردهاند، ولي برخي سلاطين و زورمندان از مفهوم جهاد ابتدايي سوء استفاده کرده، آن را بهانهاي براي کشورگشائي و ظلم و ستم به ديگران قرار دادهاند.
اين ظلم و ستمها که حتي تا قلب اروپا پيش رفت، بقدري تأثير منفي گذاشت که در بسياري از کشورهاي دنيا، عنوان اسلام با عنوان جنگ و ظلم توأم شد و حتي در حوادث اخير نيز کشورهايي با نام اسلام و با عنوان خادمالحرمين جنايتهايي را انجام داده و ميدهند که هيچ گرگي با گرگ ديگر نمي کند!
امروز هم کساني به نام دفاع از اسلام فعاليت کرده و سنگ اسلام به سينه زده، يقه چاک ميکنند، اما رفتارشان نشان ميدهد که دلشان براي اسلام نمي سوزد و تنها در شعار، مدافع اسلام هستند، آنها اگر دغدغه ديني داشتند، حداقل وظايف شرعي خودشان را انجام ميدادند و از اموال عمومي کمتر سوء استفاده ميکردند و از تضييع حقوق مردم نگران ميشدند؛ در حالي که گاه از مجرم و ظالم هم دفاع ميکنند!
يکي از مجاري نفوذ، نفوذ در انگيزههاست،آيا ما دائم به فکر هستيم که ببينيم رضاي خدا چيست يا انگيزه ديگري هم داريم؟ آيا واقعا فعاليتهاي ما براي منافع شخصي، خانوادگي، يا حزبي نيست؟ آيا کساني که براي انتخابات کانديدا شدهاند، واقعا براي رضاي خدا ميخواهند نماينده شوند؟ و آيا صرف اين همه پول براي تبليغات تنها با انگيزه ديني است؟
جمعيت يک کشور با وجود سلايق و نظرات مختلف، مانند يک واحد اعتباري هستند که منافع مشترکي دارند،اين وحدت اعتباري مانند يک منشور است که وجوه مختلفي از جمله سياست داخلي، سياست خارجي، اقتصادي، بهداشتي، فرهنگي، نظامي و... دارد؛ و اين وجوه نيز با يکديگر رابطهاي در هم تنيده دارند، بطوری که بعد نظامي و اقتصادي مستقل از هم نيستند، همانگونه که بعد فرهنگي از بعد نظامي جدا نيست، زيرا در جنگ گاهي يک سخنراني، روحيه يک لشکر را عوض ميکند يا وقتي رزمندگان اسلام با امام(ره) ملاقات ميکردند، روحيه دو چندان ميگرفتند.
هر چند بين ساحتهاي مختلف زندگي يک جامعه مانند ابعاد اقتصادي و نظامي و فرهنگي، رابطه برقرار است، چنين نيست که اين ساحتها داراي ارزشي واحد و يکسان باشند، برخي از رقابتها در جوامع بر سر پول است، برخي ديگر حاضرند پولهاي کلان را هزينه کنند تا به مقام و منصبي دست پيدا کنند؛ و حتي عدهاي حاضرند هزينههاي زيادي متحمل شوند و کارهاي عام المنفعه انجام دهند تنها براي اينکه نام نيکويي از آنها به يادگار بماند.
در صحنه جهاني نيز همين گونه است: عده اي ميخواهند منافع مادي کشورها را بربايند و مثلا دعواي آنها بر سر نفت است؛ ولي برخي ديگر حتي حاضرند در جاهايي پول نيز هزينه کنند، اما کدخدايي خود را بر جهان اثبات کنند.
چنين افرادي با کساني که حاضرند همه اموال، منافع، خانواده و دوستان خود را براي رسيدن به رضوان الهي فدا کنند، قابل مقايسه نيستند،کسي که براي ثروت يا مقام ميجنگد، دعواي او در رديف دعواي حيوانات پست براي دست يافتن به نيازهاي خودشان است؛ اما فردي که براي خدا از جان و مالش ميگذرد، کاري متعالي و انساني انجام ميدهد.
مهمترین مزیت ودستاورد انقلاب
در طول تاريخ کشور ايران، افرادي براي کشور خدمت کرده و افتخار آفريدند، کشاورزي، صنعت، علم و تکنولوژي، بهداشت فراهم کردند؛ اما خدمتي که امام(ره) براي اين کشور کرد، از مجموع همه اين خدمات در طول تاريخ بيشتر است؛ چون نهايت خدمتي که ديگران کردند، متاع مادي و دنيوي بوده است؛ اما کاري که امام(ره) کرد، غير از عزت و آبرويي که به ما داد، سعادت ابدي را براي ما به ارمغان آورد.
اگر انقلاب نشده بود، الآن وضعيت کاملا متفاوت بود، اکنون برخي شبها، مسجد جمکران بقدري شلوغ ميشود که صف اتوبوسهاي پارک شده تا يک کيلومتر ادامه مييابد؛ درحالي که زماني بود که وقتي ميخواستيم به جمکران بيائيم، هيچ کس در اينجا نبود و حتي براي گرم کردن خود بايد ذغال از قم تهيه ميکرديم.
بعد از تلاش برخي از بزرگان و تحصن تعدادي از علما، رژيم طاغوت قبول کرده بود که يک درس قرآن در مدارس بگذارد، ولي معلم کافي براي اين درس وجود نداشت، بگونهاي که بنده که در شهر مذهبي يزد درس ميخواندم، هيچ معلم مسلماني روخواني قرآن بلد نبود و ما براي رفع اشکالات قرائت قرآن به يک معلم زرتشتي مراجعه ميکرديم! اين وضع را مقايسه کنيد با امروز که حتي در روستاها و مناطق محروم که دسترسي به امکانات کم است، بچههاي کوچک حافظ قرآن وجود دارند.
امام(ره) به عنوان يک روحاني خدمتي به اين جامعه کرد که دهها سلسله سلاطين در طول تاريخ اين کشور، براي ايران انجام ندادهاند، زيرا اين بعد و ساحت انقلاب اسلامي، اصلا قابل مقايسه با آب و نان نيست؛ فراهم شدن زمينه سعادت ابدي مردم کجا و چند روز نان گندم خوردن کجا؟
اين انقلاب با هزينههاي بسياري از جمله تقديم صدها هزار شهيد به دست آمده است؛ خون بسياري از علما و نخبگان جامعه در اين راه فدا شده است؛ از اين رو بايد همواره توجه داشته باشيم ارزشمندترين دستاورد اين انقلاب، احياي ارزشهاي اسلامي است، نه نان و آب.
هر کس بخواهد رياست کند، بايد مردم را راضي نگه دارد و رضايت مردم، در گرو تأمين رفاهشان است، از این رو نظامهاي ديکتاتوري هم تلاش ميکنند رفاه مردم کشورشان تأمين شود؛ لذا اين امتيازي براي انقلاب اسلامي نيست که مسئولين آن تنها به فکر رفاه مردم باشند، چرا که هر جايي مجموعه اي از انسانها باشند، به دنبال تغذيه، بهداشت و رفاه خودشان هستند؛ بلکه مزيت انقلاب اسلامي به اسلامي بودن، به فرهنگ آن، به باورها و ارزشهاي اسلامي است.
وظیفه مسؤول در نظام اسلامي
کساني که به نام مسئول اسلامي به برکت خونهاي شهدا سرکار آمدهاند، بايد اولين دغدغه شان ارزشهاي اسلامي، خدا و آخرت باشد، نه اينکه بگويند آخرت مردم به ما ربطي ندارد و اصل را اقتصاد بدانند؛ چرا که اقتصاد حتي به معناي رفاه و غذا براي حيوانات هم مطلوبيت دارد.
صدها هزار بهترين انسانهاي کشور جان خودشان را ندادند تا شکم ما سير شود. لذا نه تنها بعد فرهنگي مهمتر است، بلکه اهميت فرهنگ نسبت به اقتصاد، بينهايت است و نمي توان با نسبت عددي، تفاوت اهميت آنها را روشن کرد، چرا که آنچه انسانيت حقيقي ما را تحقق ميبخشد، ارزشهاي ديني و انساني است و خدمت فرهنگي، يک خدمتي انساني است.
سخنرانی آيتالله مصباح يزدي (دام ظله) در همايش بررسي شيوههاي نفوذ دشمن درجمهوري اسلامي و راهکارهاي مقابله با آن./907/102/ب3
منبع: کیهان