حوزه علمیه در مسائل اقتصادی رویکرد انفعالی دارد/ اقتصاد لیبرالی با شکاف طبقاتی مشکلی ندارد
اشاره: اول فروردین سال 1395 بود که رهبر معظم انقلاب نام سال پیش رو را اقتصاد مقاومتی و اقدام و عمل نامیدند، اکنون حدود 8ماه از آن روز می گذرد و باوجود اینکه می دانیم اقتصاد مقاومتی در صورت اجرایی شدن بسیاری از مشکلات اجتماعی و معیشتی مردم را کاهش می دهد؛ اما مشاهده می کنیم که مدیران، مسؤولان و رسانه های ما حتی در مرحله تئوری هم به یک تعریف جامع از اقتصاد مقاومتی نرسیده اند.
خبرنگار خبرگزاری رسا به دنبال بررسی روند تحقق اقتصاد مقاومتی در کشور گفتوگوهایی با کارشناسان خبره اقتصادی ترتیب داده است.
در مرحله اول خبرنگار خبرگزاری رسا به سراغ دکتر محمدجواد توکلی، عضو هیأت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، سردبیر نشریه تخصصی معرفت اقتصاد اسلامی و طلبه سطح سه حوزه علمیه است رفته و گفتوگویی با وی ترتیب داده است.
متن این گفتوگو(بخش دوم) در ذیل به خوانندگان رسا تقدیم میشود.
رساـ به نظر شما دولت کنونی و دولتهای ادوار گذشته چه میزان مقوله اقتصاد مقاومتی را در اولویت کار خود قرار دادهاند.
ضعف عملکرد ما ناشی از ضعفهای تئوریک و نظری ما هست ولی یکجاهایی مشکلات اجرایی هم داشتیم، دقیقاً نمیدانیم چه روشی بهتر است بهگونهای که همه دولتها علاقهمند هستند که رشد اقتصادی باشد، استحکام اقتصادی و مقاومت هم باشد؛ اما راجع به اینکه چه روشی ما را به آن مطلوب میرساند اختلاف است.
برخی از راهحلهای مربوط به اقتصاد لیبرالی بهعنوان راهبرد اقتصاد مقاومتی مطرح میشود
در رابطه با همان دو نکتهای که در مورد تحلیل آسیبپذیری و اینکه چگونه میشود اقتصاد را مقاوم ساخت عرض کردم اختلاف وجود دارد، گاهی اوقات برخی از راهحلهایی که مربوط به گفتمان اقتصاد لیبرالی است در حال حاضر بهعنوان راهبردهای اقتصاد مقاومتی از آن یاد میشود.
در حالی که آن راهبرد ممکن است در فضای اقتصاد آمریکا یا چین جواب بدهد ولی وقتی میآییم در فضای اقتصادی غیر شفاف و دولتی ایران این راهبرد را پیاده کنیم، جواب نمیدهد.
از قراردادهای نفتی و کارخانهها اتومبیل تا رانت و فضای غیر شفاف اقتصادی
به عنوان مثال یکی از مواردی که روی آن بحثهای فراوانی میشود، موضوع قراردادهای جدید نفتی است یا احیاناً فضاهای دیگری که در قراردادهای خودرو موردبحث هست بهگونهای که در حال حاضر ما داریم شرکتهای خودروساز را شریک میکنیم با شصت درصد سهم خارجی چهل درصد سهم داخلی و ادعا میشود که اینها چون آمدند شریک شدند پس فنّاوری را میآورند پس اینها میآیند بهترین محصولاتشان را به مشتریان ایرانی ارائه میدهند.
درحالیکه شاید اگر ما تاریخ اقتصاد ایران را در همین ده سال گذشته نگاه کنیم شرکتهای خارجی وقتی وارد بازار ایران شدند، چون یک فضای غیر شفاف و رانتی در اقتصاد ایران بوده آنها هم درگیر همین رانت شدند. به همین دلیل هم آنگونه که باید از این سرمایهگذاریهای خارجی بهرهای نبردیم؛ اما وقتی میروند در اقتصاد مصر اقتصاد ژاپن ساختار نظارتی و کنترلیشان مشخص است، در آن فضا نمیتوانند اینچنین کاری کنند.
به همین دلیل تصور میشود که به دلیل ضعف تئوریکی که داشتیم خاطر همین من یک احساسی دارم اینکه ما به خاطر ضعف تئوریکی که داشتیم در دولتهای مختلف نتوانستیم تحلیلهای دقیقی از آسیبهای اقتصاد ایران ارائه بدهیم و بهتبع آن نتوانستیم راهبردهای خیلی خوبی ارائه کنیم.
معضلی به نام اقتصاد سیاسی
مشکل دیگر بحث اقتصاد سیاسی ما است، بهطوریکه فضای پرتنشی داریم و این تنش بین دولت و مجلس ذاتی است، این فضای پرتنش اصلاً فضای مناسبی برای پیشبرد نیست و نهتنها به درد رشد نمیخورد، به درد مقاومسازی اقتصادی هم نمیخورد.
علتش هم این هست که ما درواقع یک نوع تضاد منافعی راداریم بین کسانی که در مجلس هستند، بهعنوانمثال نماینده شهر خاصی میخواهد منابع را بکشد به سمت حوزه خودش که مرحله بعد رأی بیاورد درحالیکه ممکن است از جهت منافع ملی این منابع آنجا بروند، خوب نیست. حالا از این قبیل موارد بسیار زیاد است، این فضا باعث میشود چانهزنی بین نمایندگان مجلس و وزرا اتفاق بیفتد و خیلی از برنامههای ما عملاً آن چیزی که کارشناسان ما مدنظرشان بوده اتفاق نیفتاده است. یک فضای تضاد منافعی اتفاق میافتد؛ اما بهصورت کلی در دولتها دو گفتمان را بهتدریج مورد آزمونوخطا قراردادند که یکی از آنها ملیگرایی و دیگری هم گفتمان اقتصاد لیبرالی هست.
اقتصاد مقاومتی بومی و برآمده از فرهنگ اسلامی ناجی مشکلات اقتصادی کشور
گروهی نظرشان بر این بود که هرچه به سمت سیاست درهای باز برویم و جزو تجارت جهانی شویم اوضاع اقتصادیمان بهتر میشود و هرچه جلو رفتیم اینگونه نشد، دولت دیگری که روی کارآمد بهکلی نظرش بر این بود که اقتصاد را داخلی سازی کنیم و توسعه صادرات بهجای واردات داشته باشیم، بهعنوانمثال در صنعت خودروسازی مدل اقتصاد ملی را اجرا کردیم که آنهم موفقیتآمیز نبود.
در بحث نساجی آمدیم مدل اقتصاد باز را اجرا کردیم و با ترکیه قرارداد بستیم ترکیه در شهرهای ما فروشگاه میزند و نساجی داخلیمان دچار مشکلات فراوانی شد، این موارد نشانگر این است که ما نیاز به نظریههای بومی و برآمده از بحث فرهنگ اسلامی داریم، در تعریفی هم که ابتدای سیاستهای ابلاغی اقتصاد مقاومتی رهبر معظم انقلاب آمده، تأکید شده که اقتصاد مقاومتی یک الگوی برآمده از فرهنگ اسلامی و بحث بومی است.
ما در دو قسمت مشکلداریم، مشکل اول اینکه دولتها و نظریهپردازهای ما به دنبال اندیشه اقتصاددانان کشورهای دیگر رفتهاند که فقط به درد کشور خودشان میخورد، مشکل دیگر هم این است که از بحث ظرفیتهای اسلامی خودمان غافل بودیم بهگونهای که ما یک مردمی داریم با ظرفیتهای دینی و ما از این ظرفیتهایی که خود دین برای رشد و توسعه ایجاد میکند غافل هستیم.
دولتهای ما زمانی که روی کار میآیند دچار یک آزمونوخطایی میشوند بهعنوانمثال، یکزمانی ما رفتهایم دنبال خصوصیسازی به مشکل برخوردیم دوباره رفتیم به دنبال سیاست دولتی سازی و تا انتهای آن را هم رفتیم با مشکل مواجه شدیم، درحال حاضر هم که دولت بحث اقتصاد مقاومتی را مطرح کرده است، دچار پارادوکس های عجیب و غریبی هستیم، به طوری که در طرح هایی که تصویبشده است مشاهده میکنیم، بالای هزار طرح در مورد قرارگاه اقتصاد مقاومتی تصویبشده؛ اما وقتی در مقام عمل نگاه میکنیم هیچ اتفاق خاصی نیفتاده است و دلیل آنهم تضادها و تناقضهایی است که در مورد اقتصاد مقاومتی وجود دارد.
رساـ نقش حوزه علمیه و روحانیت در تحقق اقتصاد مقاومتی چیست؟
ما معمولاً از آموزشوپرورش، آموزش عالی و رسانه ملی بهعنوان نهادهای فرهنگساز یاد میکنیم درحالیکه حوزه علمیه بهعنوان یکنهاد غیررسمی در فرهنگسازی تأثیر به سزایی دارد، نمونهاش همین فضایی است که در محرم و صفر و یا برنامههای مذهبی ایجاد میشود و درواقع فرهنگسازی رودررو و شفاهی اتفاق میافتد که بعضیها میگویند این فرهنگسازی، این نوع تعلیم و تربیت خیلی اثرش بیشتر از اثر تعلیم و تربیت مثل رسانه هست که بهصورت غیرمستقیم تبلیغ میکند.
نقش مؤثر و فراموششده علما در نظام اقتصادی/ رویکرد انفعالی حوزه در نظام اقتصادی
حوزه علمیه در زمان گذشته به موضوع فرهنگسازی ورود بهتری داشته و در حال حاضر دچار یک رویکرد انفعالی شده است، این رویکرد انفعالی در نظام آموزشی هم احساس میشود بهعنوانمثال بحثی مثل نظام اقتصادی اسلام خیلی جایگاه چندانی در نظام آموزشی رسمی حوزه ندارد.
دوره قاجار علمای ما بسیار فعال بودهاند، وقتی استعمار انگلستان پیش آمد بسیار فعال وارد شدند و مقابله کردند. تعهدنامهای که علمای اصفهان صد و پنجاه سال پیش در حمایت از صنایع داخلی نوشتند بسیار معروف است که باهم، همقسم شدند که آیتالله نجفی یکی از محورهای آن بود.
همقسم شدند که درون کاغذ خارجی ننویسند و اگر کسی کاغذ خارجی میآورد امضا نکنند، مردهای که کفن خارجی داشته باشد برایش نماز نخوانند یا اگر کسی چند نوع غذا بگذارد روی سفره در آن مجلس شرکت نکنند و موارد مثل این.
در آن زمان همین علمایی که همین تعهدنامه را امضا کردند آمدند از شرکت اسلامیای که ایجادشده بود در صنعت پوشاک در اصفهان حمایت کردند و بهقدری حمایت علما تأثیرگذار بود که سفیر انگلستان همان زمان رفته بوده پیش حاکم اصفهان و سراسیمه گفته بود که این علما دارند چهکار میکنند و منافع انگلستان درخطر افتاده است.
بسیاری از علمای بزرگ، حتی آخوند خراسانی از شرکت اسلامی حمایت کردند و شاید مشابه همان کاری که در هند گاندی کرد و بحث حمایت از پوشاک و نساجی هند، داشت اتفاق میافتاد در ایران همشکل گرفت.
این جریان یک فرازوفرودهایی داشته و حوزه علمیه باید نقش خود را پررنگتر کند و در مسائل آموزشی و پژوهشی اقتصادی وارد شود، همچنین حوزه علمیه باید در تدوین نظام اقتصاد اسلام در طراحی مدلها و اینکه منابع غنی اسلامی را در قالب مدلهای قابلاستفاده و با توجه به بحثهای فقه حکومتی بهروز کند.
نکته دومی که در بحث فرهنگسازی اقتصاد مقاومتی مهم است، استفاده از ظرفیت منبرها و میز خطابههایی که روحانیت در دست دارد هست. علما و روحانیت باید گفتمان اقتصاد مقاومتی را بیشتر تبیین کنند، در برنامهها و کلاسهایی که در دانشگاههایی مختلف داشتم متوجه شدم هنوز اقتصاد مقاومتی بهخوبی بین جامعه ما تبیین نشده و بسیاری اقتصاد ریاضتی را با اقتصاد مقاومتی اشتباه میگیرند.
بله حتی آنها، حوزه علمیه و روحانیت از آن آسیبشناسی جدی که راجع به اقتصاد ایران است اطلاع کافی ندارند و به همین دلیل هم بهخوبی به مردم انتقال پیدا نکرده است.
یکی از مسائل مهم در اقتصاد مقاومتی مسأله فرهنگی است، بهعنوانمثال شما اگر کسی کنار یک مار خواب باشد نمیفهمد که چنین خطری در پیش رویش بوده و هیچ تحرکی ندارد، حالا همان بنده خدا که کنار مار خوابیده اگر بلند شود و احساس ناتوانی کند بازهم ممکن است همانجا سر جای خودش بماند.
دو نکته اینجا مهم است یکی اینکه این خطر را گوشزد کنیم و میشود از ظرفیتهای حوزه استفاده کرد. بعضی وقتها ما خطر را جدی نگرفتیم، خطر ترویج فرهنگ قمار من اسمش را میگذارم تاتاری در صداوسیما، فرهنگ تنبلی در رسانه و مدرسههایمان، اینها را احساس نکردیم و گاهی اوقات اینها تبدیلشده به فرهنگهای رایج کشور بهعنوانمثال فرهنگ زرنگی، فرهنگ عدم رعایت قانون، فرهنگ رشوه، فرهنگ خلاف و خیلی از چیزهایی که گاهی اوقات برای ما عادی شده است.
به نظر میرسد حوزه علمیه آسیبها را بهخوبی آموزش نداده و گوشزد نکرده است، همچنین در قسمت توانمندیها هم گاهی ضعیف عمل کردهایم بهگونهای که جامعه ما ظرفیت حل این مشکلات را دارد.
مشکل اصلی اقتصاد شکننده ایران ضعف فرهنگ اقتصادی است
یکی از مشکلات جدی اقتصاد ایران که از مقاوم شدنش جلوگیری و آن را شکننده کرده است مشکل فرهنگ اقتصادی ما هست، اگر این را بپذیریم که فرهنگ اقتصادی تغییراتش خیلی کند است و بهسرعت نمیشود آن را تغییر داد، اینجا آن بحث قرآنی در رابطه با ذکر و تذکر هم مطرح است که میفرماید:«فکر ان نفعت ذکرا» به مفهوم آنکه بشر باید در معرض تذکر باشد و اگر رهایش کنیم برمیگردد.
اگر اقتصاد مقاومتی به مرحله اجرا رسد در همان آغاز تأثیرات بسیار مثبت قابلمشاهدهای در جامعه خواهد گذاشت، برای اجرای صحیح اقتصاد مقاومتی بسیاری از اندیشههایمان باید تغییر کنند بهطوری اول باید مشکلات را شناسایی کنیم بهعنوانمثال اگر جنس خارجی بخریم فلان مقدار کارگر ایرانی بیکار میشود.
مثلاً فرانسه یک مستندی تولید کرده است که در آن دقیقاً به این موضوع اشارهشده که اگر من لباس فرانسوی نخرم چند کارگر کارخانههای تولیدی پوشاک بیکار میشود، ما حتی محاسباتش را هم خیلی وقتها نکردیم چه برسد به اینکه کلیپهای اطلاعرسانی آن را منتشر کنیم، موضوع دیگر ایجاد انگیزه است، در بحثهای مردم مشاهده میشود که میگویند چرا محصولات بیکیفیت ایرانخودرو یا سایپا را خریداری کنیم و پولمان را هدر بدهیم.
اینیک شبهه جدی است و به معنای آن است که ما نتوانستیم انگیزه کافی را در مردم ایجاد کنیم تا از صنایع داخلی حمایت کنند، در کنار این انگیزه کافی را در تولیدکننده هم نتوانستیم ایجاد کنیم که برای ارتقای کیفیتش کاری کند، از طرف دیگر مشکلات فرهنگی در بخش تولیدی کشور از بخش مصرف بیشتر است، با توجه به این اگر ما بخواهیم اینجا موفق شویم، باید یک برنامههای کوتاه مدت داشته باشیم که در واقع برنامههای ضرب الاجلی هستند.
تحقق اقتصاد مقاومتی نیاز به بسیج شدن تمام ارگانها دارد/ سیستم رقابتی در آموزش پرورش مانع تحقق فرهنگسازی اقتصاد مقاومتی
برای تحقق اقتصاد مقاومتی به یک برنامه میانمدت و بلندمدت فرهنگی نیاز داریم و برای اجرایی شدن این برنامهها باید رسانهها، آموزشوپرورش و حوزه علمیه را بسیج کنیم، دستگاهی که در آموزش عالیاش فضا فضای رقابتی باشد این سیستم هیچوقت موفق نمیشود و از این سیستم آدم خلاق و نوآور بیرون نمیآید.
شما مجبورید سیستم آموزشی را تغییر دهی که مهارتهای اجتماعی دانشآموزانت بالا رفته و بهطرف پژوهش سوق پیدا کنند، متأسفانه یک مقداری در این جنبه ضعیف هستیم و در حال حاضر حتی دانشجویان ارشد و دکتری گاهی اوقات از نوشتن یک طرح و یا تحقیق و نوشتن مقاله عاجز هستند، سیستم آموزشی ما به نحوی نیرو را پرورش داده که نمیتواند خلاقیت کافی داشته باشد.
راهحل
راهحل این هست که یک مجموعهای از تحقیقات در مباحث فرهنگسازی و ساختاری اقتصاد مقاومتی ایجاد کنیم، به عنوان مثال بحثی که در رابطه با تعمیر کشتی روی آب مطرح است بهگونهای که طوری تعمیر شود تا آب درون آن رسوخ نکند، اینجا باید به همان رسالتی که حوزه و دانشگاه باید داشته باشند برگردیم و در فضای نظریهپردازی باید حوزه علمیه فعال شود.
رساـ شکاف طبقاتی در اقتصاد مقاومتی چگونه است؟
باید گفتمان اقتصاد مقاومتی را نسبت به گفتمانهای بدیلش واضحتر کنیم، اقتصاد لیبرالی با شکاف طبقاتی مشکلی ندارد یعنی اینها اصلاً نظریه دارند و میگویند شما بگذارید کیک اقتصاد بزرگ شود بههرحال هرکسی به مقدار حضور از این کیک برمیدارد هرچند که ممکن است افرادی که قبلاً از این کیک برداشته بهصورت تصاعدی میزان برداشتشان بالا رود و سهم برداشت نامتعادل شود؛ اما با پیشرفت اقتصاد افراد فقیر هم بهرهمندیشان زیادتر میشود.
اقتصاد مدنظر لیبرال با شکاف طبقاتی مشکل چندانی ندارد
آنها به دلایل مختلف تئوریکی مشکل عدالت یا عدم توازن را مشکل جدی نمیدانند؛ اما در اقتصاد مقاومتی میگوییم که بیعدالتی خودش باعث شکنندگی اقتصاد میشود به طوریکه باعث میشود یک اقتصاد نتواند روند رو به رشد داشته باشد و این موضوع باعث ایجاد شکاف طبقاتی و تبعیض میشود.
افراد وقتی احساس کنند که تبعیض وجود دارد میآیند بهگونهای در جامعه تلافی بکنند و این سبب ایجاد فساد میشود و آن اثر مطلوب موردنظر را نمی گذارد، عدالت بنیان بحث اقتصاد مقاومتی است، یعنی ما علاوه بر اینکه میگوییم اقتصاد مولد هست میگوییم این نرخ رشد را هم به هر بهایی نمیخواهیم.
رساـ در پایان اگر نکتهای دارید بیان بفرمایید.
در فضایی که اقتصاد مقاومتی در یک فضای شکنندهای واقعشده و شکنندگیهایش داخلی است و مشکلات محیطی خودمان از کمآبی گرفته تا مشکلات فرهنگی اقتصادی و مشکلات خارجی راداریم و به دلیل ایدئولوژیای که بهواسطه استکبارستیزیمان داریم و دشمنان اطرافمان با انواع و اقسام تحریم ما را تهدید میکنند در این فضا چارهای جزء رفتن به سمت اقتصاد مقاومتی نداریم.
برای این منظور یک مقداری باید به سمت مدلهای و نظریههای بومی و اسلامی برویم، باید گفتمان خودمان را تعریف کنیم، از گفتمانهای بدیل تفکیکش کنیم و از طرف دیگر راهحلهای بومی و اسلامی خودمان را ارائه دهیم.
اگر اینچنین فضایی در حوزه و دانشگاه ایجاد شود، دولتها، هم میتوانند بهتر مسیر را ادامه بدهند و هم دستاوردهایمان روزبهروز بهتر میشود و چیزی که در سیاستهای ابلاغی مقام معظم رهبری آمده بندهای آخرش این است که اقتصاد مقاومتی در کشورمان اجرا و بهعنوان یک مدل برای کشورهای دیگر ارائه شود. نظرم این کار شدنی هست ولی شاید نیاز به یک حرکت جهادی یا بسیج نیروها هم در بخش علمی و هم در بخش اجرایی دارد، اگر چنین بسیج نیرویی اتفاق بیفتد در کوتاهمدت ثمرات اقتصاد مقاومتی را مشاهده خواهیم کرد./874/گ403/س
خبرنگار: محمد صالح غلامعلی نژاد