امام و تجربه مشروطيت
به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا به نقل از روزنامه جوان، اگرچه مبناي فكري امام(ره) در تشكيل نظام ديني ريشه در قرآن و سنت دارد، اما در عينيت بخشي به حكومت در بستر زمان، تجربه هاي ناكام و كامياب تاريخي نميتواند مورد توجه قرار نگرفته باشد. تجربه مشروطيت به خاطر حضور سلبي و ايجابي پررنگ علماي تراز اول از يك سو و تولد مردمسالاري از سوي ديگر مورد توجه امام(ره) بوده است، اما آنچه قطعي است اينكه انقلاب مشروطه دستاوردي كه كمككننده به امام(ره) باشد، نداشت. چراكه مردمسالاري مدنظر امام(ره) – در تعبير مقام معظم رهبري- درونديني بود و امام(ره) آن را از جايي به عاريت نگرفته بود، اما بدون ترديد امام(ره) از ناكاميهاي مشروطه فرصت ساخت و از تكرار تاريخي مصائب آن در انقلاب اسلامي پيشگيري كرد.
1- در انقلاب اسلامي دوگانه شرق و غرب كه با امريكا و شوروي عينيت مييافت از نظر امام(ره) همان دوگانه روس و انگليس در مشروطه بود. بدون ترديد مشروطه توسط انگليس به انحراف كشيده شد و حاملان آن توسعه ايران را در دوري از دين ميدانستند.
از طرفي روسيه درصدد حفظ منافع خود بود و اين چنين روسيه از شاه و انگليس از مشروطه حمايت ميكردند و اين ملت ايران بود كه بدون حامي باقي مانده بود. امام(ره) با طرح راهبرد تغييرناپذير نه شرقي و نه غربي با صراحت اعلام كرد: «تا من هستم دست ايادي و استكبار در همه زمينهها را قطع خواهم كرد»، لذا انقلاب مشروطه تجربه استقلالخواهي و هضم نشدن در سياستهاي قدرتهاي بزرگ و در يك كلمه تكيه بر مردم و سازشناپذيري را به امام(ره) آموخت.
2- نظامسازي از ديگر آوردههاي امام(ره) در انقلاب اسلامي بود كه در مشروطه ابتر ماند، ايجاد و معماري سيستمي كه هم دين را در عرصه اجتماعي به رسميت بشناسد و هم نقش مردم را در اداره كشور تثبيت كند شاهكار امام(ره) بود كه مشروطه نسبت به آن سردرگم بود. آخوند خراساني از مشروطه حمايت ميكرد، مرحوم علامه نائيني به دنبال پيدا كردن مبناي شرعي براي آن بوده و شيخ فضلالله تضميني براي عدم مخالفت مشروطه با قوانيني الهي پيدا نميكرد. اختلاف علما در مشروطه را بايد به عدم رشد انديشه سياسي شيعه از صفويه تا آن روز ارجاع داد و عدم آمادگي فكري علماي تراز اول جهت مواجهه با پديدههاي جديد را بايد از مهمترين دلايل شكست و انحراف مشروطه دانست. شيخ ابراهيم زنجاني، قاتل شهيد شيخ فضلالله نوري دهها دليل ارائه ميكرد كه امكان تحقق حكومت ولايت فقيه وجود ندارد.
راه پيدا كردن آن فرد چگونه است؟ برخورد با تعدد نفرات همتراز و نحوه عزل از جمله مجهولاتي است كه شيخ زنجاني براي رد نظام ديني و مبتني بر ولايت فقيه اعلام كرد. حضرت امام(ره) با طراحي مجلس خبرگان هم صفات ولي فقيه را از تحولپذيري دور كرد و هم مردم را در بالفعل كردن حاكم ديني به رسميت شناخت و به همه مجهولات صدر مشروطه پاسخ عيني و كارآمد داد.
دغدغه شيخ فضلالله اين بود كه قوانين مصوب مجلس با قانون خدا تطبيق داده شود تا در تضاد و تعارض با آن نباشد و آن را«مشروطه مشروعه» نام نهاد، اما در اين مشروعهخواهي ناكام ماند. امام(ره) با معماري شوراي نگهبان، آن آرزوي ديرينه را محقق كرد و شوراي نگهبان را ضامن اسلاميت و سلامت نظام نمود.
3- هرج و مرج ناشي از مشروطه به مدت 15 سال تمام ايران را فراگرفت به صورتي كه ملت منتظر يك ديكتاتور مقتدر بودند تا آزادي را تقديم او كنند و امنيت را از او بخواهند. امام(ره) در صدر انقلاب با همين هرج و مرج در قالب تجزيهطلبي مواجه بود اما تدابير امام(ره)، از هرگونه واگرايي جلوگيري كرد. امام تجزيهطلبان را به وجه اشتراك خود و آنان(اسلام) ارجاع و اقوام را به سوي مركزيت نظام سوق داد. امام(ره) اجازه نداد ماحصل انقلاب اسلامي هرج و مرجي باشد كه مردم براي رفع آن به دنبال يك ديكتاتور جديد بگردند. امنيت، اقتدار و مردمسالاري قبل از آنكه نتيجه اقدامات قهري و روش حكومت باشد محصول قدرت نرمي بود كه از قلب و دل امام(ره) ساطع ميشد. روح اسلامخواهي امام(ره) به خودي خود بسياري از معضلات را حل ميكرد و مشروعيت ديني وي بسياري از واگراييها را پايان ميداد.
امام(ره) تجربه نفوذ و انحراف مشروطه، اعدام شيخ فضلالله و محوريت روشنفكران ليبرال صدر مشروطه را با هم ميديد به صورتي كه با صراحت ليبرالها را از حكومت خلع كرد و هيچ صفتي مانند وابستگي به اجانب وي را برآشفته نميكرد. اختلاف علماي صدر مشروطه آيينه عبرت ديگري بود كه امام(ره) از آن بهره جست و از هرگونه چندمحوري يا التقاط در مسير انقلاب اسلامي پيشگيري كرد. امام به اسلام حقيقي و ناب ميانديشيد و بين سنت و تجدد گرفتار نيامد. به رفرم اسلامي اعتقاد نداشت اما با اجتهاد در بستر زمان و مكان گرههاي ضد روزآمدي را باز مينمود. دو مقوله تحجر و وابستگي خطوط قرمز امام(ره) بود و همين نيز رمز اقبال اجتماعي در عرصه سياسي شد. بدون ترديد تجربه شيخ فضلالله، مدرس و كاشاني بسيار براي امام(ره) درسآموز بود؛ وي خط كلي حركت هر سه را تأييد ميكرد و نه تنها از تجربه صدر مشروطه بلكه از تجربه مواجهه پهلويها با دين و علما، براي پيدا كردن مسيري كارآمد، دينمحور، مردمباور و مستقل استفاده كرد./998/102/ب3