از فلسفه سیاسی صدرالمتألهین تا جاری شدن عقلانیت در جامعه
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، نشست علمی فلسفه سیاسی صدرالمتألهین روز گذشته با سخنرانی حججاسلام مرتضی جوادی آملی، نجف لک زایی و بهرام دلیر نقدهای و دبیری علمی حجتالاسلام مهدی امیدی در مجمع عالی حکمت اسلامی برگزار شد.
در ابتدای این نشست حجتالاسلام امیدی با بیان این که لازمه فلسفه سیاسی صدرالمتألهین این است که تحلیل مفهومی دقیق داشته باشیم که فلسفه چیست و سیاست چیست و نسبت میان آنها چیست و فلسفه سیاسی به عنوان یک دانش چه معنایی دارد و این که واقعیتی به عنوان فلسفه سیاسی صدرالمتألهین را میتوانیم داشته باشیم و نسبت میان آن با فلسفه سیاسی اسلامی و فلسفه سیاسی مدرن چیست و نوع نگاهی که در این فلسفه وجود دارد آیا با وضعیت کنونی ما تناسب دارد یا خیر میتواند ما را راهنمایی کند.
وی افزود: از منظر برخی از متفکران سیاسی وقتی به حوزه فلسفه ورود پیدا میکنیم بیشتر مباحث وجود شناختی مطرح میشود و از طرف دیگر در فضای سیاست مفاهیم اعتباری است؛ سؤال اول این است که نسبت میان مباحث وجودی و مباحث اعتباری چیست و آیا سیاست و فلسفه از لحاظ موضوع، غایت و مسائل نسبتی با هم دارند و میخواهیم ببینیم که آیا فلسفه میتواند نسبتی بین فلسفه و سیاست برقرار کند یا نه.
حجتالاسلاموالمسلمین جوادی آملی در پاسخ به سؤال مذکور با اشاره به سالروز یادبود صدرالمتألهین به آثار و برکات علمی و معنوی او پرداخت و افزود: صدرالمتألهین در نوع نگاهش در دستگاه حکمت متعالیه به لحاظ وجود تکوینی و وجود اعتباری بحثی را دارد که میتوانیم با استفاده از آن نسبت میان فلسفه و سیاست را درک کنیم.
رییس بنیاد بینالمللی علوم وحیانی اسراء با بیان این که فلسفه پیرامون انواع وجود بحث میکند و اصلیترین وجود را وجود خداوند میداند، گفت: با تبیینی که حکمت صدرایی از وجود دارد هستی را منحصر در ذات باریتعالی میداند و بعد از اصل وجود واجب و اوصاف واجب حکمت صدرایی وارد افعال واجب میشود و افعال واجب را به دو دسته تشریعی و تکوینی تقسیم میکند.
وی با بیان این که شأن خداوند ایجاد در نظام تکوین و تشریع است، خاطرنشان کرد: همانطور که وجود ذو مراتب طولی و عرضی است در حقیقت از جانب خداوند جز ایجاد و آفرینش نیست و خلقت و ربوبیت هم از معانی ایجاد است.
حجتالاسلاموالمسلمین جوادی آملی افزود: وقتی ما حوزه تکوین را بررسی کردیم به سه نشعه عقل و مثال یا نفس و طبیعت میرسیم و در نشعه عقل موجودات از هر نوع نقصی منزهاند و در نشعه نفوس هم بحث از وجود تکوینی است و در نشعه طبیعت هم که عالم نقص است از جایگاه موجودات دیگر مطرح است.
وی اظهار داشت: نسبت اعتباریات با وجود این است که ما در عالم اعتبار وجود داریم و ما میگوییم موجود یا حقیقی است و یا اعتباری است و به همان میزان که ما در بحث تقسیم هستی وجود خارجی و ذهنی داریم وجود ذهنی هم وجود است و از اقسام عالم هستی محسوب میشود.
استاد حوزه و دانشگاه تصریح کرد: ما در عالم هستی وجود حقیقی داریم و وجود اعتباری و حقیقیات همان اشیاء و موجودات عالم هستند و اعتباریات هم موجود هستند ولی به صورت اعتباری مانند ریاست، مالکیت، حریت و دیگر حقوق که در حوزه سیاست جایگاه دارد موجود هستند و فلسفه به آن نظام میبخشد و علوم اعتباری و حقایق اعتباری به عنوان دو نوع از هستی در فلسفه مورد بحث و بررسی قرار میگیرند.
وی با بیان این که از مهمترین و روشنترین امور اعتباری شریعت مقدس است، افزود: صاحب شریعت خداوند است و خداوند در مقام فعل اراده تشریعیه خود را ایجاد میکند و شریعت موجود است به ایجاد الهی ولی در عالم اعتبار.
سیاست جلوهای از شریعت است و موجود به ایجاد الهی است
رییس بنیاد بینالمللی علوم وحیانی اسراء افزود: سیاست هم در حقیقت جلوهای از جلوههای شریعت است و این شریعتی که موجود به ایجاد الهی و نظام اعتباری جامعه انسانی را تأمین میکند یک حقیقت اعتباری است و به همان میزانی که نظام تکوین از ناحیه خداوند ایجاد شده است موجود است این هم موجود است.
وی ادامه داد: خود شریعت و دین مسبوق و ملحوق به تکوین است و یک امر اعتباری رها شده نیست؛ زیرا این اعتبار ارتباط میان دو نسل از تکوین است؛ به این معنی که این نماز و روزه و حج و وضو ما که سلسله امور اعتباری است ریشه نماز و صوم و حج در کجا است و این که در آداب و اسرار معارفی بیان میشود این معارف از حقیقت سرچشمه میگیرد و لذا هم مسبوق به تکوین است و هم ملحوق به تکوین است در نتیجه به همان میزانی که وجود ذهنی از حقیقت برخوردار است امور اعتباری هم وجود دارد.
در ادامه حجتالاسلام امیدی با طرح مسأله و سؤال دوم خود ابراز داشت: نسبت بین معرفت حقیقی و معرفت اعتباری چیست و به عبارت دیگر ما راجع به کارکرد فلسفه دیدگاههای مختلفی داریم و برخی معتقدند که فلسفه معرفت حقیقی نسبت به عالم خارجی برای ما ایجاد میکند و دیدگاه دیگر میگوید فلسفه پیشفرضهای عالم سیاست را توجیه و تبیین و تفسیر میکند.
دبیر علمی نشست فلسفه سیاسی ملاصدرا اظهار داشت: برخی معتقدند که فلسفه فرهنگ سیاسی جامعه را متأثر میکند و ارتقاء میبخشد و برخی معتقدند که پرسشهایی در عالم سیاست هستند که باید فلسفه آنها را پوشش دهد و پاسخ دهد.
وی اظهار داشت: با توجه به اینکه مباحث حکمت متعالیه مربوط به مباحث وجود شناسی است و معرفت وجودی و معرفت اعتباری دو ساحت متفاوت است؛ سؤال ما این است که نسبت بین معرفت وجودی و معرفت اعتباری چیست و فلسفه در عالم سیاست چه فایدهای دارد؟
حجتالاسلاموالمسلمین لک زایی در پاسخ به این سؤال با اشاره به شیوه قرائت آثار صدرالمتألهین ابراز داشت: باید دید که دغدغه ملاصدرا به عنوان یک حکیم جامع به دنبال چه چیزی بوده است و با چه هدفی آثار خود را تدوین کرده است و جایگاه سیاست و معرفت سیاسی در نگاه ملاصدرا چه بوده است.
رییس پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی با بیان این که برخی قائلاند که ملاصدرا فلسفه سیاسی ندارد، افزود: ملاصدرا در کتاب المظاهر الاهیه در مظهر اول دغدغه خود را همان دغدغه انبیای الهی با محوری قرآن دانسته است و برای هدایت و ارتقاء انسان شش فصل را بیان کرده است که سه تای آن حکم ستون و پایه را دارد و سه تا هم فرعی است.
وی افزود: ملاصدرا معرفت الحق، معرفت صراط مستقیم و معرفت معاد را از اصول میداند و معرفت انبیاء(ص) به عنوان راهبر، مبارزه با کسانی که سد راه حق میکنند و تعلیم عمارة منازل و المراحل الی الله که شامل تهذیب الاخلاق، تدبیر المنزل و علم السیاسه میشود را از لواحق و فروع هدایت به سمت خداوند میداند.
استاد حوزه و دانشگاه اظهار داشت: این که ملاصدرا علم سیاست را در بخش لواحق آورده است به این خاطر است که قدرت و سیاست ابزاری هستند که باید زمینه انجام اعمال خیر را برای مردم فراهم کند و زمینه خروج از نفس را برای مردم مهیا کند تا مردم بتوانند سیر الی الله را طی کنند.
دولت موظف است زمینهساز خروج از نفس به سمت کمال باشد
وی افزود: نسبت سیاست به این معنا با فلسفه این است که اگر در فلسفه اصالت وجود را تبیین میکنیم ولی در سیاست باید ارتقاء وجود را تبیین کنیم و قدرت، دولت، سیاست و فرمانروایان رؤسای قافله بشری به سمت خدای متعال هستند و موظفاند زمینهساز خروج از نفس به سمت کمال باشند و این بدون معرفت توحید و صفات و آثار و معرفت معاد و معرفت صراط مستقیم که از اصول است ممکن نیست.
حجتالاسلاموالمسلمین لک زایی تصریح کرد: در کتاب الشواهد الربوبیه در مشهد 5 ملاصدرا همین بحث را ریزتر توضیح داده است که دنیا یک منزل از منازلی است که ما برای سیر به سمت خدا داریم ولی سیاست متدانی بر خلاف سیاست متعالی فقط به دنبال زندگی انسان در همین دنیا است و اگر در فلسفه انسان را فقط موجود مادی تعریف کردیم به جای خویشتنخواهی خویشتن پرستی محبوب میشود ولی اگر در فلسفه اصول را رسیدن به فرا دنیا و فرا مادیت بدانیم که باید از عالم مثال خارج شد و به عالم عقل رسید در رفتار سیاسی روح را هم در نظر میگیریم که آیا ارتقاء وجود هم اتفاق میافتد یا خیر.
وی ابراز کرد: فلسفه در ارتقاء فرهنگ سیاسی شهروندان نقش مهمی دارد زیرا هستی را تعریف میکند و کسی که هستی را فراتر از دنیا میداند و به ارتقاء روحی انسان میاندیشد سیاستش هم میشود متعالیه و از همین جهت دغدغه ملاصدرا تعالی است و داعیهدار حکمتی است که در خدمت تعالی انسان، خانواده، دولت و تمدن قرار گیرد.
رییس پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی افزود: ملاصدرا که در دوره بزرگترین شاه صفوی زندگی میکند و ایران در این دوره در صحنه بینالمللی میدرخشد؛ ملاصدرا هم وظیفه خود را این میداند که مبانی تعالی را ترسیم کند و به همین خاطر است که فلسفه ملاصدرا به درد امروز ما هم میخورد زیرا اگر ما به دنبال الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت هستیم پیشرفت یعنی ارتقاء وجود و باید از فلسفه ملاصدرا بهره ببریم.
ما با فلسفه غرب نمیتوانیم سیاست متعالی داشته باشیم
وی خاطرنشان کرد: فلسفه سیاسی یعنی کدام نظام سیاسی میتواند برای ما زمینههای نیل به قرب الهی را فراهم کند؛ بین فلسفه و سیاست نسبت مستقیم وجود دارد؛ فلسفه متدانی سیاست متدانی را نتیجه میدهد.
استاد حوزه و دانشگاه با بیان این که فلسفه غرب نمیتواند پشتوانه علوم سیاسی در کشور ما باشد، تأکید کرد: ما نمیتوانیم با فلسفه غربی و غیر متعالی سیاست متعالی داشته باشیم بلکه باید حکمت متعالیه را فلسفه امور سیاسی خود قرار دهیم و سیاست خود را بهگونهای قرار دهیم که انسان را به عنوان مسافر الی الله ترسیم کند.
حجتالاسلام امیدی با طرح سؤال سوم خود از حجتالاسلاموالمسلمین دلیر اظهار داشت: منابع فلسفه سیاسی بخشی به کتاب و سنت و سیره بر میگردد و بخشی به منابع ایرانی و بخشی هم به منابع یونانی بر میگردد.
دبیر علمی این نشست ابراز داشت: برخی معتقدند که ملاصدرا نه تنها فلسفه سیاسی ندارد بلکه عمده بحثهایی که در آثار او هست اقتباسی از آثار فارابی و ابنسینا و خواجه نصیر است که آنها هم تقلید از فلسفه یونان داشتهاند و به همین جهت برخی معتقدند که نسبتی بین مبانی وجود شناختی ملاصدرا و مباحث سیاسی او وجود ندارد؛ نظر شما در ین رابطه چیست؟
حجتالاسلام دلیر با بیان این که ملاصدرا نه تنها با یونان باستان بلکه با ابنسینا، فارابی و میرداماد که استاد او بوده است هم متفاوت است و مباحث حکمت متعالیه سابقهای در یونان باستان ندارد.
وی با بیان این که نوآوریهای حکمت متعالیه میتوان نیازهای امروز ما را پوشش دهد، ابراز داشت: ملاصدرا ضمن این که فیلسوف است فقیه و عارف و مفسر بزرگی هم بوده است و ما باید به این وجه تمایز ملاصدرا با افلاطون و ارسطو توجه داشته باشیم زیرا همانطور مبانی حکمت متعالیه با فلسفه یونان باستان متفاوت است منابع آن هم متفاوت است و در یونان باستان ما کتاب و سنت و حتی تجربه بشری بهگونهای که ملاصدرا تعریف میکند نداریم.
از فلسفه ملاصدرا نظام سیاسی متصلب به بار نمینشیند
مدیر گروه عرفان پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با بیان این که ملاصدرا به لحاظ روش هم متفاوت با یونان باستان است و روشی بینرشتهای دارد، افزود: ملاصدرا در زمینه توسعه سیاسی و توسعه اقتصادی در مقدمه اسفار میگوید که شما به نوشتههای من بسنده نکنید و خودش اجازه عبور از ملاصدرا را میدهد و لذا نظام سیاسی متصلب از ملاصدرا به بار نمینشیند بلکه منعطف است و مانند بحثهای اجتهادی خودمان است که ما مخطئه هستیم.
وی افزود: در مباحث صدرالمتألهین کاملاً تکیه بر وحی است و این در ارسطو و افلاطون وجود ندارد و لذا در اندیشه ملاصدرا سیاستمدار خلیفه است و خلیفه نماینده مستخلف عنه که پروردگار باشد است و باید به جایگاهی برسد که فعل او فعل پروردگار باشد.
در حکمت صدرایی قدرت وسیله خدمت و ابزار عبودیت است
حجتالاسلاموالمسلمین دلیر با بیان این که بنا بر فلسفه ملاصدرا حاکم باید به درجهای از کمال رسیده باشد تا بتواند مردم را به کمال برساند، گفت: دستگیری از انسان دغدغه ملاصدرا است در حالی که فلسفه مدرن غربی چنین دغدغهای ندارد و اگر دغدغه ماکیاولی به قدرت رساندن انسان است دغدغه ملاصدرا به خدا رساندن انسان است و قدرت وسیله خدمت و ابزار عبودیت است.
وی افزود: کسانی که ملاصدرا را تقلید از یونان باستان و یا تقلید از فارابی و دیگر فلاسفه مسلمان میدانند آثار ملاصدرا را نگاه هم نکردهاند.
حجتالاسلام امیدی به طرح سؤال بعدی پرداخت و اظهار داشت: مفهوم متعالیه به چه معنی است و آیا روش را متعالی میکند و یا این که غایت کمالی و حیات طیبه را مدنظر دارد و با توجه به انواع قرائتهایی که از متعالی مطرح میشود ما اگر بخواهیم سیاست متعالی داشته باشیم چه لوازمی دارد؟
حجتالاسلاموالمسلمین جوادی آملی در پاسخ به این سؤال اظهار داشت: ما در این زمینه باید به واکاوی دو مفهوم فقه سیاسی و فلسفه سیاسی بپردازیم و مرز بین این دو هم کاملاً جدا است و فقه سیاسی ناظر به عمل مکلفین در حوزه سیاست است که آیا در عصر غیبت وظیفه مکلفان نسبت به دین و آیین الهی چگونه است و آیا باید احکام اجتماعی الهی هم اجرا شود و اینها ناظر به عمل مکلفین است و فقه سیاسی نسبت به آن اظهار نظر میکند.
رییس بنیاد بینالمللی علوم وحیانی اسراء افزود: فلسفه سیاسی اصلاً کاری به فعل مکلفین ندارد و باید دید که آیا در ذهن اندیشمندان ما فلسفه سیاسی بوده است یا خیر؛ و ما برای پاسخ به این سؤال اول باید جهانبینی اسلامی را ترسیم کنیم و بر اساس جهانبینی الهی پرسش فلسفه سیاسی را داشته باشیم.
وی خاطرنشان کرد: فلسفه سیاسی از فعل الهی بحث میکند و کاری به عمل مکلفین ندارد و این که خداوند ضمن آفرینش تکوینی عالم آیا برای عالم اجتماع و انسانیت جریان هدایت را در عرصههای مختلف سیاسی و اقتصادی و نظام معیشتی و نظائر آن اظهار نظر کرده است و اراده تشریعی دارد یا ندارد ربطی به فقه سیاسی ندارد.
جنس حکمت مربوط به سیاست است
استاد حوزه و دانشگاه تصریح کرد: اگر کسی با جنس حکمت آشنا باشد این سؤال را مطرح نمیکند که صدرالمتألهین فلسفه سیاسی دارد یا ندارد زیرا جنس حکمت مربوط به سیاست است و این که خداوند برای هدایت انسانها اراده تشریعیه دارد اقتضای حکمت است.
وی افزود: در حکمت الهی اعم از اشراقی و مشائی ما راجع به ذات واجب، اوصاف واجب و افعال واجب سخن میگوییم و افعال واجب دو حوزه تکوین و تشیع دارد و در حوزه تشریع خداوند برای ما راه مشخص کرده است و کتاب فرستاده و جنس حکمت این است که فلسفه سیاسی دارد زیرا این را در حوزه فعل الهی میداند.
حجتالاسلاموالمسلمین جوادی آملی با بیان این که ما دو سیاست متعالیه داریم، گفت: یک سیاست متعالیه در مقابل سیاست متدانیه است و صدرالمتألهین در چهار حوزه مبدأ، منتها، فعل و انفعال تعالی را مطرح کرده است و بین سیاست متدانیه و سیاست متعالیه تفاوتهای جوهری وجود دارد.
وی افزود: ما یک سیاست متعالیه دیگر داریم که هنوز نوشته نشده است که خواستگاه این سیاست متعالیه حکمت متعالیه است و ما باید حکمت متعالیه را بشناسیم و از خواستگاه حکمت متعالیه سیاست متعالیه را استخراج کنیم به این معنا که ببینیم حوزه حضور و مداخله پروردگار عالم در حوزه فعل از نگاه حکما و فلاسفه مشّاء و اشراق چگونه است و حوزه حضور و مداخله پروردگار در نظام هستی اعم از عقل و نفس و طبع چگونه است.
حکمت متعالیه داعیهدار حضور خدا در عرصه سیاست است
رییس بنیاد بینالمللی علوم وحیانی اسراء با بیان این که ما باید ببینیم که مداخله وجودی خدا در عالم از جایگاه حکمت صدرایی تا چه حد وسیع است، اظهار داشت: این قلمرو تا جایی آمده است که نظام علت و معلولی را درنوردیده است و نظام شأن و ذیشأن را درنوردیده و در نظام ظاهر و مظهر میگوید که این مجاهدین نیستند که از کشور دفاع میکنند بلکه خداوند است که از مؤمنان دفاع میکند و مجاهد آیینه دار دفاع خدا است.
وی افزود: این که امام خمینی(ره) فرمودند که فاو را خدا آزاد کرد به خاطر این است که آنها مظاهر قدرت الهی بودند و این است حکمت متعالیه که نشان دهنده حضور خداوند در عرصه سیاست است؛ این که ما تعالی را در چه مفهومی در نظر میگیریم به این معنی است که اگر یک سیاستمدار بر اساس اراده الهی حرکت کرد در حقیقت فعل خدا را انجام میدهد و تجلی خدا در عرصه سیاست است.
همچنین حجتالاسلام لک زایی در پاسخ به همان سؤال قبل که لوازم حکمت متعالیه چیست، اظهار داشت: اگر بخواهیم از منظر ارکان حرکت به این سؤال جواب دهیم به این معنی که اگر ما مسافر به سمت خدا هستیم یعنی در حرکتیم و هر حرکتی شش رکن دارد که عبارت است از منه الحرکه، الیه الحرکه، له الحرکه، عنه الحرکه، به الحرکه و فیه الحرکه.
رییس پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی افزود: وقتی سیاست متعالیه میگوییم یعنی هر شش حرکت مبدأ، مقصد، متحرک، محرک، مسیر و مسافت باید متعالیه باشد و اگر در یکی از ارکان هم متدانی باشیم سیاست ما هم سیاست متدانیه خواهد شد زیرا نتیجه تابع اخص مقدمات است.
وی خاطرنشان کرد: متحرک انسان است و انسان یک سری محرکهای معرفتی دارد و یک سری محرکهای انگیزشی دارد و اگر محرک انگیزشی ما غضب و یا شهوت باشد سیاست میشود متدانی؛ غضب در انسان باید به سمت شجاعت برود و قوه شهوت باید به سمت عفت برود و این با ریاست عقل و وحی ممکن خواهد شد.
حجتالاسلاموالمسلمین لک زایی با بیان این که سیاستهای مبتنی بر غضب به سلطه خواهد انجامید، ابراز داشت: کل نظام سلطه بر سیاستهای با محوریت غضب بار میشود و سیاستهایی که صرفاً دنیوی است مبتنی بر شهوت است و چنین سیاستی فرصت پیدا نمیکند که متعالی باشد زیرا محرّکش متدانی است.
وی افزود: چارچوب دیگر برای درک لوازم حکمت متعالیه علل اربعه است که تعالی و تدانی به لحاظ علل اربعه مادی، فاعلی، غایی و صوری با هم تفاوت دارند.
استاد حوزه و دانشگاه با بیان این که ما باید بین حکمت متعالیه و حکمت متدانیه به لحاظ سیستمی تفاوتها را نگاه کنیم، گفت: حکمت متعالیه ممکن است که با حکمتهای پیشین شباهتهایی داشته باشد ولی یک سیستم جدید است و با یک قدرت جدید است و البته میتواند نظامهای حکمی و فلسفی جدیدی هم ایجاد شود و حکمت متعالیه ارتقاء پیدا کند.
علوم انسانی وقتی اسلامی میشود که مبتنی بر حکمت متعالیه بنا شود
وی خاطرنشان کرد: علوم سیاسی و علوم انسانی ما وقتی اسلامی است که مبتنی بر حکمت متعالیه بنا شود و این یک هدفگذاری بلند است؛ ملاصدرا در کتاب الشواهد الربوبیه آورده است که نسبت نبوت و شریعت نسبت روح و بدن است و سیاست بدون شریعت مانند بدنی است که روح ندارد.
رییس پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی گفت: از نگاه ملاصدرا قافلههای انسانی که به سمت خدا میروند برخی دور هستند و برخی نزدیکاند و برخی ایستادهاند و برخی در حال عقبگرد هستند و برخی هم تند به سمت جلو و یا عقب حرکت میکنند و برخی هم کُند حرکت میکنند و در ادامه میگوید انبیاء(ص) از رؤسای این قافلهها هستند.
از نگاه حکمت متعالیه سیاست از شؤون انبیاء است
وی با بیان این که ملاصدرا سیاست را شأن انبیاء(ص) میداند، افزود: پیامبران(ص) آمدهاند که قافله انسانها را رهبری کنند و وقتی ما سیاست را شأن انبیاء بدانیم بعد از او شأن امام است و بعد شأن ولی است؛ تأمل در امر معاد بدون تأمل در معاش غیرممکن است و سیاست زمینهها را بهگونهای فراهم میکند که مؤمنانه زندگی کردن برای افراد به صرفه شود و حضور خدا در زندگی روزمره انسان احساس شود.
حجتالاسلاموالمسلمین لک زایی با اشاره به این که از نگاه حکمت متعالیه خداوند چیزهایی را برای حفظ فرد انسان آفریده است و چیزهایی را هم برای حفظ نوع انسان آفریده است، گفت: غذا و مسکن و لباس و غیر آن برای بقاء شخص و ابزار کشاورزی و خانهسازی و قنات سازی و ازدواج و چیزهای دیگر برای بقاء نوع است و هدف این است که همه این دنیا برای رسیدن به خدا است؛ بنابراین حکمت متعالیه ملاصدرا نظریه امنیت هم دارد.
حجتالاسلام امیدی دبیر علمی نشست با طرح سؤال پایانی از حجتالاسلام دلیر اظهار داشت: ما با مفاهیم متعددی امروزه مواجه هستیم از قبیل دموکراسی و حقوق شهروندی و حقوق بشر که از سیاست متدانیه گرفته شده است و آیا میتوان یک قرائت دموکراتیک از حکمت سیاسی متعالیه ارائه داد و آیا میتواند حکمت متعالیه مبنایی برای مردمسالاری دینی قرار بگیرد؟
در حکمت متعالیه آزادی امری تکوینی است و خدا به انسان داده است نه دولت
حجتالاسلام دلیر در پاسخ به این سؤال که مردمسالاری دینی و آزادی و انتخابات آیا از حکمت متعالیه بر میآید یا خیر اظهار داشت: آزادی امری اعتباری نیست بلکه شهید مطهری آزادی را امری تکوینی میداند به این معنی که خداوند بشر را آزاد آفریده است و چنین نیست که دولتی بر ملتی منت بگذارد که ما آزاد به شما دادیم بلکه آزادی اعطای خداوند به انسان است و کار دولت نیست.
عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی افزود: در بحث مردمسالاری منابع ملاصدرا کتاب است و در کتاب آمده است که «و کرمنا بنی آدم» و کاری ندارد که چه دین و مذهبی دارد و یا 4درصدی است یا 96درصدی و در حکمت متعالیه در بحث اسماء الحسنا محیی الدین عربی این بحث را مطرح کرده است که انسان کامل باید متعلق، متحقق و متخلق به اسماء الهی باشد و با توجه به این صاحب قدرتی که متعلق و متحقق و متخلق به ستار العیوب است دیگر در سیاست بگم بگم نمیکند.
ویژگیهای دوازدهگانه رییس اول در حکمت متعالیه
وی با بیان این که ملاصدرا ویژگیهای دوازدهگانهای را برای رییس اول برمیشمارد، اظهار داشت: صاحب قدرت باید صاحب فهم و شعور باشد، حافظه قوی داشته باشد، فطرت صحیح و تربیت سالم و مزاج معتدل داشته باشد و دارای زبان گویا و فصیح باشد دوستدار علم و حکمت باشد و چنین انسانی نمیتواند طرفدار آزادی و مردمسالاری نباشد.
حجتالاسلام دلیر در بیان سایر ویژگیهای رییس اول از دیدگاه ملاصدرا ابراز داشت: نباید حریص به امیال و شهوات نفسانی باشد، دوستداری شرافت و ساحت عظمت نفس باشد، رئوف نسبت به کلیه خلائق باشد و دارای سرور و بهجت باشد و آخرین ویژگی هم این است که سختگیر و لجوج نباشد زیرا صاحب قدرت دروغگو ملت دروغگو به بار میآورد.
وی خاطرنشان کرد: رییس اول در ادبیات فلسفی ما نبی است و از نبوت به صاحبان قدرت سرایت میکند؛ هنر ملاصدرا برتابیدن اندیشهها است و در مباحث سیاسی اگر میخواهیم سر از نزاع در نیاورد و سر از تعاون درآورد باید حکمت متعالیه را دنبال کنیم.
استاد حوزه و دانشگاه با بیان این که خداوند انسان را سالار خلق کرده است، افزود: ما اگر بخواهیم عقلانیت در جامعه جاری شود از دل علوم تربیتی برنمیآید و از دل دانش تاریخ و از دل دانش مدیریت برنمیآید بلکه از دل فلسفه بر میآید و در این عقلانیت دیگر خدعه و فریب معنی ندارد و شعارهای تهی معنا ندارد.
وی خاطرنشان کرد: مفاهیمی مانند مردمسالاری و آزادی و حتی موسیقی در حکمت متعالیه نهادینه شده است و اولین کسانی که موسیقی را دنبال کردند حکما و فقهای مسلمان بودهاند و موسیقی کبیر فارابی معتبرترین کتاب در زمینه موسیقی است ولی این ما هستیم که کملطفی میکنیم به آثار کهن خود./843/ز۵۰۲/ی