تفاوت مبنایی طب سنتی و اسلامی/ تأثیر طبایع در رفتارها
به گزارش سرویس اندیشه خبرگزاری رسا، حجتالاسلام حسن فراهانی، یکی از صاحب نظران رشته طب اسلامی است که ضمن تدریس، در مقام طبابت نیز مشغول فعالیت است. وی حدود دو سال است که در فیضیه مشغول تدریس طب اسلامی است و مریضیهای صعب العلاجی را درمان کرده است.
در گفتوگو با وی به بررسی ملزومات و آثار طب اسلامی پرداختیم که در ادامه متن آن را ملاحظه میکنید؛
رسا - در ابتدا بفرمایید که چطور شد طب کار کردید؟
من 4 سال تخصصی تاریخ و قرآن تدریس میکردم. در این مدت با یک سری از رفتارهای اهلبیت(ع) مواجه شدم که با آیات قرآن سازگاری نداشتند؛ برای نمونه در زندگی امام باقر(ع) دیدم هر وقت حضرت میخواستند هندوانه بخورند آن را با نمک میل میکردند. مفسرین نوشته بودند ایشان بخاطر زهد بالا و اینکه نمیخواستند در هوای داغ مدینه خنکی هندوانه را بچشند نمک میزدند. این با دو مسئله همخوانی نداشت؛ یکی اینکه قرآن میفرماید چرا آنچه که بر شما حلال شده بر خود حرام کردید؟! از طرفی در زندگی پیامبر(ص) نداشتیم که هندوانه را با نمک میل کنند.
آیا امام باقر(ع) زهدش از پیامبر(ص) بیشتر بود؟ اینها در ذهن من بود. در زندگی اهلبیت(ع) از این موارد زیاد است. مطالبی که با کلیات آیات قرآن جور در نمیآمد. مثلاً در مورد حضرت علی (ع) که چرا نان جو میل میکردند. علاقه حضرت(ع) بیشتر به نان جو بود. آیا به این خاطر بود که نان جو پستترین غذاها بود؟ آن وقت این با آیه قرآن که میفرماید «کلوا من طیبات ما رزقناکم» جور در نمیآید. چون کلمه طیّب یعنی بهترینها. در کلمه طیب بحث است که چرا پاکیزه معنا شده است.
یا میگفتند این کار نشانه زهد حضرت امیر(ع) بوده است. ولی آیا زهد حضرت علی(ع) از زهد پیامبر(ص) بیشتر بود؟ این را که نمیتوانیم بگوییم. از طرفی حضرت(ع) نان جو را دوست داشت، ولی پیامبر(ص) از نان گندم هم استفاده میکردند. یا مثلاً در بحث جهاز حضرت زهرا(س) داریم که ظرفهای حضرت(س) سفالی بود. بعد میگویند حضرت علی(ع) نداشتند و حضرت زهرا(س) به آن قناعت کردند. یعنی این را دلیل بر ساده زیستی تلقی میکنند. این با بعضی از قطعات تاریخی اهلبیت(ع) جور در نمیآید.
امام سجاد(ع) در اطراف کعبه با عبدالملک مروان ملاقات میکند. عبدالملک میگوید چرا پیش ما نیامدید و درخواستی نداشتید؟! حضرت(ع) عبایش را پهن میکند و شنها را روی آن میریزد. همه شنها تبدیل به سنگهای قیمتی میشود. دوباره عبا را روی زمین برمیگرداند و جواهرات تبدیل به شن میشود و به عبدالملک میفرماید کسی که چنین مقامی دارد پیش تو برای چه بیاید.
آیا پیامبر(ص) این توان را نداشتند؟ نمی توانستند برای دخترش ظروف رنگی و فلزی تهیه کنند؟! من به این مسایل زیاد فکر کردم تا اینکه در بحث کلمه طیّب در آیه 168 سوره بقره، به مشکل برخوردم که یعنی چه؟ چون به معنای پاکیزه ترجمه شده است. اگر به معنای پاکیزه باشد یعنی نجس نباشد؛ ولی قید حلال آمده، اگر پاکیزه نباشد حرام است.
در کلمه طیّب تحقیق کردم دیدم به معنای «مُربیه» است. مربیه به معنای رویاننده و جانبخش است. «ارض مربیه» یعنی زمینی که محصول خوب بدهد. آن وقت آیه که میفرماید «کلوا من طیبات...» با نان جو خوردن امیرمؤمنان(ع) منافات ندارد. مگر میشود خداوند چیز حلالی را خلق کرده باشد و به مؤمن بگوید از این نخور؟!
اگر بخواهیم کلمه مربیه را بفهمیم، باید بدنها را بشناسیم. هنگامی که بدن را شناختی نتیجهاش میشود طب. برای نمونه همان هندوانه با نمک؛ اگر فردی طبع سرد و تر داشته باشد و هندانه را بدون نمک بخورد سر درد میگیرد. اگر فردی طبع گرم داشته باشد، بهترین دارو برایش عدس است. عدس کبد را خنک میکند، ولی اگر طبع سردی داشته باشد و عدس بخورد جنون سرد میگیرد. یعنی عدس برای یکی میشود مربیه و برای دیگری غیر طیب.
رسا - یعنی تغذیه نسبی است و کلیت ندارد که یک چیزی برای همه افراد خوب باشد؟
بله نسبی است. مثلاً برنج، جو و گندم برای همه خوب نیست. از بین حبوباتی که با آن نان درست میشود فقط جو دو سر هست که برای همه خوب است. طبعش معتدل است. گندم برای حضرت علی(ع) خوب نیست چون طبع حضرت(ع) گرم بود. پیامبر(ص) طبعش معتدل بود؛ هم میتوانست گندم بخورد، هم جو و هم برنج.
عسل و سیاهدانه هم طبعش معتدل است و با تمام اخلاط سازگار است. یک سری روایات است که مطلق است. حضرت علی(ع) 400 نصیحت دارد که در تحف العقول آمده است. آنجا میفرمایند حرارت تب را با بنفشه بشکنید. این کلی است، خطاب به همه است. اما یک فردی میآید ییش حضرت(ع) میگوید این مریضی را دارم. حضرت امیر(ع) دستورالعملی به او میدهد و این میشود خاص و نمیشود به عموم مردم تجویز کرد. باید طبع مواد و طبع شخص را درآورده بعد تجویز کرد.
از اینرو همه روایات اطلاق ندارند. بعضی مطلق هستند مثل عسل که در آیه قرآن آمده یا نمک که در روایات آمده که غذا را با نمک شروع کنید و با نمک یا سرکه تمام کنید. اینها مطلق است. یا روایتی که در مورد سیاهدانه است. ولی اینکه مثلاً شخصی آمده پیش امام(ع) گفته سرم درد میکند حضرت(ع) هم فرموده برو فلان چیز را بخور؛ چون حضرت(ع) طب قوی میدانسته و براساس طبع طرف به او چیزی میداده است. از اینرو طبیب باید تشخیص دهد و ببیند چه چیزی برای این فرد مناسب است.
رسا ـ فرق طب سنتی و طب اسلامی در چیست؟
در طب سنتی از تلخیها زیاد استفاده میکنند. ولی در طب اسلامی خیلی از تلخی استفاده نمیشود. چند تلخی بیشتر در آن استفاده نمیشود مثل کندر و هلیلیه سیاه. هلیلیه سیاه هم از شدت شیرینی به تلخی میزند. شخصی در زمان رسول خدا(ص) دارویی برای کسی تجویز کرده بود. حضرت(ص) به او فرمود چرا با حکمت سلیمان درمان نمیکنی؟ عرض کرد حکمت سلیمان چیست؟ فرمود شکر. طبیب گفت که این شیرین است. حضرت(ص) فرمود همان خدایی که در تلخی درمان قرار داده در شیرینی هم درمان قرار داده است.
طب اسلامی به طب نوین نزدیکتر است تا طب سنتی. ما سه جلسه در فیضیه اختلاف سنتی و اسلامی را بیان کردیم. در مبانی با طب سنتی اختلاف داریم. سنتیها خون را از هوا میدانند ما از هوا نمیدانیم. استدلالشان این است که اگر اکسیژن به خون نرسد سیاه میشود؛ پس خون از هوا است. بلغم از آب است. صفرا از آتش است و سودا از خاک.
در طب اسلامی خون را از غذا میدانیم. در این جا خلط مبحثی شده است. خون با اصطلاح نظام پزشکی یکی است. در طب نباید بگوییم خون، باید بگوییم دم. دم، گلبولهای قرمز است. بلغم، گلبوهای سفید. مرّه سودا و صفرا. ترکیب اینها میشود خون.
اما یک اشتباهی که شده این است دم را به خون ترجمه کردند. خون طبق نظام پزشکی یعنی آن مایهای که از رگ بیرون میریزد. مایهای که از رگ بیرون میزند دم نیست. دم جزیی از آن است، یک چهارم دم است، یک چهارم مرّه سوداست، یک چهارم مرّه صفراست، یک چهارمش هم بلغم است.
در طب اسلامی و سنتی هر دو بلغم را از آب میدانند. مره صفرا و سودا را از خاک میدانیم. در طب سنتی سودا را از خاک و صفرا را از آتش میدانند. در خصوصیات اخلاقی این اخلاط هم اختلاف داریم. اینها اختلافات مبنایی است. ما حرارت بدن را از قِبَل نفس میدانیم. ولی آنها از صفرا میدانند. این اختلافات مبنایی در درمان مهم است.
رسا ـ این مطالب به بوعلی بر میگردد؟
بوعلی تلفیقی بین سنتی و اسلامی است. طب سنتی به جاثلیق و یونان باستان بر میگردد. بوعلی طبش بیشتر به سنتی گرایش دارد. در برخی از داروهایش هم از نجاسات استفاده کرده و ما سر همین قضیه با بوعلی مشکل داریم.
رسا ـ چطور شد که طبیب شدید؟
آمدم کلمه طیّب را از قرآن بفهمم. کلمه طیّب یک کلمه مطلق است یعنی اینطور نیست که بگوییم اینها طیب هستند و اینها طیب نیستند. هر غذایی میتواند طیب باشد و میتواند نباشد. مجبور شدم اخلاط و بدن را بشناسم. روی طبایع بدن کار کردم. بدن را طبق روایات شناختم. ابتدا طب سنتی کار کردم. دو دوره طب سنتی تدریس کردم. بعد دیدم که طب سنتی نقصهایی دارد که جواب سوالات ذهن مرا نمیدهد، این نقایص در درمان تأثیر گذار است.
بعد در وادی روایات آمدم. در روایات بحث طبایع را پیگیری کردم. بحث طبایع در روایات خیلی کامل و غنی است. آنها را در آوردم و الان دو سال است که در فیضیه طب روایی تدریس میکنم. اینجا مبنا طب اسلامی و طب نبوی است. اسمش هم طب نبوی گذاشتیم؛ چون پیامبر(ص) همه اینها را پایه ریزی کردند.
رسا ـ نقش حوزه را در ترویج طب اسلامی چگونه میبینید؟
حوزه یک ثروت بسیار قدرتمند دارد که همان طب است و یک ثروت بالقوه است. اگر حوزه بخواهد از بُعد تبلیغ، اخلاق و عقل را حاکم کند، باید اول بدن سالم درست کند. هر خلطی در بدن افزایش پیدا کند اثر خودش را در جامعه میگذارد. وقتی گلبولهای قرمز در بدن حاکم شوند فرد عصیانگر و گنهکار میشود؛ هر چقدر هم بگوییم این کار را نکن، او عصیانگری را دارد، چون خاصیت دم همین است.
مثلا در خصوصیات سودا یکی از بارزترین خصوصیاتش منفی نگری است. حالا اگر غلبه دم نداشت و غلبه سودا داشت، منفینگر است. هر چقدر بخواهد سوءظن را کنار بگذارد، اگر غلبه سودا داشته باشد منفی نگر است. آموزش و گیرایی به حد صفر میرسد.
حالا ما میخواهیم به حوزه بگوییم بیا اخلاق را حاکم کن. در جامعهای که یا سودایی هستند یا دموی؛ اگر دموی باشند خاصیت عصیانگری دارند. حرفت را میفهمند، ولی حاضر نیستند گوش دهند. امام صادق(ع) در توصیف دم میفرماید «و هو عبد عارم و ربما قتل العبد مولاه؛ خون(گلبول قرمز) یک برده سرکش است و چه بسا بندهای که مولای خودش را هم میکشد.»
سودا مدبر است به شرط اینکه بلغم همراهش باشد، ولی اگر سودا به تنهایی باشد، فقط تدبیر و احتیاط میکند. هر چقدر هم به او بگویید این کار را نکن، بخاطر سوء ظن بالا میگوید نکند نقشهای برای من کشیده شده باشد! اما اگر سودا پایین بیاید و دم غلبه کند نمیتواند درست رفتار کند و سرکش است. اگر سودا غلبه کند و دم پایین بیاید، خیلی مدبر است و فقط احتیاط میکند و از حرکت میافتد.
اگر حوزه میخواهد از نظر اخلاق در جامعه کمک کند، از نظر خلط بدن باید کار کند. ابزار دستش است. شما اگر فردی را معتدل القامة داشته باشید و تمام اخلاط اندازه باشد، از نظر اخلاق بسیار آدم خوبی میشود ولی اگر معتدل القامة نباشد و تعادل اخلاط به هم بخورد، آنگاه خصوصیات اخلاقی ناجور سراغش میآید. حوزه اگر بخواهد جامعه را از نظر اخلاقی اصلاح کند، کاری که میتواند انجام دهد این است که یک حوزه علمیه تخصصی برای طب بزند و از افرادی که وارد هستند و در طب اسلامی کار کردهاند استفاده کند و حوزه تخصصی طب بزنند.
حداقل این است که در شناخت نفس کار کنند. نفس انسان 4 قسم است: نامیه نباتیه، حسیه حیوانیه، ناطقه قدسیه، کلیه الهیه. اگر می خواهد نفس انسان را بشناسد، هر چهار نفس را بشناسد. نفس نامیه نباتیه و حسیه حیوانیه مربوط به علم الابدان و ناطقه قدسیه و کلیه الهیه مربوط به علم الادیان است. اگر نامیه نباتیه نباشد نفس حسیه حیوانیه اصلا نمیتواند باشد، ستون کار است. اگر نفس حسیه حیوانیه نباشد نفس ناطقه قدسیه نمی تواند کار کند.
نفس نامیه نباتیه مربوط به اخلاط چهارگانه است و محل خیزشش از کبد است. نفس حسیه حیوانیه روی همینها پیاده میشود، یعنی همین حواس پنجگانه بینایی، شنوایی و... که محل خیزشش قلب است. یعنی اگر قلب دقیق و منظم بزند حواس پنجگانه هم درست کار میکنند. اما چه زمانی؟ وقتی که نفس نامیه نباتیه دقیق باشد و درست کار کند. کبد کار خودش را درست انجام دهد. کلیه کار خودش را درست انجام دهد. مغز کارش را درست انجام دهد و اگر این نامیه نباتیه نباشد حسیه حیوانیه اصلا نمیآید و نمیتواند باشد. یعنی اینها لایه لایه هستند.
وقتی این نفسها با هم ترکیب شدند، امیرمؤمنان(ع) میفرمایند «و العقل وسط الکل؛ عقل وسط این چهار تاست.» حالا شما علم الادیان و اخلاق بلد باش؛ هنگامی که شخص سرکش را نصیحت کنی، سرکشی میکند. ولی با تغذیه میتوانی آرامش کنی. خلط دمش را پایین بیاوری، از سرکشی میافتد.
بلغمیها آدم های مهاجم و مدافعی هستند. اگر فرد بلغمی را به زور یک قدم عقب بکشی، جلو میرود ولی عقب نمیآید. حالا برعکس صفراییها آدمهای متلک خوری هستند، فحششان بدهی میخندد. اینها تأثیر همین اخلاط در اخلاق جامعه است. حوزه میخواهد اخلاق را درست کند پیامبر(ص) هم فرمود من آمدم اخلاق را درست کنم. شما اگر میخواهید اخلاق را درست کنید اول باید ابدان را درست کنید. اخلاق خوب در ابدان خوب است.
رسا - در پایان نکتهای دارید بیان کنید.
طب اسلامی به قدری قوی هست که اگر حوزه علمیه پای کار بیاید میتواند با همین طب کل دنیا را شیعه کند. دنیا اکنون در بیماریهای فلج مغزی، ام اس و پارکینسون مستاصل است. ما فلج را درمان میکنیم. سرطان را در عرض بیست تا چهل روز درمان میکنیم. ما قویترین درمانها را برای مسایل جنسی در روایات داریم. 90 درصد طلاقها در جامعه به خاطر روابط ناصحیح جنسی است. خیلی از معتادان بخاطر ضعف در روابط جنسی معتاد میشوند. طب اسلامی آسیبهای اجتماعی را از بین میبرد.
402/ر/999/
لطفا انلاین ویزیت بفرایید
من مدت یک سال هست که دنبال آدرسی از دکتر فراهانی هستم ممنون میشم اگه کمکم کنید
پاسداران، پایین تر از نوبنیاد، کوهستان یکم ، پلاک ۱۳، طبقه همکف
پاسداران، پایین تر از نوبنیاد، کوهستان یکم ، پلاک ۱۳، طبقه اول
پاسداران، پایین تر از نوبنیاد، کوهستان یکم ، پلاک ۱۳، طبقه اول
پاسداران، پایین تر از نوبنیاد، کوهستان یکم ، پلاک ۱۳، طبقه اول
لطفا انلاین ویزیت بفرمایید
برای ما راه دوری ها امکان نداره حضوری
09107581634
پاسداران، پایین تر از نوبنیاد، کوهستان یکم ، پلاک ۱۳، طبقه اول
پیامک بدید تو ایتا با پیام کوتاه