واکاوی مبانی سبک زندگی اسلامی در صحیفه سجادیه
به گزارش سرویس اندیشه خبرگزاری رسا، در بخش نخست این نوشتار گفته شد که صحیفه سجادیه دریایی است به ژرفای وجودی امام معصوم (ع)، غواصان ماهر میتوانند به گوشههایی از عمق آن راه یابند؛ ازاینرو غواصی در این دریا کار آسانی نیست اما به اندازه سعه وجودی و ظرفیت انسانی خود میتوانیم بر ساحل این دریا قرار گیریم و نمی از یم را به اندازه تشنگی خود برگیریم.
در بخش پیش به دو محور ارتباط انسان با خدا از نگاه صحیفه سجادیه و ارتباط انسان با خود (کسب فضائل و دفع رذایل) پرداختیم؛ اما در این بخش قصد داریم به ارتباط انسان با خلق و دیگران (هم نوعان و هممسلکان) و ارتباط انسان با زمانهای ویژه (ایامالله) از دیدگاه صحیفه سجادیه بپردازیم.
ارتباط انسان با دیگران
در هندسه باورهای دینی ارزشهای انسانی و اسلامی از دو سو بههمپیوستهاند:
الف: ارزشهای مربوط به انسان و خدا
ب: ارزشهای مربوط به انسان و انسان
در دو فصل گذشته به محور اول پرداختیم و اشاره کردیم به اینکه نوع ارتباط انسان با خدا و نوع ارتباط انسان با خود دو عنصر اصلی و دو رکن رکین شخصیت آدمی را تشکیل میدهند؛ اما رکن سومی هم وجود دارد که مکمل و متمم آن دو رکن است و آن چگونگی ارتباط انسان با همکیشان و هم نوعان خود در محیط زندگی اجتماعی است.
انسان موجودی است مدنی بالطبع، در جمع خود را میآزماید، باورهای خود را میسنجد و به نمایش میگذارد؛ به دیگر سخن شخصیت اجتماعی انسان بازتابی از شخصیت معنوی و اخلاقی او است (تا مرد سخن نگفته باشد/ عیب و هنرش نهفته باشد).
در ظرف اجتماع و ارتباط با دیگران است که گوهر وجودی و استعدادهای بالقوه آدمی فعلیت مییابد و شایستگیهای فردی و اجتماعیاش به منصه ظهور میرسد.
بخش مهمی از آموزههای امام سجاد (ع) در صحیفه و در دیگر منابع منسوب به آن حضرت در رابطه همین بعد از ابعاد انسانی است؛ زیرا هنر دینداری در روابط اجتماعی، پایبندی به ارزشها در تعاملات با دیگران و در ترابط و برخوردهای طرفین خود را نشان میدهد. رعایت حقوق دیگران همزمان با حفاظت از حقوق خویش و حقوق الهی مجموعه دینداری و دینمداری را به اثبات میرساند.
امام سجاد (ع) افزون بر «رساله الحقوق» که افتخار شیعه و اهل بیت بوده و قابل بهرهبرداری در هر عصر و زمان و مکانی است، مهمترین سند حقوق بشر و شهروندی و انسانی را با بهترین شیوه و ظریفترین ادبیات ترسیم کرده است.
در صحیفه سجادیه هم با سرفصلهایی در این رابطه روبرو هستیم که شگفتانگیز است، از باب نمونه به چند محور از انواع ارتباط انسان با دیگران و رعایت حقوق دیگران در روابط اجتماعی را ارائه میدهیم.
ارتباط انسان با والدین
یکی از جلوههای احسان در روابط انسانها احسان به پدر و مادر است، قرآن کریم پس از عبودیت و بندگی و سپاس خدای رحمان به احسان و نیکی به پدر و مادر توصیه کرده و دستور اکید داده است، گویی بعد از اظهار بندگی در برابر حضرت حق، عبادت و خدمتی والاتر و بالاتر از تکریم و احترام و اطاعت از پدر و مادر نیست، شکر نعمتهای خودش را قرین شکر نعمت والدین قرار داده و مانند دو دوگانه بهم پیوسته از آن یاد کرده است: «ان اشکر لی و لوالدیک»؛ (انسان) شکر من و نعمت والدین را داشته باش [16].
امام سجاد (ع) در ترسیم این ارتباط اساسی و سرنوشتساز به همه فرزندان در دعای 24 صحیفه اینگونه توصیه و سفارش میکند: «اللهم اجعلنی اها بهما هیبه السلطان العسوف و ابّر هما برّ الأم الرئوف و اجعل طاعتی لوالدی و بری بهما اقر لعینی من رقده الوسنان و اثلج لصدری من شربه الظمآن حتی اوثر علی هوای هواهما و اقدم علی رضای رضا هماو استکثر برّ همابی و ان قلّ و استقل بری بها و ان کثر اللهم خفض لهما صوتی و اطیب لهما کلامی و الن لهما عریکتی و اعطف علیهما قلبی و صیرنی بهما رفیقا و علیهما شفیقا...» [17].
«خدایا چنان کن که هیبت پدر و مادر در دل من چون هیبت پادشاهی خودکامه قرار گیرد؛ اما من با آنها مانند مادر مهربان باشم، خدایا طاعت پدر و مادر و نیکی به آنها را مطبوعتر و گواراتر گردان از آب سرد در کام تشنه چنانکه خواهش دل آنها را بر خواهش دل خود مقدم دارم، پسند خاطر آنان را بر پسند خاطر خود بگزینم، نیکی آنها را درباره خود گرچه اندک باشد بسیار شمارم و نیکی خود را درباره آنها اگرچه بسیار باشد اندک ببینم، خدایا آواز مرا پیش ایشان فرود آور، سخن مرا با آنها خوش گردان، خوی مرا نرم کن، دل مرا بر آنها مهربان و مرا نسبت به آنها خوشرفتار و دلسوز گردان».
این فراز بخشی از سخنان دلنشین امام سجاد (ع) در رابطه با رعایت حقوق والدین و شناخت جایگاه آنان است، در این دعا نکات ارزنده و بدیعی در رابطه با چگونگی ارتباط با والدین در زمان حیات و بعد از آن آمده است که میتوان آن را منشور حقوق والدین از نگاه امام سجاد (ع) نامید.
امام سجاد همه سو نگر بوده و حقوق اجتماعی را جاده دوطرفه میبیند نه یکطرفه؛ ازاینرو پس از تبیین حقوق والدین، حقوق فرزندان بر والدین را در دعای 25 ترسیم و توصیف میکند و تأکید میکند همانگونه که رعایت حقوق والدین بر فرزندان فرض و واجب است رعایت حقوق فرزندان بر گردن پدر و مادر هم باید رعایت شود تا این دو رابطه زیبا شکل گیرد و خانواده خداپسند و دینمدار و ارزشمند و هدفمند تشکیل شود.
در این رابطه امام علی (ع) در قالب نیایش از خداوند اصلاح فرزندان و عمر طولانی و بابرکت آنها را طلب میکند و از خداوند میخواهد که در سه حوزه جسم و دین و اخلاق، صحیح و سالم و صالح باشند.
آنگاه در ادامه فرزندان مطلوب و مورد پسند خود را اینگونه به تصویر میکشد: «واجعلهم ابراراً اتقیاء بصراء سامعین مطیعین لک و لأولیائک محبین مناصحین و لجمیع اعدائک معاندین و مبغضین آمین اللهم اشدد بهم عضدی و اقم بهم اودی و کثر بهم عددی و زیّن بهم محضری و احی بهم ذکری و اکفنی بهم فی غیبتی و اعنّی بهم علی حاجتی و اجعلهم لی محبین و علیّ حد بین مقبلین مستقیمین لی مطیعین غیر عاصین و لا عاقین و لا مخالفین و لا خاطئین»؛ خداوندا آنها را نیکوکار و پارسا و صاحب بینش و پندپذیر و فرمانبردار خود و دوستدار و نیکوخواه دوستانت و دشمن و بدخواه و کینهجو نسبت به دشمنانت قرار ده.
خدایا بازوی مرا به ایشان سخت گردان و خلل کار مرا به دست آنها مرمّت کن، شماره کثرت نسل مرا به آنها بسپار، بزم مرا با وجود آنان آراسته کن، نام مرا به سبب آنها جاوید دار، هنگام غیبت و عدم حضور من کار مرا بهوسیله آنها مرتب کن، آنان را در حوائج یاور من گردان و دوستدار و مهربان ساز که دل سوی من داشته باشند و درستکار و فرمانبردار من باشند نه نافرمان و بدرفتار و مخالف و تبهکار» [18].
در این کلمات نورانی، امام نسلی را ترسیم میکند که باید جان و جسم آنها از هرگونه تهاجم و آسیب در امان باشد، سلامت اعتقادی و اخلاقی آنها تضمین شود تا در حوزه رفتار الهامبخش ارزشها بوده و الگوی رفتاری آنها درسآموز دیگران باشد.
این نسل باید در حوزه عمل و کارکرد اهل بصیرت و آگاهی باشند، نیکوکاری تار و پود زندگی آنها را تشکیل دهد، در مسائل سیاسی و اجتماعی اهل منطق و فکر و موضعگیری بهنگام و درست باشند، دوست و دشمن را بشناسند، تولی و تبری داشته باشند، در همه مراحل زندگی یار و یاور پدر و مادر باشند و به هر مجلسی که حاضر شدند زینت و افتخار آنها شوند.
ارتباط با همسایگان
این نمونهای است از ارتباط دوطرفه والدین نسبت به فرزندان و ارتباط شایسته فرزندان با آنها، بخش دیگری از ارتباط انسان با دیگران را نوع ارتباط انسان با همسایگان تشکیل میدهد، بعد از توصیه آموزههای دینی به والدین موضوع همسایگان از اهمیت و جایگاه ویژهای برخوردار است تا آنجا که امام علی (ع) از زبان رسول خدا (ص) نقل میفرماید: «الله الله فی جیرانکم فأنهم وصیه نبیکم مازال یوصی بهم حتی ظننا انه سیورثهم»؛ خدا را خدا را در رابطه با همسایگانتان که همواره جبرییل مرا نسبت به آنها وصیت و سفارش میکرد تا آنجا که گمان بردم آنها از یکدیگر ارث میبرند [19].
حدود و حقوق همسایگی دو موضوعی است که در کلمات اولیای دین از آن سخن به میان آمده و گفته شده تا چهل خانه از چهار جهت و بلکه از ششجهت با توجه به آپارتمانهای جدید، همسایه به شمار میروند.
دریک نگاه کلان همسایهها را میتوان به سه گونه تقسیم کرد:
1- همسایهای که سه حق دارد (هم همسایه است هم مسلمان است وهم خویش)
2- همسایهای که دو حق دارد (همسایگی و قوم و خویشی)
3- همسایهای که یک حق دارد (همسایگی نه خویش است نه مسلمان)
قرآن کریم دستور احسان به تمام اقسام فوق را صادر کرده و گفته «... والجار ذی القربی و الجار الجنب»؛ احسان کنید به همسایه (خویش و یا دارای قرابت اعتقادی یا همسایه نزدیک) و همسایه دور.
امام سجاد (ع) در شیوه ارتباط با همسایگان و سبک همسایه داری در دعای 26 صحیفه 22 ویژگی و وظیفه را برای همسایگان برشمرده است:
1- ناتوانان آنان را یاری کردن.
2- حاجت آنان را برآورده ساختن.
3- به عیادت بیمارانشان رفتن.
4- حقجویانشان را هدایت کردن.
5- مشورت جویانشان را خیرخواه بودن.
6- به دیدار از سفر برگشتگانشان رفتن.
7- رازهایشان را پنهان داشتن.
8- عیوب آنها را پوشاندن.
9- ستمدیدگان آنان را یاری رساندن.
10- در دادوستد کالا مواسات کردن.
11- از احسان به آنان دریغ نورزیدن.
12- بیش از سؤال آنان به آنان بخشیدن.
13- بدکردار آنان را به نیکی پاسخ دادن.
14- گذشت و عفو از ستمپیشگان آنان داشتن.
15- با همه آنان با حسن ظن رفتار کردن.
16- با آنان به نیکی رفتار کردن.
17- عفت و چشم پاکی به آنان داشتن.
18- به نرمی و فروتنی با آنان برخورد کردن.
19- بر آسیبدیدگانشان مهر ورزیدن.
20- در باطن آنان را دوست داشتن.
21- خیرخواه آنان در دوست داشتن بودن.
22- رعایت کردن حقوق آنان مانند رعایت حقوق خویشان.
فصل چهارم
ارتباط با زمانهای ویژه (ایامالله)
بخش چهارم از انواع ارتباطات، ارتباط با ایام و زمانهایی است که در زندگی معنوی و فرهنگی نقش سرنوشتساز و سازنده دارند، تعظیم آن روزها و حرمت نهادن به آن ایام نوعی برقراری ارتباط با آن زمانها است که آداب ویژه خود را دارد.
در صحیفه سجادیه موضوع چند دعا مربوط به مطلب بالا است:
الف: ارتباط روحی و معنوی در صبحگاهان و شامگاهان (دعای ششم).
ب: ارتباط با آغاز ماه (هلال) و دعای ویژه (دعای چهل و سوم).
ج: ارتباط با آغاز ورود رمضان و دخول در این ماه (دعای چهل و چهارم).
د: ارتباط با پایان یافتن این ماه و وداع با آن (دعای چهل و پنجم).
ه: ارتباط با روز عید فطر و جمعه (دعای چهل و ششم).
و: ارتباط با روز عرفه (دعای چهل و هفتم).
ذ: ارتباط با روز عید قربان (دعای چهل و هشتم).
بیتردید تذکر به اوقات و زمانهایی که مردم در آن زمانها توجه روحی و روانی بیشتری به خداوند دارند، حالت تذکر جمعی انسانها در آن ایام شکل میگیرد و همه به سمت و سوی مبدأ عالم هستی رویکرد ویژهای دارند، سازندگی و بالندگی بیشتری را به جامعه تزریق میکند تا آنجا که جمعه «سید الایام» و شب قدر «خیر من الف شهر» میشود، ماه رمضان «عید اولیاءالله» لقب میگیرد و روز عرفه «اوج عرفان و نیایش» میشود.
پرداختن به ویژگیهای این شب و روزها در کلام امام سجاد (ع) حامل توجه به پیامهای معنوی، فرهنگی، عرفانی و اجتماعی آنها است. نحوه ارتباط با این زمانها طبق آداب و احکام مربوط به آنان هم نوعی تقید برای تقرب الی الله را به دنبال دارد؛ زیرا اینگونه ایام حامل نسیمهای رحمانی پروردگار است که هر کس به اندازه ظرفیت وجودی و آمادگی روحی خود از آن کسب فیض میکند و از فضل الهی بهرهمند میشود./200/9314/ب1
ابوالقاسم یعقوبی
منابع و مآخذ:
[1]. میزان الحکمه، ج 9، ص 326.
[2]. نهجالبلاغه، خطبه 5.
[3]. قرآن کریم، سوره فرقان، آیه 30.
[4]. مجموعه آثار شهید مطهری، ج 18، ص 481.
[5]. قرآن کریم، سوره حج، آیه 24.
[6]. صحیفه سجادیه، ترجمه و شرح علامه شعرانی، انتشارات قائم آل محمد (ص)، ص 41.
[7]. قرآن کریم، سوره فرقان، آیه 44.
[8]. همان مدرک، ص 40.
[9]. همان مدرک، ص 45.
[10]. همان مدرک (دعای چهارم)، ص 58.
[11]. قرآن کریم، سوره قصص، آیه 77.
[12]. صحیفه سجادیه، ترجمه و شرح علامه شعرانی، ص 140.
[13]. صحیفه سجادیه، ترجمه و شرح علامه شعرانی، ص 145.
[14]. قرآن کریم، سوره قلم، آیه 4.
[15]. میزان الحکمه، ریشهری، ج 3، ص 472.
[16]. قرآن کریم، سوره لقمان، آیه 4.
[17]. صحیفه سجادیه، ترجمه و شرح علامه شعرانی، ص 167.
[18]. همان مدرک، ص 173.
[19]. نهجالبلاغه، نامه 47.