مؤلفههای اساسی رسانه دینی
به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا به نقل از پایگاه اطلاع رسانی وسائل، رسانه به معنی اطلاع رسانی یا ابزار آن یکی از مسائل امروز جهان است؛ هرچند که رسانه خود ابزار اطلاع رسانی است، اما در کاربردهای امروز هرگاه از رسانه سخن به میان می آید، ناظر به افعال مکلفان یعنی اطلاع رسانی است.
بر این اساس، فقه رسانه به معنای فقه اطلاع رسانی همانند فقه امر به معروف و نهی از منکر و فقه جنگ و جهاد، یکی از مسائل فقه حکومتی است، بنابراین احکام و بایدها و نبایدهای آن میبایست به درستی استخراج شود.
دکتر کمال اکبری از حوزویانی است که ضمن فعالیت های رسانهای مختلف در کارنامه کاری خود عضویت در هیأت علمی دانشگاه صدا و سیما، ریأست سابق دانشکده صدا و سیما، مدیریت رادیو معارف و رادیو ندای اسلام(به زبان انگلیسی) و نیز نگارش 10 جلد کتاب علمی و دانشگاهی و ارائه مقالات متعدد را دارد.
درارتباط با جای خالی فقه رسانه در دنیای ارتباطات امروز، ضرورت اهمیت و چارچوبهای فقه رسانه، مؤلفههای رسانه دینی و چارچوبهای افشاگری در فقه رسانه با دکتر کمال اکبری به گفتوگو نشستیم.
وسائل ـ ضرورت پرداختن به فقه رسانه چیست؟
با وجود اینکه حوزه قدمت و سابقه طولانی دارد، اما بحث در موضوع فقه حکومتی و فقه سیاسی در تمام ابعاد آن خیلی کار کم شده است.
در واقع پیشرو و پیشتاز در عصر جدید در فقه حکومتی حضرت امام خمینی (ره) بوده است و ایشان از دهه چهل شروع به مطرح کردن مسأله فقه حکومتی کردند و نزدیک به پنجاه سال از ارائه نظریه امام در باب فقه حکومتی میگذرد، اما همچنان این مبحث فقهی لاغر اندام است و مراجع تقلید و علما به باب فقه حکومتی نسبت به بقیه ابعاد فقه کمتر پرداختهاند، در حالی که اگر قرار بود در حوزه علمیه به فقه حکومتی پرداخته شود، فقه حکومتی و سیاسی بر ابعاد فقهی دیگر غلبه پیدا میکرد.
وسائل ـ نقش رسانه ها در جهان امروز و تقویت باور دینی در چی میدانید؟
فقه حکومتی ما دارای یک منظومهای است و فقه سیاسی و فقه رسانه بخشی از آن است بنابراین فقه رسانه یکی از شئون فقه حکومتی است، فقه رسانه؛ منظومه و یکی از لوازم حکومت، دولت و نظام سیاسی است.
زمانی که یک نظام بزرگ اسلامی ایجاد شد نباید فقه این نظام در عرصه رسانهاش مورد غفلت قرار گیرد، بنابراین باید تلاش شود که در این باب مسألهای شبیه فقه الاعلام شکل بگیرد و حداقل یک باب بزرگ یا یک کتاب مفصل در فقه رسانه نگاشته شود و مناسب است که علما و مراجع تقلید در باب فقه رسانه ورود پیدا کنند.
بسیاری از مباحث فقهی در گذشته وجود نداشته است، اما بر اساس ضرورت زمانه مباحث فقهی آن تدوین شده است، در زمان کنونی، رسانه ضرورت زندگی مردم شده است بنابراین کسی نمیتواند مدعی شود کاری با رسانه یا هنر ندارد، یک عنصر چسبیده به زندگی تمام مردم رسانه است.
در این زمان در خانه انواع رسانهها وجود دارد، موبایلها به عنوان رسانهای که دائماً نزد شخص است و مردم تنهایی خویش را با آنها پر میکنند حتی در مهمانیها نیز مزاحم مردم شده و در صلهرحم به عنوان پارازیت عمل میکند، بنابراین امکانپذیر نیست که عرصه رسانه در زندگی نادیده گرفته شود و در مسائل فقهی به آن توجهی نشود.
بنابراین باید در فقه رسانه مسأله شناسی و موضوع شناسی مناسبی شود و اهل فضل و فن هم در عرصه تولید محتوای فقه رسانه ورود پیدا کنند.
تولید محتوا هم به آسانی انجام نمیشود، واقعیت این است که یک عالم میبایست یک دوره طولانی وقت بگذارد تا اینکه که بخشی از موضوع مسأله یابی شود و به مرور زمان هم افرادی در این عرصه بیایند و کمک کنند، ولی خط شکنهایی را نیاز داریم که با جدیت تمام وارد این عرصه شوند، بنابراین افرادی که نخست وارد این عرصه میشوند، زحمات فراوانی را متحمل میشوند و ممکن است که اشکلات جدی بر پژوهش آنها وارد شود، زیرا که فعالیتی است که هنوز فردی آن را ننوشته است، بنابراین آنها باید تحمل جدی را در این عرصه داشته باشند.
ادیان با ابراز رسانه به وجود آمدهاند، دین اسلام از ابتدا با رسانه ظهور پیدا کرد، خود خداوند پیامبر را فرستاده است، پیامبران خودشان و رسالتشان نوعی فعالیت رسانه ای است زیرا پیامبران، نخستین افرادی هستند که خدا آنها را برای هدایت بشر فرستاده است واسلام چون به تمام انبیا اعتقاد دارد پس میتوانیم بگوییم بیشترین اهتمام به رسانه را اسلام داراست.
دین برای رساندن پیام الهی است و رسانه هم قرار است واسطه شود تا این پیام از فرستنده به گیرنده برسد و رسانه باید بهترین نوع کار را انجام دهد به دلیل اینکه پیام دچار اشکال نشود، پیام همان گونه که اراده شده است به مردم برسد، تا اینکه تاثیرگذاری مناسبی را در جامعه داشته باشد.
وسائل ـ به نظر شما مؤلفههای رسانههای دینی کدام است؟
در عرصه رسانه دینی، اسلام بهترین مبانی را دارد، بنابراین میتوانیم با همان مبانی اسلامی، قرآنی و روایی رسانههای جدید را پایهگذاری کنیم که هم مطمئن باشیم در واقع همان پیام واقعی منتقل میشود و هم در مسیر آنچه خداوند اراده کرده قدم بر خواهیم داشت.
بنابراین بر اساس مبانی دینی ضرورت وجوبی دارد که ما هرچه سریعتر در این عرصه اقدامات بیشتری انجام دهیم.
با این مقدمه که عرض کردم، باید رسانهای به وجود بیاوریم که عنوان رسانه دینی را داشته باشد؛ یعنی متفاوت با رسانههای دیگر جهان باشد، امروزه پایه هرمنوتیکی در غرب در عرصه ارتباطات و رسانهها بروز پیدا کرده است. در مکتب هرمنوتیک نیازی نیست که سخن و مطلبی را که گوینده بیان میکند با آن فهمی که گیرنده از آن سخن دارد، یکسان و همسان باشند؛ در واقع این قرابت معنا برای آنها مهم نیست؛ بلکه مهم این است که فردی که آن پیام را دریافت کرده است، این پیام را چگونه تفسیر میکند، یعنی رمزگشایی پیام بر عهده مخاطب است، در حالی که در مبانی دینی بایستی رسانه امین مردم قرار گیرد و در انتقال سخن امانتدار باشد، پیام را از فرستنده به گیرنده همان گونه که اراده شده منتقل کند، نه اینکه در اثر این رسانه و در میان امواج، ابعاد و مفهوم پیام تغییر و تحول پیدا کنند، بلکه یکی از مؤلفههای اساسی رسانه دینی بر مبنای این مسأله شکل گرفته است.
بنابراین اساس رسانه دینی دارای قابلیتی است که اراده فرستنده از پیام را بدون کم و کاستی به مخاطبان ارائه میکند و معنا و مفهوم پیام در رسانه تغییر و تقلیل پیدا نمیکند، اضافه و کم نمیشود.
خداوند به پیامبر اکرم (ص) فرموده که جبرئیل آورنده وحی است و پیامبر هم آنچه وحی شده است به مردم میرساند و پیام وحی را کم یا اضافه نمیکند، همچنین خداوند حضرت رسول اکرم (ص) را تهدید هم میکند که اگر قرار بود پیامبر سخن وحی را اضافه یا ناقص به مردم انتقال دهد «ثُمَّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِینَ» رگ قلبش را پاره میکردیم، بنابراین وحی باید پایه رسانه دینی ما قرار گیرد.
زمانی مردم به رسانهای اعتماد خواهند کرد که امانت داری رسانهای را در آن مشاهده کنند که مطلبی در آن کم و زیاد نشده و تنها خدمات رسانهای را ارائه میدهد.
همین مؤلفه اساسیترین مؤلفه رسانه دینی است که مؤلفههای دیگر هم بعد از این مؤلفه خواهد آمد، اگر این مؤلفه را در نظر بگیریم آن زمان این رسانه امینترین و صادقترین رسانه است، محوریت این رسانه صداقت باشد و این رسانه هرگز به دنبال اغوای افکار عمومی و مریض کردن جامعه و تشویش افکار عمومی نیست، بلکه به دنبال آرامش بخشی در جامعه است، به دنبال این است که جامعه را اداره بکند مدیریت کند، تمام مردم را به اصلاح و تربیت برساند، بنابراین رسانه دینی قرار نیست لزوما موضع خاصی داشته باشد و یک جریان و جناح را از بین ببرد بلکه رسانه دینی باید موضع حق را داشته باشد.
به طور حتم نظریات باطل در رسانه دینی جایی ندارد، زیرا باطل قرار نبوده باشد، اما در این زمان به وجود آمده است به عنوان امر عارضی غیر واقعی وارد عرصه جامعه شده است بنابراین افکار و نظریات باطل در رسانه دینی دچار مشکل خواهد شد.
بنابراین محوریت اصلی رسانه دینی «حقگرایی» است و مبانی «حقگرایی» از قرآن کسب میشود و در رسانه دینی باید سخن درست و معروف، قول بلیغ، حرف راست و صادق بیان شود.
وسائل ـ رسالت و وظایف خبرنگار یا روزنامه نگار از منظر فقه در باب رعایت کرامت انسانی افراد بیان کنید.
اسلام مبانی کرامت انسانی را تبیین کرده است، البته در جهان غرب مدرن نیز مسألهای شبیه این مسأله وجود دارد و گاهی ما فکر میکنیم انسانگرایی غرب با کرامت انسانی در اسلام یکی است، در حالی که تفاوت زیادی میان آنها وجود است، اسلام و قرآن کریم تمام ذات انسانها را مورد احترام و کرامت قرار داده است و حتی به دین انسانها کاری ندارد، همین که خداوند شرف انسان بودن را به فردی داده است، کرامت ویژهای برای او قرار داده است، بنابراین فارغ از هر نوع موضعگیری خطی، فکری و اعتقادی، تمام انسانها این کرامت اولیه را دارند؛ منتها بر اساس اراده خداوند این کرامت ذاتی میتواند در انسان تقویت شود و ادامه پیدا کند که اسلام دنبال این مسأله است.
این در حالی است که کرامت انسانی از منظر غربی انسانگرایی است، یعنی در این دیدگاه بیان نمیشود که انسان این کرامت از کجا به دست آورده است، در این مکتب انسانگرایی بدون پایه و اساس است، انسان در این مکتب هیچ پشتوانه و اتکایی ندارد، همین مسأله ابتدای شروع تغییر در انسان است، یعنی بر اساس تغییر احوال انسانها، رخدادها و موسمهایی در جامعه اتفاق میافتد و موضوع کرامت در این مکتب عوض میشود، بنابراین معلوم نیست آنچه به او احترام میگذاشتید، در زمانهای دیگر نیز مورد احترام باشد و این تغییر به صورت جدی درحوزه انسانی غرب پیدا است، بنابراین آن مسألهای که زمانی که دارای ارزش بوده است، به ضدارزش تبدیل میشود و آنچه ضدارزش بوده تبدیل به ارزش و ارمان میشود و این نشانگر نبود ثبات در مبانی غربگرایی در مسأله انسان است.
در اسلام کرامت انسانی دارای پشتوانه و ریشه الهی است، یعنی یک منبع بزرگ احترام را به این فرد را معین واستمرار میدهد، بنابراین کرامت واقعی از نظر اسلام پیدا تغییر نخواهد کرد.
عوارضی که برای انسان به وجود میآید، سبب تغییر کرامت انسانی شود، بنابراین انسان در مسیر حق حرکت کند تمام این احترامات و کرامتها برای آن وجود دارد، انسان مؤمن میشود، آبروی مؤمن از بالاترین مقامات در هر جامعه بشری است، همانند اینکه جمعیت زیادی به سمت کعبه نماز میخوانند، اما خدا اراده کرده است که آبروی انسان مؤمن از این مکان با عظمت بیشتر شود، زیرا که انسان مؤمن مسیر حرکتش را به سمت درست هدایت کرده است، در حالی که برعکس آن هم اتفاق افتاده است یعنی اگر مسیر انسان به سمت افرادی که شرافت انسانی ندارند،تغییر کند، به جایی خواهد رسید که از چارپایان هم گمراهتر خواهد شد، بنابراین دین اسلام موضع روشنی در کرامت انسانی اتخاذ کرده است.
وسائل ـ آیا رسانهها در ایران حقوق افراد را از لحاظ معنوی و کرامت انسانی، رعایت میکنند؟
نخستین نکتهای که در این زمینه وجود دارد این است که نسبت رسانه را با انسان بسنجیم، بنابراین رسانه بر پایه خدمت به جامعه انسانی وجود آمده است، پس اگر رسانه در مسیر خدمت و تکامل انسان به سمت حق حرکت کرد، این رسانه دینی است و اگر انسان را به سمت دیگری راهبری کرد، معلوم میشود که به سمت خارج از موضوع دینی حرکت میکند و اعتبار این رسانه بر همین اساس سنجیده میشود.
وسائل ـ کشف جرم و اتهام و افشای آن در رسانه از نظر فقهی چگونه است؟
در مسأله افشاگری در رسانه محور حق گرایی مبنا قرار می گیرد، در آیات و روایات آمده است که حق باید گونه کامل بیان شود، مثلاً در فقه در باب شهادات مسائلی برای بیان سخن حق آمده است، بنابراین میتوان قید شهادت از این روایات برداشته شود و به گونه مطلق بیان کرد، همانند روایتی از حضرت رسول اکرم (ص) که می فرمایند "اگر فرد عالمی قصد دارد که علمش را کتمان کند، لجام آتشین در آخرت به آن زده میشود".
معنای این روایت این است که اگر علم دارید و از حق اطلاع دارید باید این حق را در جامعه بیان کنید و اگر حق را کتمان کردید بدهکاربوده و باید در برابر آن پاسخ گو باشید.
همواره رسانه نباید گل و بلبل باشد، بلکه رسانه دینی میبایست سخن حق را بازگو کند.
قیودات این مساله نیز در روایات اسلامی مشخص است همانند اینکه آبروی مؤمن نباید از بین برود، اما از سویی روایات دیگری نیز این مسأله را قطع میکند، در فقه اسلامی در باب تعادل و تراجیح آمده که کدام مسائل را بر دیگری ترجیح دهیم.
در این زمان مصلحت حکومت اسلامی مطرح است و وقتی که قرار است مصلحت حکومت با تخلف چند نفر خدشهدار شود در اینجا مصلحت بالاتر آن است که باید اسم متخلفان بیان شود و مسیر حرکت جامعه اسلامی به سمت درست حرکت کند، این از آن مواردی است که رسانه باید جزء واجباتش شود که حق را بیان کند و اگر بیان نشود قیامت مؤاخذه خواهد شد که چرا حق را بیان نکرده است. بنابراین محور اصلی بیان حق در رسانهاست؛ همانند اینکه خبرنگاری رسانهای میداند فسادی در ادارهای اتفاق افتاده است و اگر این مطلب را بازگو نکند، این فساد ادامه پیدا میکند، آیا نباید حق را بازگو کند؟ فساد را افشا نکند؟
گاهی ممکن است با این افشاگری مصلحت بزرگی از حکومت اسلامی قطع میشود و حکومت متضرر شود که این بحث در جای دیگری بیان میشود، اما زمانی که چنین چیزی وجود ندارد، این افشاگری مشکلی ندارد.
وسائل ـ به طور کلی موارد جواز افشاگری از منظر اسلام چیست؟ فردی دچار خطا و اشتباه شده است و حکم آن نیز ثابت و لازم الاجرا شده است، آیا باید اسم این فرد در رسانه مطرح شود؟ آبروی فرد برده شود؟
یکی از اشکالات در عرصه این است که نگفتن اسم اتهام را مواجه افراد دیگر میکند، همانند اینکه چند هزار مدیر متهم میشوند در حالی که بیست نفر آدم خلاف قانون حقوق گرفتند یا طبق قانون اما با دور زدن قانون مبالغی را از بیت المال دریافت کردهاند، در صورت نام بردن و نبردن از اشخاص هم فرقی نمیکند، زیرا زمانی که اسامی آنان را مطرح نشود، افراد دیگری وجود دارند که این مسؤولیتها را با اسامی را تطبیق میدهند.
روشنگری کردن حقایق در رسانه مهم است، فیشهای نجومی برای ما هم غیر قبول است، اگر این حقوقها برطبق قانونی بوده است، رسانه نیز باید حقایق را بیان کنند، آیا حق داریم این مسأله را در رسانه اول تبدیل به یک اتهام بزرگ بلکه به یه جرم بزرگ کنیم و در مرحله بعد علیه آن موضعگیری کنیم؟
این موضوع را در رسانه به درستی تبیین میشود، و حق فرد را بازگو کنیم که مثلاً این فرد بر این اساس قانون حقوق گرفته است و اشکال این قانون را نیز مطرح کنیم.
مشکل اصلی این است که گاهی رسانهها بر اساس حقگرایی عمل نمیکنند، بلکه جناحی و حزبی عمل میکنند، همانند اینکه افرادی را که با جریان خودشان وابسته است، مطرح نمیکنند و بقیه افرادی که خارج از جریان حزبی آنها است، مطرح و برجستهسازی میکنند.
برجستهسازی هنر رسانهای و یکی از تکنیکهای رسانه است و در این موضوعها هم خیلی جدی اتفاق میافتد، این برجستهسازی گاهی اوقات به اندازهای اتفاق میافتد که به غلو و اغراق میرسد و گاهی حق را میپوشاند که همان کتمان حق میشود و حق را با یک باطل میپوشاند و به طور عملی حق دیده نمیشود و این مسائل محورهایی است که در فقه رسانه بررسی شود.
وسائل ـ آیا در بحث افشاگری در رسانه قایل به مرحله گذاری هستید؟ مثلا مرحله اول فقط عنوان جرم ذکر بشه، بعد مثلا حروف اول اسم مجرم بیاد و بعد...؟
افشاگری در زمینه حقوقهای نجومی باید به این گونه می بود که منابع باعث ایجاد مشکل در رسانه بیان شود، یعنی چرا باید مقررات و آیین نامهای ابلاغ شود که بتواند خودش حقوق خویش را تعیین کند، اگر رسانهها این موضوع را زیر سؤال میبردند حتی به بحث مطرح شدن حقوق نجومی نیز نمیرسید.
وسائل ـ ضرورت و اهمیت پرداختن به اخلاق رسانهای چیست؟
مشکلات عمده در عرصه رسانهها این است که فقه در آن جایی ندارد، حدود رعایت مشخص نشده و کارهای عمقی خوبی در عرصه رسانه انجام نشده است و یکی از جاهایی که در رسانه به آن پرداخته نشده حوزه اخلاق رسانه است.
اخلاق رسانه فراتر از فقه رسانه است اخلاق در رسانه دینی تفاوتهای عظیمی با اخلاق رسانه غربی دارد
اخلاق رسانهای به عنوان یک اخلاق حرفهای و اخلاق حرفهای مبتنی بر مبانی اسلامی باید پژوهش شود؛ بنابراین ما تا زمانی که اخلاق رسانهای و خبرنگارهای اخلاقی نداشته باشیم؛ رسانه اخلاقی شکل نخواهد گرفت.
رسانه جایی است که در اصطلاح دستشان باز است، کار وسوسه انگیزی است واقع این است که ما می گوییم یک پزشک باید اخلاقی باشد اگر اخلاق را رعایت نکند احتمال دارد تیغی که در دست اوست جان یک فرد را بگیرد، اخلاق رسانه بیشتر از آن اهمیت دارد، رسانه تیغی در دستش است که نه تنها جان یک نفر بلکه جان و آبروی انسانهای متعدد را از بین خواهد برد.
خبرنگاران مسؤولیت خطیری دارند،رسانهها بدانند جایگاه مهمی در جامعه دارند، رسانهها میتوانند قتل عام در کشور راه بیندازند و همچنین میتوانند جامعه را با آرامش و به خوبی اداره کنند، بنابراین نیاز است که به اخلاق حرفهای در رسانهها پرداخته شود، حوزههای علمیه، دانشگاهها و مراکز علمی کشور در عرصه اخلاق رسانه ورود پیدا کنند و پژوهشهای مناسبی در این عرصه انجام دهند تا اینکه ما بتوانیم یک رسانههای اخلاقی در کشور تأسیس کنیم.
وسائل ـ آیا رادیو تلویزیون کشور رسانه دینی است؟
ما نمیتوانیم بیان کنیم که آیا رادیو و تلویزیون ما رسانه دینی است یا خیر، اما صدا وسیمای جمهوری اسلامی ایران رسانهای است که امید آن وجود دارد به رسانه دینی تبدیل شود، یعنی مدیران رسانه منابعی دینی را قبول دارند و اعتقاد دارند که میشود به سمت رسانه دینی حرکت کرد، اما در این مسیر حرکت هنوز به رسانه دینی تبدیل نشدهاند، با نگاهی به رسانههای جهان درمییابیم که صدا و سیمای ملی جزء رسانههایی است که در مسیر محقق شدن رسانه دینی حرکت میکند و این مسأله وابسته به اراده و همت مدیران رسانه دارد.
در این مسیر دورههای کند و تند در رسانه ملی وجود داشته است و زمانی که رسانه ملی را تحلیل و بررسی میکنیم دغدغه رسانه دینی شدن وجود دارد، قدمهای مناسب برداشته شده است، اگر مدیران مصممتر و با ارادهتری وجود داشته باشد این مسیر زودتر به نتیجه میرسد، هرچنداحتمال دارد دچار کندی و غفلت در این مسیر شوند
در جامعه نگاههای سلبی بیشتر از ایجابی است و راهکارهای درستی در این مسیر ارائه نشده است، به همین دلیل احساس نقصان در این زمینه میکنیم.
در این زمینه باید بر فضای علمی و هنری جامعه مدیریت صحیح داشته باشیم که در بین آن افراد هنرمند، متعهدو کارآمد تربیت شوند، هرچند در این زمان نیز افرادی با دغدغههای دینی و اخلاقی در رسانه حضور دارند، اما پروژه رسانهای کمتر به آنها سپرده می شود./836/د102/ل