حوزه حتی عرصه تاریخ پژوهی اسلامی را به دانشگاه واگذار کرد/ بیش از ۲ هزار آیه درباره تاریخ داریم
به گزارش سرویس اندیشه خبرگزاری رسا، محمد حسین رجبی دوانی، مورخ و پژوهشگر تاریخ اسلام و همچنین از کارشناسان به نام سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی است که در برنامه «هنگام درنگ» که بعد از سریال مختارنامه پخش میشد با بیان فصیح و شیوای خود به بررسی زندگی مختار و قیام او بعد از عاشورا پرداخت و روشنگریهای زیادی را از این قیام بیان کرد که بازتاب بسیار گستردهای در برداشت.
استاد دارای مدرک دکتری تاریخ و تمدن ملل اسلامی از دانشگاه تهران و به مدت ۲۰ سال عضو هیأت علمی دانشگاه امام حسین(ع) است که تاکنون آثار مختلفی از ایشان به عنوانهای «کوفه و نقش آن در قرون نخستین اسلامی»، «تاریخ تحلیلی دوران امامت حضرت علی(ع)»، «پشتیبانی نظامی در سپاههای صدر اسلام»، «ترجمه و تلخیص و بازنویسی لهوف سید ابن طاوس» و... به رشته تحریر در آمده است.
در گفتوگو با استاد رجبی دوانی به بررسی وضعیت تاریخپژوهی در حوزههای علمیه، تاریخ سکولار، تفاوت علم رجال و تاریخ و... پرداختیم که در ادامه متن بخش نخست آن را ملاحظه میکنید؛
رسا ـ وضعیت تاریخ پژوهی در حوزه را چگونه ارزیابی میکنید؟
به عقیده بنده با توجه به نیازها و ضرورتهایی که به سبب شرایط پیش میآید برخی از علما از گذشته تاکنون احساس میکردند ممکن است از بُعد تاریخی و مطالعات تاریخی به مذهب حقه شیعه آسیبی وارد شود به همین دلیل در این زمینه احساس مسؤولیت کرده و به میدان میآمدند تا آثار ارزشمندی از خود باقی بگذارند.
اگر گذشته یعنی دوران پایه گذاری حوزههای علمیه شیعه به معنای امروزی توسط شیخ طوسی و دوران رسمیت یافتن مذهب شیعه در ایران در عصر صفوی را از یک سو و از سوی دیگر عصر معاصر که شامل دوران قبل و پس از انقلاب میشود را در نظر بگیریم متوجه میشویم که بنا بر نیازها و ضرورتها برخی از علما، فقه، اصول، فلسفه و... را کنار گذاشته و وارد عرصه تاریخ پژوهی شدهاند تا آثار ارزشمندی را از خود به یاد بگذارند و پس
از قلم فرسایی در این عرصه دوباره به کار اصلی خود بازمیگشتند.
البته این موضوع ـ تاریخ پژوهی علما ـ اگر چه ارزش بوده و نشانگر احساس مسؤولیت در قبال مذهب حقه شیعه، بیان حقایق از منظر پیروان اهلبیت(ع) و ارائه متن و تحلیل مناسب و صحیحی از واقع تاریخی بوده است، ولی از سوی دیگر دارای نقص بوده و آن اینکه تاریخ و مطالعات تاریخی هیچگاه در حوزههای علمیه به عنوان درس اساسی و لازم برای همه جویندگان علوم و معارف دینی قرار نگرفته و اصل نشده است.
رسا ـ روش فعلی که حوزههای علمیه در زمینه تاریخ پژوهی دنبال میکنند آیا ما را به اهداف علم تاریخ میرساند؟ یعنی بهترین مجرا برای رسیدن به علم تاریخ است؟
خیر، بنده این موضوع را به عنوان یک نقص میدانم. البته از موقعیت فعلی اهتمام حوزههای علمیه به تاریخ و نظام درسی آنها اطلاع دقیقی ندارم ولی از آنجا که میبینیم تاریخ به ویژه تاریخ اسلام و تمدن مسلمانان متأسفانه در دانشگاهها اصل قرار گرفته و بیشتر افرادی که در این عرصه تحصیل کرده و قلم زدهاند دانشگاهی هستند تا حوزوی، نشان میدهد که حوزه هنوز در این عرصه ورود کافی نکرده است.
اینکه میگوییم متأسفانه از این جهت است که دانشگاههای ما هنوز دانشگاههای تراز نظام و انقلاب اسلامی نیست و هنوز روح غربزدگی بر آن حاکم است که حوزه تاریخ و تاریخ نگاری نیز از این قضیه مصون نیست؛ لذا میبینیم برخی از کسانی که در دانشگاههای ما حتی تحصیل تاریخ اسلام کردهاند و عنوان استادی را در برخی از دانشگاههای معتبر یدک میکشند کسانی میشوند که مقابل برخی از اصول مسلم اسلام و حقایق میایستند و به صورت مکتوب یا موضعگیریهای سیاسی ـ رفتاری آثار بسیار مخربی از خود به جا میگذارند.
البته نمیتوان انکار کرد که برخی افراد صالح و مؤمن نیز وجود دارد ولی چون روح حاکم بر روش تحقیق و نگاه به علوم انسانی هنوز در دانشگاههای ما غربی است و دغدغه بزرگ رهبر معظم انقلاب برای اسلامی کردن علوم انسانی با سبب کوتاهی متولیان امر هنوز عملی نشده است، لذا آنگونه که باید و شاید در دانشگاهها آنچه انجام میشود در حد انتظار برای جامعه اسلامی نیست.
از سوی دیگر تاریخ پژوهی در حوزه نیز درس اصلی و اساسی نیست و برخی از علما بنا به ضرورت به این عرصه ورود دارند و کارهای ارزشمندی نیز کردهاند، ولی اینها استثنا هستند. به گونهای نیست که در حوزه نیز مانند دانشگاه مرتب شاهد فارغ التحصیلی محققان و پژوهشگران عرصه تاریخ باشیم و این نقیصه برای حوزه کماکان باقی است؛ در حالی که میتوان به جرأت گفت فضل ایجاد و پیدایش علم تاریخ، تاریخ نگاری، تاریخ پژوهی و سیره نویسی به شیعه و اصحاب اهلبیت(ع) بازمیگردد.
اصحاب اهلبیت(ع) در فشار و سختی نیز در کنار ثبت و ضبط احادیث و گرفتن علوم و معارف گوناگون در فقه، حدیث، تفسیر، اخلاق و... به تاریخ نیز اهتمام ویژهای داشتهاند، ولی وقتی رو به جلو میآییم به ویژه از زمانی که حوزههای علمیه تأسیس میشود به این مهم مانند سابق پرداخته نمیشود که به عقیده بنده یک نقیصه بزرگ برای حوزههای علمیه به شمار میآید.
در عصر حاضر نیز بر خلاف عملکرد کشور، حوزههای علمیه و حتی دانشگاههای ما درباره علم تاریخ که ارزش و اعتبار کافی به این بخشها نمیدهد، غرب سلطهگر یعنی آمریکا و اروپا بسیار به این حوزه اهمیت قائل است. پژوهشگران تاریخی را بسیار ارج مینهند و حتی تاریخ را جز مهمترین علوم و معارف بشری میدانند.
رسا ـ مشکل چیست که تاریخ در حوزههای علمیه با بیمهری روبرو شده است؟
اگر در گذشته توجیح و عذر موجه برای این مسأله ـ تاریخ پژوهی ـ داشتیم ولی نمیتوان از عصر صفویه به بعد به ویژه در دوران انقلاب اسلامی این عذر و توجیح را پذیرفت. در گذشته در بسیاری از موارد شیعیان تحت تعقیب، فشار، کشتار و تقیه بودهاند که علمای بزرگ شیعه نیز به شدت تحت فشار قرار داشتهاند. حتی برخی از علما مانند شهید اول و ثانی، شیخ اشراق و سهروردی که در عرصه فلسفه تحولی ایجاد کرده بود را به جرم تشیع به شهادت رساندند.
این نیز نشان میدهد که شیعه در مقاطعی از تاریخ در سختی قرار داشته، لذا اگر علما فرصتی پیدا میکردند بیشتر برای تبیین مبانی حقه مذهب شیعه و مقابله با جوسازی متعصبان جاهل عامه که در بیشتر مواقع در کسوت دروغین علم بوده و شیعه را رافضی و ملحد تلقی میکردند، بوده است. هدف علما نیز این بوده که نشان دهند بر خلاف تبلیغات منفی شیعه رافضی، ملحد و کافر نیست بلکه متصل به اهلبیت(ع) و قرآن است؛ به همین دلیل تاریخ و برخی از علوم دیگر برای شیعه اولویت پیدا نمیکرد.
ولی از زمانی که مذهب شیعه در ایران بزرگ قدیم که تمام عراق و افغانستان امروز و بخشیهایی از آسیای میانه و قفقاز را شامل میشود به رسمیت شناخت شد، دیگر این عذر پذیرفتنی نیست که به تاریخ توجه نشود. خود انقلاب اسلامی نیز تحول عظیمی را ایجاد کرد و نظام یک نظام حق، مشروع و ندا دهنده ایجاد تمدن نوین اسلامی شد که در این صورت نمیشود به تاریخ اهتمام ویژهای نداشت.
حتی از لوازم برپایی تمدن نوین اسلامی نگاه به گذشته درخشان تمدن مسلمانان به ویژه آنچه توسط شیعه پدید آمده، است؛ شیعه تحت تعقیب، فشار، شکنجه، تقیه و... به چه میزان توانسته در عرصه تمدنی بدرخشد و اکنون که نظام مقدس ولایی حاکم است مسلما بهتر میتواند این مهم را به دست آورد ولی لازم است تا نگاهی به گذشته داشته باشیم و این نگاه تنها از طریق تاریخ میسر میشود.
گلایه بنده از حوزه و متولیان آن نیز از این باب است که ـ خود علما بهتر از بنده میدانند ـ آیات الاحکام یعنی آیاتی که احکام شرعی و فروع دین را بیان میکنند ـ به گفته علما بالغ بر 500 آیه است در حالی که بر اساس تتبع و پژوهشی که بنده با دانشجویان خود داشتم آیات تاریخی قرآن بالغ بر 2 هزار آیه یعنی یک سوم آن است و چون قرآن کتاب هدایت است این تعداد آیه نشانگر آن است که اهتمام قرآن به تاریخ برای هدایت جامعه بشری مدنظر بوده و باید به این مهم بسیار توجه کرد.
قرآن کریم در آیهای میفرماید: «قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ يُنْشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ؛ بگو در زمين بگرديد و بنگريد چگونه آفرينش را آغاز كرده است سپس [باز] خداست كه نشئه آخرت را پديد مىآورد خداست كه بر هر چيزى تواناست.»(عنکبوت/۲۰) همچنین سفارشهای پیامبر(ص) و امیرمؤمنان(ع) برای توجه در تاریخ گذشتگان همه رهنمودهایی است که متأسفانه مغفول واقع شده است.
به عقیده بنده همانگونه که حوزهها به فقه و اصول برای بیان احکام شرعی مردم اهتمام میورزند باید برای سعادت دنیا و آخرت آنها نیز با توجهی که قرآن و سیره اهلبیت(ع) به تاریخ دارد به این علم نیز توجه اساسی داشته باشند تا با عبرت گرفتن از عرصههای منفی و درس گرفتن از عرصههای مثبت تاریخی در زمان حاضر نیز مردم به خصوص خواص جامعه که در تودهها تأثیرگذار هستند بدانند چگونه باید عمل کنند تا سعادت دنیا و آخرتشان تأمین شود.
رسا ـ تعریف شما از تاریخ سکولار چیست؟
از این اصطلاح تعریف مورد اتفاقی وجود ندارد. شاید منظور کسانی که تاریخ سکولار را مطرح میکنند تاریخ بدون نگاه دینی و صرفاً به عنوان علمی مانند علوم دیگر که در جوامع بشری عرضه میشود، است. یعنی تاریخ را تخصص برای مطرح کردن مطلبی میدانند.
ولی قرآن، تاریخ را در جهت ساخت افراد بشر و رشد و تعالی آنها جهت رسیدن به جایگاه خلیفةالله میداند. یعنی هدف از مطالعه تاریخ و تاریخ پژوهی از منظر قرآن و سیره اهلبیت(ع) اعتلای انسان و معرفت بیشتر او به ساحت مقدس خدا و رقم خوردن سعادت در دنیا و آخرتش است و حتی عقل سلیم بدون پشتوانه دینی نیز به این مهم میرسد و حکم میکند.
گذشته چراغ راه آینده است و اگر فردی حتی بدون پشتوانه دینی بخواهد عاقلانه به مسائل تاریخی نگاه کند میتواند درسها، عبرتها و آموزههای مختلفی را بگیرد که با شناخت این آموزهها و درسها اشتباهات گذشتگان را تکرار نکرده و حتی زندگی دنیوی بهتری نیز داشته باشد. ولی نگاه صرف علمی به تاریخ فارغ از اینکه چه بهرهای از آن میتوان برد را شاید بتوان تاریخ سکولار نامید؛ ولی در تعالیم دینی ما تاریخ یکی از راههای مهم و چه بسا سریع الوصول برای رسیدن به حق و حقیقت و سعادت بیان شده است.
رسا ـ در زمینه تاریخ سکولار چند مصداق نیز بفرمایید.
غربیها آثار فراوانی در تاریخ سکولار دارند. آنها در عرصههای گوناگون حتی تاریخ اسلام نیز کار کردهاند کتابهایی را پدید آوردهاند که اطلاعات خوبی به فرد میدهد ولی از این موضوع تنها برای افزودن به داشتههای خود استفاده میکنند و روح حاکم بر آن چیزی نیست که در فرد رشد و تعالی ایجاد کند.
بسیاری از مطالبی که درباره عرصههای مختلف قدرت مسلمانان به ویژه تمدن اسلامی توسط افراد به ظاهر مسلمان، غربیها و مستشرقان نوشته شده بعضاً از آن چیزی که موجب رشد و تعالی فرد شده و خودباوری ایجاد میکند تا بتوان عظمت سابق اسلام را به دست آورد و سبب تحقق شعار «الاسلام یعلو و لا یعلی علیه» شود، تهی است.
در مقابل آثاری بزرگانی مانند علامه عسکری، علامه جعفری عاملی، پدر و استاد بزرگواران بنده علامه دوانی و یا آثار فیلسوف بزرگ شهید مطهری که تاریخدان نبود ولی به سبب ضرورت وارد این عرصه شد مانند «خدمات متقابل اسلام و ایران»، «نهضتهای صد سال اخیر»، «سیری در سیره ائمه اطهار(ع)» هدفمند بوده و سبب ایجاد خودباوری مسلمانان و شیعیان و کمک کننده برای معرفت به ساحت خداوند متعال است و این تفاوت بنیادین در نوع نگاه قرآن به تاریخ با نوع نگاه سکولار به تاریخ است./993/402/ر
ادامه دارد...
گفتوگو: محمد راستگردانی