وقتی مرغ همسایه غاز است
به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از روزنامه قدس، آرزوی تحصیل در دانشگاههای خارج از ایران کمابیش در بین دانشجویان و جوانان کشورمان وجود دارد؛ آرزویی که به دلیل تنگناهای اقتصادی و گرانی دلار، چند سالی است که تا رسیدن به مرز تحقق فاصله گرفته است. مسؤولان کشور هم برای اینکه انگیزههای دانشجویان را از رفتن به دانشگاههای آن سوی مرز کمرنگ کنند، شرایط پذیرش دانشجوی تحصیلات تکمیلی را سهلتر کردند. با این وجود اما هنوز هم میل تحصیل در دانشگاههای خارج از کشور در بین جوانان دیده میشود؛ میلی که به دلایل اقتصادی و تحریم تا رسیدن به مرز واقعیت فاصله دارد.
دکتر اصغر مهاجری، استاد دانشگاه تهران، درباره چرایی تب تحصیل در خارج از کشور در میان دانشجویان میگوید: مؤسسات اعزام دانشجو به خارج از کشور پررونق نیستند و بسیاری از آنها دفاترشان را بستهاند که نشان میدهد تب وجود ندارد مگر برای برخی کشورها و رشتههای خاص.
او دلایل فروکشکردن این میل را کاهش توان اقتصادی و مورد تأیید نبودن برخی از دانشگاهها توسط وزارت علوم میداند و خاطرنشان میکند: مسأله دیگری وجود دارد که به دانشجویان هم منتقل شده و آن، تب خروج از کشور است. به باور این جامعهشناس، در سبک زندگی جدید، میل به خروج از کشور زیاد شده و انگیزههای خروج هم متفاوت است. یکی از این انگیزهها هزینه کم زندگی در خارج در قالب ادامه تحصیل است. ممکن است افراد تشنه علم هم نباشند اما میروند تا شرایط زندگی در کشور مقصد را بسنجند.
مهاجری تب خروج از کشور را جدی می داند و میگوید: برخی گمان میکنند که فرصتهای زندگی بهتر در آن سوی مرزها بیشتر است. باید فرصتهای خوب زندگیکردن در داخل کشور را تقویت بکنیم. همچنین شانسهای تحصیل خوب و واقعی را در داخل کشور قوت ببخشیم. متأسفانه فرصتهای واقعی تحصیل در داخل کشور بسیار کم است و رقابت دانشگاهها به بحثهای سیاسی آلوده شده است. افزایش بی رویه کمیت و افت شدید کیفیت در دانشگاهها از این دلایل است.
ارتقای شاخصهای نظام آموزشی
این جامعهشناس معتقد است: زمانی که فقط مدرک مهم باشد، کلاسها خالی از محتوا باشند، پایاننامهها «کپی- پیست» شوند و استاد راهنما انگیزه و رغبتی برای وقتگذاشتن روی پایاننامهها نداشته باشد، شاخص خوبتحصیلکردن در کشور پایین میآید.
او با اشاره به کاهش شاخصهای خوبزندگیکردن در کشورمان، توضیح میدهد: برخی به خاطره اینکه شاخصهای زندگی در کشورهای دیگر بهتر است، علاقهمند میشوند که آنجا ادامه تحصیل بدهند. ما باید شاخصهای کیفیت زندگی را افزایش دهیم؛ شاخصهایی که بتواند روزنههای امید را در بازار کار ایجاد کند تا جوانان تحصیلکرده در کشور به کار گرفته شوند.
مهاجری میگوید: اگر شاخصهای نظام آموزشی رو به ترقی و رشد باشد و کیفیت زندگی متناسب با سبک زندگی جدید شود، وابستگی مردم ما به خاکشان زیاد است و تمایلی به زندگی در آن سوی مرزها ندارند. گاهی سبک زندگی آزاردهنده میشود و مردم را دلسرد میکند. کشورها آن طرف هم تبلیغات میکنند که شاخصهای زندگی، خوب است و باعث میشود که دانشجویی که برای تحصیل به خارج از کشور برود، همانجا بماند.
مهاجرت یعنی برگشت
دکتر عماد افروغ، استاد دانشگاه، در پاسخ به این پرسش که چه باید کرد که دانشجویان ایرانی خارج از کشور پایبند آنجا نشوند، میگوید: من دانشجویانی را که دوست دارند برای تحصیل به دانشگاههای خارج از کشور بروند، به نرفتن توصیه نمیکنم اما با این دیدگاه مخالفم که بدون شناخت، شیفته غرب شوند. آنها باید به کشور خودشان برگردند و پرسشهای جدیدی را پیش روی علم کشور قرار داده و به این پرسشها پاسخ دهند.
به باور افروغ، اگر قرار است علم این دست دانشجویان کارساز و بومی شود، آنها باید برگردند. ضمناً امروزه مرزهای جغرافیایی کمرنگ شده است. هر دانشجو و استادی میتواند در داخل کشور باشد و در عین حال از منابع خارجی استفاده کند و تبادلات علمی بینالمللی داشته باشد.
این استاد دانشگاه میگوید: دانشجویان باید با هدف یادگیری به کشور دیگری بروند اما برای خدمت به جامعه برگردند. آنها نباید فراموش کنند که پوست، استخوان و ریشهشان اینجاست. مگر کسی میتواند بگوید که پدر و مادرم، والدینم نیستند یا یک ایرانی بگوید ایرانی نیستم؟ همه ما باید به هویت خودمان افتخار کنیم. پس باید اشکالاتمان را اصلاح کنیم نه اینکه از آنها فراری باشیم.
او ادامه میدهد: استادانی هستند که سالها در کشورهای غربی زندگی کردهاند و میگویند غم غربت را زمانی میفهمیم که در مهمانی و مجالس آنها شرکت میکنیم و آنوقت میفهمیم که از جنس آنها نیستیم. باید به دانشجویان آموخت که خاک و وطنشان جای دیگری است.
این جامعهشناس با بیان اینکه معرفت با زمینه و عمل ارتباط تنگانگی دارد، خاطرنشان میکند: معرفتی که دانشجویان در دانشگاههای خارج از کشور یاد میگیرند، باید بومیشود یعنی با زمینه فرهنگی و تاریخی کشورمان پیوند بخورد. در غیر این صورت، معرفتِ متافیزیکال بهدردنخور است.
وی تأکید میکند: کسانی که برای تحصیل به خارج از کشور میروند، اگر قرار است که معرفتشان نهادینه شود، باید برای عمل به آن به کشورشان برگردند. هرقدر هم در غرب موفق باشند، چون زبان مخاطب با زبان آنها یکی نیست، آنطور که باید، در تحقق معرفت علمی توفیق نمییابند./1325//102/خ