ترسيم زن مسلمان با تراز انقلاب ايران
به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، يك خبر در كانالهاي تلگرامي منتشر شد كه از نظر مسلمانان كشورهاي اسلامي بسيار مهم بود: «مرد عربستاني وقتي متوجه شد كه همسرش مخفيانه و بدون اطلاع او رانندگي كرده است بلافاصله دادخواست طلاق داد». شايد اين خبر به تنهايي مهم نباشد اما اين دست اخبار در حوزه زنان و تفاوتهاي فاحش قانوني در كشورهاي مختلف اسلامي باعث حساسيت ساير كشورها شده است. در كشور عربستان رانندگي كردن، كاركردن در برخي مشاغل و حتي تردد زنان در ساعتها و مكانهايي از شهر ممنوع است؛ اين قوانين متعلق به امروز و ديروز نيست بلكه از ديرباز در اين كشور اجرا شده است.
علاوه بر اينكه اين رفتارها و قوانين باعث پايمال كردن و ناديده گرفتن حق قانوني و جهاني زنان است انعكاس اين نوع اخبار نيز باعث ميشود زنان ساير كشورها بر اساس قوانين مضحك يك كشور اسلامي در مورد زنان به اين تصور برسند كه اسلام در همه كشورها نسبت به زنان چنين ديدگاه و قوانيني دارد. مهمتر از همه اينكه با توجه به شرايطي كه كشور عربستان در جهان براي خود ايجاد كرده بازتاب خبري بسياري هم دارد در مقابل كشورهاي مسلماني كه در زمينه حقوق زنان پيشتاز هستند در تبليغات رسانهاي غرب ديده نميشوند.
زن عربستاني معيار نيست
چندي پيش نتيجه يك تحقيق مؤسسه تحقيقاتي بينالمللي در لندن منتشر شد كه بر اساس آن 40 درصد زنان انگليسي عنوان كرده بودند اسلام را با عربستان ميشناسند و چون ديدگاه و تصوري كه از وضعيت زنان در اين كشور به دست آوردهاند باعث ترسشان شده است، نگاه خوبي نسبت به وضعيت و حقوق زنان در اسلام و كشورهاي اسلامي ندارند.
اين نتيجه تحقيق در حالي است كه در ساير كشورهاي مسلمان جهان مثل ايران، تركيه، مالزي، سوريه و بسياري از كشورهاي آفريقايي نه تنها زنان در قوانين چيزي كمتر از مردان ندارند بلكه در اين كشورها حتي زنان از آزادي نوع حجاب هم در چارچوبهاي قانوني و شرعي برخوردارند و در كشوري مثل ايران زنان آزادي تحصيل و اشتغال در هر مقام و منصبي را دارند.
در ايران حقيقت ماوراي چيزي است كه گفته ميشود. اگرچه آزادي زنان در ايران آن چيزي تعبير ميشود كه عيني و مشهود است مثل رانندگي، تحصيل، اشتغال، درآمد و هزار و يك حقوق اجتماعي برابر كه براي زنان وجود دارد اما حقيقت اين است كه در ايران از مقام معظم رهبري تا همه مسئولان دولتي و اجتماعي همه بر اين اعتقاد هستند كه چون كل ايران از جزء جزء خانوادهها تشكيل شده و در خانوادهها اين زنان هستند كه نقش راهبردي دارند پس در حقيقت زنان به ابعاد مختلف اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي و حتي سياسي كشور جهت ميدهند. در حالي كه در كشور همسايه ايران رانندگي يك زن جرم محسوب ميشود و بر اساس اين جرم همسرش حق دارد هم او را طلاق دهد و هم حقوق دينياش را به او نپردازد در ايران زنان از حقوقي برخوردارند كه به هيچ وجه قابل مقايسه نيست.
زنان عربستاني بيش از ساير زنان ميدانند كه بر اساس قوانين كشورشان چه ظلمي به آنها ميشده به همين خاطر است كه خودشان دست به كار شدهاند و به روشهاي مختلف تلاش ميكنند غول قوانين غيرديني كشورشان را شكست بدهند. اين زنان با پوشيدن لباسهاي مبدل خودشان را به شكل مردان درميآورند و رانندگي ميكنند. برقع ميزنند و در خيابان تردد ميكنند اما به محض ورود به شركتهاي خصوصي حجاب برميدارند. مخفيانه و دور از اطلاع خانواده و همسرشان به تفريحات غيرقانوني ميپردازند يا مسافرتهاي ممنوعه ميروند.
زنان، ركن اوليه و اساسي حفظ خانواده
فاطمه قاسمپور، عضو گروه علمي مطالعات اجتماعي مركز تحقيقات زن و خانواده حوزه علميه قم
نقش زنان در ايران از ديرباز پررنگ بوده است و واقعيت اين است كه نه تنها بعد از اسلام بلكه تاريخ و داستانهاي تاريخي ثابت ميكند كه زنان هميشه در ايران نقش تأثيرگذاري را حتي در سياست داشتهاند كه اين نقش بعد از ورود اسلام و آموزههاي ديني به مراتب بيشتر و ارزشيتر شده است. ايرانيان از بين ملل ديگر زنانشان به تأسي از اسلام و قبل از آن در سرنوشت خود و جامعهشان نقش داشتند. در دين اسلام بيعت را فقط مخصوص مردان نميدانند، در صدر اسلام هم زنان بيعت ميكردند كه حاكي از سياسي بودن دين اسلام است و با آموزشهايي كه دين ما ميدهد، زنان در سرنوشت خود و جامعه دخيل هستند. پيامبر اكرم(ص) براي زنان و جايگاهشان شأني قائل بودند كه در زمان بيعت جلسهاي جداگانه با آنها برگزار كردند، زنان صدر اسلام با ايشان بيعت كردند و نقش دادن سياسي به زنان در همان ابتداي اسلام وجود داشت. ملت ايران وقتي اسلام آوردند، فرهنگ و دين، زنان را متعهد كرد كه براي خود تعيين تكليف كنند و از چند و چون مسائل سياسي و اجتماعي باخبر باشند.
تصور كنيد زماني كه قرار است از تاريخ اسلام سخن بگوييم وقتي در كنار نقش پيامبر(ص) يك حامي روحي، ايماني و اقتصادي به اسم حضرت خديجه(س) را ياد ميكنيم در حقيقت با زبان صريح اعتراف ميكنيم كه در كنار پيامبر ما يك زن مؤثر و حمايتكننده وجود داشت كه اسلام را تبليغ كرد. حضرت خديجه(س) يكي از ثروتمندان جزيرهالعرب بود و در همراهي حضرت رسول(ص) تمام ثروتش را در راه اسلام و مذهب نو پاي اسلام نثار كرد. نقش سرمايه اقتصادي حضرت خديجه(س) در پيشبرد اسلام بسيار مؤثر بود. از طرفي ايشان اولين زني بودند كه به پيامبر گرويدند و اولين فردي بودند كه به پيامبر(ص) ايمان آوردند و در اين زمينه پيشرو بودند. اين بانوي بزرگ به طور كامل در كنار يك رهبر ديني بودند و در پذيرش اسلام به عنوان اولين فرد در رشد اين دين كمك كردند. حضرت خديجه(س) هم نقش خطشكني داشت و هم در حذف انديشههاي جاهلي و پذيرش اعتقاد الهي سرمايهاش را خرج كرد. بعد از ايشان حضرت فاطمه(س) و زنان صدر اسلام در جنگها و در بيعت كردن با پيامبر(ص) و گرويدن به دين اسلام و ترويج آن نقش بسياري داشتند.
زنان در صدر اسلام تنها زنان حمايتكننده اقتصادي يا روحي نبودند و بيانصافي است اگر حمايت زنان را در همين ابعاد خلاصه كنيم چون ما نمونههايي از زنان را داريم كه براي تبليغ و بقاي اسلام از جان خودشان، فرزندشان و همسرشان مايه گذاشتند. زناني مثل سميه كه براي اعتقاداتشان شكنجه شدند و جان دادند، همسران اصحاب و ياراني كه در جنگها به شهادت ميرسيدند و همسرانشان وظايف آنها را برعهده ميگرفتند. حتي در برخي جنگها زنان در مدينه تنها بودند و از اين شهر با شجاعت دفاع كردند. اعتقادات اسلامي دفاع را بر زن جزو واجبات ميداند و در واقعه كربلا حضور حضرت زينب(س) و ساير زنان و كودكان به همراه امام حسين(ع) عمق سياسي بودن تفكر ديني ايشان را ميرساند و با وجود اطلاع از همه اتفاقات و اينكه جنگي نابرابر در پيش خواهد بود باز هم همراه آنها به جنگ رفتند. مبارزه فقط كار مردانه نيست و زنان نيز در عرصه دفاع از اعتقادات مانند مردان ميتوانند حضور داشته باشند.
حضور زنان با انقلاب اسلامي قوت گرفت
فاطمه علاسوند، عضو گروه علمي مطالعات نظري مركز تحقيقات زن و خانواده حوزه علميه قم
هرچقدر در اسلام واقعي زنان نقش عملي و عيني پررنگي داشتند در مقابل در ساير اديان زنان يا نقشي نداشتند و مخفي بودند و از منظر بزرگان ديني و حتي همسرانشان ناديده گرفته ميشدند يا نقشهاي پررنگ، عيني و تأثيرگذاري نداشتند.
كمرنگ بودن و ناديده گرفتن زنان در عصر پهلوي را زماني ميتوان كاملاً احساس كرد كه بياييم يك تاريخ را در كمتر از دو دهه با يكديگر مقايسه كنيم؛ حضور و نقش زنان قشر عادي مردم در عصر پهلوي و در دوران شكلگيري انقلاب. در فاصله چند سال و در وقايع قبل از انقلاب زنان مسلمان چه خودشان به عنوان نيروي مبارزاتي فعال با حكومت شاه ميجنگيدند، چه در كنار همسرانشان وقتي آنها در زندان بودند فعاليتهايشان را دنبال ميكردند و بار زندگي را نيز بر دوش ميكشيدند. با مرور زندگي و شرح مبارزات تك تك بزرگان انقلابي ميتوان اين موضوع را كاملاً مشهود ديد چون زنان مسلمان در همه فعاليتهاي سياسي قبل از انقلاب و جنگ تحميلي پشتيباني و نقش بارز داشتند.
در زمان مبارزات و پس از آن، زمان سقوط دوران پهلوي نيز زنان همچنان حضور خود را حفظ كردند زيرا در زمان انقلاب نيز شاهد بوديم كه در راهپيماييها مشابه مردان در صف اول حضور داشتند، حتي جلوتر از مردان در صحنههاي اشتغال، سياست و اجتماع مشاركت ميكردند.
همه اين فعاليتهاي عيني و مشهود در زمان مبارزات و انقلاب در حالي است كه در يك مقايسه ساده ميتوانيد ببينيد چقدر زنان در دوران پهلوي يا ناديده گرفته شدند يا اينكه در مشاغل كاملاً تشريفاتي حضور داشتند. در حقيقت زنان در دوره پهلوي مثل مردان حضور سياسي و اجتماعي واقعي نداشتند و حتي بسياري از مردان هم كه حضور علمي و سياسي داشتند آلت دست حكومت مستبد داخلي بودند. در زمان پهلوي كه كشور در وابستگي كامل بود در حقيقت به اين سمت رفته بود كه حتي از حضور و نقش زنان هم چيزي شبيه به وضعت زنان در ساير كشوهاي مستبد جهان بسازد به همين دليل بود كه انتظار داشتن از جايگاه واقعي زن در ايران انتظاري كاملاً بيمورد و غيرواقعي بود آن هم نقشي به دور از هرگونه حضور سياسي زنان. در آن زمان فقط يك حزب رستاخيز به صورت دستوري فعال بود و همه بايد به اين حزب ميپيوستند. تمام صحنههاي مجالس زمان شاه صحنههاي تصنعي و ظاهري بود و فقط افرادي كه وابسته به دربار و مقامات بالاي كشوري بودند در صحنههاي سياسي و اجتماعي فعال بودند. در واقع انتخاباتي به مفهوم واقعي برگزار نميشد، صلاحيتي در كار نبود و نمايش حضور سياسي و اجتماعي در آن زمان اينگونه بود.
در مورد زنان اين مسئله به شكل بدتري بود و اگر زنان در عرصههاي مختلف فعال بودند، نزديكان دربار و امراي ارتش، همسران آنها و وابستگان درجه يك حكومت بودند. متأسفانه اين حضور توأم با يك حضور غيراخلاقي بود و شرايط سياسي آن زمان سالم نبود. كساني كه در آن عرصهها فعاليت ميكردند شرايط اخلاقي مناسبي نداشتند مثل خانواده سلطنتي و خواهران شاه. اگر حضوري هم بود حضوري توأم با حيا، عفت و پاكي نبود و هركسي هم حق نداشت در اين دايره بسته وارد شود.
حالا تصور كنيد وقتي زنان در كشوري با اين وضعيت يكدفعه وارد عرصه مبارزاتي ميشوند كه اجازه پيدا ميكنند بر اساس قانون دين و جامعه و نظر مراجع تقليد در مبارزات خياباني حضور پيدا كنند و در عين حال به عنوان يك پشتوانه محكم، مردان مبارز را حمايت ميكنند چقدر تغيير نقش ميدهند؟ در حقيقت بعد از انقلاب به كلي شرايط اجتماعي و سياسي زنان فرق ميكند، انقلاب به مفهوم واقعي اتفاق افتاد و مردمي كه در پايينترين حد زندگي ميكردند، پستهاي مهم كشوري را در دست گرفتند. برخلاف تصور، زنان نه تنها بعد از انقلاب از عهده وظايف خانهداري و فرزندپروري به خوبي برآمدند بلكه با اولويت قرار دادن وظايف دينيشان توانستند فرزندان تحصيلكرده را تربيت كنند و خودشان و فرزندانشان در مسندهاي اجرايي و سياسي مشغول بهكار شوند. اكثر مقامات كشوري از طبقات محروم و پايين جامعه بودند كه انقلاب واقعي نيز در زنان در اين زمان صورت گرفت. زنان در اين عرصهها رشدي هماهنگ با مردان انقلابي كشور داشتند و مسئوليتهايي به آنها محول شد و زنان محدوديتهاي بسيار كمي آن هم به طور خاص در برخي رشتهها و موضوعات داشتند و در بقيه عرصهها همپاي مردان حركت كرده و آموزش ديدند.
نقش زنان ايراني به انقلاب و پستهاي اجرايي محدود نشد بلكه درست در روزهاي جنگ كه دقيقاً در همه جهان زنان تا جاي ممكن از اين عرصه دور ميمانند زنان ايراني عهدهدار مسئوليتهاي حياتي مثل امدادرساني و تهيه تداركات شدند. در دفاع مقدس ميبينيم كه زنان پس از همسران عهدهدار اداره خانه ميشدند و در غياب همسر شهيدشان، زندگي را ميچرخاندند، فرزندان را به تربيت ديني خوبي رسانده و خودشان اداره امور اقتصادي، فرهنگي و تربيتي خانواده را به تنهايي به دوش ميكشند. ميبينيم كه همسر يك جانباز در تحمل آلام و ناراحتيهايي كه يك جانباز بعد از جنگ و در طول اين سالها به او وارد شده، در كنارش بوده است. زنان ما در جبههها به عنوان پرستار همراه برادران ما حاضر بودند حتي آنها در جبههها پا به پاي مردان آشكارا ميجنگيدند. زنان ما در جنگ تحميلي در دزفول و انديمشك، اهواز و آبادان صبر و مقاومت از خود نشان دادند حتي اسير شدند و آنها با توجه به آشنايي با فرهنگ اسارت و شهادت از واقعه كربلا به خاطر اعتقاداتشان به دين در مقابل همه اين اتفاقات ايثار و صبوري كردند. حتي بعد از دوران جنگ هم زنان با پذيرش جانبازان و مسئوليت تربيت فرزندان پس از همسران شهيدشان ثابت كردند هميشه ميتوانند در هر زماني بهترين نقشها را ايفا كنند./922/101/ب3