۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۱۱:۱۱
کد خبر: ۴۲۷۷۲۷
کارشناس حوزوی عرصه فرهنگ و حکومت مطرح کرد؛

ماهیت فرهنگ در حکومت اسلامی/ مهندسی فرهنگی رسالت ذاتی حوزه‌های علمیه

پژوهشگر فلسفه سیاسی با تشریح ماهیت فرهنگ در حکومت اسلامی، نقش حوزه‌های علمیه و علما را در مهندسی فرهنگی جامعه بسیار تأثیرگذار و بی‌بدیل خواند.
حجت الاسلام قربانی فرهنگ و حکومت

اشاره:

نقش و میزان رابطۀ حکومت و فرهنگ در جمهوری اسلامی ایران مسأله‌ای راهبردی است که تأثیر بسزایی در کیفیت و نوع سیاست‌گذاری کلان فرهنگی کشور دارد، از این رو ضروری است مسؤولان و نهادهای فرهنگی جامعه بیش از پیش توجه به این مقوله داشته باشند.

 

از آنجا که حکومت‌داری بدون توجه به مقوله فرهنگ و همچنین ترویج فرهنگ دینی بدون وجود حکومت دینی راه به جایی نمی‌برند، حرکت در مسیر ایجاد رابطه بین حکومت و فرهنگ مسأله‌ای مبتلابه و ضروری به نظر می‌رسد و نیازمند تلاش فرد فرد انسان‌ها است و کمک می‌کند حکومت و فرهنگ در مسیر صحیح خود حرکت کنند و بقای هر یک در گروی وجود دیگری باشد.

 

حال در اجرای مسأله فرهنگ تحت حکومت دینی باید تلاش‌های بسیاری صورت گیرد تا این مسأله که راه مشترک زندگی، اندیشه و کنش انسان در یک جامعه است تحت تأثیر قرار نگرفته و به زبان دیگر جامعه دچار وادادگی فرهنگی نشود.

 

با توجه به خطر جریان وادادگی فرهنگی در جامعه اسلامی و این‌که این جریان می‌تواند در بخش‌های مختلف از جمله در ارزش‌های دینی، انقلاب اسلامی، آموزه‌های دینی و هنر متعالی الهی اتفاق بیفتد و موجب از بین رفتن جایگاه ارزش‌های انقلاب اسلامی شود، گفت‌وگویی با حجت‌الاسلام مهدی قربانی، دانشجوی دکترای فرهنگ و حکومت ترتیب داده‌ایم که تقدیم خوانندگان محترم می‌شود. 

 

رسا - ضرورت مشارکت پژوهشگران حوزوي در پرداختن به مأموريت‌هاي فرهنگي حکومت اسلامي تا چه حد است؟

بسم‌ الله الرحمن الرحیم. به نظر مي‌رسد براي پاسخ به اين سؤال، ابتدا لازم است نگاهي اجمالي به ماهيت فرهنگ، حکومت اسلامي و در نهايت، فرهنگ متناسب با حکومت اسلامي داشته باشيم. توجه به اين امور مي‌تواند اهميت، ضرورت و حدود چنين مشارکتي را روشن سازد.

 

درباره فرهنگ، تعاريف متعددي بيان شده است، ولي در يک نگاه جامع، مي‌توان آن را مجموعه‏اي از آگاهي‏ها، باورها، اخلاق، هنر، آداب ‌و ‌رسوم و هر گونه توانايي دانست كه انسان‏ها به جهت عضويت در جامعه كسب مي‏كنند و بر مبناي آن، زندگي فردي و اجتماعي خود را تداوم مي‏بخشند.

 

فرهنگ به اين معنا اساس سعادت و پايه پويايي جامعه است، و حتي فارق حيات انسان و حيوان است؛ زيرا تجلي اين توانايي‏هاست كه حيات فردي و زندگي اجتماعي انسان را شكوفا مي‏كند و فقدان اين توانايي‏ها، ركود و انحطاط را در جامعه‏ها در پي مي‏آورد. بر اين اساس، آگاهي‌ها، باورها، اخلاق و آداب‌ و رسوم ارکان اصلي فرهنگ به شمار مي‌رود. اما وقتي از حکومت اسلامي سخن گفته مي‌شود، منظور از آن حکومتي است که تمام ارکان آن مبتني بر آموزه‌هاي اسلامي شکل گرفته و در جهت تحقق اهداف اسلامي فعاليت مي‌کند.

 

هدف اصلي اين حکومت، بسط باورها و رفتارهاي اسلامي در جامعه است تا از ‌اين ‌طريق شهروندان را به مسير سعادت و کمال دنيوي و اخروي سوق دهد. با در نظر داشتن مفهوم فرهنگ و حکومت اسلامي، ماهيت فرهنگ در جامعه اسلامي که در آن حکومت اسلامي نيز شکل گرفته است، رنگ و بوي متفاوتي پيدا مي‌کند به گونه‌اي که دين اسلام اصلي‌ترين رکن آن به شمار خواهد رفت.

 

به طور کلي، فرهنگ ما با دين آميخته شده و بخش‌هاي مختلف آن از آموزه‌هاي ديني سرچشمه گرفته است، ارکان اين فرهنگ يعني آگاهي‌ها، باورها، اخلاق و آداب ‌و رسوم يا کاملاً متأثر از آموز‌ه‌هاي اسلامي است يا بايد به اين صورت باشد؛ در هر حالت، حفظ و بسط آن، ارتباط ناگسستني با درک و شناخت آموزه‌هاي ديني دارد.

 

بنابراین، دين بخش قابل توجهي از فرهنگ حاکم بر جامعه اسلامي را شامل مي‌شود، همين امر است که ضرورت مشارکت جدي پژوهشگران حوزوي را در عرصه‌هاي مختلف فرهنگي نشان مي‌دهد؛ چرا که اين افراد از توانايي‌هاي بالقوه و بالفعل بالايي پيرامون باورها و اخلاق مبتني بر ارزش‌هاي ديني دارند و مسلماً رسالت اصلي‌شان ترويج همين موارد است.

 

در جامعه اسلامي حتي بسياري از آداب‌ و رسوم نيز متأثر از باورهاي مذهبي است که حفظ و تداوم آنها نيز در حوزه فعاليت‌هاي فرهنگي حوزويان قرار مي‌گيرد. افزون بر اين موارد، رسالت مقابله با باورها و اخلاق غيراسلامي يکي ديگر از مسؤوليت‌هاي فرهنگي حوزه است.

 

در جمع‌بندي مي‌توانم عرض کنم ضرورت و حدود مشارکت پژوهشگران حوزوي در حوزه فرهنگ، بايد ذيل ضرورت تلاش عالمان ديني جهت تشکيل حکومت اسلامي و تصدي آن دانسته شود؛ در واقع، همان ضرورت‌ها در سطحي پايين‌تر، از ضرورت حضور محققان حوزوي در عرصه‌هاي مختلف فرهنگي حکايت مي‌کند.

 

رسا ـ به نظر شما چه موضوعات کلاني در عرصه فرهنگ بر عهده مديران جامعه اسلامي قرار دارد؟

براي اينکه بتوانيم در عرصه‌هاي مختلف فرهنگي، تصميم‌هاي هم‌سو با اهداف کلي جامعه و حکومت اسلامي داشته باشيم، لازم است مسؤولان و مديران عرصه فرهنگ، برخي از امور کلي را نصب‌العين خود قرار دهند که شايد بتوان از آنها تحت عنوان راهبرد‌هاي فرهنگي هم نام برد، بنده برخي از اين موارد را خدمت شما عرض مي‌کنم:

 

نگاه متعالی و متوازن مدیران ارشد فرهنگی به مقوله فرهنگ

موضوع اول اين است که مديران ارشد فرهنگي بايد نگاه متعالي، متوازن و متعادل به مقوله فرهنگ داشته باشند و تلاش کنند اين نگاه را به همه کساني که در بخش فرهنگ فعاليت مي‌کنند منتقل نمايند؛ اولاً بايد تعالي و تکامل معنوي شهروندان، به ‌عنوان هدف نهايي هر گونه فعاليت فرهنگي در نظر گرفته شود، اساسا‍ً فرهنگ در جامعه اسلامي بستري براي بسط ارزش‌ها و فضيلت‌هاي انساني است و اين نکته بايد در همه فعاليت‌هاي فرهنگي مورد توجه قرار بگيرد.

 

ثانياً نگاه به فرهنگ بايد متوازن باشد؛ بدين معنا که جايگاه و اهميت فرهنگ و کارويژه آن در عرصه‌هاي مختلف سياسي، اقتصادي آموزشي و... درک شود و در همه اين حوزه‌ها فعاليت فرهنگي متناسب با شرايط خاص هر بخشي صورت پذيرد؛ اگر توازن فرهنگي بين بخش‌هاي مختلف لحاظ نشود، نمي‌توان اميدي زيادي به ثمربخش بودن تلاش‌هاي فرهنگي در برخي از حوزه‌هاي خاص داشت.

 

ثالثاً لازم است نگاه به فرهنگ متعادل باشد؛ يعني با توجه به اهميت بي‌بديلي که دارد، نبايد برخورد با ناهنجاري‌هاي اجتماعي را صرفاً به فعاليت‌هاي فرهنگي متوقف دانست؛ بلکه در برخي موارد براي صيانت از حريم جامعه‌ اسلامي و ارزش‌هاي آن، استفاده از ظرفيت‌هاي انتظامي نيز ضرورت پيدا مي‌کند، در هر صورت قدم اول اين است که مديران بايد نگاه خودشان را نسبت به فرهنگ در جامعه اسلامي به ‌صورت جامع و متناسب با اهداف حکومت اسلامي تعريف کنند.

 

عدالت فرهنگی

عدالت فرهنگي موضوع دومي است که همه مديران فرهنگي بايد آن را سرلوحه برنامه‌هاي خود قرار دهند، هرچند مفهوم عدالت متعدد و پيرامون آن ديدگاه‌هاي مختلفي وجود دارد، ولي در اين مجال، منظور ما عدالت توزيعي در عرصه فرهنگ است.

 

ازاين‌رو، لازم است در توزيع بودجه‌هاي فرهنگي، حقوق شرعي و قانوني همه بخش‌ها و گروه‌ها به ‌درستي مورد توجه واقع شود، همچنين در ارائه خدمات فرهنگي و توليد کالاهاي فرهنگي، نيازمندي‌هاي همه مناطق و گروه‌هاي اجتماعي لحاظ شود تا همگان بتوانند از حقوق فرهنگي خودشان به عدالت بهره‌مند شوند.

 

بايد توجه داشته باشيم که ناديده گرفتن حقوق فرهنگي افراد جامعه و يا مانع‌تراشي در برابر استيفاي اين حقوق، ظلم فرهنگي خواهد بود که يکي از مذموم‌ترين و مخرب‌ترين اشکال ظلم است.

 

استقلال فرهنگی

موضوع سوم استقلال فرهنگي است، استقلال در حوزه‌هاي مختلف سياسي، اقتصادي، عملي، صنعتي و... مي‌توان مورد توجه واقع شود، فرهنگ هم يک عرصه بسيار مهمي است که بايد استقلال کشور در آن عرصه دغدغه اصلي همه مسؤولان فرهنگي باشد.

 

استقلال فرهنگي به معناي عدم پذيرش سلطه فرهنگ‌هاي مبتذل بيگانه است که سنخيتي با شاخص‌هاي فرهنگي جامعه اسلامي ندارد، استقلال فرهنگي، پايه و اساس كشوري آزاد و مستقل است؛ اساساً استقلال يك ملت بدون استقلال فرهنگي تأمين نمي‏شود.

 

اگر کشوري، از لحاظ سياسي مستقل باشد و از لحاظ اقتصادي هم به خودكفايي كامل برسد، اما اخلاق، عقايد و باورهاي دشمنان و بيگانگان در آن رواج داشته باشد و رشد نمايد، چنين کشوري به طور حقيقي به استقلال نرسيده است. از اين ‌جهت است که مقام معظم رهبري مکرر تأکيد فرمودند تسلط فرهنگي از تسلط سياسي خطرناک‌تر است و هويت يک ملت را از بين مي‌برد.

 

امنیت فرهنگی

موضوع چهارمي که به گونه‌اي با استقلال فرهنگي نيز مرتبط است و تا حدودي در ذيل آن مطرح مي‌شود مسأله امنيت فرهنگي است، امنيت در يک معناي ساده عبارت است از عدم خوف و ترس، و در امن و آرامش بودن.

 

امنيت در حوزه‌هاي مختلف سياسي، اقتصادي، قضايي، نظامي و امثال اين موارد زياد مطرح مي‌شود، ولي امنيت در حوزه فرهنگ چندان جدي گرفته نمي‌شود؛ در صورتي که ناامني در حوزه فرهنگ مي‌تواند امنيت ساير حوزه‌ها را تحت نيز تأثير قرار دهد، به هر حال، وقتي از امنيت فرهنگي سخن مي‌گوييم منظور سالم بودن فضاي فرهنگي جامعه از انحرافات فرهنگي و اطمينان از مستحكم بودن محيط فرهنگي در برابر نفوذ يا هجمه فرهنگي ديگران است.

 

از اين ‌رو، مديران فرهنگي بايد تلاش کنند تا چنين امنيتي را براي جامعه اسلامي و شهروندان آن به ارمغان بياورند به گونه‌اي که خود شهروندان امنيت در حوزه فرهنگ را کاملاً‍ احساس نمايند. اگر امنيت فرهنگي محقق نشود و شهروندان آن را احساس نکنند، مسلماً آرامش عمومي جامعه از بين خواهد رفت و اين امر ساير بخش‌ها را نيز دچار آشفتگي خواهد کرد. احتمالاً به همين دليل است که رهبري معظم انقلاب در چند وقت اخير موضوع نفوذ فرهنگي را مورد توجه قرار داده و آن را يکي از تهديدهاي بزرگ براي کشور بيان فرمودند.

 

توسعه فرهنگی

موضوع پنجم توسعه فرهنگي است؛ در حوزه فرهنگي نيز همانند ساير حوزه‌ها نبايد به داشته‌هاي فعلي خود اکتفا کنيم، بلکه ضرورت دارد در اين حوزه نيز برنامه‌هاي مدون توسعه‌اي داشته باشيم، از اين ‌رو، بايد تلاش مستمري در جهت رشد مداوم امور مربوط به فرهنگ، اعم از نرم‌افزاري و سخت‌افزاري، صورت گيرد تا در نهايت بتوان هدف تعالي شهروندان را در سطح وسيعي محقق نمود.

 

البته توسعه در حوزه فرهنگ در مقايسه با حوزه‌هاي ديگر نيازمند دقت‌نظر بيشتري است و بايد همراه با ظرافت‌هاي خاصي صورت پذيرد؛ همچنين به دليل ماهيت فرهنگ، برنامه‌هاي توسعه‌اي در اين بخش به صرف وقت بيشتري نياز خواهد داشت، از این رو ضروري است که فارغ از هر گونه شتاب‌زدگي و با صبر و متانت برنامه‌هاي مورد نياز در اين عرصه دنبال شود.

 

رسا ـ مديران جامعه اسلامي در برابر اصل فرهنگ چه وظايفي دارند؟

اولين وظيفه اين است که مسأله‌ فرهنگ را خيلي جدي بگيرند؛ متأسفانه فرهنگ دغدغه اصلي اکثر مسؤولان کشور نيست و در اولويت‌بندي‌هاي آنان از جايگاه خوبي برخوردار نمي‌باشد، شايد در مقام سخن، مطالبي را بيان کنند، ولي در عمل با واقعيت ديگري مواجه هستيم.

 

متأسفانه از اين نکته غافل مي‌شويم که اگر فعاليت‌هاي اقتصادي را در اولويت خود قرار بدهيم و در اين زمينه دستاوردهايي هم داشته باشيم، ولي در زمينه‌ کار فرهنگي عقب بمانيم، آسيب‌هاي جدي متوجه کشور خواهد شد؛ به همين دليل است که دشمنان نظام جمهوري اسلامي، عرصه فرهنگ را به ‌عنوان يکي از اولويت‌هاي خود در مقابله با نظام اسلامي تعريف کرده‌اند و اميدهاي زيادي نيز به ٱن بسته‌اند.

 

ضرورت جهت‌گيري‌ها متناسب با آرمان‌هاي اسلامي و انقلابي

وظيفه دومي که همه بايد مورد توجه قرار دهند اين است که تلاش شود کليه فعاليت‌هاي فرهنگي با ملاحظه‌ جهت‌گيري‌هاي اسلامي و انقلابي انجام شود، در‌ موضوع توليد و نشر کتاب، توليد کارهاي هنري، تأسيس مؤسسات فرهنگي و در ساير فعاليت‌هاي فرهنگي ضروري است جهت‌گيري‌ها را متناسب با آرمان‌هاي اسلامي و انقلابي تعريف کنند.

 

بنابراين، همه وظيفه دارند به فرهنگ عمومي جامعه، ابزارها و وسائل فرهنگي، جهت ارزشي بدهند، به طور کلي، عرصه فرهنگ در جمهوري اسلامي، بايد وسيله ‏اي براي سوق دادن مردم به فرهنگ‏ اسلامي و ابزاري براي معرفت و آشنايي مردم با درخشندگي‏ هاي اسلامي و انساني باشد.

 

تعیین اولویت‌های فرهنگی

نکته سوم اين است که بايد اولويت‌هاي خود را در عرصه فرهنگ مشخص کنيم؛ به دلايل مختلف، کشور ما در بسياري از حوزه‌ها با محدوديت‌هاي مالي مواجه است که البته اين محدوديت در حوزه فرهنگ بيشتر از حوزه‌هاي ديگر است.

 

ازاين‌رو، تعيين اولويت‌هاي فرهنگي، يکي از ضرورت‌هاي بسيار مهم در اين عرصه است، البته بايد توجه شود در اولويت‌بندي برنامه‌هاي فرهنگي، فعاليت‌هايي که هم‌سويي بيشتري با اسلام و اهداف انقلاب اسلامي دارد، در اولويت قرار بگيرند؛ بر اين اساس، مأنوس کردن مردم با دين، انس دادن با عبادت، تعميق معرفت ديني، انس با معارف اسلامي موارد مهمي هستند که لازم است در همه فعاليت‌هاي فرهنگي مد نظر قرار بگيرد.

 

رسا ـ نقش علما و مبلغان در مهندسي فرهنگي کشور چيست؟

وقتي از مهندسي فرهنگي سخن گفته مي‌شود، فارغ از تعاريف متعددي که ممکن از آن ارائه شود، مي‌توان چندين وظيفه مهم را در نظر گرفت: ارزيابي وضعيت فرهنگي موجود، تعريف و تبيين مؤلفه‌هاي فرهنگ مطلوب، تدوين برنامه به‌منظور حرکت از وضعيت موجود به‌سوي وضعيت فرهنگي مطلوب و در نهايت، اقدام عملي در جهت اجراي برنامه‌هاي مورد نظر و رسيدن به ايده‌‌آل‌هاي جامعه‌ اسلامي در حوزه فرهنگ.

 

شناخت اجمالي ظرفيت حوزه‌هاي علميه، علما و مبلغان ديني هر ناظر منصفي را مجاب مي‌کند که به نقش بي‌بدليل حوزه‌هاي علميه در مهندسي فرهنگي جامعه اسلامي اذعان کند، همان‌گونه که عرض شد دين و آموزه‌هاي اسلامي از ارکان اصلي فرهنگ جامعه اسلامي به شمار مي‌رود.

 

از اين‌ رو، در مراحل مختلف مهندسي فرهنگي يعني آسيب‌شناسي فرهنگي، تبيين فرهنگ ايده‌آل و برنامه‌ريزي توجه به آموزه‌هاي اسلامي يکي از ضرورت‌هاي مسلم خواهد بود که مسلماً حوزه‌هاي علمیه در اين عرصه توانمندي‌هاي ويژ‌ه‌اي دارند و مي‌توانند نقش سازنده‌اي را نيز ايفا نمايند.

 

در مرحله اجرا نيز ظرفيت بالايي در حوزه‌هاي علمیه وجود دارد؛ برخورداري حوزه از تعداد قابل توجهي از مبلغان ديني که با اقشار مختلف مردم در ارتباط هستند، زمينه بسياري مناسبي را براي ايفاي نقش در پيگيري برنامه‌هاي فرهنگي مهيا ساخته است. افزون بر اين، در حوزه علميه نيروهاي مستعد بسياري وجود دارند که مي‌توان از آنها در مديريت‌هاي فرهنگي نيز استفاده نمود که البته تا حدودي اين امر پس از انقلاب اسلامي محقق شده است.

 

رسا ـ با تشکر از حضرت‌عالی که فرصتی را در اختیار ما قرار دادید./907/د102/س

 

خبرنگار: محمدباقر محجوب

ارسال نظرات