واردات کالا همان واردات فرهنگ است
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، بدون شک، الگوی مصرف ناصحیح آسیبهای بسیار شدیدی را به اجتماع و فرهنگ حاکم بر آن خواهد زد. از جمله این آسیبها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
این شکل مصرف بر اقتصاد جامعه تأثیر میگذارد و موجب افزایش واردات میشود. افزایش واردات نیز خود موجب آسیبهای اجتماعی بسیار میشود. برای مثال، افزایش واردات، تولیدات داخلی تضعیف میشود و این مسأله در طولانی مدت انگیزه تولیدگران داخلی را از بین میبرد.
نتیجه این مسأله، رشد فزاینده بیکاری در جامعه خواهد بود که خود عامل بسیاری از بزهکاریها، فسادها، دزدیها و طلاقها است. پس باید الگوی مصرف متناسب با رشد تولید داخل تنطیم و طراحی کرد، نه بیارتباط با تولید داخلی یا رها کردن آن و توجه به واردات برای تأمین مصرف داخلی.
بیشک، با تثبیت الگوی مصرف ناصحیح، نیاز کشور به واردات کالاهای خارجی روز به روز بیشتر میشود؛ به گونهای که میبینیم در ویترین همه مغازهها، کالاهای خارجی چشم هر بینندهای را جلب میکند.
البته باید توجه داشت که به هر حال ورود هر کالایی، به همراه خود فرهنگی را وارد کشور میکند، که در بسیاری از موارد، این فرهنگ وارداتی با فرهنگ اصیل ملی و دینی ما مطابق و متناسب نیست و با بسیاری از اصول مبانی جامعه سازگاری ندارد. از این روی، مثل سم مهلکی همه اصول و مبانی را به چالش میکشد و کمکم موجب تضعیف و از بین رفتن فرهنگ واقعی میشود.
از جمله عوامل ایجاد فاصله طبقاتی نیز، الگوی مصرف ناصحیح، نشأت گرفته از مصرف بالا و افراطی برخی از خانوادههاست، که خود زمینه بسیاری از مشکلات اجتماعی خواهد بود.
پدیده دیگری که در پی الگوی مصرف ناصحیح رخ میدهد، کیش پرستش کالاست. مصرف کالا که برای رفع نیازها و وسیلهای برای زندگی است، خود هدف میشود و زندگی برای آن جریان مییابد و همه وجوه شخصیت و ذهنیت انسان را اشغال میکند و در چنین موقعیتی هدفهای خودپرستانه، انگیزه رفتار فرد میشود و تلاش برای مصرف هرچه بیشتر در اندرون انسان، برای هیچ گونه عشق جایی باقی نمیگذارد.
کالاپرستی یا مصرفزدگی با زهرآگین کردن ذهن انسان، رفتار و کرداری ویژه را به وی تحمیل میکند که بر اثر آن، روابط با افراد خانواده، دوستان و هممیهنان به اختلال دچار میشود.
فرد یا خانواده مصرفزده، آزمندانه همه هستی خویش را در جهت رفع نیازمندیهای کاذبی که هرگز به مرحله سیری نخواهند رسید، صرف میکند و در چنین وضعیتی روابط انسانی و اخلاقی که جامعه انسانی بدون آن به جامعه جانواران شباهت پیدا میکند، در عمل امری استثنایی به شمار میآید.
فرایند مصرف، نخست با ایجاد نیاز به مصرف کالاها و خدماتی معین پدیدار میشود. سپس با توجه به واقعیت موجود داخلی که اغلب ارضا نشدن این نیاز است، بیتعادلی روانی بر خانواده حاکم میشود که از آن پس، خود دیگر واقعیتی عینی است.
بسیاری از اوقات با آسیب دیدن نانآور خانواده و محروم شدن اعضا از دسترسی به کالا و خدمات حیاتی و در نتیجه ایجاد بیتعادلیها شدید روانی، وضع مالی و روانی خانواده با وجود تلاشهای بسیار، از آنچه بود، بدتر میشود.
در چنین موقعیتی، با توحه به درصد بالا خانوارهای دچار این وضع دیگر تنها بحث خانوار نیست، بلکه بحث آسیب ملی مطرح میشود./998/ت302/س
منبع: کتاب «حسابی مصرف کنیم»، محمدرضا بنیانی