۰۲ اسفند ۱۳۹۵ - ۱۵:۲۲
کد خبر: ۴۸۲۲۵۴
دوران نوجوانی از پیچیده‌ترین دوران تربیت فرزندان است؛

چگونگی عبور از بحران نوجوانی!

نوجوان نه بزرگسال است و نه کودک و برزخی به‌نام نوجوانی را طی می‌کند. گاهی روان‌شناسان برای توصیف این سن و ویژگی‌های همراه آن از بحران نوجوانی یاد می‌کنند.
کتاب کودک و نوجوان

نوجوان نه بزرگسال است و نه کودک و برزخی به‌نام نوجوانی را طی می‌کند. گاهی روان‌شناسان برای توصیف این سن و ویژگی‌های همراه آن از بحران نوجوانی یاد می‌کنند. همراه شدن بلوغ با این سن خود یکی از علت‌های اصلی این نام‌گذاری است.

نوجوانی ویژگی‌های زیادی دارد که از این میان دو ویژگی بسیار برجسته است. پرخاشگری و عصبانیت‌های بی‌دلیل یکی از مهم‌ترین نشانه‌های خلقی در این سن محسوب می‌شوند. سطح تحریک‌پذیری نوجوان به شدت بالاست و در کنار آن سطح تاب‌آوری و تحمل به‌شدت کم است.

اکثر افراد در این سنین دچار اختلافات و شکاف‌های وسیع با والدین می‌شوند. نوجوان اکثر اوقات زود رنج، شکننده و پرخاشگر است. ویژگی برجسته دیگر نوجوانی بی‌ثباتی و دمدمی مزاج بودن نوجوان است. علت اصلی این بی‌ثباتی در احساسات، افکار و رفتار ناشی از تشکیل نشدن هویت است. نوجوان هنوز تصویر واقعی از خود ندارد و به دنبال کشف و شهود بیشتر خود و اطرافیان است تا از آن میان به سمت بهترین انتخاب خود سوق پیدا کند.

همین سردرگمی در نقش و بی ثباتی، خود عامل بسیاری از آسیب‌های وارده در این سن است. در این بین بلوغ با عوارض و علائم جسمانی و فیزیولوژیکی از یکسو و تغییرات خلقی فرد را تحت تأثیر قرار می‌دهد. بی‌تجربگی، استقلال‌طلبی و همه‌چیز دانی نوجوان همراه این شرایط ممکن است عواقب نا‌ایمنی را برای وی رقم بزند.

خیلی از خانواده‌ها و والدین به‌دلیل تربیت صحیح و سبک فرزند‌پروری قاطعانه در کنار صمیمیت و دلسوزی که از کودکی اعمال کرده‌اند، می‌توانند در این سنین همراه و آرامش بخش تنش‌های نوجوان خانواده باشند و فرزند به دلیل وجود فضای آرام و صمیمی و پذیرنده با کمترین آسیب این سنین را طی کند.

ولی متاسفانه امروز شاهد مقابله‌گری، سرکوب، طرد و تحقیر نوجوانان می‌شویم. در ابتدا بهترین عمل، روش پیشگیرانه و تربیت صحیح و قانونمند در کودکی است. ولی در‌صورتی‌که این رخ نداده است و امروز با یک نوجوان متوقع و به قول عامیانه حرف گوش نکن و آسیب‌پذیر مواجه هستیم. بهترین انتخاب در شیوه برخورد در گام نخست پذیرش عاطفی و روانی وی بدون هیچ قید و شرط است.

نوجوان باید بداند که در خانواده جایگاه روانی و عاطفی دارد و اگر هم مرتکب اشتباه و خطا شود جایی هست که او را می‌پذیرند و حمایت و در کنار آن به مسائلش رسیدگی می‌کنند.

نوجوان نه باید رها و آزاد گذاشته شود به بهانه کسب تجربه و افزایش پختگی و نه باید مدام تحت بازرسی و پرس‌و‌جوی خانواده باشد تا حدی که استقلال‌طلبی وی لطمه بخورد.

رعایت یک تعادل تربیتی هنرمندانه در برخورد با نوجوان باید به والدین آموزش داده شود. باید بدانیم که تحقیر روانی، سرکوب، مقایسه کردن با اطرافیان، باید و نبایدهای بیش از حد، تکرار مکرر قوانین خانه، تهدید، تنبیه و باج‌دهی هیچ کمکی به ما برای کنترل نوجوان سرکش نمی‌کند و چه بسا او را دلزده تر و دورتر از خانواده بکند و در کنار آن رجوع بیشتر وی به همسالان را در پیش خواهد داشت.

والدین در این سنین باید سعی کنند تا بیشتر جایگاه یک رفیق و همدل را داشته باشند تا یک والد.

یقیناً اگر ما فرزندی را تربیت کنیم که اعتماد به نفس خوب و مطمئنی داشته باشد در این سنین کم‌ترین لطمه را خواهد خورد و می‌تواند به شرایط نا ایمن محیط‌های نا سالم همسالان و غیره «نه» بگوید و راه خودش را ادامه بدهد. والدین موظفند شرایط خلقی و روحی یک نوجوان را درک کنند و به جای مبارزه و جدل برای تغییر وی با او همدل باشند و موقعیت‌هایش را درک کنند و در کنار آن قوانین و چارچوب‌های خانوادگی را به وی متذکر باشند و بخواهند که متقابلاً او هم آنها رعایت کند.

در آخر اینکه نوجوان امروز ما محصول تربیت و محیطی است که ما از کودکی برای او ساخته‌ایم و باید خود را مسوول این اوضاع بدانیم و سعی کنیم تا با کمک از روان‌شناسان کودک و نوجوان بهترین تصمیم را برای مهم‌ترین و دوست‌داشتنی‌ترین اعضای خانوادمان بگیریم./1325//102/خ

ارسال نظرات