جستارهایی در خصوص نسبت دین با رسانه و نقش حکومت و حوزه های علمیه در این زمینه
به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا به نقل از پایگاه تحلیلی و خبری وسائل، در سالهای اخیر با گسترش روز افزون رسانهها در سطح جهان چه به صورت فیزیکی و چه در فضای مجازی برای مردم و کارشناسان فرهنگی و جامعه شناسان در حوزه های مختلف علمی این سوال پیش آمده که نسبت و مقوله هنر و دین با رسانه چگونه است و اینکه آیا دین، رسانه را مورد تأیید قرار داده است یانه.
تمامی این سؤالات و موضوعات از زمانی مطرح شد که مردم و کارشناسان متوجه شدند که رسانه به جز اثرات مثبت دارای اثرات تخریبی هم بوده و به دنبال غالب کردن یک اندیشه و فرهنگ مهاجم بر جوامع انسانی است؛ اما اینکه نسبت دین و رسانه چیست و چه نظریههایی در این مورد وجود دارد و نقشها حوزه ها در این زمینه چیست.
جستارهایی است که در یادداشت زیر به صورت موردی به هر کدام از آنها پاسخ داده خواهد شد.
نظریههای نسبت رسانه و دین
در مورد ارتباط رسانه با دین چهار نظریه مطرح شده است:
نظریه ابزار گرایانه: در این نظریه کارشناسان معتقد هستند که رسانه ابزار بوده و هدف نیست و باید گفت در این دیدگاه رسانه دارای ماهیت مستقلی نسیت بلکه به عنوان ابزاری در خدمت اهداف انسان قرار می گیرد که اگر این دیدگاه را در مورد رسانه مورد پذیرش قرار دهیم باید بگوییم بر طبق این نظریه رسانه به عنوان یک ظرف؛ قابلیت تام و تمامی برای انعکاس پیام دین دارد.
نظریه ذات گرایانه: اما در مقابل این نظریه نظریه دیگری وجود دارد که رسانه را فینفسه دارای ماهیت مستقل دانسته و بیان میکند که ماهیت رسانه به گونهای است که بر درون و ذات انسان اثر می گذارد و این موضوع مهمترین تأثیر گذاری فرهنگی رسانه بر انسان معاصر را نشان میدهد این دیدگاه، دیدگاه ذات گرایانه بوده که فیلسوفانی مانند هایدگر به آن معتقد هستند.
طبق این نظریه از آن جایی که رسانه، آزادی و اختیار انسان را محدود کرده و انقلاب فناوری و رسانه ای انسان را مجبور به پذیرش و عمل براساس تفکر حسابگرانه به عنوان تنها نوع تفکر، محصور و مقهور کرده؛ در نتیجه انسانیت اصیل و اصالت انسانی انسان زایل شده است.
به اعتقاد هایدگر از آنجا که قرار گرفتن وجود انسان در محیط و شرایط فناورانه با آزادی وی تعارض عمیق دارد هیچ حوزه ای را نمیتوان یافت که در آن خلاقیت اخلاقی بدون تعارض شکوفا شود و در این نظریه حداکثر کاری که ما میتوانیم در مواجهه با رسانه انجام دهیم مبارزه با اثرات مخرب رسانه است که تضمینی هم برای موفقیت آن وجود ندارد که البته امکان موفقیت جزئی هم دور از نظر نیست.
نظریه اقتضا گرایه محور مناسبتی دین و رسانه را نشان میدهد
سومین نظریه در مورد ماهیت رسانه و اثر آن بر دین نظریه اقتضا گرایانه است که بر اساس این نظریه، رسانه همانند هر مصنوع تکنولوِیکی دیگر،اقتضائات، ظرفیتها، امکانات و محدودیتهای خاصی دارد که میتوان با بررسی و شناخت دقیق آنها و مدیریت مناسب از آن حداکثر قابلیت رسانه در انتقال پیام دین بهره گرفت.
براساس این دیدگاه مهمترین قابلیت و محدودیتهای رسانه در مورد اثر گذاری بر فرهنگ عمومی را میتوان در پارامترهایی مورد توجه قرار داد که تمرکز و فراگیری، جذابیت و سرگرم کنندگی، استفاده از مجاز و تمثیل، چرخه تکرار، پیام پنهان و غیر مستقیم، منفعل سازی مخاطبان، اعتبار و برجسته سازی یا کوچک نمایی از مهمترین این پارامترها هستند
این نظریه در مقایسه با دو نظریه مزبور، از واقع نمایی و مقبولیت بیشتری برخوردار بوده و در تحلیل رابطه میان دین و رسانه نیز مبنای مناسبی و تایید شدهای به نظر می رسد.
نظریه تعاملی فرهنگ گرا: بعضی از اندیشمندان معتقد هستند که به دلیل ماهیت وخاستگاه، رسانه سکولار بوده و ماهیت سکولاریستی داشته و به هیچ وجه برای انتقال پیام دین مناسب نیست و در این زمینه چهار فرض ارائه میکنند:
عدهای میگویند رسانه میتواند محتوای سکولار عرضه کند ولی ماهیت یا عملکرد رسانه هرگز سکولار نیست.
همچنین در فرض دوم اندیشمندان معتقد هستند که رسانه در بیان مفاهیم دینی، ناچار از نظام نشانههای خود استفاده میکند و از این نظر همه رسانهها به یک اندازه مفاهیم قدسی و آسمانی را زمینی میکنند که البته در اینجا زمینی کردن به معنای سکولار کردن نیست.
در فرض سوم بیان شده که رویکرد ماهیت گرا یا رویکرد معتقد به عملکرد رسانه ای، که در پارادایم سکولار یا مدرنیته عمل میکند رسائی لازم را نداشته و به بازنگری نیاز دارد.
رسانه دین را عامه پسند میکند به همین دلیل استفاده دینی از رسانه ممنوع است
در فرض چهارم بیان شده که رسانه ها بستری برای تعامل دین، فرهنگ و مردم هستند از این رو ارائه دین در رسانهها از مسیر فرهنگ مردم پسند در هر جامعهای می گذرد.
در فرض پنجم بیان شده که فهم تعامل دین، رسانه و فرهنگ مردم پسند به کمک رویکردی فرهنگ گرا در پارادیم پسا سکولاریسم ممکن میشود که در این معنا رسانههای جمعی در حال سکولار کردن مفاهیم و باورهای دینی مردم در برنامههای خود نیستند بلکه یسش از پیش از مفاهیم و استعاره های فرهنگ پسند برای ساختن برنامههای دینی کمک می گیرند.
و در نتیجه رسانهها ماهیتاً دینی سکولار شده به مردم عرضه نمیکنند بلکه دینی آغشته به فرهنگ عامه پسند را به نمایش در میآورند و این فرآیند برآمده از ماهیت رسانه نیست، بلکه رسانهها فقط آن را تشدید میکنند بنابراین همواره باید یک جریان پالایش دین از مطالب عامه پسند در سطح گوناگون جامعه از جمله در رسانهها وجود داشته باشد.
این رویکرد در حقیقت امکان پذیری انتقال مفاهیم دینی از طریق رسانه را پذیرفته ولی به دلیل اینکه فرهنگ رسانه ای یک فرهنگ عامیانه کرا است لازم است که از گسترش « دین عامیانه» توسط رسانههای نوین با روشها محتوا و رویکردهای مختلف جلوگیری کرد.
رسانه قالب خوبی برای انتقال مفاهیم دینی است/ مفاهیم دینی را نمیتوان به صورت عریان در رسانه مطرح کرد
البته این مفهوم به معنای این نیست که مفاهیم و مسائل اسلامی باید به شکل مستقیم و در قالبهای فقهی و قرآنی و حتی روایی مطرح شود بلکه استفاده از قالبهای مختلف رسانه ای برای طرح این مفاهیم و رویکردهای مورد نظر است که میتواند این مساله را به شکل حداقلی و حداکثری نیز مطرح کند.
نقش حکومت دینی در عرصه رسانه و رسانه دینی
براساس آنچه که تاکنون بیان شد به این نتیجه میرسیم که در حال حاضر در جامعه با توجه به ماهیت دین و رسانه موضوعی جدید به نام« دین رسانه ای» مطرح شده که حکومت دینی یا به عبارت دیگر فقه حکومتی در آن نقش به سزایی دارد و به عبارت دیگر دین رسانه ای در ساختار حکومت دینی، انعکاسی از دین حاکم خواهد بود و اگر هم در این رابطه تقلیل گرایی صورت گیرد دو مشکل ایجاد خواهد شد که یکی ناتوانی تولید گنندگان در تولید محتوای مناسب و قوی از یک سو و دومی امکان ارائه معنای کامل دین در رسانه به دلیل ضعف ماهیتی آنها میباشد که در این زمینه لازم است حوزه های علمیه و علما ورود کرده و چارچوب های لازم را برای انعکاس پیام دین با استفاده از قالبهای رسانه ای فراهم کنند زیرا در گذشته هم این موضوع را مطرح کردیم که دین قابلیت بیان عریان در رسانه را ندارد و باید دین را در قالبهایی قوی با محتوایی قویتر ارائه کر تا ضمن این که مخاطب متوجه پیام دین شده بتواند جذب آن نیز شود.
جستارهای تاریخی در خصوص رسانه اسلامی
با توجه به نطریاتی که گفته شد اگر تاریخ اسلام را مورد بررسی و کاوش قرار دهیم متوجه خواهیم شد که اسلام یک دین رسانه ای بوده و از همان ابتدا از ابزارهای رسانه ای برای بیان دیدگاه و ماهیت خود استفاده کرده است
برای مثال خداوند کلام خود را در قالب قرآن که یک کتاب با محتوای ادبی است بر بندگان نازل کرده و به عبارت دیگر از همان ابتدا از ابزار قلم و کتاب برای بیان اندیشههای اسلامی استفاده کرده و به عبارت دیگر از آن جایی که کتاب و قلم به عنوان یکی از انواع هنری از ماندگاری زیاد در تاریخ تمدن بشر برخودرار هستند نزو ل قرآن و کتابت آن از طریق این دو رسانه آن را ماندگار کرده است
تعریف اسلام از هنر دینی/ مسجد، منبر، قلم و کتاب نخستین رسانههای اسلامی هستند
در اینجا توجه به این نکته لازم است که اسلام از همان ابتدا هنر دینی را در قابل قرآن کریم برای بندگان خود تعریف کرده و گذشته از این در خود قرآن کریم هم با استفاده از استعاره، تمثیل داستان ، مثل و استدالا های عقلی مخاطب ا با عمق اندیشه اسلامی آشنا کرده است بنابراین موضوع هنر دینی چیز تازهای نیست بلکه قدمتی به اندازه تاریخ نزول اسلام دارد.
و به عبارت دیگر خداوند با نزول قرآن و تأیید ابزاری مانند قلم و کتاب بر هنر دینی صحه گذاشته و هنر را مورد تأیید قرار داده است اما هنری که در این کتابها مورد تأکید قرار گرفته هنری است که ماهیتاً دارای اصالت بوده و هدف آن بیان ماهیت دین و قرب الی الله است و بر این اساس میتوان گفت خط فاصل میان هنر دینی و هنر غیر دینی در هدف و ماهیت آن است که به بیان افکار اسلامی می پردازد.
اضافه بر این باید گفت سومین و چهارمین رسانه ای که اسلام در طول تاریخ از آن برای بیان مفاهیم دینی با استفاده از هنر های مختلف مانند تمثیل و استعاره و قصص استفاده کرده مسجد و منبر است زیرا اسلام از همان ابتدا محوریت فرهنگی خود را بر اجتماع قرار داده و به همین دلیل میتوان گفت در طول تاریخ مساجد و منبر های واعظان مهم ترنی ابزار تبلیغ و اطلاع رسانی دین در میان مردم بوده است و امروز هم که شکل رسانه تغییر کرده اسلام معتقد است که میتوان از این ابزار برای انتقال دین استفاده کرده که البته در ابتدا باید چهار چوب های این انتقال مفاهیم دینی همانطور که گفته شد توسط حوزه های علمیه و علمامشخص شود.
همچنین باید توجه کرد که اسلام از همان ابتدا فقه هنر را تعریف کرده و هنری که ماهیت دینی داشته باشد و به نوعی مفسده انیگز نباشد را مورد پذیرش قرار داده است و برای هنر ارزش زیادی قائل است البته هنر دینی و نه غیر آن .
دلایل عقبماندگی حوزه های علمیه از سیر تحولات رسانه و هنر دینی
در این زمینه باید توجه کرد که آنچه موجب شده است که حوزه های علمیه از فقه هنر و فقه رسانه دچار عقبماندگی شوند را میتوان در مسائل جاری جامعه و بی توجهی به عرصه رسانه مورد تحلیل قرار دارد
برای نمونه باید گفت که پس از پیروزی انقلاب اسلامی و بعد از آن با شروع نابه هنگام جنگ و هشت سال دفاع مقدس و پس از آن فرصت بازسازی کشور و تغییر و تحول در ساختار حوزه علمیه رامیتواند یکی از عوامل بی توجهی حوزه های علمیه به مبحث رسانه و فقه هنر عنوان کرد و گذشته از آن در ابتدای انقلاب، تعداد رسانهها در داخل کشور محدود و به در ساعات کمی برنامه اجرا میکردند و برنامههای به گونهای نبود که بتواند اثرات مخرب داشته باشد و گستردگی امروز را نداشته به همین دلیل حوزه ها هم توجه چندانی به این موضوع نداشتند.
همچنین از سوی دیگر در دوران قبل از انقلاب و دوران پهلوی هم به دلیل فساد اخلاقی حاکم بر رسانه و سینِما به کلی رفتن و استفاده از چنین ابزاری بخاطر شدت مفسده انگیزی اش حرام بود به همین دلیل استفاده از رسانههای تصویری در میان مردم متدین جایی نداشت که کسی بخواهد به این موضوعات توجه کند.
و تنها در سال های اخیر بوده که استفاده از رسانه شدت گرفته و از آن جایی که در حوزه های علمیه و در میان محققان رشتههای مختلف رسم بر این است که تا نیاز نباشد جستوجو در مورد یک مساله را کاری بیهوده میدانند در سالهای اخیر هم چون پرسشگری کمتر بوده به این موضوع توجه نشده و اضافه بر این سیر رشد رسانه در کشور رشدی جهشی داشته به گونهای که حوزه های علمیه و مؤسسات فرهنگی نتوانسته اند خود را به این سیر رشد نزدیک کنند.
ولی با توجه به اینکه امروزه مخاطبان اصلی رسانه نسل جوان بوده و رسانههای غربی و فرامزی به دنبال هویت زدایی اسلامی از نسل جوان هستند لازم است حوزه با اقتدار در مسائل فقه رسانه و فقه فرهنک وارد شود./۹۶۸/704/ص
یادداشت از فاطمه قاسمی
منابع یادداشت:
اـ کتاب دعوت اسلامی مفاهیم بنیادین فرهنگ اسلامی، حسین بشیر، نشر دفتر فرهنگ اسلامی، چاپ اول سال ۱۳۹۳
۲ـ کتاب رسانه و آسیب های آن شفیع زاده گرد کوهی
۳ـ کتاب مسجد نخسیتن رسانه دینی، ستاد اقامه نماز ، ۱۶ و۲۰ اجلاس بینالمللی نماز
۴ـ مجموعه آثار شهید مطهری
۵- غرر الحکم علی بن ابیطالب
۶- نهجالبلاغه
۷- دین رسانه و فرهنگ داوود فیرحی/836/د102/ل