۱۲ مرداد ۱۳۹۵ - ۲۱:۰۴
کد خبر: ۴۴۱۵۹۴
درس خارج ولایت فقیه آیت الله نوری همدانی/60 و 61

روایات حرمت قیام، ضعیف، مجعول و مخالف تاکیدات اسلام است

حضرت آیت الله نوری همدانی عمده ادله روایی قائلین به حرمت تشکیل حکومت در زمان غیبت را به علت ضعف سند، تنافی با سخن و سیره ائمه (ع) و جعل طواغیت، مردود توصیف کرد و گفت: امام راحل (ره)، مخالفان نظام و قائلین به حرمت قیام را انزواطلب، سودجو، مرفّه و ترسو خوانده اند.
حضرت آیت الله نوری همدانی

به گزارش سرویس پیشخوان  خبرگزاری رسا به نقل از پایگاه اطلاع رسانی وسائل، حضرت آیت الله حسین نوری همدانی، از مراجع تقلید، صبح سه شنبه و چهارشنبه، مورخ سیزدهم و چهاردهم بهمن ماه 1394 در جلسه 60 و 61 درس خارج ولایت فقیه (کتاب البیع) در مسجد اعظم قم، در پاسخ به روایت اول (روایت عیص) قائلین به حرمت قیام بدون امام معصوم (ع)، علت نهی امام صادق (ع) از قیام را حجیت ندادن به قیام نوپای بنی عباس بر علیه امویان ارزیابی کرد.

 

نفی قیام بنی عباس؛ نه نهی از مطلق قیام

 

وی افزود: در آن زمان بنی اُمیه رو به سقوط می رفته و بنی عباس تلاش می کردند تا قدرت را در دست گیرند. در چنین زمانی از حضرت صادق (ع) سوال شده که آیا به قیام کنندگان از بنی عباس (برای سرنگونی بنی اُمیه) کمک کنیم؟ حضرت (ع) می فرمایند خیر. زیرا آن امام (ع) قیام بنی عباس را باطل می دانستند.

 

 این مرجع تقلید، قیام برای برای رساندن حکومت به اهل بیت یا نایب امام را جایز عنوان و تاکید کرد: خبر عیص دلالت بر نهی امام صادق (ع) از کمک به قیام های باطل و به جهت به قدرت نرسیدن بنی عباس بوده است.  لذا نمی تواند دلیل بر حرمت مطلق قیام باشد. وی با استناد به ادامه خبرعیص که  سائلین از قیام زید بن علی سوال کرده بودند، گفت: امام صادق (ع) قیاس قیامِ باطلِ بنی عباس با قیام زید بن علی را مع الفارق می داند. زیرا زید در زمان بنی امیه قیام کرد تا آنها را ساقط کند و حکومت را به اهل بیت (ع) تحویل دهد.

 

خبر عیص؛ تایید قیام برای سپردن حکومت به اهلش

 

وی با اشاره به هدف و انگیزه زید بن علی از قیام، حرکت او را به اتفاق علما و موخان شیعی مورد رضایت معصوم (ع) ارزیابی کرد.

 

وی افزود: خبر عیص دلالت دارد بر اینکه اگر کسی در برابر ظلم قیام کند و قصدش این باشد که حکومت را به اهلش برساند، هیچ اشکالی ندارد.

 

استاد درس خارج حوزه علمیه قم، اهل حکومت در هر زمانی را امام معصوم آن زمان توصیف و بیان کرد: طبق ادله، اهل در غیبت امام معصوم (ع)، ولیِ فقیهِ جامع الشرائط است.

 

قیام زید بن موسی؛ بی هدف و نفسانی/ قیام زید بن علی؛ برای حاکم شدن ائمه

 

وی با یادآوری قیام شخصیت تاریخی "زید النار"، قیام او را مورد تایید ائمه اطهار (ع) ندانست و توضیح داد: زید النار، پسر امام کاظم (ع) و برادر امام رضا (ع) بود که در زمان مأمون بر علیه بنی عباس قیام کرد.

 

این مرجع تقلید، علت عدم تایید قیام زید بن موسی (زید النار) از ناحیه ائمه معصومین (ع) را نامعلوم بودن هدف یا دعوت برای به قدرت رسیدن خویش عنوان و خاطر نشان کرد: برخلاف زید بن علی که برای اهل بیت (ع) قیام کرد و بالجمله "قیام الزید کان ثورة حقه امضاه الائمة (ع)". [3]

 

فضایل زید بن علی در کلام معصوم

 

وی اسانید روایات در مذمت زید بن علی را ضعیف ارزیابی و در تایید این شخصیت والا، به روایتی از امام رضا (ع) درباره زید بن موسی اشاره کرد که در آن، امام رضا (ع) خلیفه مامون را از قیاس کردن برادرشان، زید با زید بن على نهی کرده اند؛ زیرا زید بن علی از علما بوده، برای خروج با امام صادق (ع) مشورت کرده، مردم را به قیام برای تحقق حاکمیت ائمه (ع) دعوت نموده، پس از قیام، امام صادق  (ع) شیعیان را برای گرویدن به زید مورد تشویق قرار داده اند، در صورت پیروزی، به دعوتش وفا می کرده و به فضیلت شهادت نائل آمده است.

 

روایات حرمت قیام؛ تنافی با تاکیدات اسلام

 

حضرت آیت الله نوری همدانی در جلسه 61 درس خارج فقه ولایت فقیه، ادله روایی قائلین به حرمت تشکیل حکومت در زمان غیبت را به علت تنافی با فرهنگ اسلام، مردود توصیف و اضافه کرد: این قبیل روایات با آن چه از قرآن و روایات در اسلام می فهمیم منافات دارد. زیرا "فرهنگ" و "جهاد"  مورد تاکید و اهتمام ائمه (ع) است و آن حضرات همواره بر نصیحت، تعقل و استدلال (در بُعد فرهنگ) و قیام و حرکت (در بُعد جهاد) سفارش و خودشان به آن عمل می کردند.

 

دلیل روایی دوم دیدگاه حرمت قیام؛ "مرسله ربعی" و "روایت کل رایة"

 

وی دومین دلیل روایی قول حرمت قیام پیش از ظهور را "مرسله ربعی" و "روایت کل رایة" عنوان داشت و بیان کرد: مضمون این دو دسته روایت، دلالت دارد بر اینکه قبل از ظهور حضرت مهدی (ع) نباید حرکتی صورت گیرد و اگر چنین شد کسی که قیام می کند طاغوت و محکوم به شکست است.

 

 

اشکالات دلیل روایی دوم: ضعف سند، تعارض با تاکیدات قرآنی

 

استاد درس خارج حوزه علمیه قم، در ادامه به بررسی سند روایت پرداخت و به خاطر افراد مجهول در راویان، آن را ضعیف توصیف کرد.

 

وی در پاسخ اول، تنافی این روایات با سخن و سیره اهل بیت (ع) را مد نظر قرار داد و عنوان داشت: چنین روایاتی مخالف فرهنگ اهل بیت (ع) است. آن حضرات (ع) با بیان و عمل خود، خلاف این را نشان داده اند؛ خصوصا حضرت سیدا الشهدا (ع).

 

این مرجع تقلید، تنافی روایات مذکور با آیات دعوت کننده به قیام در برابر طواغیت را دومین پاسخ دانست و گفت: امام راحل (ره)، مخالفان نظام و قائلین به حرمت قیام را انزواطلب، سودجو، مرفّه و ترسو خوانده است.

 

حضرت آیت الله نوری همدانی هم چنین سومین پاسخ را جعل روایات حرمت قیام توسط بنی عباس عنوان کرد و یادآور شد: شاید در زمان بنی عباس چنین روایاتی را جعل کردند تا مردم سکوت کنند و آنها بتوانند حکومت خودشان را ادامه دهند.

 

متن خلاصه شده جلسه 60 درس خارج ولایت فقیه معظم له را تقدیم می کنیم.

 

مرور بحث

 

بحثمان در روایاتی از وسائل الشیعة بود که یستفاد منهم اینکه قبل از قیام و ظهور حضرت مهدی علیه السلام هر قیام و خروجی باطل و طاغوت است و مردم باید ساکت و صامت بمانند تا حضرت صاحب علیه السلام ظهور کند.

 

علت نهی از قیام

 

یکی از روایاتی که به آن استدلال شده و ما خواندیم خبر عیص بن القاسم (خبر 1 از باب 13 از ابواب جهاد العدو) است که صحیح السند نیز بود و در آن از امام صادق علیه السلام در مورد قیام سوال شده بود.

 

ولی خب این قضیةٌ فی واقعةٍ می باشد؛ زیرا در آن زمان بنی اُمیه رو به سقوط می رفته و بنی عباس تلاش می کردند تا خلافت و قدرت و حکومت را در دست بگیرند. در چنین زمانی از حضرت صادق (ع) سوال شده که ما به کسانی از بنی عباس که قیام می کنند برای سرنگونی بنی اُمیه کمک کنیم یا نه؟ که حضرت امام ششم شیعیان (ع) می فرمایند خیر.

 

 شکی هم در این مطلب وجود ندارد؛ زیرا بنی عباس نیز مثل بنی اُمیه بودند و کمک به قیام باطل آنها صحیح نمی باشد.

 

جواز قیام برای رساندن حکومت به اهل بیت یا نایب امام

 

اما نفی حضرت جعفر بن محمد (ع) به کمک برای قیام بنی عباس دلیل نمی شود که کلاً هیچوقت و برای هیچکس نباید قیام شود؛ لذا اگر قیام برای به حکومت رسیدن خود نباشد، بلکه و برای رساندن حکومت به اهل بیت علیهم السلام باشد اشکالی ندارد.

 

بنابراین خبر عیص دلالت دارد بر اینکه نفی و نهی امام صادق علیه السلام فقط در مورد کمک به قیام باطل برای به قدرت رسیدن بنی عباس بوده لذا نمی تواند دلیل واقع شود.

 

در ادامه خبر، سائلین از قیام زید سوال کرده اند؛ اما حضرت صادق آل محمد (ص) فرموده قیاس این قیامِ باطلِ بنی عباس با قیام زید مع الفارق است؛ زیرا زید در زمان بنی امیه قیام کرد تا آنها را ساقط کند و حکومت را به اهل بیت (ع) تحویل بدهد، بنابراین خبر عیص بالعکس دلالت دارد بر اینکه اگر کسی در برابر ظلم قیام کند و قصدش این باشد که حکومت را به اهلش برساند هیچ اشکالی ندارد؛ منتهی باید توجه داشت که اهل در هر زمانی امام معصوم آن زمان است و در زمان غیبت امام نیز اهل، ولیِ فقیهِ جامع الشرائط می باشد.

 

فضایل زید بن علی

 

در مورد زید بن علی بن الحسین علیهما السلام بحثهای فراوانی وجود دارد و شکی در فضیلت و بزرگی و عظمت زید نیست. مرحوم مامقانی در تنقیح المقال در حالات زید گفته بر اینکه زید یک فرد برجسته و فقیه بوده و حرکتش مورد رضایت معصوم بوده اتفاق وجود دارد.

 

مقابله مامون با قیام مخالفان

 

قیام های مردمی بر علیه بنی عباس زیاد شده بود لذا مأمون شیطان صفت نقشه ای کشید و به مردم گفت که می خواهم به توس بروم و حکومت را به امام رضا علیه السلام واگذار کنم. با همین حیله تمام قیام ها خوابید؛ اما بعدا ورق را برگرداند و برخی از اصحاب امام رضا (ع) و بعد آن حضرت (ع)را مسموم و شهید کرد؛ بعد دوباره به بغداد برگشت و حکومت را قبضه کرد.

 

مقایسه قیام زید بن موسی با قیام زید بن علی

 

اما یک زید بنام زید النار نیز داریم که پسر امام کاظم و برادر امام رضا علیهما السلام می باشد که در زمان مأمون وقبل از اینکه امام رضا علیه السلام به ایران بیاید، بر علیه بنی عباس قیام کرد.

 

علی أیِّ حال صدوق علیه الرحمه در عیون اخبار رضا علیه السلام خبری در مورد زید بن موسی بن جعفر علیهما السلام برادر امام رضا علیه السلام نقل کرده، خبر این است:

 

﴿حدثنا أحمد بن یحیى المکتب قال: اخبرنا محمد بن یحیى الصولى قال: حدثنا محمد بن یزید النحوی قال: حدثنی ابن أبی عبدون عن أبیه قال: لما حمل زید بن موسى بن جعفر الى المأمون وقد کان خرج بالبصره واحرق دور ولد العباس وهب المأمون جرمه لاخیه على بن موسى الرضا علیهما السلام وقال له: یا أبا الحسن لئن خرج اخوک وفعل ما فعل لقد خرج قبله زید بن على فقتل ولولا مکانک منى لقتلته فلیس ما اتاه بصغیر.

 

فقال الرضا علیه السلام: یا أمیر المؤمنین لا تقس اخى زیدا الى زید بن على فانه کان من علماء آل محمد غضب لله عز وجل فجاهد اعداءه حتى قتل فی سبیله ولقد حدثنی أبی موسى بن جعفر علیهما السلام انه سمع اباه جعفر بن محمد بن على علیهم السلام یقول: رحم الله عمى زیدا انه دعا الى الرضا من آل محمد ولو ظفر لوفى بما دعا إلیه ولقد استشارنی فی خروجه فقلت له: یا عم إن رضیت ان تکون المقتول المصلوب بالکناسه [1] فشأنک فلما ولى قال جعفر بن محمد: ویل لمن سمع واعیته فلم یجبه.

فقال المأمون: یا أبا الحسن الیس قد جاء فیمن ادعى الامامه بغیر حقها ما جاء؟

فقال الرضا علیه السلام: ان زید بن على لم یدع ما لیس له بحق وانه کان اتقى لله من ذلک انه قال: ادعوکم الى الرضا من آل محمد علیهم السلام وإنما جاء ما جاء فیمن یدعى ان الله تعالى نص علیه ثم یدعو الى غیر دین الله ویضل عن سبیله بغیر علم وکان زید والله ممن خوطب بهذه الایه: «وجاهدوا فی الله حق جهاده هو اجتبیکم»﴾[2].

 

ترجمه

 

ابن ابى عبدون از پدرش روایت کرده است که چون زید بن موسى بن جعفر (زید النار) را به جهت این که در بصره خانه هاى اولاد عباس را سوزانیده بود، گرفته نزد مأمون آوردند، مأمون جرم او را به برادرش على بن موسى الرضا (علیه السلام) بخشید و به آن جناب عرض کرد: یا ابا الحسن! اگر برادر تو رفت و کرد آن چه کرد، زید بن على نیز پیش از او رفت و کشته شد، و اگر تو نزد من قرب و منزلت نداشتى، هرآینه او را می کشتم؛ زیرا این عملى که از او صادر شده، عمل کوچکى نیست.

حضرت رضا (علیه السلام) به آن فرمود: ... زید برادر مرا با زید بن على (ره) قیاس مکن؛ زیرا که او از علمای آل محمد (ص) بود و به جهت رضا و خوشنودى خداوند غضب کرد، با دشمنان خدا جهاد کرد تا اینکه در راه خدا کشته شد. پدر بزرگوارم موسى بن جعفر (علیهما السلام) از براى من حدیث کرد از پدر بزرگوارش جعفر بن محمد بن على (علیهما السلام)، شنیده بود که آن جناب می فرمود: خداوند رحمت کند عمّ من زید را که مردم را دعوت نمود به پسندیدة از آل محمد (ص) و اگر ظفر یافته بود و فتح نموده بود، البته وفا می کرد به آنچه مردم را به آن می خواند و وقتى که می خواست خروج کند، با من در این باب مشورت کرد. من به او گفتم: اى عم بزرگوار! اگر راضى می شوى که تو را در کنّاسة کوفه بکشند و جسدت را بر سر دار کشند، خروج کن! پس چون که خروج کرد، جعفر بن محمد بن على (علیهم السلام) فرمود: "واى بر کسى که آواز او را بشنود و او را اجابت نکند".

مأمون عرض کرد یا ابا الحسن! آیا از پیغمبر (صلی الله علیه وآله) وعدة عذاب نرسیده است در حق کسى که به غیر حق ادعاى امامت کند؟

امام رضا (علیه السلام) فرمود: زید بن على (ره) ادعاى باطلى نکرد و نهایت ترس از خدا و پرهیزکارى را داشت از این مطلب؛ بلکه به مردم گفت: اى مردم! من دعوت می کنم شما را به پسندیدة از آل رسول (ص) و مقصود او خودش نبود؛ چرا که او معرفت داشت به اینکه برادرش مستحق امامت است و وعدة عذابی که از جانب پیغمبر اکرم (ص) رسیده است، در حق کسى است که ادعا کند که خداوند او را امام قرار داده و بعد از آن مردم را به غیر دین خدا دعوت کند و با اینکه خودش علم ندارد و چیزى نمی فهمد، مردم را گمراه کند و از دین بیرون برد؛ چرا که آنها را وامی دارد که اقرار کنند به امامت او و سوگند به خداوند که زید از کسانى بود که مخاطب آیة شریفة "وَ جاهِدُوا فِی اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ" بوده و مصداق این آیه، آن بزرگوار بوده؛ چرا که آن جناب، در راه خداوند جانفشانى کرد.

 

نکته: اختصاص لقب "امیرالمومنین" به امام علی

کلمه "امیرالمومنین" در این خبر ذکر شده اما در وسائل و کتب دیگر همین خبر بدون کلمه "امیرالمومنین" نقل شده؛ لذا بحث شده که آیا ائمه علیهم السلام به این خلفا امیرالمومنین می گفتند یا نه؟ در کتاب "الامام الصادق المذاهب الاربعة" تالیف اسد حیدر که کتاب بسیار خوبی است، گفته شده که هیچوقت ائمه علیهم السلام به خلفا امیرالمومنین نمی گفتند. زیرا لقب مخصوص حضرت علی علیه السلام است و حتی در روایت داریم که شخصی به امام صادق علیه السلام گفت امیرالمومنین اما حضرت فرمودند این لقب جد ما علی علیه السلام است و حتی آن شخص سوال کرد آیا به امام زمان (ع) می توانیم بگوئیم که باز حضرت فرمودند خیر امام زمان (ع) القاب زیادی دارد اما این لقب مخصوص جد ما علی علیه السلام است، فلذا این کلمه فقط در نقل صدوق ذکر شده و احتمالاً ناسخ ها آن را زیاد کرده اند.

 

قیام زید النار؛ بی هدف و مادی

 

بنابراین زید بن علی بن الحسین علیهما السلام با زید النار پسر موسی بن جعفر فرق دارد. علت قیام زید النار معلوم نیست و ممکن است برای خودش قیام کرده بوده، برخلاف زید بن علی که برای اهل بیت علیهم السلام قیام کرد و بالجمله قیام الزید کان ثورة حقه امضاه الائمة علیهم السلام. [3]

 

ضعف روایات مذمت زید بن علی

 

خوب و اما روایاتی نیز در ذم زید داریم که البته اسانید آنها کلاً ضعیف می باشد.

 

مِن جمله این خبر ضعیف که در اصول کافی کتاب الحجة صفحه 356 حدیث 16 نقل شده که زید خدمت حضرت باقر علیه السلام رسید و فرمود من می خواهم قیام کنم، حضرت امام باقر (ع) به او فرمودند تو که میخواهی قیام کنی آیا مردم کوفه به سراغ تو آمده اند و برایت نامه نوشته اند یا اینکه تو می خواهی به سراغ مردم بروی؟ زید گفت بله از مردم نامه و درخواست زیاد داریم، اما امام محمد باقر (ع) به او فرمودند عجله نکن؛ این کار درست نیست؛ امور مقدراتی دارند و فعلا حکومت بنی امیه سرجایش باقی است و از این قبیل تعبیرات. زید غضب ناک شد و گفت امام کسی نیست که در خانه اش بنشیند و پرده را بیاویزد و مردم را از جهاد باز بدارد، بلکه امام کسی است که حوزه خودش را از حمله و سیطره دشمن حفظ و جهاد کند، از اهل بیت (ع) و حرم و اسلام دفاع کند. حضرت باقر (ع) به زید فرمودند آیا دلیلی بر این مطالبی که می گویی داری؟ خلاصه حرفهای بسیاری زدند تا اینکه حضرت باقر علیه السلام چشمانش پر از اشک شد و به زید فرمود: این چیزهائی که تو می گوئی درست نیست.

 

علی أیِّ حال این یک روایت ضعیفی است که در مذمت زید نقل شده است.

 

نهی ائمه از قیامهای باطل

 

در کتاب مقاتل الطالبیین که مربوط به افرادی است که در زمان بنی امیه و بنی عباس قیام کرده اند، ذکر شده که وقتی بنی امیه رو به سقوط می رفتند بنی هاشم حرکت هائی کردند.

 

عبدالله پسر محمد بن حسن نوه امام مجتبی علیه السلام دو پسر به نام های محمد و ابراهیم داشت. محمد که به او نفس زکیه می گفتند در مدینه علیه منصور قیام کرد و عبدالله نیز در بصره قیام کرد، البته محمد نفس زکیه ادعای مهدویت کرد.

 

خلاصه اینها همگی جمع شدند و خدمت امام صادق علیه السلام رسیدند و گفتند می خواهیم قیام کنیم و حکومت را در دست بگیریم و بعد از عبدالله و مهدی خیلی تعریف کردند و گفتند ما می خواهیم با پدر اینها محمد بن حسن بیعت کنیم و حکومت را به دست اینها که هاشمی هم هستند بدهیم.

 

امام صادق (ع)  فرمودند این کار را نکنید؛ هنوز نوبت ما (یعنی اهل بیت علیهم السلام) نرسیده و آن مهدی که پیغمبر (ص) خبر داده پسر تو نیست؛ هر کسی نمی تواند بگوید من مهدی موعود هستم، و اما اگر می خواهید برای امر به معروف قیام کنید آن مسئله دیگری است. بعد آنها به حضرت جعفر بن محمد (ع) گفتند شما بزرگ ما هستید؛ بیایید و با عبدالله یا مهدی یا محمد بن حسن بیعت کنید؛ اما آن حضرت (ع) فرمودند: من شما را باطل می دانم، بعد محمدبن الحسن به امام صادق (ع) گفت تو غیب نمی دانی بلکه علت عدم همکاری با فرزندانم این است که به آنها حسد می ورزی!

 

خلاصه تمام اینها کشته و اسیر شدند تا اینکه بالاخره بنی عباس حکومت را قبضه کردند.

 

این خبر در ارشاد مفید و بحار نقل شده است.

 

پاورقی:

 

[1] نام محلی در کوفه که قبلا حالت بازاری و تجاری داشته و موقعیت آن، بین مسجد سهله و مسجد کوفه بوده وافراد اعدامی را در این مکان بر دار می کشیدند.

 [2] عیون اخبار الرضا، شیخ صدوق، ج2، ص225، باب 25، حدیث 1.

[3] قبلاً عرض کردم کتابی داریم به نام "ثورة الفقیه و دولته" که در آن پنجاه نفر از علما و سیاست مداران بزرگ و سطح بالا از سرتاسر دنیا بالاتفاق گفته اند قیام امام خمینی رضوان الله علیه درست بوده است.

 

چکیده سخنان حضرت آیت الله نوری همدانی در جلسه 61 درس خارج فقه ولایت فقیه از این قرار است:

 

مرور

 

بحثمان در روایاتی از باب 13 از ابواب جهاد العدو وسائل الشیعة بود که دلالت بر اینکه قبل از قیام و ظهور حضرت مهدی علیه السلام مردم باید در برابر ظلم و ستم و استکبار و هر جریانی به صبر و سکوت برگزار کنند و قیام و حرکتی نکنند که هر حرکت و قیامی قبل از ظهور آن حضرت محکوم به شکست و بلکه باعث تقویت طاغوت می باشد.

 

تعارض روایات حرمت قیام با تاکیدات اسلام

 

این قبیل روایات با آن چه از اسلام که ما می شناسیم و از قرآن و روایاتمان می فهمیم منافات دارند. زیرا در اسلام دو چیز عامل پیشرفت و دارای اهمیت است: "فرهنگ" و "جهاد". این دو جنبه مورد تاکید اسلام است؛ از طرفی ائمه (ع) به تعلیم و تربیت، حکمت، دلیل، برهان، استدلال، موعظه، نصیحت، مناظره و بیان سفارش می کردند و از طرف دیگر به قیام و حرکت.  این دو جنبه، به عنوان دو عامل پیشرفت بیان شده اند و فلسفه هر دو نیز روشن می باشد.

 

ما ابتداء خبر اول از باب 13 یعنی خبر عیص بن القاسم را خواندیم و توجیهش کردیم.

 

دلیل روایی دوم: مرسله ربعی و روایات کل رایه

 

اما خبر دوم از این باب 13 که مرسل نیز می باشد این خبر است:

 

﴿وعنه، عن أبیه، عن حماد بن عیسى، عن ربعی رفعه، عن علی بن الحسین علیهما السلام قال: والله لا یخرج أحد منا قبل خروج القائم إلا کان مثله کمثل فرخ طار من وکره قبل أن یستوی جناحاه فأخذه الصبیان فعبثوا به﴾[1]؛ یعنی به خدا قسم هیچ کدام از ما (امامان معصوم ) قبل از خروج قائم (ع) قیام نمی کند، مگر این که مثل جوجه ای می ماند که قبل از رسیدن وقت پرواز از لانه بیرون بپرد که بازیچه بچه ها می شود.

 

خبر ششم از این باب 13 نیز مضمونش مثل همین خبر دوم می باشد، خبر این است:

 

﴿وعنه، عن أحمد بن محمد، عن الحسین بن سعید، عن حماد بن عیسى، عن الحسین بن المختار، عن أبی بصیر، عن أبی عبد الله علیه السلام قال: کل رایة ترفع قبل قیام القائم فصاحبها طاغوت یعبد من دون الله عز وجل﴾[2]؛ یعنی هر پرچمی که پیش از قیام قائم (ع) بر افراشته شود، پرچم طاغوت (گمراهی) است که غیر از خدا را می پرستد.

 

بنابراین خبر دوم و ششم از باب 13 که خواندیم تقریبا مضمونشان واحد است و دلالت دارند بر اینکه قبل از قیام حضرت مهدی علیه السلام نباید قیام و حرکتی صورت بگیرد و اگر چنین شد کسی که قیام می کند طاغوت است.

 

بررسی سند روایت

 

خوب و اما این عبارت در اول مقدمه صحیفه سجادیه نیز ذکر شده است؛ البته ظاهرا این مقدمه را بعدا به صحیفه سجادیه اضافه کرده اند!

 

علی أیِّ حال افراد مجهول در سند این خبری که در مقدمه صحیفه سجادیه ذکر شده (که امام صادق علیه السلام فرموده هر قیام و پرچمی قبل از ظهور مهدی علیه السلام طاغوت و محکوم به شکست می باشد) وجود دارند ...

 

پاسخ اول. تنافی با سخن و سیره اهل بیت

 

ما عرض می کنیم که چنین روایاتی با فرهنگ اهل بیت علیهم السلام جور در نمی آید زیرا اهل بیت (ع) هم با بیان و هم با عمل خودشان خلاف این را نشان داده اند؛ خصوصا حضرت سیدا الشهداء علیه السلام یا قیام شهداء فخ. فلذا ما ناچاریم چنین روایاتی را توجیه کنیم و جواب بدهیم.

 

پاسخ دوم از کلام امام راحل: تنافی با تاکیدات قرآنی درباره مبارزه با ظلم

 

در اوائل انقلاب مثل حالا وحدت وجود نداشت و انقلاب و قیام تثبیت نشده بود. لذا امام راحل (ره) تلاش می کردند تا بین همه اقشار وحدت ایجاد کنند. در میان علماء و طلاب نیز افرادی بودند (بقایای انجمن حجتیه) که گاه  با قیام امام خمینی (ره) مخالفت می کردند و در گوشه و کنار حرفهایی می زدند و مخالفتهایی می کردند. بنده مقداری از کلام امام رضوان الله علیه در آن زمان را در کتاب علماء اسلام خودم نوشته ام که در جواب از اخبار مذکور نیز به ما کمک می کند.

 

ایشان فرموده اند؛ افرادی به چند روایت که صاحب وسائل آنها را نقل کرده و دلالت دارند بر اینکه قبل از ظهور حضرت مهدی علیه السلام قیام در برابر ستمگران جائز نیست و باید مردم به صبر و سکوت برگزار کنند تا حضرت مهدی علیه السلام ظهور کند استناد کرده اند. انزوا طلبان شکم پرست با مستمسک قرار دادن چند روایت ضعیف تنبلی و سستی خود را توجیه می کنند. ملاحظه کنید با دو روایت ضعیف چه بساطی راه انداخته اند. آیا نمی بینید قرآنی را که با جدیت مردم به قیام در برابر سلاطین دعوت می کند؟ موسی و دیگر انبیاء الهی را به قیام در برابر سلاطین دعوت می کند و در جایی می فرماید:﴿وَ لا تَرْکَنُوا إِلَی الَّذینَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّکُمُ النَّارُ وَ ما لَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِیاءَ ثُمَّ لا تُنْصَرُونَ﴾[3] ، این تنبل ها قرآن را کنار گذاشته اند و چسبیده اند به دو روایت ضعیفی که شاید وعاظ  السلاطین آنها را جعل کرده باشند.

 

بالاخره امام در آخر کلامش می فرماید انزوا طلبی ناشی از سود جویی و رفاه طلبی یا ترس و زبونی می باشد. لذا امام فرمودند من یک موی این کوخ نشینان را به چهل تا از آن مرفهین بی درد نمی دهم.

 

پاسخ سوم. جعل روایات حرمت قیام

 

شاید در زمان بنی عباس چنین روایاتی را جعل کردند تا مردم سکوت کنند و آنها بتوانند حکومت خودشان را ادامه بدهند.

 

پاورقی:

 

[1] وسائل الشیعة، شیخ حر عاملی، ج11، ص36، ابواب جهاد العدو، باب13، حدیث 2.

[2] وسائل الشیعة، شیخ حر عاملی، ج11، ص37، ابواب جهاد العدو، باب13، حدیث 6.

[3] هود/سوره11، آیه113.

[4] وسائل الشیعة، شیخ حر عاملی، ج11، ص36، ابواب جهاد العدو، باب13، حدیث 3.

 

/836/د102/ل

ارسال نظرات