در کلام اسلامی اخلاق و فقه قابل تفکیک نیست
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، حجتالاسلاموالمسلمین محمدتقی سبحانی، در نشست علمی «دین و اخلاق» که در خانه اخلاق پژوهان جوان قم برگزار شد، به بیان ارزشهای اخلاقی از دیدگاه متکلمان مسلمان پرداخت و وجه تمایز اخلاق از دیدگاه متکلمان مسلمان و دیگر نظامهای معرفتی را بیان کرد.
رییس قطب تعمیق و باورهای دینی دفتر تبلیغات اسلامی با اشاره به این که اندیشه کلامی در بین مسلمین انقسامات متفاوتی دارد و تطورات تاریخی زیادی را داشته است، ابراز داشت: متکلمان اسلامی به دو گروه عدلیه و اشاعره تقسیم میشوند و از سوی دیگر متکلمان مسلمان چند دوره مهم تاریخی را طی کردهاند که دوره نخست سه قرن حضور معصومان(ع)، دوره میانه از قرن سه تا شش و دوره متأخر یا معاصر را شامل میشود.
وی با بیان این که تأکید ما بر دیدگاه کلامی معتزلی شیعی است، اظهار داشت: به صورت اجمالی نظریه اشاعره مبتنی بر دیدگاه اهل حدیث بود که میراث حنبلیها را بازخوانی کردند و به نظریه امر الهی رسیدند که این نظریه یک نظریه اخلاقی تام و تمام نیست و نمیتواند آنچنان که باید نظام ارزشهای اخلاقی اسلامی را توضیح دهد.
مدیر بنیاد فرهنگی امامت حوزه علمیه قم با بیان این که سنت کلامی اخلاقی ما در بستر نظریه عدلیه رشد کرده است، خاطرنشان کرد: این معتزلیان و امامیه بودن که این سنت را پایهگذاری کردند و در سه مقطع تاریخی این نظریه را پروراندند که در دوره نخست در دوره حضور ائمه(ع) و در دوره دوم از قرن چهارم تا ششم و دوره سوم از قرن هفتم تا نهم این نظریه در کنار نظریههای دیگر اخلاقی رشد پیدا کرد ولی در ادامه از قرن دهم به بعد کنار گذاشته شد.
وی به سه نظریه اخلاقی در جهان اسلام اشاره کرد و اظهار داشت: اول نظریه فیلسوفان است که بر اساس آراء فارابی و ابنسینا است؛ نظریه دوم نظریه اشعری گری است که از ابتدای شکلگیری آن تا کنون ثابت مانده است و نظریه سوم معتزلی و شیعی است که گاه در دوره متأخر با دیدگاه فلسفی اختلاط پیدا کرده است و به دلیل همین خلط معنایی ما امروز نظریه عدلیه را نمیشناسیم.
متکلمان عدلیه؛ تنها گروهی که نظریه ارزشی اخلاقی دارند
عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی افزود: مدعای کلی بنده این است که تنها گروهی که توانستند یک نظریه ارزشی اخلاقی تولید کنند که نظام اخلاقی را مستقل از سایر نظامهای معرفتی نشان دهد نظریه متکلمان عدلیه است؛ زیرا نظریه اشاعره به دلیل تکیه بر امر الهی و فقدان پایههای اخلاق در فعل انسان دچار شکست است و هم به لحاظ متافیزیکی قابل نقد است و هم به لحاظ مبانی فلسفه اخلاق؛ نظریه فیلسوفان اسلامی هم نتوانست به نظریه اخلاقی با بنیاد درست قرار بگیرد.
وی تصریح کرد: اعتقاد ما این است که در سنت اسلامی ما یک نظریه خوب و با مبانی روشن در حوزه ارزشهای اخلاقی ارائهشده است که متأسفانه به دلیل حاکمیت آراء دیگر مورد توجه علمای اخلاق قرار نگرفته است و ناقص مطرح میشود.
حجتالاسلاموالمسلمین سبحانی با بیان این که برای نظریه عدلیه چند مقدمه وجود دارد، گفت: مقدمه اول این است که اساساً دانشی به نام اخلاق موردپذیرش متکلمان ما نیست زیرا دانش اخلاق دانشی است که از سنت یونانی وارد اسلام شد و فیلسوفان ما آن را پروراندند و متکلمان ما فاقد یک نظریه مستقل اخلاقی هستند.
اخلاق و فقه قابل تفکیک نیست
وی افزود: دانش اخلاق به معنی دانش مستقل از دانشها مولود کار فیلسوفان است و به سنت افلاطونی و ارسطویی بر میگردد؛ متکلمان ما علوم انسانی را به دانش نظری و دانش عملی تقسیم کردند و دانش اخلاق بخش نظری آن به عنوان فقه اکبر در دانش نظری است و بخش عملی آن که اخلاق هنجاری است بخشی از فقه الاحکام در نظر گرفته شده است و نظریه اخلاقی متکلمان بریده از نظریه کلامی و فقهی نیست.
استاد حوزه و دانشگاه اظهار داشت: دلیل این که فیلسوفان اخلاق را از سیاست مدن و متافیزیک جدا کردند به این خاطر بود که اخلاق از دیدگاه آنها ارزش معرفتی ندارد نتوانستند مبانی درست اخلاق اسلامی و دینی را پایهگذاری کنند.
وی افزود: متکلمان ما باورشان این است که اخلاق چیزی جز هویت نظری و عملی ندارد و تفکیک میان فقه و اخلاق نادرست است و نظریه کلامی اخلاقی از همان آغاز تفکیک میان فقه و اخلاق را از بین میبرد و میگوید آنچه مربوط به سعادت انسانی است در یک دانش قرار دارد به نام فقه و آنچه مربوط به مبانی نظری اخلاق است در درون دانش کلام است و فرا اخلاق متکلمان در درون علم کلام تعبیه شده است.
عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی خاطرنشان کرد: وقتی متکلمان مسلمان اخلاق را وارد کلام کردند نه تنها آن را جزء مهمی از دانش کلام قرار دادند بلکه بنیاد دانش کلام را بر اخلاق قرار دادند زیرا متکلمان با مفهوم تکلیف علم کلام را آغاز می کنند تکلیف در لسان متکلمان به معنی مسؤولیت اخلاقی است.
تمام علم کلام بر محور مسؤولیت اخلاقی انسان است
وی با بیان این که کل نظام کلامی در نگاه متکلمان قدیم ما سه دسته است که تکلیف و مکلِف و مکلَف را شامل میشود، اظهار داشت: تمام مباحث نظری ما بر محور تکلیف و انسان مسؤول است و این انسان مسؤول اگر به مسؤولیت خود نگاه کند میشود تکلیف و مکلِف هم خداوند است و مکلَف هم انسانشناسی است و سنت کلامی ما به دنبال پیریزی متافیزیک اخلاقی است.
حجتالاسلاموالمسلمین سبحانی با بیان این که از دیدگاه متکلمان مسلمان انسان یک موجود اخلاقی است، گفت: تمام دانش معرفتی و نظری میخواهد این انسان اخلاقی را توضیح دهند و به این خاطر است که خداشناسی، وحی، شریعت، معاد و دیگر عناصر و اجزای کلامی ما عنصر مسؤولیت اخلاقی وجود دارد.
وی افزود: نکته دیگر این است که در کلام اسلامی اخلاق و مسؤولیت اخلاقی نه تنها مربوط به انسان است بلکه این نظام اخلاقی تبدیل به نظام جهانی اخلاق میشود و اخلاق را از یک مجموعه قواعد و ارزشها در حیطه محدود حیات انسانی تبدیل به نظام اخلاقی حاکم بر کل هستی می کنند.
استاد حوزه و دانشگاه تصریح کرد: از نگاه متکلمان درست است که اخلاق انحصار به انسان دارد و محدودهاش فعل انسان است ولی از یک سو نظام ارزشهای اخلاقی را به واقعیت بیرونی وصل میکند و از سوی دیگر نظام اخلاقی را از فرد به خدا منتقل میکند.
وی افزود: یکی از دعواهای بزرگ عدلیه با اشاعره در این است که آنها میگویند نظام ارزشهای اخلاقی ساخته خدا است ولی در دیدگاه عدلیه نه تنها نظام ارزشهای اخلاقی در دسترس انسانها است بلکه بدون دسترسی انسان نظام اخلاقی ممکن نیست بنابراین عدلیه نظام اخلاقی را به تمام عالم تسری میدهند و حتی میگوید فعل خدا هم باید اخلاقی باشد و فعل کارگزار خدا هم بر پایه اخلاق است و ما هیچ کاری در عالم نمیکنیم الّا این که نتیجه اخلاقی آن را میبینم و پاداش و عقاب دارد و ثواب و عقاب نتیجه ارزش اخلاقی است.
فلسفه معاد از دیدگاه متکلمان بر پایه اخلاقی بودن جهان است
عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی با بیان این که جهان در مقابل فعل اخلاقی انسان پاسخ اخلاقی میدهد، گفت: فلسفه معاد از دیدگاه متکلمان ما بر پایه قواعد اخلاقی تعریف میشود و نظام اخلاقی قاعدهمند و مبتنی بر اصولی ثابت است و وقتی متکلمان عدلیه میگویند که یکی از منابع فقه عقل است و عقل را اخلاقی تعریف می کنند یعنی نظام هنجاری هم باید عقلی باشد و شریعت بریده از اخلاق و عقل نیست و از دیدگاه متکلمان ما احکام شرعیه تابعی و امتدادی از نظام اخلاقی است و ابزاری برای راهنمایی به اصول اخلاقی است.
وی خاطرنشان کرد: این که ما حتی یک اثر اخلاقی در آثار متکلمان مسلمان نمیبینیم به خاطر این است که اخلاق را از فقه جدا نمیدانند و قائلند که جوهره متافیزیک و غایت متافیزیک باید اخلاق باشد و اگر متافیزیک دینی نتواند انسان اخلاقی را توضیح دهد عبث است و در نهایت ما باید به انسان مسؤول اخلاقی برسیم و با توجه به این معیارها نظریه اخلاقی فیلسوفان قدرت تبیین ارزشهای اخلاقی را ندارد.
تفاوت نظریه اخلاقی متکلمان و فلاسفه
حجتالاسلاموالمسلمین سبحانی آزادی، آگاهی و ذاتی بودن ارزشها را پایههای نظریه ارزش اخلاقی متکلمان مسلمان دانست و افزود: از دیدگاه متکلمان ارزشهای اخلاقی حقایقی هستند که در ذات موجودات خارجی هستند و به همین خاطر به نظریه فضیلت اخلاقی ارسطو نزدیک هستند و میگویند ارزشهای اخلاقی در درون فعل انسان موضوعیت دارد و ارزش یک ماهیت مستقل از سایر خصوصیات است و از دیدگاه متکلمان ارزشهای اخلاقی ویژگیهایی واقعی هستند.
وی با اشاره به مفهوم آگاهی در نظریه اخلاقی متکلمان اظهار داشت: انسان دارای دستگاه ادراکی است که میتواند ارزشهای واقعی را کشف کند و متکلمان میگویند عقل دستگاهی در درون انسان است که ارزشهای اخلاقی که در عالم خارج وجود دارند را کشف میکند.
استاد حوزه و دانشگاه به عنصر آزادی در نظریه اخلاقی متکلمان اشاره و خاطرنشان کرد: انسان دارای حریت و آزادی است و با محوریت اراده و آزادی اخلاق معنا دارد و اگر آزادی را انکار کنیم اخلاق بنا نمیشود و نظام اخلاقی عالم به هم میخورد و به همین خاطر از دیدگاه متکلمان تنها انسان است که فاعل اخلاقی است و دیگر موجودات چون اراده ندارند نمیتوانند فعل اخلاقی انجام دهند.
وی با بیان این که از دیدگاه فیلسوفان هیچ فرقی میان فعل انسان و حیوان نیست، گفت: فلاسفه معتقدند که اراده جزئی از حقیقت حیوان است در حالی که متکلمان مسلمان میگویند اراده قوه ممیز انسان است و فعل اخلاقی اختصاص به انسان دارد.
عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی افزود: از دیدگاه متکلمان عقل قوهای است که تشخیص حسن و قبح میدهد ولی از نگاه فیلسوفان عقل ارزشهای اخلاقی را نمیشناسد و فقط ادراک کلیات میکند زیرا فیلسوفان میگویند ارزشهای اخلاقی اعتباریات و اتفاق عقلا است و واقعیتی ندارد.
وی تصریح کرد: اعتقاد من این است که تنها راه بازسازی و بازشناسی نظریه ارزش اخلاقی نظریهای است که متکلمان شروع کردهاند و اصول و بنیادهای نظریه ارزش اخلاقی در دیدگاه متکلمان وجود دارد./843/پ۲۰۰/س