۲۳ اسفند ۱۳۹۵ - ۱۲:۴۷
کد خبر: ۴۸۷۰۲۲
یادداشت؛

ویژه‌نامه مرگ!

40 سال دیگر هم از درگذشت هاشمی گذشته باشد، ما باز پای دفاع خود از هاشمی برابر اتهامات درشت دوم خردادی‌ها خواهیم ایستاد، همچنان که پای نقد خود به مواضع ایشان، مثلا در سال 88!
یادداشت

به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از وطن امروز، «حسین قدیانی» در این روزنامه نوشت:

برای مرحوم هاشمی، هزاری هم ویژه‌نامه دربیاوری و ذیل تصاویر آن مبارز قدیمی، هزاری هم تیتر درشت بزنی، آن اندازه به دردش نخواهد خورد که من اینجا از مخاطبان یادداشتم بخواهم تا گرم مطلب نشده‌اند، فاتحه‌ای نثار روحش کنند که قطع به یقین، رئیس فقید مجمع تشخیص مصلحت، به این «قرائت» بیش از آن «سیاست» نیاز دارد، بخصوص حالا که دستی کوتاه از دامن دنیا دارد.

این از نکته اول! و اما زنجیره‌ای‌ها جوری در وصف مرحوم هاشمی زبان به تملق باز می‌کنند، تو گویی ما یادمان رفته چیزهایی که علیه همین شخص ایشان می‌نوشتند! نه فقط در روزنامه، بلکه کتاب هم منتشر می‌کردند! دوره سراسر اخلاق(!) دوم خرداد، کافی بود یکی در جایی، بار سفر اخروی بسته باشد! چنان انگشت اتهام را متوجه مرحوم هاشمی می‌کردند و چنان دور از الفبای انصاف، علیه ایشان می‌نوشتند که نه حدی داشت و نه حسابی! 2 نکته‌ مستتر است در همین نکته دوم یادداشت. اولا: مرحوم هاشمی حتی در همان عصر دوم خرداد هم عاری از اشکال و اشتباه نبود لیکن زنجیره‌ای‌ها، به شهادت مندرجات‌شان، بیش از آنکه منتقد خطاهای آقای هاشمی بوده باشند، تخریب‌کننده و تهمت‌زننده به ایشان بودند!

ثانیا: هم آن روز که در مقام حمله به هاشمی، اتهامات هرگز ثابت‌نشده به او زدند، کارشان نادرست بود و هم امروز که در لباس دوستی، القاب و عناوین عجیب و غریب نثار او می‌کنند! اینکه معصوم می‌فرمایند: «جاهل را نمی‌بینی، الا در حال افراط یا تفریط» یکی هم یعنی اینکه زنجیره‌ای‌ها را نمی‌بینی، الا در حال افراط «عالیجناب سرخ‌پوش» یا تفریط «سردار فلان و بهمان»! نکته بعدی، نحوه مواجهه جریان انقلابی با آقای هاشمی است.

من و ما، هرگز به مرحوم منظور، آن اتهامات زشت دوم خردادی را نزدیم، بلکه برای حرف خود، مصداق روشن داشتیم. هم موضوع سخن را دقیقا معلوم می‌کردیم و هم غالبا موضع منطبق با آن موضوع را اتخاذ می‌کردیم! چه در مقام دفاع از هاشمی و چه در مقام نقد او، هرگز رویه زنجیره‌ای‌ها را پیشه نکردیم! 40 سال دیگر هم از درگذشت هاشمی گذشته باشد، ما باز پای دفاع خود از هاشمی برابر اتهامات درشت دوم خردادی‌ها خواهیم ایستاد، همچنان که پای نقد خود به مواضع ایشان، مثلا در سال 88! ما همچنان که سال 92 نشان دادیم همواره برابر رای مردم و منتخب مردم، مواجهه محترمانه داشتیم و از همگان نیز همین مواجهه را انتظار داشتیم، لذا آقای هاشمی را به قانون و حق و معیار می‌سنجیدیم، نه برعکس!

بر اساس همین سنجش، هر جا که لازم بود از ایشان دفاع کردیم و هر جا که نه، نه! دقت کنید! ما کی و کجا به آقای هاشمی تاختیم که به عنوان مثال، چرا بعد از سوم خرداد، همان جنگی که امام برای یک ذره‌ و یک روزش هم نادم و پشیمان نبود، ادامه پیدا کرد؟! من در این متن، کاری به موضع شخص مرحوم هاشمی درباره آنچه گفتم ندارم اما فراموش نکرده‌ایم که در دوره دوم خرداد، دوم خردادی‌ها، ذیل همین بحث، چقدر فرمانده جنگ را و چقدر خود جنگ را نکوهش و سرزنش کردند! حالا با 4 تا تیتر درشت «حماسه اکبر» که ما دچار فراموشی نمی‌شویم!

طرفه حکایت اینجاست؛ برای زدن جبهه و جنگ و امام و شهدا، روزی اگر تخریب آقای هاشمی جواب می‌داد، زنجیره‌ای‌ها باکی از این تخریب نداشتند؛ روزی هم اگر، حمایت از آقای هاشمی جواب می‌داد، هکذا! برای زنجیره‌ای‌ها، اساسا خود مرحوم هاشمی موضوعیت نداشت! و هنوز هم ندارد! در مواجهه با دیگران هم همین گونه‌اند! هیچ‌کس را نه برای خودش می‌خواهند و نه البته برای خدا! نه آن روز که «عالیجناب سرخپوش» می‌نوشتند، نیت الهی داشتند و نه امروز که «سردار مصلحت»!

نگاه زنجیره‌ای‌ها به عناصر میدان سیاست، تابعی از همان نگاه دشمن به خود زنجیره‌ای‌هاست! خواستن آدم‌ها یا نخواستن آدم‌ها بر اساس همه چیز جز خدا! و جز اصول! و جز ارزش‌ها! و جز قانون! هاشمی آدم بدی می‌شود، اگر فتنه‌گران 78 را «الواط» بخواند و آدم خوبی، اگر فتنه‌گران 88 را نه! غالبا همیشه و غالبا با همه، همین‌طور رفتار می‌کنند زنجیره‌ای‌ها! پای تخته بشدت روسیاه روزنامه‌‌شان «ضربدر» را عمدتا می‌گذارند جلوی نام خوب‌ها! یا جلوی کار خوب! کافی است تو بد شوی، تا حمایتت کنند و کافی است تو خوب شوی تا با چماق بایکوت ایشان مواجه شوی، اگر نه حالا با چماق تخریب! به نفع رسواشدگان تقلب اگر موضع بگیری، هوایت را در حد 6 ستون در صفحه نخست خود دارند اما خدا نکند موضع بگیری علیه فلان حرف غلط وزیر امور خارجه! اینجا می‌شوی همان آدم بد که تا مدت‌ها می‌روی در لیست سیاه حضرات!

با این اوصاف، باید هم فردای شهادت سردار مظلوم ما، وقیحانه تیتر بزنند «سرتیپ حسین همدانی در سوریه کشته شد»! و باید هم رنگ لوگوی خود را بر پرچم تکفیری‌های لعین، ست کنند! کلا هماهنگی زنجیره‌ای‌ها با مواضع بد است و آدم‌های بد! «ادبیات منقلی» را به خوبی و در جهت مثبت، پوشش می‌دهند اما همان فرد اگر روزی روزگاری، سخنران مراسم یوم‌الله 23 تیر 78 باشد، با آن روی دیگر زنجیره‌ای‌ها روبه‌رو می‌شود! دوستی با مواضع بد آدم‌ها و دشمنی با مواضع خوب آدم‌ها، اصلا و اساسا همه کسب‌وکار زنجیره‌ای‌های نامحترم است! مرحوم هاشمی اگر تحلیل غربی‌ها در خطبه نمازجمعه را محکوم کند، می‌شود آدم بد اما با فتنه‌گران علیه انتخاباتی با مشارکت 85 درصدی مردم اگر همراهی کند، می‌شود آدم خوب! پرونده به این روسیاهی دارند و آن‌وقت، رزمندگان دفاع مقدس را با «سربازان وحشی قوم آتیلا» قیاس می‌کنند! گفت: «کافر همه را به کیش خود پندارد»! سربازان وحشی قوم آتیلا، امروزه‌روز، مصداقی به روشنی همین زنجیره‌ای‌ها ندارند که هم در لوگو و هم در تیتر یک، همصدایی با وحشی‌ترین تروریست‌های عالم می‌کنند! و با افراد و اشخاص و عناصر، دقیقا عین وحشی‌ها برخورد می‌کنند! فرد وحشی، تمرد از قانون را حمایت می‌کند؛ زنجیره‌ای‌ها هم! فرد وحشی، لگدپراندن به 40 میلیون رای مردم را خوب و درست تصور می‌کند؛ زنجیره‌ای‌ها هم! مرز وحشی‌گری با غیر آن، قلم دست گرفتن نیست، که سلمان‌رشدی ملعون هم چاقوکش سر گردنه نبود! مرز وحشی‌گری با غیر آن، در ترس از خداوند منان است!

القصه! همه این نکات که نوشتم، مقدمه‌ای بود برای این نکته اصل کاری! در ورای رخدادها، چه خوب اگر دنبال سخن خدا با خود باشیم! اگر دست آقای هاشمی از دنیا کوتاه شد، دست ما نیز کوتاه خواهد شد! حواس‌مان هست؟! هیچ به مرگ، اندیشه می‌کنیم که تا چه حد به ما نزدیک است؟! من دیروز داشتم به بچه‌های روزنامه می‌گفتم که این ویژه‌نامه‌های زنجیره‌ای‌ها، اصلش را بخواهی و راستش را بخواهی، «ویژه‌نامه مرگ» است که چقدر به ما نزدیک است! گیرم آنها اسم دیگری رویش بگذارند و تیتر دیگری برایش بزنند و چیز دیگری درونش بنویسند اما جز این نیست که جملگی «ویژه‌نامه مرگ» است! ما اصحاب رسانه، چه داریم برای ارائه به خدا؟! زنجیره‌ای‌ها چه دارند؟! تهمت زشت دیروز «عالیجناب سرخ‌پوش» در وصف همان که امروز «سردار» می‌خوانندش؟! وقتی از خوب یا بد و از سیاستمدار گرفته تا غیر آن، بازگشت همه به سوی خداست، وای بر ما! وای بر ما که برای آنچه می‌نویسیم و آنچه نه، باید جواب پس بدهیم!

«عالیجناب سرخ‌پوش» چرا؟! «سردار» چرا؟! و این نوشته چرا؟! اینکه ناخدای باخدای کشتی انقلاب، اشک می‌ریزند هنگام توصیه به «عبور از سیم‌خاردار نفس»، یکی هم یعنی آماده باید باشیم من و ما، ایضا شما زنجیره‌ای‌ها، برای روزی که به جای روزنامه فردا، باید کارنامه دیروز را ارائه دهیم! آهای دوستان! اینکه خواندید، سرمقاله همه سالنامه‌هایی است که این روزهای اخیر درآوردید! عاقبت دیدم حیف است «ویژه‌نامه مرگ»، سرمقاله‌ای غیر از تنبه و هشدار نسبت به امر حتمی مرگ داشته باشد! پس مهم نیست مرگ کدامیک از ما زودتر باشد؛ مهم آن است که بدانیم مرگ برای همه ما برنامه‌ها دارد! مرحوم هاشمی، خودش ختم سیاست بود! خوب است حالا که دستی کوتاه از دامن دنیا دارد، برایش فاتحه بفرستیم! راستی! کدامیک از ما می‌توانیم ضمانت دهیم همین بهار پیش رو را خواهیم دید؟! و اصلا همین فردا را؟! و همین یک لحظه بعد را؟! خدایا! رحمی... رحمی!/1325//102/خ

ارسال نظرات