ملعون ائمه و مطرود علی/ عبدالله بن سبا از واقعیت تا افسانه
به گزارش سرویس اندیشه خبرگزاری رسا، یکی از مباحث مهم در تاریخ هر مکتبی فرآیند شکلگیری و شخصیات مهم و أثرگذار در شکلگیری آن است. در مورد شیعه و تاریخ شکلگیری آن نیز این مباحث مطرح بوده و نظریات گوناگونی در این مورد بیان شده است. یکی از مهمترین این نظریات در فرآیند شکلگیری شیعه که با انگیزه و هدف ارائه تصویر و تحلیلی بدعتگونه و جعل گرایانه برای این مکتب حق است، اعتقاد دارد شیعه دست پرورده شخصی به نام عبدالله بن سبا است.
در نیم قرن اخیر بیش از پنجاه کتاب و پایان نامه در جوامع اهلسنت درباره عبدالله بن سبا نوشته شده و به گونه خاص شخصیت او را تحلیل کرده است. این شمار کتاب همراه صدها مقاله روزنامهای، علمی ـ ترویجی و علمی ـ پژوهشی، عبدالله بن سبا را در صدر شخصیتهای مورد توجه مسلمانان در دوره معاصر قرار داده است.
اما به راستی عبدالله بن سبا کیست؟ ویژگیهای اجتماعی او کدام است؟ از چه جایگاه اجتماعی برخوردار بوده است؟ چه تأثیراتی بر محیط اجتماعی خود و تاریخ مسلمانان داشته است؟ توجه فراوان به او از چه جهت است؟ و از همه مهمتر آیا میتوان اساس تشیع را به او نسبت داد؟
عبدالله بن سبا چهرهای مرموز و مبهم در متون تاریخی است که درباره او بسیار سخن گفته شده است. نگاشتههای تاریخی اهلسنت به ویژه در دوره اخیر او را یهودی زادهای بنیانگذار شورش علیه عثمان و پایهگذار تفکر شیعی معرفی میکند. در مقابل پژوهشگران شیعی مانند علامه عسگری با بررسی اسناد و متون ارائه شده تاریخی، شخصیت او را ساخته دست مخالفان شیعه برشمرده و حتی برخی وجود او را انکار کردهاند.
ولی بررسی منابع تاریخی و حدیثی، نادرستی هر دو نظر را اثبات و معلوم میکند که عبدالله بن سبا فردی افراطی و غالی در دوره حضرت علی(ع) بوده که طرفداران اندکی نیز داشته ولی دخالتی در حوادث سیاسی و اجتماعی دوره خویش نداشته و اساساً فردی مورد اعتنا نبوده است که بتواند چنین جریانات سیاسی و اجتماعی را به راه بیندازد.
در این نوشتار مختصر، عبدالله بن سبا را از نظر علمای شیعه و سنی و همچنین روایات بررسی میکنیم سپس به جمع بندی نظرات مختلف در مورد او میپردازیم.
زندگینامه عبدالله بن سبا
عبدالله بن سبا یهودی بود که در زمان عثمان اسلام آورد. او مورد لعن واقع شده و دروغگو خوانده شده است؛ زیرا خودش را پیامبر و امیرمؤمنان(ع) را خدا میدانست! امام علی(ع) به او مهلت سه روزه برای توبه از کارش داد ولی او این کار را نکرد و امام(ع) نیز او را سوزاند.(اشعری، 1963: 161؛ تستری 1418 :375-365 ؛ نمازی شاهرودی1415 :21 ؛کشی، 1382: 188.)
زراره نیز از امام صادق(ع) نقل میکند مردی از فرزندان عبدالله بن سبا قائل به تفویض است.(نمازی شاهرودی، 1415: 21.) تمامی مورخین دوره فعالیت و نشاط ابن سبا را به دوران عثمان بن عفان و امیرمؤمنان(ع) محدود و معین ساختهاند که با این وجود از قرن چهارم هجری تجاوز نمیکند.
او در جزیره العرب میزیسته و به خاطر فعالیت چشمگیر در امور دینی و سیاسی مسلمانان فردی سرشناس بوده است. اما اشکال این قضیه این است که در جزیرة العرب در قرن اول اسلامی تا دوران خلفای اموی، مردی از عرب در تاریخ یافت نمیشود که نامش و نام پدرش، محل زندگی و فعالیتش معلوم باشد. همچنین معروف و سرشناس بوده و رهبر فکری مردم هم باشد ولی نام جد و سلسله پدرانش شناخته نشود.(علامه عسگری، به ترجمه نجفی وهریسی 1392: 195.)
سعد بن عبد الله اشعری در کتاب «المقالات و الفرق» چنین نقل میکند: اولین گروه از گروههایی که غلو کردند و راه افراط و تندروی را پیمودهاند، گروهی هستند که سبئیه نامیده میشوند و آنان پیروان عبدالله بن سبا میباشند که همان عبدالله بن وهب راسبی است.
در کتاب «المشتبه» ذهبی وارد شده است: «عبدالله بن وهب سبئی رئیس و سرپرست خوارج بود. ابنحجر در راستای قول ذهبی در کتاب «تبصیرالمتنبه» میگوید: «سبئیها گروهی هستند و از آنها عبدالله بن وهب سبائی رئیس و سرپرست خوارج است.»
صاحب کتاب «الحظط» نیز اینگونه گفته است: در عصر علی بن ابیطالب(ع) بود که عبدالله بن وهب بن سبا معروف به(ابن سوداء) سبئی قیام کرد و این عقیده را به وجود آورد که رسول خدا(ص) برای بعد از خود علی بن ابیطالب(ع) را وصی و جانشین قرار داده و او را به امامت معین کرد.»
با این مشخصات میتوان گفت که وی عبدالله بن وهب بن راسب بن مالک بن میدعان بن مالک بن نصر الازد بن غوث بن نبت بن مالک بن زید بن کمالان بن سبا است. لقب او ابن سوداء بوده زیرا مادرش کنیز سیاهپوستی بوده است و به کار بردن این القاب مورد نکوهش و عیب جویی واقع میشده است.
عبدالله بن سبا همان است که به حضرت علی(ع) اعتراض کرد که چرا دست به سوی آسمان بلند میکنید مگر خدا همه جا نیست و حضرت جواب داد: «چون محل رزق ما آنجاست.»(عسگری/ نجفی و هریسی 1392: 196.) عبدالله بن سبا همان است که ابوبکر، عمر و عثمان را نکوهش کرد و به خاطر همین به مدائن تبعید شد.»(عسگری/ نجفی و هرسی 1392: 196؛ الغریری، 1424: 140.)
دیدگاه علمای شیعه در مورد عبد الله بن سبا
محمد بن عمر کشی میگوید: بعضی گفتهاند که عبدالله بن سبا یهودی بوده که اسلام آورد و علی را دوست میداشت. او در هنگام یهودیتش درباره یوشع بن نون، وصی حضرت موسی(ع) غلو میکرد و بعد از آنکه اسلام آورد بعد از وفات رسول خدا درباره علی(ع) غلو کرد. او به عنوان اولین کسی که معتقد به امامت علی(ع) است، مشهور بود. دشمنی خود را از دشمنان علی(ع) ابراز میکرد و مخالفان حضرت(ع) را رسوا و آنها را کافر میخواند، از همین جهت است که مخالفان شیعه میگویند اصل تشیع از یهودیت گرفته شده است. شیخ طوسی درباره عبدالله بن سبا مینویسد: «او دوباره کافر شد و اظهار غلو میکرد. شیخ او را از اصحاب امیرمؤمنان(ع) شمرده است.»
سید بن طاووس مینویسد: «عبدالله بن سبا غالی و مورد لعن است. امیرمؤمنان(ع) او را با آتش سوزانید. عبدالله گمان میکرد علی(ع) خداوند است و خودش نبی! خداوند او را لعنت کند.» علمی در دایرة المعارف مینویسد: «عبدالله بن سبا یهودی بود و بعد مسلمان شد. او در شهرها میگشت تا مردم را از پیروی از حکام باز دارد و او اولین دروغگو است. از امیرمؤمنان(ع) نقل شده که تا روز قیامت سی دروغگو خواهد بود که یکی از آنها ابن سبا است. حضرت امیر(ع) فرمودند: «مرا با این خبیث چه کار!» حضرت او و پیروانش را به آتش کشیدند و آنها از افراطیهایی بودند که علی را خدا میدانستند و به آنها سبئیه میگویند.
در قاموس الرجال آمده: از کتاب بلاذری فهمیده میشود که اسم عبدالله بن سبا، عبدالله بن وهب همدانی است و سبا پدر عبدالله نیست بلکه او یکی از اجداد عبدالله است که به او شهرت یافته است. بلاذری نیز توجه داده است که این عبدالله غیر از عبدالله بن وهب رئیس خوارج است که در همان جنگ نهروان کشته شده، زیرا رئیس خوارج عبدالله بن وهب راسبی است که به همین نام نیز خوانده میشد و به ابن سبا شهرت نداشت.»(بغدادی، 1379: 44.)
دیدگاه اهلتسنن درباره عبدالله بن سبا
بعضی از علمای اهلتسنن به بهانه اینکه شیعه ساخته شده ابن سبا است به شدت با شیعه دشمنی ورزیدهاند با اینکه میدانند شیعه به تبعیت از ائمه(ع) خود از ابن سبا ابراز تنفر میکند. از آنچه علمای اهل تسنن درباره ابن سبا گفتهاند به ذکر چند قول اکتفاء میکنیم؛
ذهبی در میزان الاعتدال گفته است: «عبدالله بن سبا از افراطیهای بیدین، گمراه و گمراه کننده بود. به گمانم که علی(ع) او را به آتش سوزاند.» جوزجانی درباره او گفته است ابن سبا خیال میکرد که این قرآن یک جز از 9 جز است و علم همه قرآن نزد علی(ع) است و حضرت علی(ع) ابن سبا را بعد از آنکه میخواست او را بکشد، تبعید کرد.
ابن منظور در مختصر تاریخ دمشق مینویسد: عبدالله بن سبائی که به سبئیهایی که از گروه غلات رافضهاند و اصلشان از یمن است نسبت داده میشود، یهودی بود که اسلام آورد. او برای ایجاد فتنه و دور کردن مردم از طاعت حکام به شهر و کشورهای اسلامی سفر میکرد. او در زمان عثمان بن عفان وارد دمشق شد.
شعبی گوید: اول کسی که دروغ گفت عبدالله بن سبا بود... از حضرت علی(ع) نقل شد که فرمودند: من را به این خبیث سیاه چه کار! صفدری در کتاب الوافی بالوفیات میگوید: «عبدالله بن سبا رئیس طایفه سبائیه است. او همان کسی است که به علی بن ابیطالب (ع) گفت: تو خدایی و حضرت او را به مدائن تبعید کرد.» ابن ابی الدم در کتاب الفرق الاسلامیه نقل می کند: «او یهودی بود، سپس اسلام آورد.» ابن حجر نیز در لسان المیزان مینویسد: «عبدالله بن سبا از کفار افراطی بود گمراه کننده، گمانم که علی او را با آتش سوزانید.»(بغدادی،1379: 46.)
روایات و احادیث در مورد عبدالله بن سبا
امام صادق (ع) میفرماید: «عبدالله بن سبا ادعا میکرد امیرمؤمنان(ع) خداست و به خاطر این عقیده امام علی(ع) به او گفت: توبه کن ولی توبه نکرد و او هم عبدالله را سوزاند.» امام صادق(ع) فرمود: «خدا لعنت کند عبدالله بن سبا را به خاطر اینکه ادعا داشت امیرمؤمنان(ع) خداست. به خدا قسم او بندهای مطیع برای خدا بود وای بر کسی که تکذیب کند ما را و آن قومی را که آنچه را در وصف خودمان نمیگوییم میگویند برائت میجوییم از آنها به خدا، برائت میجویم از آنها به خدا و برائت میجوییم از آنها به خدا!»(رجال کشی،1382:324/1.)
امام سجاد(ع) فرمودند: «خداوند لعنت کند کسی را که به ما دروغ نسبت میدهد. من وقتی عبدالله بن سبا را به خاطر میآورم، موهای بدنم از ناراحتی میایستد. او ادعای سنگینی کرد. او را به این حرفها چه کار! خدا او را لعنت کند. حضرت علی(ع) بنده صالح خداوند و برادر رسول خدا بود و به هیچ مقامی نرسید، مگر از راه اطاعت خدا و رسول خدا و رسولالله هم به هیچ مقامی نرسید، مگر از راه اطاعت خداوند.»
امام صادق(ع) میفرمایند: «ما اهل راستگویانیم و از دروغگویی که به ما نسبت دروغ دهد، ایمن نیستیم. مسیلمه به رسول خدا که از همه مردم راستگوتر بود، دروغ بست. عبدالله بن سبا به امیرمؤمنان(ع) که بعد از رسول خدا از همه راستگوتر بود، دروغ بست و برای اثبات دروغ خود نیز فعالیت میکرد. او همچنین بر خدا هم افترا بست.»(رجال کشی،1379: 324/1)
عمار دهنی گوید: شنیدم اباطفیل میگفت: مسیب بن نجیه در حالی که آماده درگیری با عبدالله بن سبا بود، به نزد امیرمؤمنان(ع) آمد. پس حضرت به او گفتند: چه شده است؟ مسیب گفت: ابن سبا به خدا و رسولش دروغ میبندد. امام(ع) فرمودند چه میگوید؟ مسیب جواب داد، ولی من نشنیدم چه گفت و شنیدم که امیرمؤمنان(ع) فرمودند: هیهات، هیهات. دور است و غضب کرد! اما کسی که سوار شش ماده تندرو است و کمر شتر را تنگ بسته، به سوی شما میآید در حالی که نتوانسته حج و عمره خود را تمام کند و او را میکشند و منظورحضرت(ع)، حسین بن علی بود.»(بغدادی 1379: 17-16)
جمع بندی
درباره عبدالله بن سبا نظریات متفاوتی وجود دارد که میتوان آنها را در 4 بخش تقسیم بندی کرد؛
نخست، دیدگاه اهلسنت
این دیدگاه مبتنی بر گزارش طبری است که در سالهای اخیر به مدد تبلیغات سلفیها و وهابیان آثار متعددی بر پایه آن به بازار ارائه شده است؛ مانند ابن سبا حقیقة لا خیال(سعدی هاشمی)، توضیح البناء عن موسس الشیعه عبدالله بن سبأ(الرازحی)، اصل ابن سبأ و منشأوه(ابوعبدالله الذهبی)، دور عبدالله بن سبأ فی صناعه العقائد الشیعه الفاسده(محمد عبدالحلیم عبدالفتاح)
در این منابع عبدالله بن سبا به اقداماتی متهم شده است که مهمترین آنها عبارتند از طرح موضوع وصی بودن امام علی(ع) و غاصب بودن عثمان در خلافت، دعوت توده مردم به قیام علیه عثمان و رهبری شورش علیه او، شعلهور ساختن جنگ جمل هنگامی که به مصالحه نزدیک شد.
این گزارش از جهت تاریخی محل تأمل بسیار است. چطور فردی تازه مسلمان با وجود بزرگانی از صحابه به چنین قدرت نمایی اجتماعی و جریان سازی سیاسی دست میزند؟ معاویه که خود را متولی خون عثمان میدانست چرا هیچ تعقیب و گریزی نسبت به عبدالله بن سبا نداشت؟ چرا پس از جنگ جمل هیچ خبری از عبدالله بن سبا نیست؟
از نظر سندی نیز گزارش طبری مرسل محسوب میشود؛ زیرا او در قرن چهارم بوده است ولی مطالب صدر اسلام را با پنج واسطه نقل میکند که حداکثر دو قرن را پوشش میدهد. افزونبر این مهمترین فرد واقع در سند این گزارش سیف بن عمر است که توسط همه رجالیان اهلسنت تضعیف شده و کسی در ستایش و تأیید او سخن نگفته است.
دوم، دیدگاه علامه عسگری
علامه عسگری در مقابل نظر اول، وجود عبدالله بن سبا را از اساس منکر شده است. ایشان در تحقیقات گسترده خویش در کتاب عبدالله بن سبا و اساطیر اخری(دو جلد) به همه زوایای مربوط به عبدالله بن سبا و روایات سیف بن عمر پرداخته است.(این کتاب با عنوان عبدالله بن سبا و دیگر افسانههای تاریخی ترجمه شده است.)
این نظر در شرایطی مطرح شد که مخالفت با وجود عبدالله بن سبا نظریهای جدید و خرق اجماع تاریخ نگاران بود چنانکه ایشان در مقدمه کتاب به این مسأله اشاره دارد. پس از اینکه افرادی مانند علامه عبدالحسین امینی و دکتر طه حسین در وجود عبدالله بن سبا تشکیک نمودند زمینه برای ارائه نظر علامه عسکری فراهم شد.
نظریه ایشان نظری نو و روشمند است ولی از چند جهت جای پرسش و ابهام دارد. ایشان همه گزارشات در مورد عبدالله بن سبا را حاصل خیالپردازی سیف بن عمر میداند در حالی که در سایر متون تاریخی و از غیر طریق سیف بن عمر نیز عبدالله بن سبا مطرح شده است. برای نمونه در رجال کشی پنج روایت عبدالله بن سبا و عقاید او را گزارش میکنند که سه روایت آن صحیح السند هستند.
سوم، دیدگاه دکتر علی الوردی
دکتر علی الوردی اندیشمند عراقی در کتاب وعاظ السلاطین از منظر جامعه شناختی این موضوع را بررسی کرده است. به نظر او گزارشهای اهلسنت در مورد عبدالله بن سبا ساده انگاری در تحلیل حوادث اجتماعی است؛ زیرا خیزشهای اجتماعی سیر منطقی پیدایش و تکوین دارد و نمیتواند به فعالیت چند ساله یک یهودیزاده تازه مسلمان متکی باشد.
او در ادامه عبدالله بن سبا را به عمار بن یاسر تطبیق میدهد که اشتباهی حاکی از غفلت از قرائن تاریخی است؛ چرا که عمار اهل یمن نبوده و دارای نسب و موقعیت اجتماعی مشخص بوده است.
چهارم، دیدگاه مستشرقان
مستشرقان اولین کسانی بودند که با دیده تردید به عبدالله بن سبا نگریستند؛ مانند لئون کایتانی(1869-1926م.) افزونبر ایشان دکتر طه حسین نیز در کتاب «علی و بنوه» در استناد اتسیف بن عمر خدشه کرده است. اما هیچ یک از این دو راه حلی ارائه نکردهاند.
همچنین هیچ یک از این دیدگاهها به طور کامل قدرت بیان همه ابعاد موضوع را ندارد. بنابراین میتوان گفت مجموعه گزارشهایی که از طریق متون شیعه و سنی از غیر طریق سیف بن عمر موجود است نشان میدهد فردی به نام عبدالله بن سبا با دیدگاهی افراطی و غلوآمیز درباره حضرت علی(ع) وجود داشته که پیروان اندک آن تا دههها پس از وی نیز وجود داشتهاند.
این فرد هیچ ارتباطی با عالمان و بزرگان شیعه نداشته و نوع تفکر او نیز از همان ابتدا از سوی شیعیان طرد شده است. در هر صورت او دارای چنان جایگاه اجتماعی نبوده که بتواند جریان سازی اجتماعی کند و در مسائل مهم سیاسی مانند حوادث دوره عثمان نقش آفرین باشد.
/993/703/ر
نگارنده: محسن محمدی ـ دانشجوی دکتری مطالعات انقلاب اسلامی دانشگاه معارف
...........................
فهرست منابع:
ابن خلدون، عبدالرحمن (1336)، تاریخ ابن خلدون ، تهران، بنگاه ترجمه ونشر کتاب 44.
ابی خلف الاشعری القمی، سعد بن عبدالله (1963)، المقالات والفرق ، تهران ، موسسه مطبوعاتی عطایی
الاعلمی الحائری، محمد حسین (1413)، دایره المعارف الشیعیه العامه بیروت، موسسه الاعلمی للمطبوعات
الغریری ، السامی (1424)- الجذور النفسیه للغلو والغلاه ، قم ، دلیل ما
بغدادی، ابو منصور عبدالقاهر (1333)، الفرق بین الفرق ، بی جا ، اشراقی
تستری، محمد تقی(1418)، قاموس الرجال ، قم ، موسسه نشر اسلامی
حبیبی مظاهری، مسعود (1383)، دایره المعارف بزرگ اسلامی مدخل بیان ، تهران ، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
حسنی رازی، مرتضی بن داعی (1364)، تبصره العوام فی معرفه المقالات الانام ، تهران ، اساطیر
حسینی بغدادی، محمدجواد (1379)، عبدالله بن سباء واقعیت ناشناخته، به ترجمه جعفر فاضل ، مشهد ، هاتف
حسین دشتی، مصطفی (1385)، معارف ومعاریف مدخل عبدالله بن سبا، تهران ، موسسه فرهنگی آرایه
دهخدا ، علی اکبر (1377)، لغت نامه دهخدا مدخل سبائیه ، تهران، دانشگاه تهران
روحانی، محمد حسین (1381)، دایره المعارف تشییع مدخل بیان الادیان، تهران، شهید سعیدمحبی
شهرستانی ، ابوالفتح محمدبن عبدالکریم، (1361)، توضیح الملل، بی جا، اقبال
عبدالجبار ، قاضی بن حسن( بی تا)، المغنی ، بی جا ، المصریه
عسقلانی ، علی بن حجر(1390)، لسان المیزان، بیروت، موسسه الاعلی للمطبوعات
عسگری ، مرتضی (1392)، عبدالله بن سبا واساطیر اخری، به ترجمه محمد صادق نجفی
وهاشم هریسی، بیروت ، مجمع علمی اسلامی
کشی ، محمدبنعمر( 1382)-رجال کشی ، تهران ، وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی
مشکساران ، شهلا (1381)، دایره المعارف تشییع مدخل سباء ، تهران ، شهید سعیدمحبی
مشکور، محمد جواد (1976)،تاریخ شیعه و فرقه های اسلام تا قرن 4، تهران ، اشراقی
مصاحب ، غلامحسین (1345)،دایره المعارف فارسی ، تهران ، فرانکلین
نمازی شاهرودی ،علی 1415- ، مسدرکات علم رجال الحدیث ، تهران ، ابن المولف علی نفقه مسجدالغدیر
نوبختی ، حسن بن موسی 1361-، فرق الشیعه ، به ترجمه محمد جوادمشکور، تهران ، علمی و فرهنگی