تلاش امام باقر در احیای میراث نبوی
به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از مهر، امام محمد باقر(ع) حجت پنجمین خدای متعال در قاموس اعتقادات اصح و اطهر مذهب حقه ی تشیع می باشد. اما فارق از این که آن حضرت مختص شیعیان باشد باید گفت که ایشان شخصیتی عالم تاب و جهانی است و بویژه در عالم اسلام جایگاهی والا و بی بدیل دارد. حال قطعا اینگونه شخصیتی باید برای آحاد مسلمانان در سیره گفتاری کرداری خویش ، وصایا و درس هایی داشته باشد تا امت اسلامی از هرگونه حیرت و ضلالتی بدور و بر حذر باشند.
اکنون ما به اقتضای مقال و مجال به برخی از آنها می پردازیم:
الف- تولّی و تبرّی در اصل امامت
در منابع حدیثی شیعه روایتی نقل شده است که نشان از نقش تأثیرگذار تولّی و تبرّی (دوستی با دوستان اهل بیت و دشمنی با دشمنان آنها) در سرنوشت انسان دارد:
حَکَم بن عُتَیبه میگوید: روزی در محضر امام باقر(ع) نشسته بودیم و اتاق نیز مملوّ از جمعیت بود، ناگهان پیرمردی که تکیه بر عصای بلندی کرده بود وارد شد؛ دم در ایستاد و گفت: سلام و رحمت خدا و برکاتش بر تو باد ای فرزند رسول خدا! و پس از آن ساکت شد.
امام باقر(ع) پاسخ داد: «و علیک السّلام و رحمة اللَّه و برکاته»
پیرمرد رو به حاضران کرده و به آنان نیز سلام داد و همچنان ایستاد تا همگی جواب سلامش را دادند، آنگاه روی خود را به سمت امام باقر(ع) کرده گفت: ای فرزند رسول خدا! مرا نزدیک خود بنشان که به خدا سوگند من به شما و دوستدارانتان علاقهمندم. به خدا سوگند این دوستیها برای دنیا نیست، و به خدا من دشمن دارم دشمنانتان را و از آنان بیزارم، به خدا این دشمنی و بیزاری به این دلیل نیست که آنان فردی از اطرافیانم را کشته باشند! به خدا سوگند من حلال شما را حلال میدانم و حرامتان را حرام میشمارم و چشم به فرمانتان دارم. قربانت گردم آیا [با این ترتیب] درباره من امید [سعادت و نجات] داری؟
امام باقر فرمود: «پیش بیا، پیش بیا»، سپس او را نزد خود نشانده و فرمود: «ای پیرمرد همانا مردی نزد پدرم علی بن حسین(ع) شرفیاب شد و همین پرسش را مطرح کرد. پدرم به او فرمود: اگر [با این حال] بمیری؛ به رسول خدا(ص)، علی، حسن، حسین و علی بن حسین(ع) وارد شوی و دلت خنک شود، قلبت آرام گیرد، دیدهات روشن گردد و به همراه نویسندگان اعمالت با روح و ریحان از تو استقبال شود، و این در وقتی است که جان به اینجای تو رسد- و با دست به گلویش اشاره فرمود- و اگر زنده بمانی آنچه را موجب چشم روشنیت هست، ببینی و در بالاترین درجات بهشت با ما خواهی بود».
پیرمرد گفت: چه فرمودی ای ابا جعفر؟! [پیرمرد با تعجب از امام خواست تا کلامش را تکرار کند] امام(ع) همان سخنان را برای او تکرار کرد.
پیرمرد گفت: اللَّه اکبر! ای ابا جعفر! اگر بمیرم؛ به رسول خدا، علی، حسن، حسین و علی ابن حسین(ع) درآیم و دیدهام روشن گردد، دلم خنک شود، قلبم آرام گیرد، و به همراه نویسندگان اعمالم با روح و ریحان مورد استقبال قرار گیرم، هنگامی که جانم به اینجا رسد! و اگر زنده بمانم ببینم آنچه را دیدهام بدان روشن گردد، و با شما باشم در بالاترین درجات بهشت؟ این جملات را گفت و آنقدر گریه کرد تا نقش بر زمین شد.
حاضران نیز که حال پیرمرد را دیدند به گریه و زاری پرداختند.
امام باقر(ع) [که چنان دید] با انگشت خود قطرات اشک را از گوشههای چشم آن پیرمرد پاک کرد.
پیرمرد سربلند کرد و عرضه داشت: دستت را به من بده قربانت گردم!
حضرت دستش را به پیرمرد داد، و او دستشان را میبوسید و بر دیده و رُخ خود میگذارد. سپس شکم و سینه خود را گشود و دست بر شکم و سینهاش گذارده برخاست، و خداحافظی کرده به راه افتاد، امام باقر(ع) نگاهی به پشت سر پیرمرد کرد، و رو به حاضران فرمود: «هر کس میخواهد مردی از اهل بهشت را ببیند به این مرد بنگرد». (۱)
ب- اهمیت دادن به میراث نبوی (ص)
امام باقر به شکلی خاص به احادیث رسول اکرم(ص) اهمیت میداد، تا جایی که جابر بن یزید جعفی هفتاد هزار حدیث از آن حضرت از پیغمبراکرم نقل کرده است. همچنان که ابان بن تغلب و سایر شاگردان آن حضرت مجموعه بسیار بزرگی از این میراث عظیم را از آن حضرت روایت نمودهاند.
حضرت تنها به نقل حدیث و انتشار آن اکتفا نکرده، بلکه اصحاب خود را به همت گماشتن در فهم حدیث و آشنایی پیدا کردن با معانی آن فرا میخواند. ایشان در جملهای فرمود:
«مراتب شیعیان ما را با میزان روایتکردنِ آنان از احادیثِ اهل بیت و معرفتشان به آن احادیث بشناسید، و معرفت، همان شناخت روایت و درایة الحدیث است، و با درایت و فهم روایت است که مؤمن به بالاترین درجات ایمان میرسد» (۲)
ج- اهتمام در وادی علم و دانش
در مورد ایجاد جنبش عظیم علمی امام، همین قدر کافی است که بدانیم امام باقر علیه السلام و فرزندش امام صادق علیه السلام در سایه بحران های درونی نظام اموی که آنها را مشغول خود ساخته بود، به تاسیس حوزه های بزرگ درسی و علمی موفق شدند و بیشترین آرای فقهی، تفسیری و اخلاقی را از خود در کتب مربوطه به جای گذاشتند، به گونه ای که تنها یکی از شاگردان امام باقر علیه السلام یعنی محمد بن مسلم، ۳۰ هزار روایت از حضرت نقل می کند و شخصی مانند جابر جعفی هفتاد هزار روایت و شیخ طوسی شاگردان حضرت را ۴۶۲ نفر میداند. (۳)
د- جدّ و جهد در اعتلای فقه و تعلیم احکام الهی
تعلیم مسایل فقهی و پاسخگویی به پرسشها در زمینه احکام شرعی، یکی از زمینههای مهم زندگی ائمه (ع) بویژه امام باقر (ع) و امام صادق (ع) بوده است.
عصر امام باقر (ع)، آغاز پیدایش فرصتی بود تا حاملان واقعی علوم قرآن، بتوانند به تعلیم شاگردان و ترویج احکام و تحکیم مبانی فقهی بپردازند. البته این زمینه ها در عصر امام صادق (ع) هموارتر گشت و از آن پس دوره سختگیری فزونتر حاکمان نسبت به ائمه ادامه یافت و این زجر و شکنجه تداوم داشت تا عصر امامت به غیبت انجامید.
امام باقر (ع) در تصحیح اندیشه ها و زدایش انحراف ها، تنها به مبارزه و رویارویی اکتفا نکرد، بلکه با بیان احکام و گاه تبیین شیوه استنباط احکام از قرآن و سنت پیامبر، پایه های فقاهت و اجتهاد صحیح را استحکام بخشید.
روایات فقهی نقل شده از امام باقر (ع)، بیش از آن است که بتوان در این مجموعه گرد آورد، زیرا کمتر بابی از ابواب فقهی را میتوان یافت که در فروع مختلف آن، سخنی از امام باقر (ع) وارد نشده باشد.مجموعه های روایی ـ فقهی خود گواه این سخن است.
محمد ابو زهره از پژوهشگران اهل سنت در کتاب تفصیلی خویش الامام الصادق در تبیین جایگاه علمی و معنوی امام باقر (ع) میگوید: امام محمد باقر (ع) وارث پدر خویش در پیشوایی علمی و مقام شریف هدایتگری بود.از این جهت عالمان از شهرها و سرزمین های اسلامی به جانب وی رهسپار میشدند، هیچ فردی ـ از عالمان ـ به مدینه وارد نمیشد، مگر این که برای کسب معرفت و دانش به خانه امام محمد باقر (ع) مراجعه میکرد.
در میان کسانی که به خدمت وی میرسیدند، هم چهره های شیعی و هم سنی دیده میشوند و گاه منحرفان افراط گر نیز خود را به وی نزدیک میکردند ولی امام در برابر آنان موضعی قاطع گرفته و ایشان را طرد می کرد.
بسیاری از پیشوایان فقه و حدیث به حضور وی رسیده اند، از آن جمله: سفیان ثوری، سفیان بن عیینه ـ محدث مکه ـ و ابو حنیفه ـ فقیه اهل عراق.
مرام امام باقر (ع) چنین بود که هر گاه فردی به حضورش می رسید، حقایق ناب را برای او تبیین می کرد.(۴)
بنابراین بر هر صاحب عقل و خردی واجب است که وصایا و درس های به یادگار مانده ی صاحب عقل و لبّی چون امام باقر (ع) را در عرصه ی زندگی فردی و اجنماعی به عمل ببندد!
مصادر مقاله:
۱-کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج ۸، ص ۷۶، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
۲-القرشی، حیاة الامام محمد الباقر،ج۱، ص۱۴۰و۱۴۱.
۳-ائمتنا، ج ۱، ص ۳۳۲ .
۴-الامام الصادق، حیاته و عصره ـ آراؤه و فقهه .۲۲
/1325//102/خ