همه باید به دیدگاه شورای نگهبان ملتزم باشند
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، حجت الاسلام والمسلمین محسن غرویان از استادان سطح عالی حوزه علمیه قم است که در دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، جهت نام نویسی اقدام کرد، با توجه به سابقه علمی وی به سراغش رفتیم و درباره برنامه های و راهکارهای اجرایی ایشان حدود ۲ ساعت گفت وگو کردیم. البته این گفت وگو قبل از اعلام نتایج نهایی تایید صلاحیت شدگان ریاست جمهوری بود و در دو بخش تنظیم شد، که بخش دوم آن تقدیم خوانندگان محترم می شود:
رسا ـ نگاه شما به طیفهای سیاسی چگونه است؟
اگر طیفهای سیاسی معاند نباشند؛ یعنی عناد و قصد خیانت نداشته باشند، میتوانیم با هم صحبت کنیم. تفاوتهای فردی یک اصل واضح است؛ افراد در فکر، شکل، قد و قواره و اندیشه تفاوت دارند، اما همیشه مشترکاتی هم وجود دارد؛ یعنی در خیلی چیزها با همدیگر مشترک هستیم و ما باید بیشتر از آن مشترکات برای مصالح کشور استفاده کنیم. ما میتوانیم با اهل تسنن وحدت داشته باشیم، ولی شیعیان با همدیگر نمیتوانند؟!
البته مسئله کسی که عناد دارد یا در فکر خیانت است، بحث جدایی است، اما طیفهای مختلف سیاسی میتوانند با هم گفتگو کنند و ما میتوانیم، با گفتگو و برگزاری جلسات مشترک و سهم دادن به همه، بگوییم که گروه و حزب شما هم بخشی از کار را قبول کند، این، روشی است که هم همه دلگرم میشوند و هم انگیزه پیدا میکنند که در صحنه حضور داشته باشند؛ روش بنده این نخواهد بود که یک طیف را سر کار بیاورم و بقیه طیفها را طرد کنم تا کنار بروند.
بنده روحیه تعامل دارم؛ بعضی روحیه تعامل و گفتگو و تحمل و سعه صدر ندارند، اما من فکر میکنم که این روحیه را دارم و میتوانم با گروههای مختلف صحبت کنم و ارتباط بگیرم.
رسا ـ درباره مسائل 88 در خبرهای محرمانه آمده بود که بعضی با برنامهریزی سعی کردند جمهوری اسلامی را ساقط کنند؛ نظر شما در این باره چیست؟
آنها اشتباه و خطای بسیار بزرگی کردند و کار آنها واقعاً از روی نفهمی بود؛ به آنان که عناد دارند، کاری ندارم، اما برخی از جوانان نفهمیدند که در حال انجام چه کاری هستند؛ مانند الان که بعضی حرفهایی میزنند و نمیفهمند در حال انجام چه کاری هستند.
مقابل رهبری ایستادن کار خیلی خطرناکی است؛ یعنی هرکس با همه اختلاف نظری که ممکن است با رهبری داشته باشد، باید محور نظام را حفظ کند و الا اساس انقلاب و نظام فرو میپاشد، دشمن منتظر همین اختلافات ماست و در سال 88 نیز عده زیادی خطای بزرگی مرتکب شدند که خسارتهای زیادی به مملکت و مردم وارد شد.
به هرحال نظام و حفظ نظام و اقتدار نظام و رهبری نظام، مسأله شخصی نیست ما باید محور نظام جمهوری اسلامی را که رهبری است، حفظ کنیم، و این روحیه را داشته باشیم.
از مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی یاد میکنم که سالهای اخیر با ایشان جلسات زیادی داشتم، و جمله معروفی دارد که به رهبری گفته بود: «من با شما اختلاف نظر دارم، ولی اگر در یک مسألهای شما به من حکم کنید، من از شما تبعیت میکنم و پیش خدا هم حجت دارم و میگویم که رهبرم به من گفته است، ولی شما نباید از من تبعیت کنی؛ چون من رهبر شما نیستم». این فکر خیلی ارزشمند است که اگر کار به جایی رسید که اختلاف نظر پیش آمد، چون مسأله رهبری مطرح است، حرف رهبر در آنجا باید فصل الخطاب باشد و ایشان چیزی میگوید که مسأله فیصله پیدا کند. در سال 88 بعضی این اشتباه را کردند و مقاومت کردند و خسارتهای زیادی به نظام و کشور زدند.
رسا ـ زمان زیادی از قضیهای که از آن با عنوان حصر یاد میشود، میگذرد؛ بعضی از آشتی ملی دم میزنند ولی اشتباهاتی را که شما فرمودید هم قبول ندارند، به نظر شما در این باره باید چه کرد؟
من فکر میکنم، تصمیمگیری درباره این مسأله خیلی مشکل است؛ یعنی باید با همه افراد ذی صلاح و صاحب نظر جلسهای برگزار شود تا نتیجه نهایی حاصل شود؛ من تا الان در مقامی نبوده و نیستم که بتوانم درباره اینکه باید چه کاری انجام شود؛ نظر دهم، ولی این اندازه میدانم که جلسهای برگزار شود و نظرات حاضران در شورای امنیت ملی، مجلس شورای اسلامی، مجمع تشخیص مصلحت نظام و نماینده رهبر معظم انقلاب بیان و در این باره تصمیمگیری شود.
از طرفی، باید آخرین مواضع افرادی که در حصر هستند هم معلوم شود که در صورت رفع حصر دوباره میخواهند به خیابان بیایند و میخواهند مردم را به خیابان بکشند؟ چون انسان تغییر میکند؛ از 88 تا الان نزدیک هشت سال میگذرد و ممکن است آنها تغییراتی کرده باشند؛ اگر بگویند که ما اگر بیاییم، دوباره آشوب درست میکنیم و مردم و جوانان را به خیابان میآوریم؛ آزادی آنها از حصر اصلاً صلاح نیست.
ولی اگر گفتند که بگذارید حرفهای خود را بزنیم، واقعیتها را بگوییم و عقده دل خود را باز کنیم، شاید آنها هم از مواضع خود عقبنشینی کرده باشند و قصد اخلال و این کارها را نداشته باشند، یا به اشتباه خود اقرار کنند و بگویند که اشتباه کردیم و ما اینطوری فکر میکردیم و بعد فهمیدیم که اینطور نبود. لذا اگر این مسئله ادامه پیدا کند، مانند یک آتش زیر خاکستر است و این مسئله باید با گفتگو و حضور بزرگان و پا در میانی افراد ذی نفوذ که کلامشان نافذ است، حل شود.
رسا ـ در صورتی که بر مواضع خود اصرار کنند تکلیف چیست؟
اگر آنها بر کار خود مصر باشند، همین وضعیت ادامه خواهد یافت.
رسا ـ شما عملکرد چهار ساله دکتر روحانی را چگونه ارزیابی میکنید؟
بنا ندارم در مصاحبهها راجع به کاندیداها صحبت کنم؛ من دیدگاههای خودم را میگویم و این مسئله را در مطبوعات گفتهام که از وقتی خودم اعلام کاندیداتوری کردهام، اخلاق سیاسی به من اجازه نمیدهد درباره کاندیداهای دیگر صحبت کنم قبل از آن مسائلی را درباره آقای رئیسی و دیگران مطرح میکردم، ولی الان در موضعی هستم که درباره افراد صحبت نمیکنم؛ البته جریان آقای احمدینژاد جداست؛ آن یک جریان است؛ بالاخره آقایان، بقایی و مشائی هم هستند و من درباره اینها احساس وظیفه میکنم که بگویم، این کارهایی که ایشان میکنند، خطرناک است و برای خودشان بد خواهد شد، ولی درباره کاندیداهای دیگر صحبت نمیکنم. چون روحیه تقابل در من نیست؛ لذا نظرات خود را میگویم و ایدههایی که دارم مطرح میکنم؛ اگر مردم خواستند که خواستهاند و اگر نخواستند، کار اصلی ما درس و بحث است که به آن میپردازیم.
رسا ـ رئیس جمهور مطلوبی که مردم برمیگزینند چه شرایطی دارد؟
نگاه من در این مرحله به شرایط رئیس جمهوری کلان است و همان شرایط که در اصل 115 قانون اساسی آمده است، خوب است؛ مثلاً رجل سیاسی باشد، از رجال مذهبی سیاسی باشد، مدیر و مدبر باشد و از این قبیل مسائل که در این اصل آمده است؛ البته بنده در تفسیر بعضی از این شرایط حرف دارم.
در سوابق برخی از کاندیداها آمده که او مدیر شرکت سایپا بوده است و بعد میگویند که او رجل سیاسی محسوب میشود، اما او فقط در درس و بحث بوده است و رجل سیاسی نیست، تفسیر بنده از رجل سیاسی چنین است: رجل سیاسی یعنی یک متفکر نظریهپرداز و دارای دیدگاه سیاسی و آشنا با تئوری سیاسی، نظریه سیاسی و فلسفه سیاست که من اینها را خواندهام، درس دادهام و نوشتهام و به پشتوانه آن علم به نظرم میآید که من اینها را بلد هستم. من مکاتب سیاسی را درس دادهام و خواندهام؛ درباره فیلسوفان سیاسی بحث کردهام و مطلب نوشتهام و آنها را تدریس کردهام و امثال اینها.
یک سیاستمدار، نخست باید فلسفه سیاست، بینش سیاسی و نگاه سیاسی داشته باشد و بلد باشد که چطور صحبت کند. اصلاً صحبت کردن با سران کشورها و رئیس جمهورها فنهایی دارد که رئیس جمهور باید بداند؛ بعضی جاها لازم است طرف را پیچاند، چون فرد مقابل در مقام پیچاندن شماست. پس باید منطق بلد بود و با مغالطه، مجادله، برهان و خطابه آشنا بود. بنده درباره اینها هم کتاب نوشتهام و هم کتابهای آنها را درس دادهام و علمش را خواندهام، گفتهام و نوشتهام.
معتقدم که رئیس جمهور برای اینکه رجل سیاسی باشد، باید علم سیاست، فلسفه سیاست و مانند اینها را بداند، اگر سابقه پشت میز نشینی و کار اجرایی هم داشته باشد، اینها هم خوب است، ولی اینها فرع است؛ البته تفسیر بنده، از رجل سیاسی، این است.
من که در انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام کردهام، این فهم و اراده را دارم که از مدیری که در دانشگاه، مدیریت خوانده است، دعوت میکنم تا معاون اجرایی بنده باشد. و به او میگویم: من در حوزه؛ فقه، اصول، فلسفه، کلام، حکمت و فلسفه را خواندهام و دانش و بینش سیاسی کلان را دارم، یا فقهش را بلد هستم، اما شما که مدیر تخصصی این کار هستید به من کمک کنید؛ اما آیا کسی که مثلاً سابقه مدیریت بیست ساله در فلان شرکت دارد، او هم از من حوزوی استفاده میکند و مرا معاون فقهی یا فلسفی خود قرار میدهد؟
بنده این اندازه فهم و اراده دارم که در مسائل ریز تخصصی که رشته بنده نیست، از چه کسی استفاده کنم. من اینها را به کار میگیرم؛ پس اگر این مسئولیت بر دوشمان بیاید، این کار را میکنیم و از متخصصین رشتههای مختلف دعوت میکنیم. به هر کسی به تناسب مدیریت و تجربه و علم و دانشش مسئولیت میدهیم که شما معاون اجرایی، معاون فرهنگی، رئیس دفتر باش لذا وحدت حوزه و دانشگاه را به بهترین نحو میتوان در کابینه پیاده کرد.
رسا ـ اگر تأیید صلاحیت شوید و جزو نامزدهای نهائی باشید، به هر حال در تقابل با آقای روحانی قرار میگیرید و باید در کنار ایشان برای ریاست جمهوری رقابت کنید؛ آیا تا مرحله ریاست جمهوری پیش میروید یا در مرحلهای ریاست جمهوری را به آقای روحانی واگذار میکنید؟
نمیتوانم جواب دهم؛ نه اینکه جوابی داشته باشم و نخواهم به شما بگویم، بلکه اصلاً نمیدانم که این نقشه شطرنج در این صحنه انتخابات چطور خواهد بود؛ ایده من حمایت از اندیشه اعتدال است و از آن هم کوتاه نمیآیم؛ یعنی من برای فکر و ایدههای خودم ارزش قائل هستم که آمدهام و میخواهم ببینم که چه نقشهای باید داشته باشم که اندیشههای مورد نظر من به بهترین نحو باقی بماند.
من رسماً گفتهام که از اندیشههای آیت الله هاشمی رفسنجانی حمایت میکنم و حمایت کردهام و میتوانم بگویم که استاد اندیشه سیاسی من آقای هاشمی رفسنجانی است؛ در نگاه سیاسی به دین، اسلام، قرآن، حوزه و روحانیت. ایشان در جلسات میگفت، ما باید طوری اسلام را عرضه کنیم که مردم، دینداری و اسلام را دوست داشته باشند و جوانها و حتی مردم جهان جذب روحانیت، حوزه و دین شوند؛ یعنی ما میتوانیم از اسلام قرائتی را عرضه کنیم که همه بگویند، اسلام، خوب است؛ این، نظام جمهوری اسلامی است که برای مردم رفاه، نشاط و شادابی میآورد؛ علم، تکنولوژی و صنعت میآورد؛ من این نگاهها را دارم و میتوانم بگویم که در مشی و نگاه سیاسی، آیت الله رفسنجانی واقعاً برایم یک الگو است.
من شاگرد آیت الله جوادی آملی بودهام و هستم و نگاه ایشان برای من یک پشتوانه است. لذا دیدگاه فلسفی ایشان در فلسفه علم الاجتماع، فلسفه سیاست و فلسفه جامعهشناسی اسلام و نگاهشان به جامعه، مردم، دین، حکمت، فلسفه، حکمت صدرایی، حکمت مشائی، حکمت بوعلی، عرفان برای من الگوست.
من احساس میکنم که میتوانم به پشتوانه این دو تفکر هر جایی مشکلی پیدا شد، به اینها رجوع کنم و آن مشکل را حل کنم، لذا واقعاً نمیتوانم بگویم که در روزهای آینده چه میشود.
اما اگر شب انتخابات، مثلاً آقای دکتر روحانی را شهید کردند؛ مانند قضایای حزب جمهوری اسلامی که آقایان باهنر، رجایی و 72 تن شهید شدند، باید کاندیدای پوششی وجود داشته باشد. بالاخره برای هر گروهی در این صحنه ممکن است که هر اتفاقی بیفتد و شما باید رفتار خاصی را در شرایط خاصی انجام دهید؛ لذا من تا آخرین لحظات هستم که ببینم چه میشود. و اینکه چطور آن تصمیم نهایی را میگیرم، الان واقعاً نمیدانم، ولی مشورتهایی با برخی مشاوران دارم که چگونه این حرکت را تا روز انتخابات جلو ببریم.
رسا ـ میتوانید مشاورانتان را معرفی کنید؟
مشاوران خاصی نیستند و بیشتر، اساتیدی هستند که با من مرتبط هستند و من از عقل، فهم و درایتشان استفاده میکنم؛ یعنی آنها به من میگویند که اینطوری فعلاً حرکت کن یا آن کار را نکن؛ تیم مشاوره خاصی نیستند اما عقلایی هستند که من در حوزه و دانشگاه با آنها سر و کار دارم.
رسا ـ آیا با مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی و حضرت آیتالله جوادی آملی در این باره مشورتی داشتهاید؟
نه؛ راجع به نتیجه مشورت فکر کردهام، بنده در این گونه مسائل معمولاً خیلی فکر میکنم و میدانم که اگر با این استاد مشورت کنم، او چه میگوید و بعد راجع به نتیجه مشورتها فکر میکنم خودم تفکر میکنم تا ببینم که میتوانم در مسأله پیش رو به جمع بندی و نتیجهای برسم یا نه.
رسا ـ با توجه به اینکه شما از اعتدال صحبت کردید، آیا وقتی به رقابتهای انتخاباتی وارد شدید با افراد و احزابی که پشتوانه آقای روحانی هستند، جلسهای داشتهاید که شاید از شما حمایت کنند؟
نه؛ هنوز جلسهای نداشتهایم؛ من به اخلاق انتخاباتی پایبند هستم، و معتقدم که ایام انتخابات میگذرد و تمام میشود؛ چهار سال یا هشت سال هم میگذرد و تمام میشود؛ اما آنچه از بنده و امثال بنده میماند، این است که او چه حرفهایی زد و چه کارهایی کرد و برای من، آن مسئله مهم است؛ از خدا هم خواستهام که همین روحیه در من باقی بماند. اینها تمام میشود و میرود اما امیرالمؤمنین میفرماید که: «با مردم طوری رفتار کنید که اگر زنده بودید، مردم دوست داشته باشند که با شما رفت و آمد کنند و اگر هم مردید، بر شما بگریند».
من معتقدم، رفتار انتخاباتی باید اینگونه باشد و این ایام میگذرد؛ کما اینکه الان، شهیدان: باهنر، رجایی و بهشتی زیر خاک هستند اما نام و یادشان زنده مانده است؛ لذا من اصلاً قصد رقابت را ندارم و اتفاقاً میخواهیم اخلاق را در این انتخابات به نمایش بگذاریم.
سعی من بر این است به این روایت که در آن آمده است: «اگر کسی ببیند، کسی اولای از اوست، باید کار را به فرد اولی بسپارد»، عمل کنم؛ البته ممکن است در تعیین مصداق اشتباه کنم، اما این، حرف خیلی خوبی است و یک بار هم این کار را بکنیم که ما با هم رفیق هستیم و او از من بهتر است. اینها در پرونده ما میماند، و الا چیزهای دیگر از بین میرود.
تلاش بنده برای رعایت نزاکت، ادب، احترام و تکریم دیگران است. و اگر بخواهیم ناخواسته خلاف شأن خودمان حرف بزنیم، ضرر کردهایم و من از خدا خواستهام که خداوند کمک کند تا بتوانیم ارزشها را حفظ کنیم.
رسا ـ نظر شما درباره اختلاف طبقاتی موجود در جامعه چیست؟ آیا باید آن را به صورت یک واقعیت اجتماعی پذیرفت، یا باید ان را از بین برد؟
قطعاً باید آن را برطرف کرد؛ من روزی خدمت آیت الله جوادی آملی بودم و گفتم که مسائل اخلاقی در جامعه خیلی کمرنگ شده است و حتی این وضع اخلاقی در بین مسئولان و روحانیان، جامعه سیر نزولی دارد و دروغ، بیاعتمادی و مانند اینها خیلی در جامعه رواج پیدا کرده است؛ حال چه باید کرد؟
ایشان فرمودند که «پانصد آقای بهجت در جامعه لازم داریم»؛ یعنی پانصد نفر آدم زاهد میخواهیم که مردم در عمل ببینند که او اهل دنیا نیست؛ این، نکته مهمی است؛ حرف و شعار دادن و مانند اینها مسأله را حل نمیکند؛ بههرحال، آیتالله بهجت آدم زاهد بیتعلقی بود و دنیا برایش حل شده بود و علایق دنیا در نفسش نبود. به هرحال، اگر مسئولان زاهد باشند و نشان دهند که خودشان به این چیزها وابسته نیستند، مشکلات حل میشود.
البته از این حرف چنین برداشت نشود که رئیس جمهور باید سوار الاغ شود و در هیئت دولت شرکت کند؛ منظور این است که همه میدانند ضرورتها باید باشد اما یک سری تشریفات زائد است.
لذا صد در صد باید تلاش کنیم که فاصله طبقاتی کم شود؛ البته این، مسأله ظریفی است که فاصله طبقاتی را نمیشود صفر کرد؛ و تفاوتها هست؛ بالاخره کسی ارث پدری و پول زیادی دارد و نمیتوان اینها را از او گرفت؛ ولی میتوان فرهنگ ایثار، احسان و دستگیری از فقرا را رواج داد تا این فاصلههای طبقاتی غیر منطقی که در جامعه ما زیاد است، تعدیل شود.
رسا ـ وقتی شما به رقابتهای انتخاباتی وارد شوید، مطالباتی از شما خواهد بود؛ مثلاً قشر زنان مطالباتی خواهند داشت، شما فکر میکنید در مقابل این مطالبات اجتماعی، مانند ورود زنان به استادیومها چه باید کرد؟
درباره این مسائل باید نظرسنجی کرد، باید دید که مطالبات چه درصدی از زنان است و آیا میتوان اسم اینها را مطالبات اجتماعی زنان گذاشت؛ یا اینها گروه اندکی هستند. اینها را باید در زمان خود نظرسنجی کرد و با حفظ ارزشها در صورتی که ورود زنان باعث فساد اجتماعی و هرج و مرج نشود، میتوان این کار را انجام داد و میتوان این کار را به طوری تدبیر کرد که کمترین آسیب اجتماعی را در پی داشته باشد. کما اینکه خانمها در بعضی رشتههای ورزشی، هرچند تلویزیون نشان نمیدهد، مانند والیبال و بسکتبال حضور دارند؛ البته اینها مدیریت و برنامهریزی میخواهد که فسادهای اخلاقی هم پدید نیاید.
رسا ـ به نظر شما کاربرد اصطلاح رجل سیاسی فقط درباره مردان درست است یا ممکن است زنان هم رجل سیاسی باشند؟
من کلمه رجل را در رجل سیاسی، به معنای جنسیت مذکر نمیگیرم و دلیلم روایاتی است که در کتب فقهی آمده است؛ مثلاً درباره امام صادق (ع) نقل شده است که «و سأل عنه رجل»؛ من که دست اندرکار شرح و ترجمه مکاسب بودهام و در این باره چهارده جلد نوشتهام، چنین ترجمهم میکنم که «شخصی از امام صادق این سؤال را پرسید». درست است که تعبیر رجل آمده است، اما مراد، مرد بودن نیست. بلکه شخصی آمد و این سؤال را پرسید و ممکن است که آن شخص، زن بوده است. درباره رجل سیاسی هم همینطور است. رجل سیاسی، یعنی انسانی که تفکر و اندیشه سیاسی را با توجه به توضیحاتی که در بخش رجل سیاسی داده شد، در خود دارد.
رسا ـ پس با واگذاری مقامهای مدیریتی به زنان موافقید؟
الان اقتضاء زمانه ما اینگونه است؛ بالاخره ما به زنان اجازه تحصیل علم را دادهایم و میتوان مشاغلی را هم که متناسب با تحصیلشان هست، در اختیارشان گذاشت؛ ولی در عین حال باید کار فرهنگی کرد که از موقعیت شغلی آنها سوء استفاده نشود. همچنین آرایش و جلوهگری در محیط کار نباشد؛ اما اینکه زنان هم در جامعه شغلی داشته باشند و خدمتی ارائه کنند، فی نفسه اشکالی ندارد.
رسا ـ فرمودید که ما باید با کشورهای مختلف جهان تعاملات سیاسی داشته باشیم و این مسئله اقتضائات خاص خود را دارد؛ مثلاً گاهی آنها در عرصه فرهنگی توقع دارند که ما در آموزش و پرورش مسائلی را رعایت کنیم که با فرهنگ کشور ما تضاد دارد؛ مانند آموزش مسائل جنسی، تشویق افراد به ارتباط با جنس مخالف و ترویج همجنسگرایی؛ به نظر شما ما درباره اینها چگونه باید تصمیم بگیریم؟
بنده در این مسائل، به مناظره معتقد هستم؛ یعنی با آنها بحث کنیم. ما یک سری عقاید، افکار و اندیشههایی در حوزه فلسفه، اخلاق، مسائل اجتماعی، فرهنگی، ارزشی و انسانی داریم که مطرح و منطق خود را هم بیان میکنیم و وقتی آنها از ما بخواهند مواردی را که گفتید، اجرا کنیم، میگوییم که اینها با فرهنگ ما سازگاری ندارد و جامعه ما اینها را نمیپذیرد.
ما التزامی نداریم که آنها هر چه از نظر فرهنگی خواستند بر ما تحمیل کنند؛ این مسائل بحث، گفتگو و اجتهاد نو میخواهد؛ ما میگوییم که اجتهاد باید نو باشد، «العالم بزمانه، لا تهجم علیه اللوابس»؛ ما از اول انقلاب تا الان در بعد موسیقی، حضور زنان در دانشگاهها، حضور زنان در ادارات، تغییرات بسیاری دیدهایم که انجام شده است؛ دیدگاههای فقها درباره حجاب و موسیقی فرق کرده و دیگر مسائل هم همینطور است.
من به اجتهاد متناسب با زمان و مکان معتقد هستم و در هر برههای باید این جلسات و لجنههای علمی و فقهی را تشکیل دهیم و نظرسنجی کنیم که رأی خروجی از شورای فقهی، علمی و اجتهادی چیست. درباره هیچ مسألهای از الان نمیشود صد در صد اظهار نظر کرد که چه کاری باید انجام داد؛ الان نمایندگان مجلس شورای اسلامی در مسائلی که پیش میآید، میگویند، باید ببینیم که آخرین نظرات فقها و مجتهدین در این زمینه چیست؛ یعنی به پشتوانه نظرات رهبر معظم انقلاب و دیگر فقها کار میکنند.
درباره مسائل جدید در زمینههای مختلف جامعهشناسی، فیزیولوژی، روانشناسی و مانند اینها باید به آخرین اطلاعات در آن زمینه مراجعه کرد و جلسه فقهی یا شورای اجتهادی تشکیل داد و از مجتهدین به روز، آگاه و دارای قوت علمی نظر گرفت. بنده در این مسائل به شورای فقهی و شورای اجتهادی اعتقاد دارم.
رسا ـ شما تبعیت از قانون را چقدر لازم و ضروری میدانید؟
تبعیت از قانون، شرط اول هر کاندیدای ریاست جمهوری است؛ زیرا بیقانونی اصلاً با عقل سازگاری ندارد و خود قانون را عقلانیت اقتضاء کرده است و برای اینکه هرج و مرج پیش نیاید، باید از قانون تبعیت کرد؛ ما در فلسفه علم الاجتماع و در فلسفه حکومت نیز همین را میگوییم؛ چون انسانها مختلف هستند، نظرات مختلف دارند و منافعشان هم متفاوت است؛ پس درگیری پیش میآید و برای اینکه درگیری پیش نیاید، عقلا قانون را معین میکنند که همه ملتزم به قانون باشند.
بنابراین التزام به قانون از بدیهیترین اصولی است که هر عاقلی باید به آن متلزم بماند؛ البته تفسیر برخی موارد قانون، از نظر برخی افراد مختلف خواهد بود، مثلاً همین مسأله رجل سیاسی که در قانون آمده است اما من تعریف خاص خود را از رجل سیاسی دارم؛ اما شورای نگهبان تعریف خاص خودش دارد و نهایتاً به هر چه شورای نگهبان گفت، باید ملتزم شد؛ زیرا الان این شورا بالفعل قانون را تفسیر میکند.
رسا ـ پس لازم است کسانی که رد صلاحیت میشوند نظر شورای نگهبان را بپذیرند؟
اعتراض و انتقاد، عیبی ندارد، آنها هم باید علت را توضیح دهند من به شورای نگهبان در انتخابات اخیر خبرگان انتقاد داشتم ولی نهایتاً باید بگوییم که حکم، این است و نباید کسی را به خیابان آورد و شلوغ کرد.
سال گذشته که بنده برای انتخابات مجلس خبرگان رهبری ثبت نام کردم، رد صلاحیت شدم؛ دلیل آنها هم این بود که بنده امتحان ندادهام؛ با اینکه من در دورههای سوم تهران و چهارم قم (میان دورهای) شرکت کرده بودم و به بهانه اینکه سرشان شلوغ بوده است و پرونده من را نگاه نکرده بودند مرا رد صلاحیت کردهاند؛ من این گلهمندی را دارم و نامهای نوشتم که در مطبوعات قم هم منتشر شد و گفتم که اینگونه رد کردن درست نیست.
شورای نگهبان هم باید دقت کند و توجه بیشتری به آبروی مردم و کاندیداها داشته باشد. مردم از این مسائل مطلع میشوند و خوب نیست، به هر حال من از دوستان شورای نگهبان و بزرگان شورای نگهبان این گله را دارم که این مطلب، قابل قبول نیست که ما سرمان شلوغ بوده است.
رسا ـ توصیه شما به کاندیداهایی که رد صلاحیت میشوند، چیست؟
من آینده کارهای آقای احمدی نژاد را کف خیابان میبینم؛ یعنی حس میکنم که ایشان طرفداران خود را به کف خیایان دعوت میکند و همان مسئلهای که در 88 ایجاد شد، ایجاد شود. این خیلی برایشان خطرناک است. ما نصیحت میکنیم که این کارها را نباید ادامه دهند و ملتزم به قانون باشند. مگر رئیس جمهور شدن چقدر ارزش دارد؟ آیا به هر قیمتی میارزد که نام و خدمات خود را نابود کنید و برای خود لعن و نفرین بخرید؟ به نظر من که اصلاً نمیارزد.
الان فضا برای آقای احمدی نژاد خیلی خطرناک است، ایشان باید مشاور خود را عوض کند، البته خود ایشان خیلی مشورتپذیر هم نیست، اما به هرحال با قانون، شورای نگهبان و بهویژه رهبر معظم انقلاب درافتادن کار خطرناکی است، و اینگونه رفتار با رهبری یک نوع تمرد از ایشان است.
با این وضعیت که ایشان به نام حمایت از آقای بقایی به وزارت کشور بیاید و بعد از جیب خود شناسنامه را در بیاورد و بگوید که اسم من را هم بنویسید، در شأن نظام جمهوری اسلامی نیست، مسئولان ما باید با مردم شفاف باشند. به نظرم آقای احمدینژاد اشتباه میکند؛ اشتباه بزرگی که بسیار خطرناک است.
البته الحمد لله رهبر معظم انقلاب هستند و مردم هم به ایشان وفادارند؛ ولی ما نمیخواهیم برای آقای احمدینژاد اتفاقات بدتری بیفتد؛ اما اگر اتفاقی بیفتد، انعکاس جهانی بدی دارد و آبرو و حیثیت نظام زیر سؤال میرود. برخی از طرفداران آقای احمدینژاد از ایشان اعلام برائت کردهاند که این، کار خوبی است تا ایشان بفهمد که اشتباه میکند./۸۳۶/ ۵۰۲/ص