اختلاف، تنازع و تنافس
به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا به نقل از روزنامه رسالت، رجوع به آراء عمومي براي تعيين مختصات حكومت در همه زمينهها از ويژگيهاي "حكومت خوب" است. مردم بايد در سرنوشت خود تشريك مساعي كنند و مسئوليتهاي ناشي از تصميمسازي و تصميمگيري در سطح ملي را بپذيرند. مردمسالاري ديني با تئوري ولايت فقيه امروز رقيب اصلي دموكراسيهاي ليبرال و دموكراسيهاي سوسيال است. چرا كه ويژگيهاي خوب آنها را دارد و از ويژگيهاي سوء آنها مبراست. مردم سالاري ديني بر دو پايه عدل و علم استوار است. كشف حكم الله در مناسبات فردي، اجتماعي، سياسي ، فرهنگي و اقتصادي با مكانيزمهاي مردمسالارانه ويژگي خاص جمهوري اسلامي است و لذا نظام ما را از ديگر نظامهاي مردمسالارانه متمايز و متفاوت ميكند.
انتخاب رهبري توسط مردم صورت ميگيرد، رئيس اجرا در كشور را كه همان رئيس جمهور باشد، مردم تعيين ميكنند. نمايندگان مجلس شوراي اسلامي براي تدبير اداره كشور و نظارت بر مجريان را مردم تعيين ميكنند.
اعضاي شوراهاي اسلامي شهرها و روستاها براي تدبير امور خرد و جزئي زندگي را خود مردم تعيين ميكنند.
رويكرد مردم در هر انتخابات خارج از سه مقوله نيست؛
1- يا در انتخابات شركت نميكنند و به آنچه كه اقليت و اكثريت در پاي صندوقهاي راي راضي ميشوند آنها هم رضايت ميدهند.
2- يا در انتخابات شركت ميكنند و چون اقليت هستند، حفظ حقوق اكثريت را محترم ميشمارند.
3- يا اكثريت هستند و در مسند اجرا ،تقنين و ... مينشينند.
در هر سه حالت منتخبين، نمايندگان ملت هستند نه نماينده اقليت و نه نماينده كساني كه پاي صندوقهاي راي نيامدند و نه نماينده اكثريت.
معمولا در هر انتخابات عده اي از مردم طرفدار فكر يا نظريهاي در مورد اداره كشور ميشوند و عدهاي هم طرفدار فكر و نظريهاي ديگر. در اينجا اختلاف نظر مطرح است. اختلاف را از طريق گفتگو با رعايت ادب و آداب گفتگو، ميشود حل كرد و اگر هم حل نشد آن را ميشود وارد كوره راي ملت كرد و هرچه ملت به آن رضايت داد همه هم به آن رضايت خواهند داد. ملت هر كه را به عنوان اكثريت به رسميت شناخت او رسما اداره مملكت را با مكانيزمهاي قانوني و نهادهاي مرتبط با اين مسئله به عهده ميگيرد. اقليت فقط در مقام شفقت و دلسوزي ميتواند نقد كند و هر جا هم خلاف قانون عمل شد اعتراض نمايد. اما حق نزاع و درگيري و چوب لاي چرخ گذاشتن ندارد. حالت دوم آن است كه اختلافات از طريق گفتگو حل نشود، شعلههاي نزاع زبانه كشد، حتي صندوق راي هم نميتواند جلوي اين نزاع را بگيرد. طرفي كه اراده نزاع دارد اگر پيروز هم شد به نزاع با اقليت ادامه ميدهد، اگر هم راي نياورد و شكست خورد ميگويد تقلب شده است و قشونكشي خياباني راه مياندازد. جنس فتنه 88 از همين حالت دوم بود كه شكست خوردگان به هيچ وجه زير بار هيچ منطقي جز ادامه تنازع و درگيري نرفتند تا اينكه سرشان به سنگ قيام تاريخي مردم در 9 دي خورد و مجبور شدند قدري عقب بنشينند و سكوت كنند. البته مردمي هم كه آنها را همراهي ميكردند متوجه شدند ادامه همراهي با آنها يعني پاي در ميدان محاربه با نظام گذاشتن. لذا پشت آنها را خالي كردند و نام آنها را به عنوان فتنهگر در تاريخ ايران ثبت كردند.
غير مقوله تنازع و اختلاف، مقوله سومي هم به نام مقوله "تنافس" مطرح است. "تنافس"به معني سعي و تلاش دو انسان يا دو گروه انساني كه هركدام مي خواهد شيء نفيسي كه براي ديگري است در اختيار او باشد.
خداوند در سوره مطففين آيه 25 و 26 اندر اوصاف بهشتيان مي فرمايد: "يسقون من رحيق مختوم ختامه مسك و في ذلك فليتنافس المتنافسون - از بادهاي مهر شده نوشانده شوند، بادهاي كه مهر آن مشك است و در اين نعمت ها مشتاقان بر يكديگر پيشي گيرند." علامه طباطبايي در تفسير الميزان ميفرمايد: كلام در وصف نعيم بهشت است و معنايش اين است كه اهل بهشت بر سر همه نعمتهاي بهشتي به ويژه بر سر رحيق مختوم مسابقه بگذارند.جمهوري اسلامي براي تطهير مردمسالاري بايد براي هميشه جلوي تنازع را در ايام انتخابات بگيرد. دشمنان نظام ميخواهند انتخابات را در شكل تنازع، مديريت كنند. آن وقت آمريكا و رژيم صهيونيستي و همه ضد انقلاب يك طرف اين تنازع بايستند و امنيت و مصالح ملي را به خطر بيندازند.شوراي نگهبان نقش مهمي در جلوگيري از اين تنازع دارد. از دل يك تنازع يك انتخاب خوب براي حكومت خوب در نميآيد.اگر ميخواهيم يك حكومت خوب با استانداردهاي الهي داشته باشيم بايد تنازع را به سمت اختلاف و اختلاف را به سوي تنافس هدايت كنيم. در اين صورت است كه ميتوانيم به كارآمدي نظام، رفاه مردم و مقابله درست و منطقي با دشمن و با قاطعيت انقلابي در دنياي پرآشوب كنوني به پيشرفت هاي كشور اميدوار باشيم.در فضاي "تنافس" ميتوان علاقه به قدرت داشت اما عاشق قدرت نبود. علاقه و عشق به قدرت براي حل مشكلات مردم، براي مبارزه با ظلم و تباهي، براي حفظ استقلال و عزت ملي و براي ايستادن در برابر ابرقدرتها لازم است. اما عاشق قدرت بودن منشأ همه مفاسد و ضد مصالح و منافع ملي است. چشم عاشق قدرت، به حقايق عالم كور ميشود. كسي كه عاشق قدرت شود نميتواند عشق خود را در دست ديگري ببيند ولو اينكه راي ملت پشت آن باشد، طغيان ميكند. اما علاقه به قدرت، عشق به زيبايي هاست و قدرت، زيباست به ويژه آنكه در دفاع از مظلوم و برپايي حكومت عدل الهي به كار ميرود. اين جمله شهيد مظلوم بهشتي يك جمله تاريخي در تاريخ مردمسالاري ديني جاودانه است؛ "ما شيفتگان خدمت هستيم نه تشنگان قدرت". شيفته خدمت، قدرت را براي خدمت به خلق خدا ميخواهد. تشنه و عاشق قدرت، قدرت را براي ارضاي حس ديكتاتوري و قدرت طلبي خود ميخواهد. ولايت فقيه يك ميزان است، ولايت فقيه قدرت را در خدمت به مردم و حفظ مصالح و منابع مردم هدايت ميكند. ولايت فقيه بزرگترين سد در برابر ظهور ديكتاتوري در نظام جمهوري اسلامي است. ديكتاتورها ميخواهند نظام مقدس جمهوري اسلامي را از تنافس به اختلاف و از اختلاف به تنازع ببرند. اين نه تنها پايان مردمسالاري ديني بلكه پايان مردمسالاري است.آمريكاييها تا سال 2025 بر اساس يك برنامه زمانبندي شده ميخواهند ايران را به سمت پايان مردمسالاري ديني ببرند. آنها اين راهبرد را از طريق تنازع در رقابتهاي سياسي درون نظام، عملياتي ميكنند. تمامي گروهها، احزاب و اشخاص و رجال سياسي بايد هوشمندانه از همگرايي با اين راهبرد، با پرهيز از تنازع و حركت به سمت تنافس، فاصله بگيرند و الاّ نام آنها به عنوان خائنين به ملت و ياران دشمنان ملت ثبت خواهد شد.نخبگاني كه معتقدند ؛ "نميتوان مردم را به زور به بهشت برد"، بايد در فضاي گفتماني رقابتهاي سياسي طوري عمل نكنند كه مردم را در تنور "اختلاف" نظرها به جهنم "تنازع" ببرند و از اين رهگذر امنيت و مصالح ملي و نيز رفاه مردم را در معرض تاراج و غارت دشمنان اسلام و ايران قرار دهند./836/د102/ل