۱۶ مهر ۱۳۹۵ - ۱۶:۱۳
کد خبر: ۴۵۴۱۷۳
سلسله نوشتار‌ آیت الله صافی درباره قیام حضرت سید الشهدا؛

مصلحان حقیقی همیشه پیروزند

ششمین یادداشت از سلسله نوشتارهای حضرت آ‌یت الله صافی گلپایگانی درباره قیام حضرت سیدالشهدا منتشر شد.
آیت الله صافی گلپایگانی

به گزارش خبرگزاری رسا، ششمین یادداشت از سلسله نوشتارهای  حضرت آ‌یت الله صافی گلپایگانی درباره قیام حضرت سیدالشهدا منتشر شد که به شرح زیر است:

 

هر نهضت و قيامی كه به منظور ايجاد سازمان نوين و نظام جديد و اصلاحات معنوی و اجتماعی و اقتصادی يا هر مقصد ديگر برپا شود؛ خواه و ناخواه در افكار و اوضاع و احوال جامعه، عكس العمل‌هايی مساعد يا نامساعد خواهد داشت، خواه منظور قيام كننده حمايت از حقّ و نجات انسان‌ها و اصلاح امور و برقراری عدالت اجتماعی و كمك به طبقات محروم و ستمديده، دفاع از حريم شرف و فضيلت و آزادی و ساير هدف‌های صحيح و انسانی باشد، يا آن كه غرض او از انقلاب، مقاصد شخصی و مادی و هدف‌های سياسی باشد.
البتّه نجاح و پيروزی يك فرد سياسی كه به مصلحت شخصی و برای رسيدن به مقام و منصب تلاش و مبارزه می‎كند، در اين است كه در قيام سياسی بر حريف غالب و او را از صحنه سياست خارج و مقام مقصود را تصرّف كند و اگر نتوانست به هدف سياسی خود برسد مغلوب و قيامش بی‌نتيجه خواهد شد و اگر پيروز شود، پيروزی او پيروزی فردی و محدود به همان زمان و دوران رياست و فرمانروائی است.
امّا نجاح و ظفر مصلحين حقيقی، و كسانی كه برای حقّ و مصالح عاليه اجتماع قيام می‎كنند، در اين است كه حقّ، حاكم و مصالح جامعه، تأمين و عدالت بر ظلم، و نظم و قانون بر بی‎نظمی و قانون‌شكنی، غالب و پيروز شود.

اين اشخاص اگر چه نتوانند در ظاهر طرف را مغلوب سازند و از پای درآورند و در ميدان نبرد حقّ و باطل، جان خود را در راه حمايت از حقّ از دست بدهند؛ امّا واكنش‎های طبيعی عمل آنها كه موافق با فطرت پاك هر بشر است، قلوب را به سوی حقّ متوجه می‎سازد.
فداكاری و علوّ همتشان باعث ميل و گرايش جامعه به خير و صلاح و عدالت و حق پرستي مي‎شود و براي ديگران و آيندگان سرمشق سودمند و علّت قوت احترام حق در نفوس و تنفّر همگان از اهل باطل مي‎گردد.
اين است كه اين مردم، چون براي مصلحت عموم و نجات بشر و طرفداري از حقّ قيام مي‎كنند، در مبارزه‎اي كه آغاز مي‎نمايند شكست نمي‎خورند؛ چه در ظاهر نبرد را ببرند يا ببازند برنده و مظفّر هستند و چون عملشان با حقّ و مصلحت نوع مربوط است و نوع، باقي و حقّ، پايدار است، پيروزي آنان هم جاودان و ابدي است.
برخلاف آن كه عملش راجع به مصلحت فرد باشد كه عمرش كوتاه و ناپايدار است، پس آن مظفريّت جاوداني خواهد داشت و اين كه جنبه فردي دارد، چند صباحي بيشتر باقي نيست.
پس هم از جنبه رواني و هم از جنبه حوادث تاريخي، اين مطلب قابل انكار نيست كه عكس العمل قيام رجال اصلاح و پيشوايان آزادی‌خواه و حق‌پرست، عكس العمل مساعد و مثبت و پايدار است.
نتايج و عكس العمل فداكاري بي مانند سيد الشّهداء ‎عليه السّلام از هر جهت موافق و مساعد با هدف و مقصد آن حضرت شد و امام در اين فداكاري و معامله‎اي كه با خدا كرد، نه فقط خسارت و زيان نكرد بلكه آن قدر سود و فايده برد كه غير از خدا كسي حساب و مقدارش را نمي‎داند.
از وقتي حادثه جانسوز كربلا واقع شد، تا حال كسي پيدا نشده كه مايل باشد همكار شمر و حرمله باشد، يا از اعمال آنها متنفّر نباشد، در مقابل در هر عصر و زمان ميليون ها مردم آرزومند بوده و هستند كه از ياران حسين ‎عليه السّلام‎ شمرده شوند.
حال كه سخن بدين جا رسيد، به مقدار بصيرت و اطلاع ناقص خود به برخي از نتايج و فوايد قيام و نهضت حضرت سيد الشهدا عليه السلام اشاره خواهيم كرد:
1. تقرّب و ارتقاء درجه
يكي از بزرگترين نتايج قيام سيد الشهداء ‎عليه السّلام، ثمرات قرب و ارتقاء درجه آن حضرت در نزد خداوند متعال است.
به طوري كه از احاديث و اخبار استفاده مي‎شود، فداكاري حسين ‎عليه السّلام، و تحمّل آن نوائب و مصائب در راه خدا و نجات دين خدا، نتائج عظيمه و بركات كثيره بخشيد كه زبان و قلم ما از توصيف و تشريح آن عاجز است.
بهتر اين است كه خوانندگان، خود كتاب هاي حديث و مقاتل مانند عوالم، بحار، نفس المهموم و كتاب هاي فارسي مثل ناسخ التواريخ را مطالعه كنند و اخباري را كه در فضيلت  و تقدير از فداكاري حسين ‎عليه السّلام و اصحاب و دوستان و شيعيان و زوّار و گريه كنندگان در مصيبت آن حضرت و انشاد شعر، و گريانيدن و ياد از تشنگي آن شهيد مظلوم در هنگام نوشيدن آب روايت شده بخوانند تا بدانند خداوند متعال حسين ‎عليه السّلام را به چه انعامات عاليه و اكرامات عظيمه مخصوص گردانيده است.
فقط ما براي تيمّن و تبرك يكي از آن احاديث را در اينجا نقل مي‎كنيم:
شيخ صدوق رضوان الله عليه به سند خود از حضرت باقر يا حضرت صادق ‎عليهما السّلام روايت كرده كه پيغمبر ‎صلّی‎الله عليه و آله در خانه امّ سلمه ‎رضی الله عنها‎ بود، و به او فرمود: كسي بر من وارد نشود، در اين اثنا حسين ‎عليه السّلام‎ آمد و امّ سلمه نتوانست او را منع كند، حسين بر پيغمبر ‎صلّی الله عليه و آله وارد شد، و امّ سلمه نيز به دنبال او شرفياب شد، ديد حسين بر سينه پيغمبر است، و پيغمبر گريه می‌كند، و در دستش چيزی است كه آن را می‎گرداند، پس فرمود: ای امّ سلمه اين جبرئيل است كه به من خبر می‎دهد، اين (حسين) مقتول است و اين خاك زمينی است كه در آن كشته می‎شود، آن را نزد خود نگهدار، وقتی كه تبديل به خون شد، حبيب من كشته شده است.

امّ سلمه عرض كرد: يا رسول الله از خدا بخواه تا كشته‌شدن را از او دفع كند، فرمود: خواستم، پس خدا وحي كرد كه براي او درجه‎اي است كه به آن درجه احدي از مخلوق نمي‎رسد، و همانا كه براي او شيعه‎اي است كه شفاعت مي‎كنند، و شفاعتشان پذيرفته مي‎شود، و همانا مهدي ‎عليه السّلام‎ از فرزندان اوست، پس خوشا به حال كسي كه از دوستان حسين ‎عليه السّلام‎ باشد، و شيعيان او به خدا سوگند روز قيامت رستگارند.
2. نجات اسلام
مهمترين نتيجه قيام حسين ‎عليه السّلام‎ نجات اسلام از چنگال نقشه‎هاي بني‎اميه است. براي اينكه تأثير نهضت حسيني معلوم شود و بدانيم كه چگونه حيات اسلام و بقاي شريعت، و قرآن رهين فداكاري ابي عبدالله عليه السّلام است، توجه به خطراتي كه از ناحيه بني‎اميه اسلام را صريحاً تهديد مي‎كرد، و مطالعه اجمالي سوابق پرونده بني‎اميه لازم است.
هركس تاريخ اسلام، و حركات بني‎اميه را در جاهليت و اسلام مطالعه كند به وضع خطرناكي كه از جانب آنها اسلام را تهديد به زوال، و انقراض مي‎نمود آگاه مي‎شود.
پيغمبر عظيم الشأن اسلام هم علاوه بر آنچه از آنها در دوران زندگي و دعوت مردم به خدا ديد در روشنائي وحي مي ديد، خطراتي را نيز كه در آينده از آنها متوجه به اسلام بود مشاهده مي كرد و مكرر از آنها خبر مي‎داد، و خداوند اين طائفه خبيثه را در قرآن مجيد «شجره ملعونه» ناميد.
در زمان حضرت سيد الشهدا عليه السلام هم كه سرنوشت اسلام و مسلمين به دست جواني بدنام و فاسق و متهتك و مست مانند يزيد افتاد كه صريحاً و علناً پيغمبر اسلام را بازيگر مي‎خواند و معلوم بود كه با اين سلطنت، فاتحه همه چيز خوانده مي‎شود.
عكس العمل اين وضع در خارج و داخل كشور اسلام بسيار ناپسند و موجب سوء تعبير و اتهام پيغمبر و ضعف اعتقاد و ايمان مردم مي‎شد.
حسين ‎عليه السّلام‎ تصميم گرفت از تمام آن سوء انعكاس ها و انحرافات فكري و ديني مردم جلوگيري كند و معناي دين و خلافت و حكومت اسلامي و هدف دعوت جدّش را به مردم بفهماند.
آن حضرت تصميم گرفت مسلمان ها را از اينكه تحت تأثير اعمال زشت و تلقينات سوء و تبليغات گمراه كننده يزيد و بني اميه قرار بگيرند مصونيت بخشد و احكام قرآن و سنت پيغمبر را زنده سازد.
براي اين كار وسيله‎اي از اين مؤثرتر نبود كه حسين ‎عليه السّلام‎ قيام كرد و از بيعت يزيد امتناع نمود و قبح اعمال و سوء رفتار و گناهان و روش ناپسند او را از مواد بطلان زمامداري و حرمت بيعت اعلام كرد و پايداري و ثبات ورزيد تا كشته شد. و خود را فداي دين خدا و احكام خدا كرد.
بني‎اميه پس از شهادت حسين عليه السّلام‎ از اينكه بتوانند از پشت به اسلام خنجر بزنند و اسلام را از پا در آورند محروم شدند و در نظر زن و مرد و جامعه مسلمين، و در افكار عموم، گروهي ستمگر و پادشاهاني مستبد معرفي شدند كه به زور سر نيزه و شمشير بر مردم مسلّط شده و غاصب حقوق ملت و خائن به اسلام هستند./1323/د102/ج1

 

ارسال نظرات